سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سیره عملی و علمی استاد مطهری


سیره عملی و علمی استاد مطهری
تعبیر سیره عملی، تعبیر دقیقی نیست. شهید مطهری در كتاب سیره نبوی می فرماید: سیره یعنی نوع رفتار. در واقع عملی بودن در خود این لفظ نهفته است. بنابراین سیره عملی تعبیر مناسبی نیست.
این سوال مطرح است كه چگونه شهید مطهری این شخصیت ویژه را پیدا كرد به طوری كه كمتر مانند ایشان پیدا شده است. ما فیلسوفان، فقیهان، عارفان، ادیبان و مفسران بزرگی داریم اما چرا شخصیتی با این مشخصات و جامعیت كمتر پیدا شده است؟
با دقت در بعضی از نكاتی كه عرض می كنم شاید پاسخ این سوال روشن شود. ایشان استعداد بسیار فراوان و حافظه بسیار قوی داشتند. اهل تهذیب نفس بودند. به طور مثال از نوجوانی اهل تهجد و نماز شب بودند و تا آخر عمر قبل از خواب یك ربع یا بیست دقیقه قرآن می خواندند.
اقبال خوبی هم داشتند. چون اساتید برجسته ای را درك كردند. پشتكاری مثال زدنی داشتند و بسیار منظم بودند. نكته ای كه ایشان در روش تعلیم و تعلم بر آن تاكید داشتند مساله تقویت قوه تعقل و تجزیه و تحلیل بود. به دلیل اینكه تقویت قوه تعقل محور تعلیم است.
ایشان می فرمایند كه اگر ما علم و تعلیم را فقط به معنای انبار كردن مطالب بگیریم در این صورت عالمان خوبی نخواهیم بود. عالم خوب كسی است كه از بیرون فراورده هایی را می گیرد روی آنها كار و تلاش و سپس تولید علم می كند. سخن معروفی از ویكن انگلیسی است كه می گوید: «علما سه دسته اند: برخی از آن ها مانند مورچه فقط انبار می كنند، علومی را فرا می گیرند و در انبار ذهن خودشان ذخیره می كنند. برخی بدون اینكه از بیرون چیزی را فرا بگیرند می خواهند از درون خودشان تارهایی را بتنند و برخی مانند زنبور عسل شهد گل ها را می مكند و روی آن كار می كنند و با یك سری فعل و انفعالات ماده جدیدی به نام عسل به وجود می آورند.»
ملاك، زیاد استاد دیدن نیست. این كه كسی بگوید من ده سال مثلا پای درس فلان عالم و پانزده سال پای درس فلان عالم، ده سال دیگر پای درس فلان عالم و همین طور چهل پنجاه سال به طور مداوم پای درس این عالم و آن عالم بوده ام، چنین شخصی اساسا فرصت نداشته است كه روی فراگرفته های خودش كار و تجزیه و تحلیل كند. او ذهن خودش را ورزیده نكرده و تمرین نداده است و معمولا عالم مبتكری نخواهد بود. درس ها، حاشیه ها و حاشیه بر حاشیه هایی را خوانده و همه این ها را در ذهن حفظ كرده است. فقط مثل ضبط صوت این ها را بیان می كند كه ملاصدرا در اسفار اینطور فرموده است، حاجی سبزواری این طور ایراد گرفته، علامه طباطبایی اینجور جواب داده، بعد فلان عالم اینطور گفته است ولی حالا خودش چه تحلیلی دارد هیچ! او یك عالم مبتكر و مولد نیست.
یكی از رموز موفقیت شهید مطهری همان نحوه تحصیلش بوده است. این كه در واقع قوه تجزیه و تحلیل داشتند و حرف را به راحتی قبول نمی كردند.
یكی دیگر از روش های تعلیمی و تعلمی ایشان كه به نظر من نقش بسیار اساسی داشته این است كه ایشان هر چه فرا گرفتند عمیق فرا گرفتند و تا عمق مطلب را نفهمیدند رها نكرده اند. شما در آثار ایشان هم می بینید وقتی وارد یك مساله می شوند از اساس و ریشه مساله را آغاز می كنند.
پس گم نكردن هدف یعنی اینكه هدف از تحصیلات چیست، ما این ها را برای چه می خوانیم، آیا می خواهیم اظهار فضل كنیم، مثلا این درس ها را خواندیم كه چهار تا اصطلاح بگوییم، هیچ وقت ایشان راه را گم نكرد، یعنی توجه داشت كه اگر فلسفه، فقه، كلام و تفسیر می خوانیم همه این ها مقدمه ای برای اصلاحات فكری و اجتماعی و محقق كردن اهداف اسلامی است. كار ایشان این نبود كه مثلا یك دور اسفار بگویند وقتی تمام شد دوباره از اول، بار دوم، بار سوم و همین طور مثلا كفایه را سه بار، چهار بار بگویند و كاری به حل مشكلات فكری و اجتماعی نداشته باشند بلكه همه این ها را مقدمه ای برای حل مشكلات جامعه می دانستند. به همین دلیل رسائل مكاسب كفایه و اسفار برای ایشان هدف نبود و تفاوت ایشان با بعضی از افراد همین است.
منتهای هدف عده ای تدریس یك دوره فلسفه یا فقه است. البته تدریس یك دوره فقه خیلی زیاد است اما آنها فكر می كنند كه دیگر به قله معارف اسلامی رسیده اند. در حالی كه ایشان همه این ها را مقدمه می دانستند. به تعبیر دیگر آنچه همه كارهای ایشان را مثل نخ تسبیح كه ملاك وحدت دانه های تسبیح است در یك رشته قرار می دهد و یك علت نهایی برایشان محسوب می شود همان مصلح بودن است. ایشان یك مصلح اجتماعی بود.
مساله دیگر اخلاص عمل است كه ما شاهد بودیم كار را برای خدا انجام می دادند ایشان توجه نداشتند به این كه كار به اسم چه كسی انجام شود.
خیلی كارها را ایشان انجام می دادند در حالی كه به نام افراد دیگری منتشر می شد مانند درس های تعلیمات دینی قبل از انقلاب كه به وسیله شهید بهشتی و شهید باهنر تدوین شده بود. در واقع متن اولیه را شهید مطهری نوشته بود. ایشان نمی خواستند كه اسمشان در كتاب های درسی آن دوره بیاید وگرنه ایشان نقش اساسی داشتند. اكنون دقیق یادم نیست كه متن اولیه را آن ها نوشتند و ایشان دیدند و تكمیل كردند یا برعكس، ولی ایشان می خواست كار انجام شود حالا به نام چه كسی تمام شود، برای ایشان هیچ مهم نبود.
مطلب دیگر جدی بودن در كارهای خودشان است. جدی بودن گاهی ایشان را مقداری خشن نشان می داد، یعنی بعضی تصور می كردند كه ایشان آدمی خشن و خشك هستند و خیلی به اطراف توجه ندارند.
ولی كسانی كه به ایشان نزدیك بودند می دانستند كه ایشان خیلی خوش محفل بودند و مزاح می كردند. در واقع تعادل را از این جهت هم رعایت می كردند.
دكتر علی مطهری
منبع : روزنامه جوان