یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پرواز گرد بر و بام دوست


پرواز گرد بر و بام دوست
اگر یک ماه رمضان در نوش آباد باشی، هر سحرگاه، در تاریکی شب صدایی را می شنوی، گویی که صدای فرشته ای است که در گوش تو نجوا میکند.
«شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد برو بام دوست پرواز کنند»
در آن سکوت سیاه و سنگین شب، صدای پیر سالخورده ای را می شنوی که با تمام صداقت خود، این شعر را بر لب جاری میکند و آنگاه که با صد اکراه چشم بازکنی، خلسه ای آسمانی ترا در خویش فرو می برد.
این بیت، آشناترین شعر در خاطره پیران سالخورده ای است که در همسایگی مساجد نوش آباد اقامت دارند، بدون آنکه شاعر آنرا بشناسند ، سالها با این شعر سحرهای ماه رمضان را به میهمانی خدا رفته اند.
میگویند:از روزگاران قدیم، رسم براین بوده که شخصی در همسایگی هرمسجد، ساعتی قبل از اذان صبح بر بلندای ماذنه مسجد رفته تا به اصطلاح با سحرخوانی خود مردم را برای سحر بیدار کند و برخی نیز از بالای پشت بام منزل خود در دل شب، از زمین راهی به آسمان می گشودند.
از هم صحبتی سحرخوانان می فهمی که سحرخوانی ، هیچ آداب و رسوم خاصی ندارد جز یک دم نفس صادق و یک دل آسمانی تا دل از هرچه نیست برکنی و به آنکه هست بپیوندی.
سحرخوانی، در دو مرحله انجام می شود. بخش اول به منزله بیدارباش عمومی است و سحرخوان، ساعاتی قبل از اذان صبح شروع به خواندن اشعاری در فضیلت ماه رمضان و منقبت اهل بیت (ع) می کند. سپس به منزل برگشته و بعداز صرف سحری که زمانی حدود نیم ساعت بطول می انجامد، دوباره به مسجد آمده و به خواندن دعای سحر می پردازد که تا اذان صبح ادامه می یابد.
حاج عبدالله عبدالهی از پهلوانان قدیمی این شهر،با همان مرام عیاری خویش، از پشت بام منزل خود در طول سال پیش از اذان صبح به استقبال سپیده میرود و با صوت دلنشین خود به سحرخوانی می پردازد و عجبا آنکه حتی سرمای استخوان سوز زمستانهای برفی کویر نیز نتوانسته مانع این کار او شود.
مسجد تاریخی علی(ع) یکی از دو مسجدیست که هنوز میتوان ماذنه آن را دید. همسایگان این مسجد سالهاست که خاطرات ماههای رمضان خود را در طنین اذان استاد حسن نجارزاده به خاطر سپرده اند.
و بسیارند آنها که اولین خاطره از ماه رمضان و روزه اولینشان، با سحرخوانی حاج علی چاوشیان پیوند خورده است آن هنگام که همنوای امام سجاد(ع) می خواند: الهی انت دعوتنی الیک
و یا اگر در تاریک روشن یک صبح بهاری همت کنی و از کنار درخت گز& پیر و کهنسال به طرف قلعه سیزان بروی، صوت حزین حاج حسین عمارتی را می شنوی،
وچه نیک اندیش بودند گذشتگان ما که بجای صدای گوشخراش سنج و دهل در نیمه شب که همه را خوابزده میکند، با صوت خوش، همسایگان را به میهمانی خدا دعوت میکنند.
واین همه آن چیزی است که میتوان گفت اما بسیارند ناگفته هایی که جز به اشک چشم نمی توان سفت. هرچند که نوشتن از این سنت دیرینه را میتوان در یک نوشته چند سطری خلاصه کرد، اما آنچه که در وصف ناید و در کلام نگنجد، حالات درونی و ا حساسات معنوی سحرخوانان است که با وجود کهولت سن، بر تاریکی شب زده و فضیلت آسمانی شدن را جستجو میکنند و صد افسوس که در این تماشای ما زمینیان خفته در عصر تکنولوژی، سنتی دیگر به فراموشی سپرده میشود، چرا که چشمان تنگ و زمانزده ما چیزی بیشتراز ساعت و رایانه و نظایر آنرا نمی بیند و هر روز که میگذرد، بیشتر به تاریکی عادت میکند، از اینرو که آیین روشنی و روشنی بخشی را فراموش کرده ایم.
و شاید اگر کمی بیشتر درنگ کنیم، انگشت گزیدنی بماند و خاطره ای که آن نیز به مانند صاحبان آن به خاموشی خواهد رفت، آنسان که دیگر هیچ گوشی سحرخوانی حاج میرزا عبادی ; و استاد میرزا حلاج زاده را نشنید به مانند همه آنها که در سالهای گذشته به حقیقت پیوستند.
بی شک، در فرهنگ ایرانیان دینمدار، ماههای رمضان و محرم از قداست خاصی برخوردار است و شاید فلسفه برپایی هر مراسم ، در هرگوشه ای ، تلاشی بوده برای حفظ قداست و معنویت این ایام ، که توسط پیشینیان انجام می شده و سینه به سینه برای آیندگان به یادگار مانده است.
از مهمترین مراسم آیینی نوش آباد، سحرخوانی ماه رمضان و سقاخوانی ماه محرم است که اگر بی نظیر نباشد میتوان ادعا کرد کم نظیر است و نوشتن از آن، حق مطلب را ادا نمی کند چراکه حرفی است از جنس دل و مستند سازی آن به کمک صدا و تصویر حداقل تلاشی است برای معرفی و ماندگاری آن.
سیدجلال جلیلی نوش ابادی


همچنین مشاهده کنید