یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا


گرایش های بازار نفت و گاز


گرایش های بازار نفت و گاز
از مهم ترین عوامل در سمت تقاضا می توان به آهنگ رشد کشورهای عمده مصرف کننده، کشورهای اوپک و سایر کشورهای در حال توسعه؛ روند صرفه جویی انرژی در آینده از لحاظ افزایش کارآیی و تغییر در الگوی زندگی؛ رفتار قیمت نفت و گاز در آینده؛ کشش پذیری تقاضای نفت و گاز نسبت به قیمت و درآمد اشاره کرد و در سمت عرضه، موارد چشم انداز توسعه آتی ظرفیت های تولید نفت و گاز؛ آهنگ پیشرفت در زمینه توسعه منابع جانشین نفت؛ سطح مطلوب تولید و بهره برداری از ظرفیت از دیدگاه اعضای اوپک را نام برد.
در عین حال نفت و گاز به واسطه ویژگی های ژئواکونومیک آن نه تنها یک کالای اقتصادی که کالایی راهبردی و در مواردی سیاسی هستند و برعرضه و تقاضای آن عوامل غیراقتصادی و عموماً قابل پیش بینی مؤثر است. به فهرست دشواری های پیش بینی آینده نفت و گاز باید این مطلب را نیز افزود که اساساً بسیاری از عوامل تعیین کننده عرضه و تقاضا از یکدیگر مستقل نیستند و بر هم اثر می گذارند.
رشد اقتصادی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، تابع قیمت و کارآیی مصرف نفت و گاز است. توسعه منابع جانشین نفت در کشورهای وارد کننده و هدف های تولید نفت کشورهای اوپک نیز، به قیمت نفت بستگی دارد.
در مورد تقاضای انرژی این مطلب مطرح است که ظرف دو سه دهه آینده روندهای نزولی انرژی بری با شدت انرژی در کشورهای پیشرفته صنعتی همراه با تغییر ترکیب تولید نهایی، اعمال محدودیت های زیست محیطی و پیشرفت فنی ادامه خواهد یافت و تقاضای انرژی در کشورهای در حال توسعه همراه با رشد جمعیت و درآمد به سرعت افزایش می یابد و در مجموع عرضه انرژی، محدودیت عمده ای را برای تأمین تقاضای انرژی جهان ایجاد نخواهد کرد.
در بیشتر سناریوهایی که مطرح شده است، سهم مصرف انرژی کشورهای درحال توسعه ظرف یکی دو دهه آینده به دو سوم مجموع مصرف انرژی خواهد رسید و حال آن که سهم جهان صنعتی ظرف این یکی دو دهه به کمتر از ۲۵ درصد كاهش می یابد. عموماً این نکته نیز عنوان شده است که با توجه به روند کاهش سهم نفت در منابع انرژی اولیه و جانشینی سایر سوخت ها همچنین امکانات گسترده ذخیره سازی در آینده، دیگر نگرانی های سی سال گذشته در مورد اختلال در عرضه و قطع نفت و کمبود انرژی وجود ندارد و امنیت انرژی به گونه ای که در گذشته مطرح می شد، در آینده مطرح نخواهد شد.
اکنون این اتفاق نظر وجود دارد که کمبود نفت در دو دهه آینده بیشتر ناشی از تقاضا و احیای رشدهای شتابان قبلی در این زمینه خواهد بود نه محدودیت های عرضه.
در عموم مطالعات انرژی، عمر نفت با توجه به ذخایر شناخته شده و قیمت ها و آهنگ تولید كنونی حدود ۴۰ سال عنوان شده است که از امید وجود نفت در بیست سال گذشته بیشتر نیست. از اهمیت نفت نیز به منزله یک کالای راهبردی و بین المللی که حیات اقتصادی و صنعتی کشورهای مصرف کننده حداقل در آینده قابل پیش بینی به آن وابسته است نیز، کاسته نشده است؛ بنابراین این پرسش مطرح می شود که چگونه مطلب اختلال و قطع ناگهانی جریان نفت از فهرست نگرانی های غرب و کشورهای صنعتی خارج شده است؟
پاسخ این مطلب را از یک سو در تنوع بخشیدن به منابع انرژی و جانشینی نفت و گاز طبیعی و از سوی دیگر، در قانونمندی های نظم نوین جهانی باید جست و جو کرد. پایان جنگ سرد، شرایط سیاسی و اقتصادی جدیدی را بر جهان حاکم کرده که یکی از نشانه های بارز آن، حفظ امنیت جمعی و منافع متقابل کشورهای صنعتی است که از تضیمن كننده های آن تسلط بر منابع انرژی و مناطق ژئواکونومیک است. این شرایط همراه با وضعیت اقتصادی- سیاسی نامطلوب کشورهای نفت خیز و به ویژه نیازهای فزاینده ارزی این کشورها زمینه ای را فراهم ساخته است که قدرت های جهانی احساس کنند، مسئله قطع یا اختلال در جریان نفت و گاز و استفاده از این سلاح منتفی و مربوط به گذشته است.
جنگ عراق، جنگ برای نفت و تسلط برمنافع نفتی این کشور بود؛ به گونه ای که در گزارشی که با عنوان «استراتژی امنیت ملی آمریکا» انتشار یافته به صراحت بیان شده است: تأمین مستمر عرضه انرژی برای پیشرفت و امنیت ما حیاتی است. تمرکز ۶۰ درصد از ذخایر نفت در خلیج فارس به این معناست که باید تضمین کنیم که در آینده هم به مواد نفتی با قیمت قابل رقابت در بازار دسترسی داشته باشیم و هم بتوانیم در صورت بروز هر گونه اختلال عمده در عرضه نفت منطقه، پاسخی مناسب و سریع داشته باشیم. قدر مسلم افزایش سوخت های فسیلی و الزامات زیست محیطی و افزایش هزینه های تولید ناشی از عواملی است که رشد تقاضای انرژی را مهار می کند.
در پیش بینی ها و به ویژه در بررسی های بانک جهانی بیان شده است که افزایش بهای سوخت های فسیلی ظرف دهه های آینده وجود دارد و در بلند مدت، مسئله جانشینی نفت مطرح می شود و ذخایر برای تأمین تقاضاهای بالقوه در سه دهه آینده کافی خواهد بود. اعمال ضوابط زیست محیطی نیز به طور طبیعی بر هزینه های فزاینده تبدیل انرژی خواهد افزود، اما تأثیر آن قابل ملاحظه نخواهد بود.
گذار و انتقال از اقتصاد جهانی مبتنی به نظامی چند سوختی با تأکید بر گاز طبیعی، فرآیندی گران و زمان بر است. جانشینی نفت را می توان برحسب در دسترس بودن، سهولت استخراج و وضعیت فناوری طبقه بندی کرد. در این طبقه بندی، زغال سنگ، برق آبی و انرژی هسته ای در زمره جانشینی های متعارف نفت محسوب می شوند. انرژی خورشیدی و انرژی های باد، ژئوترمال، امواج و نظایر آن در مرتبه بعد قرار دارند و انرژی گداخت هسته ای یعنی انرژی حاصل از ترکیب هیدروژن دریا با دی اکسید کربن اتمسفر از جمله انرژی های آینده است. در میان همه منابع و حامل های انرژی، گاز طبیعی شرایط مطلوب تری برای جانشینی دارد. تحولات اقتصاد جهانی زمینه های دگرگونی های عمده ای را در بازار های بین المللی گاز فراهم آورده است که بدون شک بر شرایط تولید و مصرف این کالا در آینده تأثیر گذار خواهد بود و فرصت ها و چالش هایی را فراروی تولیدکنندگان و صادرکنندگان قرار خواهد داد. استفاده بهینه از این فرصت ها می تواند در افزایش رشد اقتصادی تأثیر به سزایی داشته باشد.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا