یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قدرت شفا بخشی صدا ( صدای شفا بخش، نوای شفا بخش)


قدرت شفا بخشی صدا ( صدای شفا بخش، نوای شفا بخش)
در طی سالهای طولانی، صدا و موسیقی ( که در مدارس مذهبی باستانی بعنوان یک علم بسیار پیشرفته محسوب می شدند) ، بعنوان ابزاری برای درمان بوده اند.
این درمان برپایه ی جنبه ای از زندگی که در آن ارتعاش بعنوان اساس و شالوده ی نیروی خلاقیت قرار داشته، قرار داده شده است.
صدا و نور، بلوکهای ساختمانی دنیا می باشند، قالبهایی که تمام خلقت به وجود آنها وابسته است.هر تک مولکول هر چیزی، صدایی دارد، هربرگ، هر اتم، کائنات، هر ذره، هرسلول بدن صدای خود را زمزمه می کند.
حتی زمانی که ما بدنیا آمدیم، زمانی که اندامهایمان در حال شکل گرفتن بود، صدایی نواخته می شد...صدای منحصر به فرد خودمان.
موسیقی به راههای عمیقی در اندام و جسم تأثیر می گذارد.امواج صدا به بدن وارد می شوند، بدور اتمها می گردند، ساختار سلولی ما را مرتب می کنند و ما را به حالت نظم باز می گردانند.
موسیقی- در شکلهای پیشرفته اش- قدرت این را دارد تا فشار خون را پایین بیاورد، میزان تنفس را منظم کند، ساختار ملوکولی بدن را هارمونیزه و سازماندهی مجدد کند، خلق را بالا ببرد و ما را از دنیای روزمره به دنیای معنوی و روحانی ببرد، هوشیاری را مسخ کند و سرانجام روحمان را رها کند.
به گفته ی نیچه، بدون موسیقی زندگی اشتباهی بیش نبود.
شخصی بنام درتی رتاللک ، با انجام برخی تحقیقات برروی گیاهان ثابت کرده که بعضی از انواع موسیقی بر رشد گیاهان تأثیر گذار است. وی سه گروه از گیاهان را در ظرفهای شیشه ای قرار داد و به مدت ۳۰ روز انواع مختلفی از موسیقی را برای آنها به اجرا گذاشت.
گروه اول این گیاهان، در معرض موسیقی راک اسیدی قرار گرفته شد، این گیاهان در واقع خود را از بلندگوهها دور می کردند تا از صدا دور شوند، پژمرده بودند و رشد بسیار کمی داشتند.
گروه دوم که در معرض موسیقی باخ و موسیقی های مشابه قرار گرفتند، رشدی بهتر از حد نرمال داشتند.
برای گروه سوم، موسیقی مقدس ( مذهبی، معنوی) نواخته شد، این گروه به طرف بلندگوها متمایل شدند و بدور سیمهای بلندگو ها پیچیده می شدند تا به صدا نزدیکتر باشند. آنها بهترین رشد را داشتند و نسبت به دو گروه دیگر، بهترین طرح رشد را دارا بودند.
پس این آزمایش دوروتی نشان داد : چنانچه موسیقی راک اسیدی چنین بلایی بر سر گیاهان می آورد، پس چه بلایی بر سر کودکان ما خواهد آورد؟
بنا بر گزارشی، گروهی از پزشکان در جنوب فرانسه، نوع خاصی از موسیقی را بعنوان دارو، برای بیماران تجویز می کنند تا روزی سه بار به آن گوش کنند.
گزارش دیگری می گوید که گاوها، پس از شنیدن موسیقی کلاسیک در آخورشان، شیر بیشتری می دهند.
موسیقی های بالابرنده ی هوشیاری، بر میزان تصمیم گیریها و نتایج مؤثر در زندگی می افزایند و موسیقی هایی با ارتعاش پایین می توانند شنونده را مستقیما ً به سوی افکار مخرب، و منفی هدایت کنند و حتی گاهی اوقات، باعث خودکشی شوند.
صدا یک سلول زنده است
به گفته ی دین رودپر : صدا یک سلول زنده است.... مظهر کائنات است که حقیقتا ً کائنات را بازتاب می کند، صدا کل هستی است.
موسیقی کلیدی است که منشا ما را ، به یادمان می آورد و باعث اتصال دوباره ما با مبدامان در هستی می شود.روح ما، بی توجه به ملیت مان و زمان و مکانی که در آن زندگی می کنیم، صدا را بعنوان راهی برای رسیدن به لایتناهی می داند. موسیقی زبان بین المللی است.
نادا براهما می گوید : صدا ، خدا است.
ناهماهنگی و بی آسایشی درون سلولها، عمدتاً در طبیعت ذاتی است. خود جدا شده از سرمنشا، احساس جدایی از اصل و ریشه، باعث ایجاد ناهماهنگی می گردد. انواع خاصی از موسیقی می توانند به شخص کمک کنند تا ارتباط خود با سرمنشا را بیاد داشته باشد و اینکه در ضمن کسی که به یک موسیقی گوش می دهد میتواند به اندازه آهنگساز آن قطعه در زمان ساختن آن، عمیق شود و به اوج برسد .طبق تحقیقات انجام گرفته توسط دانشمندان ثابت شده است که نوع تفکر انسان در ساخت بیوشیمی مولکولهای بدن تأثیر مستقیم دارد . در واقع بنا به گفته برخی از دانشمندان ، انسان آناتومی مغز خود را توسط نوع و نحوه اندیشه ای که طی سالیان زیاد دارد شکل می دهد و همین معنی را می توان از این مطلب استنباط کرد که : با شنیدن صداها چه به آنها توجه داشته باشیم یا خیر ، تغییراتی در بیوشیمی بدن خود خواهیم داشت و این امر به صورت خود به خود صورت می گیرد . بدین معنی که یک نظام بسیار پیچیده در بدن وجود دارد که هر نوع تأثیر خارجی را در بدن اعم از صوتی ، حرارتی یا صورت های دیگر را به شکل پیامی به مغز انتقال داده و مغز متأثر از اطلاعاتی که دریافت کرده است آنزیمهایی را در بدن برای حفظ و بقای ارگانیزم ترشح می کند . حال اگر بخواهیم این موضوع را با دقت بیشتری مورد توجه قرار دهیم متوجه می شویم که تأثیرات عوامل خارجی مثل تأثیرات شنوایی در بدن انسان ، می تواند موجب تغییرات بیوشیمی بدن شود . اگر موسیقی یا صدایی که می شنویم نابهنجار باشد ، بدین معنا که نسبتهای صوتی موجود در کل هستی در آن موسیقی یافت نشود ، در چنین شرایطی به علت هماهنگ نبودن موسیقی با وجود انسان که جزئی از هستی است آنزیمهایی که برای مقابله و حفظ بقای ارگانیسم ترشح می شود می تواند مخرب جسم او باشد .
حال تأثیر درمانی موسیقی را می توان از چند وجه مورد بررسی قرار داد :
۱) تأثیرات روانی و ایجاد تعادل در آنزیمها .
۲) تأثیر مستقیم فرکانس ایجادشده از طریق موسیقی .
در هر موجود زنده و غیر زنده بنابر شکل و اندازه ای که دارد فرکانس صوتی نهفته است . حال اگر جسمی فرکانس خاصی داشته باشد و فرکانس مشابه او تولید شود آن جسم هم با فرکانس تولید شده مرتعش می شود . به عنوان مثال فردی روی صداها و فرکانس ها تحقیق می کرد ، تصمیم گرفت سوتی را که از نوع سوت پلیس بود به قطر ۲ متر طراحی کند و دقیقاً همان ساختمان سوت پلیسی را به ابعادبزرگ بازسازی کرد و یک پمپ باد قوی را در کنار آن قرار داد و به محض اینکه پمپ باد را روشن کرد و باد به داخل سوت بزرگ دمیده شد ، شخص به سرعت و ناگهانی از دنیا رفت . پس از اینکه پزشکان کالبد شکافی کردند متوجه شدند که اعما و احشای درونی این شخص درهم آمیخته و باعث مرگ این شخص شده است و متوجه شدند که ارتعاش صدایی که از سوت ایجاد شده با فرکانس درونی بدن این شخص هماهنگ بوده و همین موجب شده وجود این شخص از درون متلاشی شود و نتواند تحمل کند . بنابراین همه موجودات دارای فرکانس نهفته درونی هستند .
در تحقیقات انجام شده درباره موسیقی مناطق مختلف ، از استادان موسیقی این مناطق شنیده شده که بیماریهای عفونی چون حصبه و سرخک را با نواختن موسیقی درمان کرده اند . در نگاه اول این موضوع ممکن است در نظر پزشکی و یا مردمی که اطلاعات جزئی از این امر داشته باشند غیرممکن جلوه کند که چطور ممکن است صدایی که در خارج از جسم انسان به صورت صوت ایجاد می شود بتواند بیماریهای عفونی مثل سرخک و یا حصبه را معالجه کند ؟
می دانیم که میکروارگانیزمها دارای فرکانس نهفته درونی هستند و اگر فرکانسی شبیه به فرکانس میکروارگانیزمها تولید شود ، آن موجودات بسیار ریز را به ارتعاش در می آورد و ارتعاشی که این موجودات پیدا می کنند می تواند زندگی آنها را به طور موقت دچار اختلال کند . موقعی که میکروارگانیزمها وارد بدن انسان می شوند نظام دفاعی بدن به طور طبیعی شروع به فعالیت می کند و با این موجودات مقابله می کند . اگر این موجودات قوی تر باشند بر بدن غلبه می کنند و اگر ضعیفتر باشند بدن راه بهبودی را پی می گیرد .
با موسیقی به نظام دفاعی بدن کمک می کنیم تا بتواند کار خود را بهتر انجام دهد . به این نحو که اگر موسیقی مناسبی انتخاب شود که فرکانس آن با میکروارگانیزمها یکسان باشد ، میکروارگانیزمها شروع به ارتعاش می کنند و همین ارتعاش موجب می شود که فعالیتشان مقداری مختل شود و نظام دفاعی بدن از این شرایط استفاده کرده و به این میکروارگانیزمها حمله می کند و آنها را مقلوب می سازد .
با توضیحاتی که در این خصوص داده شد می بینیم که معالجه از طریق موسیقی امری کاملاً معقول و منطقی می باشد و توجیه علمی دارد و خرافات نیست و اگر انسان های گذشته و اساتید موسیقی نتیجه مثبتی از این عمل نمی گرفتند ، هیچگاه بیماران خود را توسط موسیقی درمان نمی کردند .
در منطقه دوردست ترکمن صحرا استادانی بوده اند که مریض هایی را که بیمارستان آنها را جواب کرده بودند و از آنها قطع امید شده بود ، توسط موسیقی درمان کرده اند .
مثلاً دختربچه ای که به واسطه حصبه دچار مشکل شده بود و او را از بیمارستان به منزل فرستاده بودن تا شب آخر عمر خود را در منزل باشد ، با اجرای موسیقی درمان کردند . نمونه هایی از این روش درمان هنوز در منطقه سیستان و بلوچستان -جزایر جنوب ایران- در قشم و نقاط دیگر کشور متداول است و تحت عنوان « شامان» یا « زادیاگواتی» مورد استفاده قرار می گیرد .
طبق تحقیقات انجام گرفته ، اگر موسیقی جدی و سالم و درستی که مناسب حال بیمار است پخش شود در علایم حیاتی تأثیر می گذارد . چون محققین قبل از پخش موسیقی و بعد از پخش موسیقی برای مدت ۱۵ دقیقه علایم حیاتی را ثبت کرده اند و تأثیرات کاملاً مثبتی را شاهد بوده اند . تستهای خاص روانشناسی از بیماران به عمل می آمد و نتایج نشان دهنده این بود که برای بیماران روانی امید و تحرک در ذهن ایجاد می کند و در بهبود آنها کاملاً موثر است . و موسیقی را که از حیث فنی انفعال در آن هست و برای گوش فرد عادی ممکن است قابل تشخیص نباشد را هم مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه کاملاً عکس بود یعنی حتی افراد کاملاً سالمی هم که مورد این آزمایش قرار می گرفتند و به موسیقی که از حیث هنری عمیق نبود ، گوش می سپردند ، منفی بوده و حالت انفعال از حیث روانی و حالت معکوس از نظر علایم جسمی و روانی در شخص ایجاد کرده و این چیزی است که در تحقیقات علمی ثابت شده است .
در تحقیقات دیگری که بر روی بررسی فاکتورهای خون افراد پس از عمل جراحی ByPass انجام گردید تأثیر باورنکردنی و بسیار سریع موسیقی در تعادل آنزیمهای خون بیمار پس از بیهوشی بوده است . توضیح اینکه موسیقی انتخاب شده از نوع موسیقی دستگاهی بوده و دقت انتخاب موسیقی مناسب ، شرط ضروری انجام این پژوهش بوده است . حتی در یک مورد که موسیقی نامناسب انتخاب شده بود ، تأثیر منفی مشاهده گردید. و آزمایشات نشان دهنده این بوده که اگر برای فردی که پس از عمل جراحی (بای پس ) موسیقی صحیح پخش کنیم ، کمک به تسریع درمان می کند حتی نیاز به استفاده از دستگاههای که برای مدتی فعالیت ریه را به عهده می گیرند و فشار خون را تنظیم می کنند و بقیه امور حیاتی را تحت کنترل دارند ، نخواهد بود و فقط موسیقی صحیح می تواند به جای این دستگاهها عمل کند .
موسیقی ها انواع و اقسام دارند . از جمله موسیقی هایی که مورد استفاده قرار می گیرند موسیقی هایی هستند که از ساختار صحیح ریاضی برخوردار باشند و بر اساس اصول خاص ریاضی طراحی شده باشند . به نحوی که اجزای موسیقی باهم یک کل را تشکیل داده باشند که این کل با نظام هستی هم سنخ و هماهنگ باشد .
کانستنس دمبی
مترجم : سیمین عمرانی
منبع : جاودانه


همچنین مشاهده کنید