شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا دولت اسرائیل به طرحی نافرجام تبدیل شد؟


چرا دولت اسرائیل به طرحی نافرجام تبدیل شد؟
اسرائیل در حالی شصت سالگی خود را جشن می گیرد که دیگر این سرزمین دزدی جای امنی برای یهودیان نیست. هرتزل معتقد بود که برپایی رژیم صهیونیستی نتیجه ناتوانی یهودیان در آمیختن با جوامعی بود که در آن زندگی می کردند.
اعتقاد رایج رهبران جنبش جهانی صهیونیسم آن بود که اعراب در میان یهودیان دارای فرهنگ اروپایی و صاحب ابزار تولید و ساخت ذوب خواهند شد ولی برخلاف انتظاروی ، تمامی عربهای فلسطین احساسات ملی فوق العاده ای نشان دادند.
اسحاق ابستین(۱۸۶۲- ۱۹۴۳) یکی از رهبران جنبش صهیونیستی که معتقد بود مساله ساکنان عرب محوری ترین چالشی است که جنبش صهیونیسم با آن مواجه خواهد بود و بر این اساس خواستار همپمیانی با آنان شد و همواره تاکید می کرد که فلسطین خانه این دو ملت سامی ریشه دار و اصیل است. جنبش صهیونیسم حقیقت خطر جنبش ملی فلسطینی را درک نکرد مگر ۶۰ سال پس از این سخنان و اکنون در یافته است که تاسیس دولتی یهودی در میان انبوهی از ساکنان عرب فلسطینی ناممکن است و احساسات تنفر و انزجار از مستعمره نشینان یهود در میان ساکنان عرب که کم کم با مهاجرت یهودیان به سرزمین خود و خرید زمینهای آنان مقاومت می کنند، روز به روز در حال افزایش است.
در سال ۱۹۱۷ بریتانیا پیمان بالفور را مبنی بر تاسیس سرزمین ملی یهودیان صادر کرد ولی مشکل اصلی پیش روی جنبش صهیونیستی در چگونگی بنای یک زیرساخت اقتصادی برای دربرگرفتن مهاجران یهودی از اروپا نهفته بود.
در سال ۱۹۳۶ مساله درگیری عربی یهودی آشکارا خود را نشان داد و در سال ۱۹۴۷ جنبش صهیونیسم تاسیس دولت یهودی را که جنگی را با نتایج نامشخص در برابر دولتهای عربی می طلبید ،اعلام کرد. بی شک این اعتقاد جنبش صهیونیستی که یهودیان در حال مهاجرت به سرزمینی بدون ملت می روند ،باوری اشتباه و سطحی و چه بسا گمراه کننده بود و همین طور این باور که ساکنان عرب تنها به بهبود اوضاع اقتصادی خود توجه داشتند. کشته شدن مستعمره نشینان صهیونیست در القسطل در نزدیکی قدس اشتباه بودن روایت سرزمین قدیمی جدید را در به تصویر کشیدن فلسطین به عنوان پناهگاهی برای ملت یهود ،اثبات کرد. جنگ های عربی اسرائیلی از جنگ ۱۹۴۸ تا جنگ سه گانه ضد مصر در ۱۹۵۶ و جنگ جولای ۱۹۶۷ و جنگ فرسایشی سال ۱۹۷۰ و جنگ اکتبر ۱۹۷۳ و دو جنگ لبنان در سال های ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ مشخص کرده است که اسرائیلی ها از رهگذر این درگیری ها خسارت جانی بسیار در حدود چند ده هزار نفری را متحمل شده اند. اسرائیلی ها اگر می دانستند که اسرائیل تنها مکانی است که در آن از یهودیان متنفر خواهند بود و یهودیان برای گرفتن ماسکهای ضد گاز شیمیایی مجبورند بعد از ۶۰ سال از تاسیس دولتشان در صفهای طولانی بایستند تا به ادعای خودشان مانند نسل ۵۰ سال پیش که در اتاق گاز خفه شدند ،از بین نروند هرگز این هروله وار رویای جنبش صهیونیسم را تجربه نمی کردند. بودجه نظامی اسرائیل به نسبت درآمد سرانه ناخالص ملی آنها در مقایسه با تمام کشورهای دیگر بیشتر است و این بودجه از سال ۱۹۷۳ که درآمد یک سال کامل اقتصاد داخلی اسرائیل را مختص خود می کرد ،رو به افزایش نهاده است.
همچنین بخش بسیار زیادی از سرمایه گذاری ها در صنایع نظامی به رشد و شکوفایی نمی انجامد بلکه باری بر دوش اقتصاد صهیونیستی است. علاوه براین خدمت سربازی ۳ ساله برای پسران جوان و ۵ ‎/ ۱ ساله برای دختران جوان و علاوه بر آن خدمت در نیروهای ذخیره سالانه ،یک ماه درست در اوج آمادگی ذهنی برای تحقیق و پژوهش باعث ناتوانی جوانان در ادامه تحصیل به شکل مناسب می گردد. اسرائیلی ها می پندارند که امنیت مهمتر از اقتصاد است ، بنابر این اقتصادی با ویژگیهای استبدادی شکل داده اند. با وجود ۶۰ سال از تاسیس این رژیم نامشروع و اعتراف بسیاری کشورهای غربی به آن هنوز بسیاری کشورهای اسلامی آن را به رسمیت نمی شناسند و برخی کشورهای دیگر نیز آشکارا به خواست خود در نابودی اسرائیل اشاره می کنند و اسرائیل در جهانی که سلاح اتمی در آن رواج بیشتری می یابد ،بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد.
اسرائیل هر۱۰سال یک جنگ را تجربه می کند و اکنون سرگرم درگیری با مقاومت فلسطین به رهبری حماس و جهاد اسلامی است و عجیب نیست که صهیونیست ها بر امنیت خود انگشت گذارند، اما نکته اینجاست که این رژیم سفاک امنیت خود را به دستاویزی بدل کرده است که با استناد به آن حتی در زمانی که به دلیل توان بازدارندگی بالای خود در معرض هیچگونه خطری هم که نیست ، می کوشد مزاحمان و موانع بر سر راه طرحهای شیطانی خود را با وارونه جلوه دادن حقایق حذف یا دست کم تضعیف کند و با این بهانه رفتارهایی همچون بازداشت اداری (بدون جرم و بر اساس ادعاهای صهیونیست ها مبنی بر این که بر اساس تحقیقات به نتایجی رسیده ایم و فرد مورد نظر بایستی در حبس باشد تا بتوان با تحقیقات بیشتر برروی وی مساله را اثبات کرد یا از عدم صحت آن اطمینان یافت ) یا اقرار گرفتن با روشهای شکنجه وحشیانه و ضد انسانی را مرتکب می شود که در یک دولت به ادعای خودشان دموکراتیک به هیچ وجه قابل تفسیر نیست.
اسرائیل که ادعا می کرد قلعه دموکراسی و حمایت از حقوق بشر و اقلیت ها در منطقه خاورمیانه است اکنون در معرض گزارشهای سالانه سازمانهای منطقه ای و جهانی حقوق بشر قرار می گیرد و به خاطر جنایت بی رحمانه ضد ملت فلسطین محکوم می گردد. بر اساس اندیشه اشغالگری و این احساس که تمام جهان بر ضد ماست اسرائیلی ها با سرکش ترین دیکتاتوری های نظامی و فاسدترین نظامهای جهانی همچون نظام آپارتاید آفریقای جنوبی و نظام پینوشه در شیلی و سوموزا در نیکاراگوئه و شاه در ایران همدست شدند، با این توجیه که تمام جهان منافق هستند ولی این نظامهای کثیف اسرائیل را تایید می کنند.
بحران دیگری که موسسان جنبش صهیونیسم با آن مواجه شدند مساله بافت جمعیتی تحت تاثیر جهان عربی اسلامی احاطه کننده فلسطین بود که اصل اندیشه بنیانگذاری دولت یهودی بر اساس تحقق و حفظ اکثریت یهودی با روشهای دموکراتیک را نقض نمود. وجود اکثریت فلسطینی ، اقلیت صهیونیستی را از تحمیل یک دولت یهودی به فلسطینیان بازمی دارد و این خود نقطه اختلاف بن گوریون و جابوتنسکی در تقسیم غرب فلسطین بود چرا که بن گوریون تاسیس دو دولت عربی و یهودی در کرانه باختری رود اردن را تاییدمی کرد حال آنکه جابوتنسکی ترجیح می داد تا زمان تامین یک اکثریت یهودی دست نگهدارند و آنگاه دولت واحد یهودی را تاسیس نمایند.
همانطور که جابوتنسکی با طرح شورای بیل در سال ۱۹۳۷ مخالفت کرد ،مناخیم بیگن نیز با طرح تقسیم فلسطین که سازمان ملل پس از ۱۰ سال آن را تصویب کرده بود ،مخالفت کرد. اما بن گوریون این دو طرح را از رهگذر تمایل به تحقق یک حاکمیت هر چه سریعتر و این باور که وجود دولت یهودی باعث تسریع در فرآیند مهاجرت خواهد شد ،مورد تایید قرار داد که البته به نتیجه ای نینجامید. زمانی که بن گوریون موسس اسرائیل در ۱۴ می ۱۹۴۸ اعلامیه استقلال اسرائیل به عنوان پناهگاه امن یهودیان را قرائت کرد ،لازم بود که ۶۰ سال بگذرد تا مشخص شود که صلح و دموکراسی دو طرف نقیض وجود این رژیم هستند. چرا که اسرائیل نمی تواند دولتی دموکراسی باشد چون این امر صفت دولت یهودی را از آن سلب می کند و آنرا به دولتی لائیک بدل خواهد کرد که مجبور است به همه افراد جدا از وابستگی های دینی شان حقوق مساوی بدهد و این امر به اعراب اجازه می دهد که اکثریت ساکن این دولت دموکرات را تشکیل دهند و این به معنی فنای اسرائیل خواهد بود. اسرائیل همچنین خواستار صلح نیست چرا که این امر نقیض وجودی این رژیم است و نقش کارکردی آن به عنوان ستون امپریالیسم پیشرفته در جهان عرب را از این رژیم سلب خواهد کرد و تنها افق بقای آن را از بین خواهد برد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید