چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


سکوت ملکوت


سکوت ملکوت
با انتشار كتاب «در ملكوت سكوت» ، حیات شعری سیدحسن حسینی به مرحله تازه ای وارد شده است. ویژگی مهم این مرحله، حذف دخالت و اراده گزینشی شخصی شاعر در ارائه شعرهایش و تفویض مسئولیت به یكی از محبوب ترین شاعران ادبیات انقلاب اسلامی یعنی دكتر قیصر امین پور است.
قیصر امین پور، سال ها همنشین و مصاحب سیدحسن حسینی بود و با ذهن و زبان او كاملاً آشناست. از سوی دیگر، ایشان از امكانات آكادمیك در مواجهه با متون بهره می برد و كافی است تا محبت قلبی زنده یاد حسینی را به ایشان در خاطر داشته باشیم تا هر تردیدی را نادیده بگیریم و اذعان كنیم كه آقای امین پور، گزینه ای بسیار مناسب برای نظارت بر انتخاب و انتشار آثار سیدحسن حسینی است.
«در ملكوت سكوت» نخستین مجموعه ای است كه قیصر امین پور از شعرهای سید حسن حسینی تدارك دیده است. او در پیش درآمدی كه در ابتدای كتاب نوشته، به شیوه كارش اشاره كرده است. عباراتی از این پیش درآمد را با هم می خوانیم:
«این كه بگوییم «سید» كه بود و چه می خواست و چرا نتوانست بیشتر... بماند برای بعد.../ و اما بعد... اینك سه چهار پرونده پر برگ و بار از آثار، اشعار و یادگاری های آن عزیز بزرگوار با دستخط خودش پیش روی ماست كه.../ به هر روی گزینش دفتر یا دفترهایی از میان این همه، كاری است دشوار.../ و در غیاب آن نگاه تیزبین و نكته یاب هرگونه دست بردن در كار او را نوعی درازدستی می دانیم، اگرچه خود اجازه چنین كاری را به ما داده بود. پس تنها به اصلاح لغزش هایی كه سهواً در نوشتن پیش می آید و اندك ویرایشی برای یك دست شدن شیوه نگارش، بسنده كردیم. از سوی دیگر، معیار گزینش اشعار را از این قرار در نظر گرفتیم كه اولاً چون خود شاعر گزینه ای از كارهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۳ خود را در كتاب «همصدا با حلق اسماعیل» آورده است و این بدان معناست كه بقیه شعرها را تا آن تاریخ و به هر دلیل برای انتشار برنگزیده است؛ پس می توان.../ كتاب «همصدا... » را معیار گرفت برای این كه دیگر اشعار منتخب نیز باید كاری در همان حد و حدود باشند.../ بنابراین پس از كنار گذاشتن اشعاری كه در كتاب های پیشین آمده است باید از میان دیگر آثار باقی مانده فعلاً یكی دو دفتر فراهم آوریم تا بعد.../ و اما این آثار باقی مانده چنان كه گفتیم همه با دقت از روی دستخط خود آن مرحوم در دفترها و سررسید های پراكنده فراهم آمده اند. چنان كه در كار بیشتر شاعران می بینیم، طبعاً از بعضی شعرها چند روایت با تفاوت هایی، موجود بود كه ما كوشیدیم تا آخرین و كامل ترین روایت آن را برگزینیم. در مجموع، از میان شعرهای آزاد، نیمایی و سپیدی كه تاكنون از آن عزیز در دست داریم، این گلچین را كه به پیشنهاد خودش «در ملكوت سكوت»نام نهاده ایم، تقدیم می كنیم.»
●●●
اگر بخواهیم بر الگوی هنرمندانی چون آرتور رمبو و پابلو پیكاسو كه دوره های مختلف خلاقیت هنری خود را با رنگ آمیزی استقلال می بخشند، برای هر یك از دوره های شعری سیدحسن حسینی، با توجه به دغدغه های محتوایی و با درنظر گرفتن هر كتاب منتشرشده او، رنگی را نشانه بگیریم؛ اولین كتاب شعری او یعنی «همصدا با حلق اسماعیل» كه دغدغه شاعر، انعكاس موضعگیری اجتماعی اوست در متن واقعه انقلاب اسلامی، كتابی «سرخ» است.
دومین كتاب، كتاب مهم «گنجشك و جبرئیل» منتشر شده در سال ۱۳۷۱ است كه در آن سیدحسن حسینی هویت شیعی خود را شهادت می دهد و قداست رنگ «سبز» در جمال شناسی مذهب شیعه، این رنگ را برای كتاب «گنجشك و جبرئیل» پیشنهاد می دهد. كتاب بعدی، كتابی است كه اگرچه پس از درگذشت شاعر، منتشر شد، اما خود او در چاپش نظارت داشت. این كتاب، یعنی «نوشداروی طرح ژنریك» شعرهایی كاراكتریك و با لحنی سرشار از طنز است كه آن را به رنگ «زرد» می بینیم. به همین منوال، كتاب «در ملكوت سكوت»، كتابی «خاكستری»رنگ است یعنی آمیزه ای از سپیدی «امید و عشق» و سیاهی «ناامیدی و حرمان» .
برای نمونه
«دیرم شده است
شوق رفتن
پرنده مبهمی است
با صدایی دودگرفته
یا میزبانی معطر
كه تا كفش هایم
مرا بدرقه می كند»
(ص ۷۰)
«فرود می آیی
و از ذهن فرشتگان مردد
شادمانه می گذرد:
انبان آفرینش هنوز
از ترانه های تازه تهی نیست»
(ص ۷۸)
«نذر لبخند تو می میرم
و تو از من می گذری
به سمت شادمانی های عاریه
و نامم
كنار لب های تو
مچاله می شود و می پوسد»
(ص۱۱۹)
«اما اگر خواستی مرا بنویسی
یك خواهش صمیمی و كوچك
تنهایی مرا بكش
تا بامداد قیامت!»
(ص ۹۳)
«در ویرانه خفته بودیم
در بستری كه پیشتر آتش بود و
اینك خاكسترش با چشم، شوخی شومی داشت»
(ص۱۱)
«در نخستین شب خلقت
سپید پوشیده بودی یا سیاه؟
نمی دانم!
تنها به خاطرم هست
خاكسترم بوی محشر داشت...
(ص۷)
اگر در سه كتاب اول، «من شاعر» به نفع اجتماع، مذهب و كاراكتر كنار رفته است(و به ندرت در این كتاب ها می بینیم كه سید حسن حسینی، سید حسن حسینی را روایت كرده باشد) در ملكوت سكوت، بارها و بارها سید حسن حسینی را در موقعیت هایی خواسته یا ناخواسته می بینیم:
«مرا چشم های تو بیچاره كردند»(ص۵)/ «اما من می خواهم- اگر رخصتی فرمایید-بخوابم» (ص۱۶)/«و من سلطان سرگیجه و تردید»(ص۲۸)/«گاهی غیاب یك نخ سیگار از من هیولا می سازد»(ص۴۱)/«به شوق تو سرازیر می شوم»(ص۶۳)/«ای كاش چون سوسن، ملكوت من، در سكوت من بود» (ص۷۲)/«من تقلا می كنم تا خودم نباشم»(ص۸۸)/«به من گوش كن!» (ص۱۰۸)/ و... عاشقانه ها و مرگ اندیشی های شاعری خسته و تنها، شعرهای كتاب در ملكوت سكوت هستند. شاعری كه با فضای ذهنی ای كه واژه های «ازل»، «ابد»، «سرمد» و«ملكوت» می سازند می كوشد عینیت زندگی روزمره را معنی كند.
زبان شعرهای كتاب «در ملكوت سكوت» برای خوانندگان كتاب «گنجشك و جبرئیل» زبانی است آشنا و علاقه و توجه شاعر به ادبیات كهن پارسی به وضوح در جای جای این شعرها پیداست. (شعر«میان حافظ و بیدل» ص۱۹) كه فرم تركیبی« آزاد- غزل» را دارد می تواند خوانشی تشریحی از چنین علاقه و توجهی شمرده شود) و به همین سبب می توان گفت كه انتخاب شیوه های شعر آزاد و شعر سپید برای سیدحسن حسینی در حقیقت، تداوم سنت دیر سال شعر پارسی است و او با شیوه های امروز، دیروز را اثبات می كند. از زبان شعرها كه بگذریم، پذیرش نقش منتقد اجتماعی از سوی شاعر، در این كتاب نیز هویداست.
●●●
اما نكته ای در انتخاب شعرها (و درواقع، انتخاب نشدن بعضی از شعرها) برای نویسنده این سطرها پرسش برانگیز است:
شعرهای سید حسن حسینی، تا دومین دهه فروردین ،۸۱ فقط در سه كتاب او ارائه نشده است. روزنامه ها و مجلات و همچنین وبلاگ «براده های روح» با نشانی masiha۸۳@persianblog.تcom مجال بروز شعرهایی از او شدند (كه البته چند شعر ازجمله «بیمارستان» و تعدادی از «هایكوواره های نوروزی»در همین كتاب در ملكوت سكوت آمده اند) این شعرها در زمان حیات«سید» و با اراده خود او ارائه شده اند. نبودن تعدادی از این شعرها به هر دلیل، نقصی برای كتاب «در ملكوت سكوت» محسوب می شود. برای مثال، از ۳۱ قطعه «هایكوواره های نوروزی»، فقط ۱۸ قطعه در كتاب آمده است. در حالی كه بعضی از همین شعرهای «نیامده»، از هایكواواره های چاپ شده اهمیت بیشتری دارند.
برای نمونه هایكوواره هایی كه با این سطرها آغاز می شوند: «ماهی ها در تنگ»/ «در راه پله ها»/«۲۹ اسفند»/«پیرمردی روی ویلچر»/ و«می خواهم هسته سر هستی را بشكافم»...
و متأسفانه در همین «هایكوواره های» چاپ شده در كتاب اشتباهی رخ داده است:
یازدهمین هایكوواره در كتاب به این صورت چاپ شده است:
ملافه ای سفید از برف
روی نعش دراز كشیده دشت
پلی ست از رؤیا به كابوس
سطر آخر این هایكوواره، درحقیقت، سطر هایكوواره دیگر است.
با مراجعه به وبلاگ «براده های روح» این اشتباه را تصحیح می كنم و دو هایكوواره را كه درهم ادغام شده اند، مستقلاً می آورم:
۱
ملافه ای سفید از برف
روی نعش دراز كشیده دشت
زمستان به رحمت خدا پیوست!
۲
آهسته قدم برمی دارم
دیوارهای نازك- برای همسایه-
پلی ست از رؤیا به كابوس
سید احمد نادمی
منبع : روزنامه همشهری