چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


با قاچاق سی دی مشکلی دارید؟


با قاچاق سی دی مشکلی دارید؟
ما ملت افراط و تفریطیم؛ تا همین چند سال پیش حتی اگر كسی به قصد تحقیق هم می‌خواست فیلمی از سینمای ایران ببینید، هیچ نسخه‌ای گیرش نمی‌آمد. حالا علاوه بر نسخه‌های مختلف فیلم‌های قدیم و جدید و در حال اكران سینمای ایران، فیلم عروسی، تولد، ختنه‌سوران و [...] ملت هم سر كوی و برزن حراج شده است. مثل همیشه آنقدر عقب‌گرد كردیم كه همراه تشت معروف از آن‌ طرف پشت‌بام سقوط آزاد فرمودیم. حدس‌هایی می‌زنم.
۱ ) حتما یادتان هست قاچاق فیلم ایرانی تا چند سال پیش به سینمای قبل از انقلاب محدود بود. تك و توك آثار بعد از انقلاب یا از تلویزیون ضبط شده بود یا به سه، چهارتا فیلم توقیفی معروف محدود بود. «نوبت عاشقی» و «شب‌های زاینده‌رود» بد كیفیت و با صداهای خراب حسابی توی بورس بود، «مرگ یزدگرد» مشتری‌های خودش را داشت، «بانو» هم چند وقت بعد رسید.
مدتی بعد «آدم‌برفی» هم آمد و دست به دست گشت و این همه بضاعت بازار قاچاق فیلم ایرانی پس از انقلاب بود. این روزها هم هر از گاهی یك دانه سی‌دی «به رنگ ارغوان» از كنار خیابان می‌خریم. شخصا سه تا به رنگ ارغوان دارم كه اولی نسخه دوبله فیلم مزخرف «رولربال» است و دوتای دیگر خوشبختانه گلچینی از تام و جری و پت و مت است كه شخصا به فیلم اصلی ترجیح‌شان می‌دهم.
آن زمان اوضاع متعادل بود و تماشای فیلم‌های توقیف شده هم برای خودش كلاس خاصی داشت و یك جور تریپ اپوزیسیونی محسوب می‌شد، گیرم فاجعه‌ تصویری مثل شب‌های زاینده‌رود شده بود بهانه این حركت انقلابی! چند روز پیش كه دی‌وی‌دی آخرین تحفه نابغه سینمای ایران با عنوان بامزه «سكس و فلسفه» را با زیرنویس فارسی سر چهارراه جار می‌زدند، فكر كردم در این فاصله چه اتفاق‌ها كه نیفتاده و ما اصلا شكل آن روزهای‌مان نیستیم.
اما فیلمساز جنجالی‌مان هنوز دارد از راه هوچی‌گری و سر چهارراه‌بودن روزگار می‌گذراند، غافل از اینكه ملت كورش والا، جان و مال و ناموس‌شان را در پیاده‌روها و روی موبایل‌ها به مزایده گذاشته‌اند و آنقدر فیلم عروسی، فیلم خصوصی و دیگر تولیدات این ژانر نوپا را تماشا كرده‌اند كه انگیزه‌ای برای تماشای فلسفه‌بافی جناب مخملباف در قالب یك فیلم عروسی دیگر ندارند.
۲) این روزها حتما گفته‌ها و نوشته‌های وااسفا در باب بحران قاچاق فیلم را دوره كرده‌اید. همه هم به‌ظاهر حق دارند، چون سرمایه‌شان دارد دود می‌شود و كسی عین خیالش نیست. مردم هم كه گفتم، اخیرا دست به حراج و معامله‌شان خوب شده و همیشه مشتری‌اند؛ چه متاع مورد معامله، سرمایه مالی یك نفر باشد و چه آبرو و حیثیت و همه‌چیزش. با یك هزارتومانی مالك سرافراز هر دوی اینها می‌شویم و كك‌مان هم نمی‌گزد كه اگر گوشه این مصیبت پر شال‌مان را بگیرد یك بار هم تحمل داشته باشید تا دوربین را بگذاریم آن طرف ماجرا. سوال این است كه مردم چرا باید سینما بروند؟
وقتی تماشای فیلم ایرانی بیشتر از آنكه به قصد لذت و تفریح باشد، یك جور ارضای حس كنجكاوی یا رفع تكلیف فرهنگی است، بین پرده نقره‌ای و تلویزیون ۲۱ اینچ فرق چندانی نیست. وقتی در فاصله پرده نقره‌ای و قاب شیشه‌ای، فقط و فقط سرمایه تهیه‌كننده به باد فنا می‌رود، خودخواهی است كه اینقدر ناله و فغان كنیم و فكر مشتری هم نباشیم.
وقتی قاب‌بندی، جلوه‌های بصری، تكنیك، عمق میدان و كمپوزیسیون، صدا و جلوه‌های صوتی و از همه مهمتر احساس یك فیلم هم در نسخه‌های قاچاق در كنار سرمایه تهیه‌كننده نابود شود، نوبت برگزاری مجلس ختم واقعی سینماست. قبول كه قاچاق فیلم بلای خانمان‌سوز این روزهاست اما همه‌ تقصیر را هم گردن چند قاچاقچی بی‌رحم و مشتری‌های میلیونی‌اش نیندازیم. راه مقابله با قاچاق فیلم مذاكره مستقیم با قاچاقچی نیست، كپی‌نكشیدن و تله‌نكردن فیلم‌ها هم نیست.
راهش این است كه فیلم‌ها واقعا «سینمایی» باشند تا در تلویزیون چیزهایی از دست برود؛ چیزهایی كه ارزش داشته باشد تا به‌خاطرش هزینه كنیم، ترافیك را تحمل كنیم، در به در دنبال جای پارك بگردیم، بی‌خیال برخورد بد ماموران سینما بشویم، خطر حضور در پیاده‌روهای شهر را به جان بخریم، صندلی ناراحت سینما و پرده غیر استانداردش را تاب بیاوریم و فیلم تماشا كنیم.
وقتی انگیزه و هدف نهایی چیزی معادل هیچ است، همه مراسم و فعالیت‌های قبلی هم چیزی معادل پوچ خواهد بود. آن وقت است كه بدون هیچ احساس گناه و عذاب‌وجدانی دست در جیب‌مان می‌كنیم و سی‌دی فیلمی كه در سینمای بالای سرمان در حال اكران است را می‌خریم و به خانه می‌بریم تا اهل و عیال را هم در این حركت فرهنگی شریك كنیم و عین خیال‌مان هم نیست كه فیلمسازان و تهیه‌كننده‌ها جلو خانه سینما تحصن كرده‌اند و ممكن است جشن خانه سینما را تحریم كنند.
اگر هم فیلم ایرانی تولید نشد، سی‌دی عروسی می‌بینیم، فیلم استخر و حمام زنانه می‌خریم، سی‌دی‌های خصوصی آرشیو را برای بار چندم می‌بینیم و... به هر حال مردم هیچ‌وقت كار ملی - فرهنگی را متوقف نمی‌كنند؛ حتی اگر تولیدات ملی - فرهنگی كاملا متوقف شده باشد.
نیما حسنی نسب
منبع : روزنامه هم‌میهن