پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


پارادوکس محبوبیت


پارادوکس محبوبیت
چگونه برنامه‌ریزانی كه نگران خطرات تورم و احتمال پایان یافتن نفت به زودی‌زود بودند می‌توانستند شروع به چنین مخارج ولخرجانه بی‌سابقه در تاریخ ونزوئلا بكنند؟ اما آنچه از نگاه بیرونی‌ها سیاست عمیقا متناقض، پرهزینه و شكست‌خورده به نظر می‌رسید برای سیاستگزاران ونزوئلایی عقلایی بود كه هم مصمم بودند و ظاهرا وسایلی برای متنوع ساختن اقتصاد داشتند در حالی كه صدای گروه‌های مستقر را می‌خواباندند كه احتمالا «آخرین شانس برای دموكراسی» را تهدید می‌كردند.
حقیقتا برنامه‌ریزان دولتی، افزایش عظیم تقاضا برای درآمدهای دولت كه بزودی از سرمایه‌داران ونزوئلایی صورت می‌گرفت را در نظر نگرفته بودند و انتظار گسترش تقاضاهای رانت‌جویی را نداشتند. اما با اینحال در روزهای اوج رونق نفتی به نظر می‌رسید كه برای همه گروه‌های متشكل پول به مقدار كافی هست. از منظر این سیاستگزاران، جور دیگر عمل كردن از لحاظ سیاسی مشكل بود. در بستر فراوانی، انگیزه‌ای برای غیر آن عمل كردن وجود نداشت.
افزایش مخارج عمومی كه طی نخستین سال رونق به راه افتاد، شتابگر یك سلسله اثرات منفی بر اقتصاد، دولت، رژیم و حكومت بود. در سطح دولت، سیاست بدون حد و مرز، «پارادوكس محبوبیت» بوجود آورد. چون رییس‌جمهور ظاهرا قدرت كامل و برای زمان مختصری، حمایت كامل مردم را داشت. برنامه‌ها بدون چالش جلو می‌رفت و سازوكارهای پاسخگویی عمل نمی‌كردند. در نخستین سال حساس كه پرز سركار بود، دولت هرگز مجبور نشد اولویت‌ها را تعیین كند برنامه‌ها را تعریف كند یا پیشنهادهای مشخصی بدهد. با توجه به دامنه گسترده نیازها در این كشور توسعه نیافته، هر اندیشه‌ای برحسب برخی اهداف قابل توجیه بود. رییس‌جمهور و مشاورانش كه از حضور مخالف‌خوان‌هایی محروم بودند كه آنها را مجبور به توضیح سیاست‌ها نماید هرگونه كه می‌خواستند اهداف چندگانه، مبهم، به شدت جاه‌طلبانه و اغلب متناقض را بدون محدودیت دنبال می‌كردند. برای آنها هر چیزی می‌توانست یك اولویت باشد. با اینحال اگر هر چیزی در اولویت است در واقع هیچ اولویتی ابدا وجود ندارد.
اما هر چیزی یك اولویت نبود. تغییراتی كه در سال قدرت فرمان دادن انجام نشد- راه‌هایی كه طی نشد- گواهی روشن بر چگونگی دشوار بودن حركت در برابر بافت ساختاری هستند. با وجود پیشنهاد اولیه دولت برای اصلاح مالیاتی گسترده كه برای نخستین بار درآمدهای قابل توجهی از فعالیت اقتصادی داخلی عاید دولت می‌شد، هرگز از قدرت فرمان دادن برای اجرای مالیات بر درآمد بازتوزیعی استفاده نكرد. قانون ضد انحصاری كه برای شكستن ساختار انحصار چند جانبه بخش خصوصی طراحی شده بود به سرعت ناپدید شد. مهم‌تر اینكه هر چند دولت پرز FIV را به قصد جلوگیری از ورود دلارهای نفتی به اقتصاد داخلی ایجاد كرد، FIV هرگز نصف درآمدهای نفتی تصریح شده در قانون را كاملا دریافت نكرد و پس از ۱۹۷۵ ابدا دلار نفتی جدید دریافت ننمود.
در سطح رژیم، تحكیم‌شكنی در همان لحظه‌ای شروع شد كه افزایش قیمت نفت، تنش‌ها و مسوولیت‌های جدیدی وارد نظام سیاسی كرد. رونق- كه به خودی خود یك بحران غیر معمول ثروت بود- به واكنش سیاسی غیر معمولی دامن زد. دلارهای نفتی پوپولیسم را رواج داد كه واكنش معمول آمریكای لاتین به بحران است و پیمان‌گرایی را تضعیف كرد. پوپولیسم- بر كشیده شدن یك شخصیت بر فراز یك حزب، اختلاف بین اهداف یك رهبر و اهداف ملت، توسل جستن به طبقات و گروه‌های اجتماعی نسبتا فرودست و اعمال حكومت خودسرانه- دایما نهادهای دموكراسی پیمانی را به چالش می‌كشیدند. چنین چالشی در یك كشور با سنت طولانی كودیلو آسان بود. حتی AD، بانی اصلی دموكراسی، به گسترش یافتن قدرت ریاست‌جمهوری، تضعیف قانون اساسی و تیره‌كردن روابط حزبی بدون زیر سوال بردن جدی نیاز به قانون اختیارات ویژه رضایت داد. هنوز به استثنای ایجادFIV، اساسا هر اقدام دیگری می‌توانست به كنگره تحت تسلط AD تسلیم و تصویب شود بدون اینكه نابسامانی‌های حادث شده به واسطه این اقدامات فوق‌العاده بوجود آید.
در سطح دولت، انواع سیاست‌های اتخاذ شده در این دوره، محیط نهادی برای سیاستگزاری را با برهم‌زدن قالب‌های سنتی سازمان بخش عمومی و تشدید شكاف بین دامنه اختیارات و اقتدار تغییر داد. دو نمونه ذكر شده در این فصل به ویژه بارز هستند: تصمیم به ایجاد FIV خارج از همه كنترل‌های مالی موجود و تصمیم به تغییر قانون خدمات كشوری كه اجازه افزایش بی‌رویه انتصابات سیاسی را می‌داد دقیقا در زمانی كه دولت بایستی بیشترین كارایی را می‌داشت. انجام این سیاست‌ها در فضای نااطمینانی ایجاد شده به واسطه عشق به فرمان صادر كردن، فقط حس اغتشاش، نبود پاسخگویی و در كنترل نبودن را ساطع می‌كرد دقیقا در همان لحظه‌ای كه عملكرد اداری اثر بخش، نیاز حیاتی بود.
همان طور كه روشن شد استراتژی توسعه دولت پرز براساس مجموعه فروض مشكوكی بوده است سایر موانع موفقیت در طول مسیر آشكار شدند. اول از همه این باور كه تمام مشكلات قابل حل هستند این كه بزرگتر و سریعتر به معنای بهتر بودن است و اینكه نیروی كار، تجهیزات و دانش فنی را می‌توان از خارج وارد كرد. این برنامه پیش‌بینی افزایش مداوم در درآمدهای نفتی را می‌كرد تا مخارج گسترده به راه افتاده را پوشش دهد با وجود این واقعیت كه قیمت‌های بالای نفت باعث ورود مكزیك و نفت دریای شمال به بازار شده است. برنامه بر این باور قرار داشت كه می‌توان جلوی مصرف عیاش‌گونه را گرفت، كه زیرساختار صنعتی موجود قادر به پشتیبانی از گسترش سریع تقاضا هست، كه كشاورزی كم اهمیت‌تر از صنعت است، كه فساد را می‌توان مهار كرد و اینكه تورم قابل كنترل است. فرض می‌شد مالكیت و كنترل دولتی به معنای باز توزیع مترقیانه منافع مدرنیته است. سرانجام وجود ظرفیت نهادی و مدیریتی كافی در دولت برای مدیریت ثروت تازه عاید شده با معیارهای كمیابی بدیهی انگاشته می‌شد. آینده معلوم ساخت كه هر یك از این فروض نادرست بوده است.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد