جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقش فرهنگ سیاسی در سیاست اینترنتی


نقش فرهنگ سیاسی در سیاست اینترنتی
ناگفته پیداست كه عواملی وجود دارند كه نقش اینترنت را محدود می كنند اما در عین حال این عوامل چندان مورد بررسی قرار نگرفته اند. مقاله حاضر ضمن تلاش برای تعریف تأثیر یكپارچه (یكسان) اینترنت بر سازماندهی ، تشكل و عملگرایی سیاسی، پاره ای مفاهیم و واقعیات در این زمینه را پیش رو می نهد. فرهنگ سیاسی یا انتظارات، فرضیات و كنش های مربوط به سیاست در دموكراسی های غربی كاملاً با سایر دموكراسی های رایج در دنیا متفاوت است. این مقاله مهم ترین جوانب فرهنگ و كنش سیاسی و مسایل مؤثر در كاربرد كاملاً دموكراتیك اینترنت را شناسایی می كند. همچنین ارزش مطالعات موردی در خصوص ارزیابی های تأثیر اینترنت در دموكراسی در سطح جهان را مشخص می كند.یكی از جالب ترین و سودمندترین حوزه های پژوهش در اینترنت در سال های اخیر كاربردها و تأثیر سیاسی اینترنت بوده است. در سال های اخیر مقالات، رسالات و پژوهش های متعددی در خصوص ارزیابی و بررسی راه های جدید شكل گیری سازمان ها و تشكل های سیاسی و نیز شیوه هایی كه این فناوری به منظور دستیابی به اهداف سیاسی در اختیار سیاستمداران امروز قرار می دهد، انتشار یافته است. اما حجم قابل توجهی از این پژوهش ها كاربرد اینترنت در كشورهای توسعه یافته و خاصه در دموكراسی غربی را بررسی می كنند.اینترنت در سراسر جهان به انحاء مختلف در فرایندهای سیاسی به كار گرفته می شود و تأثیرات مختلفی نیز بر هریك از كشورهای دنیا دارد. در عین حال پژوهش های متعددی كه روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود می كوشند این پدیده را بررسی كنند.در برخی موارد، اینترنت در دنیا به طریقی مورد استفاده قرار می گیرد كه با كاربردهای سیاسی اینترنت در دموكراسی های غربی مطابقت دارد؛ اما تحلیل های تطبیقی اخیر نشان می دهد كه تأثیر اینترنت در تمام فرهنگ ها و ملیت ها یكسان نیست و عوامل متعددی در چگونگی و چرایی تأثیر این تكنولوژی بركنش سیاسی دخیل اند.اما پژوهش های امروز در خصوص استفاده سیاسی از وب نشانگر پیدایی یك فرضیه قطعی در نتیجه تأثیر سیاسی نت است. در عین حال، این فرضیه به ندرت علناً بیان می شود- [همواره] نقش سایر عوامل فرهنگی یا اجتماعی، تحت الشعاع نقش تكنولوژی قرار می گیرد. به عنوان مثال، اغلب تحلیل های جامعی كه در خصوص نقش اینترنت در سیاست جهانی صورت می گیرد به نقش عناصر فرهنگی در به كارگیری اینترنت وقعی نمی نهند و تأكید می كنند كه تأسیسات تكنولوژیك در پیش بینی تأثیرات ناشی از بكارگیری اینترنت در سیاست بیشترین اهمیت را دارند. این رویكرد از عوامل بافتی كه در بكارگیری فناوری های اطلاعاتی مؤثرند غافل است و اساساً به نقش فرهنگ سیاسی در ایجاد تأثیر بر اینترنت توجه ندارد.بحث مقاله حاضر آن است كه فرهنگ سیاسی از نقشی بسیار مؤثری در تعریف (تعیین) پارامترهای مربوط به نحوه بكارگیری اینترنت برخوردار است و عوامل اجتماعی در پیش بینی نحوه بكارگیری فناوری ها در قیاس با عوامل تكنولوژیك اهمیت بیشتری دارند . هدف مقاله حاضر ارایه یك تعریف كاربردی از فرهنگ سیاسی است. سپس نشان داده خواهد شد كه چگونه اینترنت و بافت اجتماعی را به هنگام بررسی استفاده سیاسی از فناوری های اینترنتی در سطح جهانی می توان ارزیابی كرد.از این رو، مقاله حاضر شامل سه بخش است: در بخش اول از اهمیت یك تحلیل تطبیقی در مورد استفاده و تأثیر بسزای اینترنت در ارایه هرگونه مدل نظری برای تأثیر سیاسی آن بحث خواهد شد. در بخش دوم تعریفی از فرهنگ سیاسی به مثابه عامل این تأثیرگذاری آمده است و سرانجام در بخش سوم، نمونه هایی واقعی و تجربی از این رابطه ارایه شده است. به دلیل نبود اطلاعات جامع، بیان كمی این تفاوت ها در اینجا میسر نیست اما این نمونه های عینی صرفاً به منظور مقایسه داده ها ارایه شده اند.
نظریه و تحلیل تطبیقی
پژوهش های رایج در خصوص تأثیر سیاسی و پیامدهای اینترنت به دلایل مختلف صرفاً بر تجربیات دموكراسی های غربی تأكید دارند. البته آشكار است كه اغلب پژوهش ها در خصوص تأثیرات اجتماعی اینترنت پیشتر توسط محققان غربی انجام شده و پژوهشگران غیرغربی در انجام این گونه پژوهش ها با موانع متعددی نظیر موانع زبانی و نبود منابع برای مطالعات تطبیقی مواجه اند. درست است كه ملت هایی كه من از آنها به عنوان صاحبان دموكراسی های غربی یاد می كنم از متغیرهای سازمانی و فرهنگی حایز اهمیتی برخوردارند اما در عین حال، فرضیات و ارزش های مشترك آنها از بسیاری جهات از تفاوت ها و تمایزهایشان مهم تر است، اما به دلیل كمبود داده های تطبیقی، استنباط نتایج كلی در خصوص تأثیر اینترنت برای دانشمندان دشوار است. نتایج مربوط به پیامدهای سیاسی اینترنت در سطح بین المللی معتبر نیست و به ندرت ناظر به كل بافت سیاسی است كه این وضعیت در آن شكل می گیرد. پس نظریه پردازی در خصوص تأثیر اجتماعی اینترنت بر این فرض استوار است كه تكنولوژی تأثیری یكپارچه دارد.اگرچه تعداد معدودی از اندیشمندان نتایج كلی یكسانی گرفته اند اما در عین حال نبود هرگونه بحث در مورد بافت فرهنگی عملاً منجر به پیدایش فرضیه یكسانی (یكپارچگی) شده است.مشكلات موجود بر سر راه تحلیل تطبیقی وب سیاسی، تلاش برای بررسی تأثیر موقتی اینترنت را ناكام ساخته است. نخستین مشكل آن است كه مكانیزم ها انتظارات و فرضیات سیاسی كه به فرایندهای سیاسی جهت می دهند در بافت كشورهای مختلف بسیار متفاوت است.از این رو،« تحلیل ویژگی ها» كه حضور و تأثیر برخی ویژگی های فنی یك سایت اینترنتی را می سنجد، چندان كمكی به فهم كاربر نت نمی كند چرا كه این ویژگی ها به دلایل مختلف می توانند وجود نداشته باشند. به عنوان مثال، در انتخابات ایالات متحده اینترنت عامل مهمی در افزایش هزینه در برخی رقابت ها بود اما در سنگاپور كاندیداها به لحاظ قانونی نمی توانند از طریق وب هزینه ها را بالا ببرند چرا كه این امر نوعی دعوت و تشویق به فساد مالی است.از آنجا كه یكی از اهداف پژوهش علمی، كشف اصول ثابت و شناسایی الگوهای تكرار شونده تشكل ها و تأثیرات اجتماعی است، اقتباس یك موضع و دیدگاه نسبی گرایانه كه براساس آن هیچ گونه تأثیری را نمی توان در سطح بین المللی به طور قطعی مورد سنجش قرار داد، كافی است. نظریه ای كه قابلیت تعمیم ندارد دست كم تا اندازه ای، نظریه واقعی نیست، و اگر صرفاً به بررسی ارتباطات در فضایی محدود بپردازیم، به نتیجه مطلوبی نخواهیم رسید. از این رو، لازم است پژوهشی كه در خصوص تأثیر فناوری های اطلاعاتی در كنش سیاسی به ارایه نظریه می پردازد بر موارد تجربی مبتنی باشد.مسأله زمانی بغرنج تر می شود كه راه های بكارگیری اینترنت در بافت سیاسی را بررسی كنیم چرا كه ارزش ها، كنش ها و فرضیات سیاسی به شدت در فرهنگ های مختلف متفاوتند. هر كشوری سیاستی دارد، در عین حال، مرزها، معانی و ارزش هایی كه با رقابت بر سر قدرت پیوند خورده اند به شدت از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. اگر نحوه به كارگیری قدرت از نقطه ای به نقطه دیگر متفاوت است، شیوه های به كارگیری تكنولوژی،جهت یافتن، حفظ و استفاده از قدرت نیز در سطح دنیا تفاوت دارد. از این رو نظریه پردازی در خصوص تأثیر اینترنت بركنش سیاسی نیز مستلزم در نظر گرفتن انبوهی از مسایلی است كه فرهنگ سیاسی را تشكیل می دهند. اما انبوهی از مسایل روش شناختی وجود دارند كه همراه با تلاش جهت ارایه نظریات گسترده تر نشان از تأثیر سیاسی وب در سطح بین المللی دارند. براساس یافته های Verba و همكارانش (۱۹۸۷) اگرچه شماری از ملت ها در برخی رفتارها و ویژگی ها نظیر انتخابات آزاد مشتركند اما در عین حال، اغلب استنباط های آنها از این موارد متفاوت است. لذا نظر به مشكلات نظری و عملی، ارزش در تلاش جهت عمومی سازی مرزهای ملت ها چیست؟ اگر همه چیز در مورد تعامل تكنولوژی و سیاست نسبی است پس آیا هیچ ارزشی حتی در تلاش جهت فهم الگوهای موقتی وجود دارد؟ و آیا می توان براساس چنین مشاهداتی به نتایج مطلوبی رسید؟
در واقع، وضعیت چندان هم اسفبار نیست. اگر ثبات در روش را بتوان حفظ كرد، استنباط نظریات مهم و سودمند تحلیلی كه بر مشاهدات عینی وضعیت چندین كشور مبتنی است، كار چندان دشواری نخواهد بود. به عنوان نمونه با بررسی این كه برخی كشورها از وب سایت ها برای درآمدزایی استفاده می كنند نه تنها می توان با قواعد و ارزش های سیاسی آن ملت تا اندازه ای آشنا شد، بلكه اطلاعات بیشتری را می توان در خصوص انتظارات اجتماعی مردم در مورد نقش تكنولوژی به دست آورد.در مثال پیشین، تمام احزاب سیاسی باید به پول دسترسی داشته باشند، هر چند كه راه های بسیاری برای مهار كردن هزینه ها وجود دارد، یارانه های دولتی، حمایت های شركت ها و یا كمك های مالی افراد نمونه هایی از این كمك های پولی هستند. اگر وب سایت ها یك مكانیزم كسب درآمد مطلوب در میان كاندیداهای ایالات متحده هستند، اما در سنگاپور استفاده از آنها بدین منظور ممنوع است، آیا این مسأله نشانگر انتظارات و توقعات مختلف در خصوص ماهیت یك وب سایت در دو كشور نیست؟ در واقع كسب درآمد از طریق وب سایت در ایالات متحده، حاكی از نوع ارتباط با توده مردم است؛ در حقیقت، كاندیدا سعی می كند تا فراتر از سیاست های پولی شركت های بزرگ و كمیسیون های سیاسی حركت كند. از دیگر معانی كسب درآمد از طریق یك وب سایت درآمریكا آن است كه متوسط شهروندان بدون درگیری آن چنانی در سیاست كمك مؤثری به فرایندهای سیاسی می كنند. اینترنت ابزار مناسبی برای غلبه بر كاغذ بازی های اداری در فرایندهای سیاسی است. به طور خلاصه، این تكنولوژی یك مكانیزم« دموكراتیك »است كه كاندیداها را منصفانه به شهروندان ارتباط می دهد. این فرضیه در شماری از پژوهش های اخیر مربوط به سیاست در وب مشهود است.در مقابل عملكرد سیاستمداران سنگاپوری در حوزه سیاست به اندازه آمریكایی ها نیست. در این كشور كوچك چهار میلیون نفری سیاستمداران مجبورند با توده های مردم از طریق انبوهی از سازمان های اجتماعی ارتباط مستقیم داشته باشند. پس آیا دولت، اینترنت را كانال ارتباطی ارزشمند دیگری برای ارتباط با مردم نمی داند؟ از آنجا كه دولت كوشیده است تا جامعه ای الكترونیكی» و كاملاً كاركردی ایجاد كند، چه دلیلی دارد كه سیاست را از وب جدا كند؟ از همه مهم تر، دولت فعالانه از تجارت الكترونیكی دفاع می كند اما در عین حال، یك مسأله باقی می ماند و آن این كه گمنامی كه یكی از ویژگی های وب و اینترنت است، ممكن است در نهایت منجر به تخلف و فساد افراد خاصه سیاستمداران گردد.از احزاب خواسته می شود تا وب سایت ها را حفظ كنند اما از آنها خواسته نمی شود تا از فعالیت سیاسی حمایت كنند. این نوع نگرش زمانی معنادار خواهد بود كه در بافت فساد خیز آسیای جنوب شرقی بررسی شود.این مثال، مدعای من را مبنی بر این كه بكارگیری عملی وب از رویكردهای بسیاری در خصوص تكنولوژی و معنای اجتماعی اینترنت پرده برمی دارد، به خوبی نشان می دهد. از این رو، تحلیل تطبیقی نه تنها نگرش های ملی در خصوص سیاست را در برمی گیرد بلكه سبب فهم نحوه تلاش ملت ها جهت استفاده مفید از تكنولوژی ضمن حفظ آن از پیامدهای مخرب می گردد.در ادامه مقاله حاضر به بررسی یك روش شناسی تطبیقی می پردازیم كه مساله فرهنگ سیاسی را بررسی می كند. در بخش بعدی، فرهنگ سیاسی را تعریف خواهیم كرد و نقش آن را در كنش سیاسی خاصه شیوه های نمود آن در اینترنت و ارتباطات كامپیوتر محور مورد بررسی قرار خواهیم داد. در نهایت پاره ای دستورالعمل های روش شناختی را در خصوص ارزیابی دقیق تر معنا و تأثیر اینترنت سیاسی مطرح خواهیم نمود.تعریف فرهنگ سیاسی
فرهنگ سیاسی فضای نمادین كنش سیاسی است كه تجربیات تاریخی و سنت های دینی و فلسفی به آن شكل می دهند.این فرهنگ شامل فرضیه ها، انتظارات، اسطوره ها و مكانیزم های سیاسی یك ملت است. و بالاخره این فرهنگ به شیوه های تأثیر نگرش ها و ارزش ها بر رفتار سیاسی اشاره دارد. فرهنگ سیاسی همانند خود فرهنگ خود را تقویت می كند، چرا كه كنش های سیاسی در مجموعه ای از خود انتظارات و توقعات ریشه دارند. اگر چه فرهنگ سیاسی ابعاد بسیاری دارد و شاید تجزیه و تحلیل آن به دشواری تجزیه و تحلیل یك فرهنگ است؛ اما در عین حال چندین عنصر كلیدی وجود دارند كه با مقاصد ما در اینجا مرتبط اند: عناصری كه در نحوه بكارگیری اینترنت در بافت سیاست مؤثرند. فرهنگ سیاسی را همانند مفهوم خود «فرهنگ» باید تعریف كرد، هر چند كه برای این كار احتمال این خطر وجود دارد كه چیز معناداری برای گفتن نداشته باشیم، اما تمام فرهنگ ها دائماً در حال تغییرند و همواره تحت تأثیر اقتضائات تاریخی، وقایع اقتصادی و ابداعات تكنولوژیكی نظیر تلویزیون و اینترنت قرار دارند. افزون بر این مرزهای فرهنگی به ندرت برمرزهای كشورها منطبق می شوند. در هر كشوری، افراد مختلف به تاریخ ها و سنت های مختلف پاسخ می دهند و از این رو توقعات متفاوت و مختلفی دارند. گذشته از این درون خود یك ملت نیز فرضیات و انتظارات متفاوت است.صرف نظر از این قابلیت ها، این مفهوم از اعتبار روش شناختی و نظری نیز برخوردار است. سرانجام، لازم به ذكر است كه فرهنگ سیاسی بعضاً برای یك پژوهشگر مطالعات تطبیقی در قیاس با پژوهشگری كه رویكردی درونی و یك بعدی به این فرهنگ دارد، از نمود بیشتری برخوردار است. الگوها و فرضیات مربوط به كنش سیاسی آن چنان آشكار به نظر می رسند كه یك پژوهشگر معمولی هیچگاه آنها را به عنوان مسائلی منحصر به فرد و جداگانه بررسی و شناسایی نمی كند و لذا نخواهد توانست آنها را همانند یك پژوهشگر مطالعات تطبیقی مورد پژوهش قرار دهد. در ادامه بحث فرض می گیریم كه قانون یا دستورالعمل سیاسی نقشی حائز اهمیت در فرهنگ سیاسی ایفا می كند: خواه سبب بروز ارزش های سیاسی مشترك شود و خواه رفتارهای سیاسی را محدود كند.قانون یا دستورالعمل تضادی با روح سیاست یك ملت ندارد بلكه خود بخشی از آن است. اولین عنصر حائز اهمیت فرهنگ سیاسی كه بر كنش سیاسی در اینترنت تأثیر می گذارد یك فرضیه فلسفی درمورد ماهیت سیاست و كنش سیاسی است. در غرب پس از دسته ای متفكران سیاسی نظیر ارسطو، سیاست، اساساً ابزاری فنی در نظر گرفته می شود كه از حاكمیت دولت حمایت می كند. بدین ترتیب رقابت سیاسی، معنادار می شود و تمام احزاب درمی یابند كه بكارگیری تكنیك های مختلف در صحنه رقابت امتیازآور خواهد بود. البته به لحاظ اخلاقی، رفتار پسندیده حد و مرز دارد اما این ایده بر جای خود باقی است كه رقابت سیاسی فی نفسه سالم است. جوامع از طریق این رقابت كراراً ارزش های عمده را زیر سئوال برده، بازبینی می كنند یا مورد تأكید مجدد قرار می دهند، و تمام این رقابت در نهایت سبب مشروعیت هر چه بیشتر نظام سیاسی خواهد شد. اما در یك چارچوب آشفته كه برخی از ملت ها در آن قرار گرفته اند، هدف سیاست، تضمین امنیت مردم در برابر بلایای طبیعی و فراهم آوردن محیطی امن جهت رسیدگی مردم به وضع معیشت شان است. از این رو، سیاست همواره رو به سوی گونه ای همنوایی اجتماعی و آنچه اصطلاحاً قیومیت آسمان خوانده می شود، داشته است. لذا چالش یا رقابت سیاسی نه تنها برای حاكمان بلكه برای مردم و حتی خود دولت نیز یك تهدید به شمار می رود. از این رو، چالش با امپراطور در واقع چالش با یك ملت است. به همین دلایل، رقابت سیاسی امر خوشایندی نیست، بلكه ناامیدكننده و بعضاً وحشیانه است. هدف از قرار دادن موانع قانونی بر سر راه چالشگران سیاسی ممانعت از هر گونه ظهور بیرونی مخالفت و اعتراض است و زمانی كه یك چالشگر مقاصد خود را مطرح می كند در واقع نوعی تعهد جدی را مطرح كرده است. این نوع نگاه تنها مختص حاكمان نیست بلكه چالشگران نیز كه شورش های خود را نه یك شورش صرف بلكه طوفانی بنیان افكن می دانند، نگرشی این چنین دارند. از این رو، گفتمان سیاسی، شرایطی مطلق به خود می گیرد و اگر فرد با نظام موجود چالش كند نه تنها با یك یا دو كاندیدای خاص به چالش برخاسته است بلكه با كل شبكه زمامداران فاسد كه اعتماد اجتماعی را دچار تزلزل كرده اند مخالفت می كنند.بنابراین چالش های سیاسی نه تنها ارزش های اصلی را در جهت مثبت هدایت می كنند بلكه در برابر مشروعیت حكومت نیز نوعی واكنش اخلاقی به حساب می آیند. صرف نظر از ویژگی های یك ساختار حكومتی خاص، این واقعیت به قوت خود باقی است كه [همچنان] یك رهبر، در رأس قدرت است و لذا هر نوع چالش، چالشی جدی برای حكومت و بلكه از همه مهمتر برای خود جامعه به شمار می رود.معنای دیگر این مسئله در حقیقت عبارت است از كنش های سیاسی خاص كه در پی كاهش بی نظمی ها وآشفتگی های نظام حاكم اند. بدین ترتیب، پایه های رقابت سیاسی محكم می گردند و مجموعه ای از شروط و ملزومات برای مشروعیت سیاسی وضع می گردند. در عین حال، از نگاه دولت های كنفوسیوسی، یك چالشگر در حقیقت علیه امنیت و رفاه ملت برخاسته و با آن مخالف است. این فرضیه فلسفی در «وب سایت سیاسی» اینترنت تجلی یافته است. اخیراً برخی كوشیده اند تا وب سیاسی را تعریف كنند از آن جمله اند Foot و Schneider آنها معتقدند وب سیاسی در واقع وب هایی بوده كه بالقوه دارای فعالان سیاسی ای نظیر كاندیداها، احزاب، رسانه ها و گروه هایی از این دست اند. از این رو، در غرب، وب سایت های سیاسی رایج است.
اما اگر فرضیه آسیایی مربوط به رقابت سیاسی جدی گرفته شود، مرزهای یك وب سیاسی بسیار محدود خواهد شد. مثلاً در سنگاپور قوانین سختی در مورد یك وب سایت سیاسی وجود دارد، و این سایت ها باید مجوز رسانه ای داشته باشند و هر گونه مطلب مخالفی تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. از این رو سیاست دیجیتالی جمعیت چهار میلیونی سنگاپور را مشتی احزاب وابسته به دولت و تحت نظارت قانون در اختیار دارند. كاندیداها از داشتن سایت اختصاصی محروم اند و سازمان های فعال نیز از ترس نظارت دولت و قوانین آن چندان جرأت انجام فعالیت های سیاسی افراطی (رادیكال) را ندارند. فرهنگ های سیاسی نه تنها در برداشتشان از ماهیت سیاسی با هم تفاوت دارند بلكه در تلقی شان از روابط اولیه سیاسی نیز كه می توان از آن به مناسبات سیاسی نیز یاد كرد، اختلاف نظر دارند. در جهان بینی كنفوسیوسی، حكومت (و نه سیاست) یك كار (شغل) جدی است و تنها باید به تواناترین، باسوادترین و مسن ترین افراد واگذار شود. از این رو، مناسبات سیاسی تنها دوسویه دارد: حاكم و محكوم.[البته] مناسبات دیگری نیز ممكن است در این گونه سیاست وجود داشته باشد، مثلاً رابطه بین احزاب و حكومت در سطوح محلی و ملی. این مسئله در نهایت بر بكارگیری اینترنت به طرق مختلف تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال از آنجا كه مناسبات اولیه [سیاسی] در ایالات متحده اساساً بین دو شهروند برقرار می شود، از وب سایت ها انتظار می رود كه اصل تعامل دوجانبه را نمود بخشند و یا افراد را قادر سازند تا به طور مستقیم وب سایت را تجربه كنند: مطلب خود را برای میزگرد وب بفرستند. برای كاندیداهای خود Email بفرستند و یا به طرق دیگر به لحاظ سیاسی احساس قدرت كنند. سایت هایی كه این ویژگی ها را ندارند به تدریج فراموش خواهند شد. اما در كل آنچه بیش از برجسته كردن تعامل، برای ثبات سیاسی و اجتماعی اهمیت دارد، توانائی های حاكمان جهت حفظ رفاه و امنیت شهروندان است.دومین عنصر مهم فرهنگ سیاسی كه در بكارگیری سیاسی وب مؤثر است و از عنصر اول ناشی می شود، با ماهیت گفتمان سیاسی در ارتباط است. دمكراسی های غربی به شدت تحت تأثیر سنت ارسطویی و اخیراً تحت تأثیر رسانه های الكترونیكی قرار دارند.در دهه های اخیر، گفتمان سیاسی در ایالات متحده و اروپای غربی در اثر پذیرش ویژگی های رسانه های الكترونیكی روز به روز در حال مثله شدن است. از این رو، متن مناظره لینكلن و داگلاس در قیاس با یكی از مناظرات معاصر خنده دار است، چرا كه امروزه رقابت های سیاسی كه از طریق تصویر و رسانه صورت می گیرد مباحث و مناظرات سیاسی غرب را به كلی دگرگون كرده است. به جز طرفداران افراطی یك حزب یا شاید روزنامه نگاران، مردم چندان رغبتی به خواندن اعلامیه ها و بیانیه های سیاسی از خود نشان نمی دهند. مناظره ها نه تنها برای تبادل ایده ها بلكه برای نشان دادن اعتماد و اعتبار و نیز توانایی مواجهه با نظرات [دیگران] حائز اهمیت اند، اما در كشورها و ملت هایی كه كمتر تحت تأثیر رسانه های الكترونیكی هستند گفتمان سیاسی، اعتماد سیاسی بیشتری را نشان می دهد. رسانه های بسیاری نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه و ... وجود دارند كه از نمایندگان یا كاندیداهای خاصی حمایت می كنند، اما در عین حال، گفتمان سیاسی، به تلویزیون محدود شده و حتی این مسئله هم برای یك غربی كسل كننده است. فرهنگ سیاسی ابعاد بسیاری دارد كه هر یك نیازمند مجالی جداگانه برای بررسی و مطالعه اند: ارزش های مشروعیت سیاسی، ارزش های ارتباطی مطرح در رقابت سیاسی، ارتباط دولت با سایر نهادها نظیر جامعه مدنی و نیز انتظارات و توقعات [مردم] از رهبر سیاسی، از جمله این ابعاد به شمار می روند.به اعتقاد ما هر یك از این ابعاد در نحوه بكارگیری اینترنت در كنش های سیاسی خود را نشان خواهد داد. اگر فرهنگ سیاسی محتوای كاربرد اینترنت را به انحای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد پس به منظور تضمین معناداری یك پژوهش تطبیقی بین المللی، چه رویكردهای روش شناسانه ای را باید مد نظر قرار داد؟ اول آنكه فرهنگ سیاسی باید بر مبنای تحلیلی كاملاً كمی سنجیده شود چرا كه این رویكرد به كنش سیاسی، جزئیات مهمی را كه واقعیت سیاسی را شكل می دهند، در نظر نمی گیرد. بعلاوه تحلیل تجربی فرهنگ سیاسی نیز باید بر مبنای ارزیابی دقیق نشانه ها و نمادها، انتظارات و فرضیات مربوط به كنش سیاسی در ملل مختلف صورت گیرد. ارزیابی این موارد نیز خود از طریق بررسی نیروهای عمده و مؤثر در شكل دهی به فرهنگ سیاسی- یعنی سنت های دینی و فلسفی، تجربیات تاریخی و نهادهای سیاسی _ امكان پذیر خواهد بود.
به منظور تحلیل محتوا و ویژگی های وب، ملاحظات چندی را باید مد نظر قرار داد: به عنوان مثال برای تحلیل ویژگی هایی كه بود و نبود یا دامنه برخی ویژگی های وب را تعیین می كنند باید تعیین كنیم كه آیا مكانیزم های مشابه، در ملت های مختلف معنا و نتایج مشابهی دارند یا خیر؟تا بدینجا گفتیم كه نظریه پردازی و پژوهش در خصوص بكارگیری سیاسی وب نیازمند بررسی بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه است و شناخت فرهنگ سیاسی سرآغاز پژوهشی تواند بود. در عین حال این خطر وجود دارد كه داده های تطبیقی بواسطه توجه بیش از حد به افراد، نادیده گرفته شوند، آن سان كه الگوهای كلی تر به سود تمایزات و تفاوت ها، در حاشیه قرار گیرند، اما به منظور دستیابی به نتایج معنادار در خصوص استفاده سیاسی [از وب] و تأثیر وب در سطوح دنیا، بر محققان لازم است فرضیات لاینفك تحلیل خود در این موارد را بشناسند و الگوهایی برای كنش سیاسی در اینترنت طراحی كنند كه در بردارنده طیف وسیعی از كنش های سیاسی در سطح بین المللی باشند.
* پژوهشگر مركز تحقیقات اینترنت سنگاپور
دانشگاه صنعتی نان یانگ سنگاپور
رادولف كلاور-ترجمه :فریبا رضوی
منبع : روزنامه همشهری