هولوکاست

قضیه كشتار جمعی و گسترده یهودیان را در جنگ جهانی دوم واقعیت بدانیم یا تحریف تاریخی. آنچه مهم است تبلیغات و مظلوم نمایی هایی است كه بر پایه این ماجرا از سوی صهیونیسم صورت گرفته است. به عبارتی، مسأله اصلی در موضوع هولوكاست این نیست كه آیا در جنگ جهانی دوم نسل كشی رقت باری در مورد یهودیان صورت گرفته است یا نه.
واقعیت پیش روی ما در عصر كنونی، ذهنیت سازی و فعالیت های فرهنگی صهیونیسم بر مدار هولوكاست است. این رشته از رفتار صهیونیسم با كلید واژه ای به نام جنگ نرم قابل فهم و تحلیل است. «جنگ نرم» در پی از پای درآوردن اندیشه و باور «جامعه هدف» نسبت به مفاهیم خاص است. در این وضع مخاطب مغلوب به محض شنیدن واژه هولوكاست آنچه را برای او تصویرشده تصدیق می كند نه آنچه را خود به آن دست یافته است درحالی كه مخاطب فعال یا پویا به نقد و جرح اندیشه های تحمیلی می پردازد تا بهترین رادریابد.
با مثالی روشن می توان به كارایی این روش (جنگ نرم) در القای تلقین عقاید پی برد. در حالی كه در نبردهای مرسوم نظامی حكومت ها و ساختار های ظاهری یك كشور مورد حمله قرار می گیرند و سرنگون می گردند، در رویكرد جنگ نرم سعی بر از بین بردن انسجام اجتماعی از راه سست كردن عقاید آن جامعه دارد. نمونه این نوع اتفاق را می توان در تصویرسازی از جمهوری اسلامی ایران در رسانه های غربی و آمریكایی مشاهده كرد.
● جعل هویت برای یهودیان:
از هولوكاست و تبلیغات آن به عنوان سمبل و نمادی برای تقویت ملی گرایی و وحدت یهودیان استفاده می شود. «یهودا باور» یكی از متخصصان حامی هولوكاست دراین باره می گوید: چه اصیل و چه به صورت ساختگی؛ چه مطابق حقایق تاریخی و چه مخالف آن، و چه با هدف همدلی و فهم وقایع تاریخی و چه با هدف یادبودهای پوشالین پرزرق و برق در هر صورت، هولوكاست سمبلی حاكم از فرهنگ ما (غرب) شده است و پروفسور تیم كول می گوید: «جریانی كه در ابتدا بسیار آرام آغاز شد، اكنون به جایی رسیده است كه كل فرهنگ غربی و بویژه فرهنگ یهودی از «هولوكاست» اشباع شده است. در حقیقت هولوكاست به حدی فرهنگ غربی را اشباع كرده است كه فقط در متن اصلی قرار دارد و در بسیاری از پشت صحنه ها مخفی شده است. بسیاری از مهم ترین فیلم های معاصر در پی رنگ اصلی خود و یا به عنوان موضوعی جانبی شامل هولوكاست می شوند.»
سران صهیونیسم از طریق افسانه هولوكاست به یهودیان چنین می فهمانند كه برای آن كه گرفتار نفرت غیریهودیان نشوند باید با هم متحد شوند و پشت سر رژیم صهیونیستی به عنوان دولت یهود قرار گیرند.
● جعل آیین و مناسك هولوكاست
خاخام میكائیل گولدبرگ از رهبران مذهبی نویسندگان یهودی دراین باره می گوید: «برای بسیاری از یهودیان احترام و تقدس هولوكاست به یك مذهب جدید تبدیل شده است و مانند هر كلیسای متحد دیگری، هولوكاست اصول مذهبی و ایمان و مناسك و مقدسات خاص خود را دارد».
گرمار رادولف دركتاب مشهور خود با عنوان درس های هولوكاست گزارش می دهد كه در حال حاضر در كشورهای غربی چنان در مورد هولوكاست عمل می شود كه هولوكاست جنبه دینی و مذهبی پیدا كرده است. او معتقد است كه اكنون موزه های هولوكاست به مكانی برای عبادت تبدیل شده اند.
بنابراین، چنان كه از پروتكل رهبران یهود نیز پیداست در مذهب هولوكاست، رنج های ادعایی یهودیان در اردوگاه های نازیسم جایگاهی همسان و حتی برتر از رنج های مسیح در مذهب مسیحیت می یابد.
● ابزارهای جنگ نرم صهیونیسم
۱ ـ صنعت فیلمسازی
۱ ـ ۱) شوآ
كلود لانزمان، فیلمساز یهودی فرانسوی، موفق به دریافت كمك مالی ۸۵۰۰۰۰دلاری از دولت اسرائیل در سال ۱۹۷۷ شد تا با استفاده از آن مستندی در رابطه با هولوكاست بسازد كه هدف آن در اصل متقاعدكردن افراد بدبین (نسبت به این واقعه) در دوره ای از زمان بودكه نهضت تجدیدنظر خواهی دل مشغولی گروهی از مردم بود. متعاقباً مبالغ دیگری نیز از طرف دولت فرانسه و مؤسسات خصوصی به وی داده شد. این فیلم در سال ،۱۹۸۵ یعنی هشت سال بعد به پایان رسید. شوآ فیلمی طولانی به مدت ۹۱ ساعت و بیست دقیقه شامل مصاحبه های ضبط شده لانزمان با افرادی است كه ادعا می كنند شاهد انواع بی رحمی ها در تعقیب یهودیان از سوی حزب سوسیالیسم ملی (نازی) بوده اند. علاوه بر حجم و كمیت مصاحبه های لانزمان تكنیك های تلقینی او موجب می شود تماشاگران احساس كنند كه آنچه می بینند دلیل بسیار محكمی بر ادعاهای فیلم است؛ موضوعی كه در اصل واقعیت ندارد. لانزمان، سرمست از ترفندهای هنری خود در ربودن ذهن مخاطبان، در مصاحبه ای با نیویورك تایمز شرح می دهد كه چگونه یكی از تماشاگران فیلم دقیقاً در تله ذهنی او افتاده است:«مردی بعد از دیدن فیلم برای من نامه نوشت و گفت این نخستین بار بودكه صدای گریه نوزادی را درون اتاق گاز می شنید. دلیل این امر شاید این بود كه قوه تخیل او برای نخستین بار به كار افتاده بود.»
● فهرست شیندلر:
فیلم فهرست شیندلر در سال ۱۹۹۳ و به كارگردانی استیون اسپیلبرگ پول سازترین كارگردان یهودی هالیوود ساخته شد. این فیلم،ماجرای نجات ۱۱۰۰ یهودی از مرگ به دست كارخانه داری عیاش به نام اسكار شیندلر است. فیلم كه براساس كتاب توماس كنلی ساخته شده، داستان یك آلمانی خوب و نمونه را روایت می كند. اسكار شیندلر، كاسب كار خوشگذرانی است كه به تأسیس یك كارخانه فلزكاری و بیگاری كشیدن از بردگان یهودی، ابتدا، كالاهای فلزی و سپس لوله توپ، برای ارتش آلمان در حال جنگ قالب ریزی می كند. هدف اولیه او، كسب ثروت است و با استفاده از كارگران یهودی و نپرداختن دستمزد به آنها، خیلی زود به هدف خود نیز می رسد. شیندلر در طول فیلم، به تدریج از یك فرصت طلب كم و بیش بی اعتنا، به نمونه ای پرشور از زیركی و نیرنگ بازی با نازی ها تبدیل می شود تا كارگرانش را از چنگال مرگ در آشویتس نجات دهد.
فهرست شنیدلر در واقع در اثبات مظلومیت یهود از دیدگاه صهیونیسم موفق عمل كرد.
در این فیلم سه ساعته، اسپیلرگ پاسخ نهایی را به انكاركنندگان هولوكاست می دهد و در داستان بلند فیلم، سیاست كلی نابودسازی یهودیان اروپا را به جز چند دقیقه آخر فیلم نادیده می گیرد.
بدیهی است كه فهرست شیندلر مورد استقبال قرار گیرد، امانه به دلیل هنرمندانه بودن، بلكه به دلیل محتوا و پیام سیاسی كه دارد. اسپیلبرگ به سبب شهرتی كه دارد، توانسته خود را به عنوان نگهبان هولوكاست معرفی نماید اما رویدادها نشان داده كه هر چه ابعاد بیشتری از اسطوره هولوكاست روشن می شود افراد بیشتری درباره آن سؤال می كنند ؛ سؤالاتی كه نه اسپیلبرگ و نه فیلم وی می توانند پاسخ دهند.
● پیانیست
این فیلم به ظاهر براساس خاطرات فردی به نام ولادیسلاو اشپیلمن و به كارگردانی رومن پولانسكی در ۲۰۰۲ ساخته شد و در همان سال نخل طلای كن را از آن خود كرد. اشپیلمن كه در لهستان متولد شده بود در دوران جوانی به موسیقی علاقه مند می شود و رفته رفته به رادیو لهستان راه پیدا می كند. در این هنگام است كه لهستان مورد حمله نازی ها قرار می گیرد و ساختمان رادیو لهستان تخریب می شود. این سكانس ابتدایی فیلم پیانیست نیز هست كه یادآور سال ۱۹۳۹ می شود. او در ۱۹۴۵ خاطرات خود را در كتاب مرگ یك شهر به چاپ می رساند كه دستگاه كمونیستی وقت از انتشار آن جلوگیری می كند. پس از فراز و نشیب زیاد در نهایت او كتاب خود را در ۱۹۹۸ به چاپ می رساند.
● ( The Pianist : The extraordinary true
(story of one mans survival in Warsaw
كه با استقبال گسترده در میان لهستانی ها و فرانسوی ها مواجه شد. جایزه كنگره ادبی یهود هم به او تعلق می گیرد تا اسطوره ادبی یهودی، یعنی اشپیلبرگ موفق شود در راستای منافع جهانی صهیونیسم حركت كند. در سال ۲۰۰۰ رومن پولانسكی وقتی كتاب او را می خواند به دلیل آن كه او نیز اهل لهستان بوده خاطرات كودكی خود را زنده شده می یابد و سعی می كند كه با همان عنوان كتاب منتشر شده اشپیلبرگ، یعنی پیانیست فیلمی را آماده كند.
فیلم پیانیست از آنجا كه برخلاف فیلم های مرتبط با هولوكاست از فضایی هنری نیز بهره می برد رویكردی تازه را برای جلب مخاطبان به كار گرفت. ماقبل از آن یهودی تاجر یا یهودی كارگر را دیده بودیم اما یهودی پیانیست یك تازگی هنری دارد. آری در سراسر این فیلم خشونت نازی ها نسبت به یهودیان به تصویر كشیده می شود و حتی در قسمتی از این فیلم پدر اشپیلبرگ به اعضای خانواده خویش می گوید كه تقصیر یهودیان آمریكاست كه یهودیان لهستان در چنین وضعی به سر می برند. اگر یهودیان آمریكا دولت را مجبور به حمایت از یهودیان در سراسر جهان بكنند، وضع بهتر از این خواهد بود.
● موزه ها:
موزه در زمره ابزارهای مؤثر فرهنگی برای پذیرش اسطوره ای كه محافل صهیونیستی آن را خلق كرده اند می باشد. بسیاری از اردوگاه هایی كه محل كشتارهای ساختگی بودند، امروزه به موزه تبدیل شده اند. همچنین برخی كشورها، موزه هایی مشابه برپا كرده اند مانند اسرائیل و آمریكا. هدف از ایجاد این موزه ها، زنده نگه داشتن یاد و خاطره قربانیان و جنایت های انجام گرفته است.
تأسیس سازمان ها و مراكز متعدد به منظور احیای اسطوره و صیانت از دستاوردهای آن همچون مراكز سیمون وایزانتال، لیكرا، بنیاد آنه فرانك.
از اواخر دهه ۷۰ در برخی از كشورهای غربی مراكز، مؤسسات و نهادهایی یهودی در ارتباط با اسطوره هولوكاست شروع به فعالیت كردند. این مراكز متناسب با اهداف تأسیس خود همه یا برخی از محورهای زیر را كانون توجه فعالیت های خود قرار داده اند:
جمع آوری آرشیو و نگهداری اسناد و مدارك مربوط به كشتار یهودیان تنظیم و تدوین برداشت رسمی از اسطوره هولوكاست صیانت از اسطوره و پاسخگویی به شبهات مربوط به آن آموزش هولوكاست در محافل دانشگاهی ومراكز آموزشی غنا بخشیدن به ادبیات اسطوره با چاپ وانتشار كتاب انجام تحقیقات پژوهشی و علمی برای اثبات ابعاد مختلف اسطوره به مثابه گروه فشار عمل كردن برای دفاع و تأمین منافع كشور اسرائیل مقابله با انكاركنندگان هولوكاست و تحت تعقیب قضایی قرار دادن آنهااعلام روز یادبود و توافق در مورد آن در كشورهای مختلف بویژه در اروپا و آمریكاچاپ و انتشار خاطرات شاهدان و بازماندگان اردوگاه ها به زبان های مختلف و توزیع آن در سطح وسیع در سراسر جهان .
سازندگان هولوكاست با به كارگیری ابزارهای فرهنگی به دنبال تأمین سه هدف بوده اند:احیای اسطوره - صیانت از اسطوره - تجاری ساختن اسطوره در نهایت امروزه كم نیستند افرادی از قشر عوام جامعه كه تحت تأثیر تبلیغات صهیونیسم قرار نگیرند یا در معرض اتفاقات اسطوره هولوكاست نباشند. از همین رو هوشیاری در برابراین جریان یك وظیفه اعتقادی و انسانی است، بویژه برای نسلی كه از دامنه تحریفات تاریخی صهیونیسم آگاهی دارند. بی تردید بنیانگذار انقلاب با علم به این بخش از سیطره فرهنگی، حضور این رژیم را چون غده ای در فرهنگ و سیاست منطقه می دید و ایستادن در برابر آن را والاترین وظیفه برمی شمرد.LOCUST

محمد لسانی

منبع : روزنامه ایران