دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


هویت تعریف شده


هویت تعریف شده
مناطق جنوبی کشور ایران کریدور دسترسی و ارتباط به آب‌های آزاد دنیا است. ایران سواحل ۱۸۰۰ کیلومتری خلیج‌فارس و دریای عمان را در اختیار دارد که این ۲ واحد اکوسیستم آبی از نظر جغرافیائی سیاسی و ژئوپلیتیکی، اقتصادی و استراتژیکی اهمیت متفاوتی دارند.
حوزه دریائی خلیج‌فارس از چند منظر برای ایران مهم است. خلیج‌فارس حوزه دریائی برخوردار از آب‌های گرم است. از نظر زیستی در این حوزه دریائی حدود ۲۰۰ نوع حیوان آبزی زندگی می‌کند و منبع غذائی مهمی برای کشور ما و سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است.
اهمیت دیگر خلیج‌فارس به‌دلیل قابلیت کشتیرانی و دسترسی به ۴ طرف آب‌های خلیج‌فارس است. به‌همین دلیل است که از زمان باستان شهرهای بندری در ایران شکل گرفته‌اند. بندرهرمز، بندرعباس، بندرگمبرون و شهر باستانی حریره در جزیره کیش نمونه‌ای از همین بندرگاه‌ها می‌باشند. بندرگاه‌های موجود در ساحل شمالی و دهانه ورودی رودخانه اروندرود یا شط‌العرب و یا بندر آبادان نیز به‌دلیل اهمیت کشتیرانی و مبادلات تجاری حائز اهمیت بوده‌اند.
اهمیت دیگر خلیج‌فارس به‌دلیل وجود منابع و ذخایر نفتی داخل فلات‌قاره و یا ساحل این دریا است. از قرن بیستم به این‌سو اهمیت خلیج‌فارس از منابع صید یا مروارید و حمل و نقل کالا، به سمت اهمیت نفت تغییر پیدا کرده است. این مسئله نقطه‌عطف تاریخی بسیار مهمی در تجدید حیات و تبیین موقعیت برجسته‌تر خلیج‌فارس است و این موقعیت از مقیاس منطقه‌ای به مقیاس جهانی تبدیل شده است. تا اوایل قرن بیستم خلیج‌فارس اهمیت منطقه‌ای داشت اما زمانی‌که نفت در این منطقه پیدا شد و کاربردهای وسیع جهانی پیدا کرد، خلیج‌فارس اهمیت فرامنطقه‌ای و بین‌المللی پیدا می‌کند و ارزش ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی‌اش قوی‌تر از گذشته شد. هر چند در دوره هخامنشیان اهمیت ژئوپلیتیکی و دریانوردی نیز داشته است.
چهارمین ویژگی خلیج‌فارس وجود جزایر است. این جزایر عموماً حاصل فرآیندهای کوهساری و حرکت‌های زمین است. از نظر زمین‌شناسی خلیج‌فارس به‌عنوان سپر عربستان سعودی در جنوب‌غرب و سکوی ترکمنستان در شمال‌شرق ایران قرار گرفته است. فلات ایران به‌عنوان یک منطقه جغرافیائی از دو سمت شمال‌شرق و جنوب‌غرب به‌واسطه این سکوها تحت‌فشار تکتونیکی است. در نتیجه همین فشار، گودال زمین‌شناسی را که گودال تکتونیکی خلیج‌فارس می‌نامیم به‌وجود آمده است که از آب پر شده است. این دره به‌دلایل وجود منابع نفت و... در طول تاریخ اهمیت پیدا کرده است.
جزایری که در خلیج‌فارس وجود دارد قلل ارتفاعاتی است که از آب بیرون آمده است و به‌صورت زنجیره در امتداد ساحل کشیده شده‌اند. این جزایر به‌دلیل تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی و استمرار مردم در معیشت اهمیت دارند. در زمان صفویه و پیش از آن جزایر از نظر تجاری مطرح بودند به‌گونه‌ای که سبب استقرار پرتغالی‌ها در این جزیره شده و در دوره‌ای خلیج‌فارس به محل منازعات دوره استعمار تبدیل می‌شود. در زمان صفویه پرتغالی‌ها از این منطقه بیرون رانده می‌شوند و حاکمیت ایران بر این جزایر تثبیت می‌شود.
● هم‌زیستی مسالمت‌آمیز
این جزایر از چند نظر مهم‌اند. اول اینکه پایگاه‌هائی هستند که فلات قاره را به دریا وصل می‌کنند. در حقیقت پله‌ای برای ورود به عمق دریا می‌باشند، بنابراین اهمیت بندرگاهی برای تخلیه و بارگیری نفت خام و سایر کالاها را دارند. این موقعیت و اهمیت خلیج‌فارس برای ایران اهمیت حیاتی دارند.
تاریخ نشان می‌دهد خلیج‌فارس را به نام ایران می‌شناسند. کشورهائی که امروزه در حاشیه جنویی خلیج‌فارس قرار دارند تا ۵۰ سال گذشته هیچکدام کشور نبودند بلکه قبائل بادیه‌نشینی بودند که درآمد حاصل از نفت آنها را تبدیل به کشور کرد. حال آنها در جست‌وجوی گمشده تاریخی هستند و شیطنت‌های سیاسی هم بهانه به‌دست این کشورها می‌دهد، اما واقعیت این است که خلیج‌فارس سال‌های سال یک دریای داخلی برای ایران بوده است.
آنچه که مهم است این است که ادامه حیات همه در منطقه خلیج‌فارس به یک هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بستگی دارد. مثلاً کشورهای حاشیه بالتیک در شمال اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر بر سر قلمرو دریائی جنگ نکنند. انرژی و نیروی خود را بر علیه یکدیگر به‌کار نگیرند و مشترک عمل کنند. به‌همین دلیل ۱۴ کشور ذی‌نفع در منافع دریا اتحادیه‌ای به نام اتحادیه بالتیک به‌وجود آوردند. آنها برای استفاده از بندرگاه، شیلات، صیدگاه‌ها، حمل و نقل دریائی، توریسم دریائی، توریسم ساحلی، مراقبت از منابع دریائی، اکوسیستم، امنیت دریائی و... با یکدیگر اتحادیه‌ای را تشکیل دادند و در بهره‌برداری و حفاظت از دریای بالتیک با یکدیگر همکاری می‌کنند. در چینن شرایطی چرا کشورهای خلیج‌فارس از آنها الگو نگیرند و با یکدیگر همکاری نکنند.
به هر حال واقعیت‌هائی وجود دارد که نمی‌توان آنها را نفی کرد. بر مبنای همین واقعیت‌های غیرقابل انکار نیز می‌توان با بقیه همکاری مشترک داشت. اگر خلیج‌فارس آشفته باشد ضرر آن به همه کشورهای منطقه و نفعش به کشورهای خارج از منطقه می‌رسد. اگر ثبات داشته باشد مسلماً برای کشورهای منطقه بهتر خواهد بود.
جزایر خلیج‌فارس برای ایران اهمیت دارد. برخی از این جزایر برای کشور از نظر صادرات نفت اهمیت دارند مانند جزیره خارک و خارکو که صرفاً به همین‌منظور تجهیز شده است.
برخی از این جزایر محل زیست و معیشت مردم است جدا از اینکه آنجا جزیره باشد یا نه مردم در آنجا زندگی کرده و می‌کنند (مانند جزیره قشم). از دوره ساسانیان در این جزیره آثار تاریخی و اسکان ایرانیان وجود دارد. بخشی از هویت تاریخی ما در این جزیره است. بخشی از جزایر اهمیت اکولوژیکی و اکوسیستم برای حیات‌وحش دارند و پناهگاه حیات‌وحش هستند مانند جزیره سرّی و تنب‌بزرگ و کوچک. البته برای جزیره سرّی کاربری‌های دیگری نیز تعریف شده است.
تعامل و حیات زندگی در این جزایر جزئی از تعامل و زندگی روزمره ایران است یا جزیره کیش به‌عنوان منطقه آزاد، تجاری و توریستی است و لاوان از نظر نفتی و... اهمیت دارد. برخی از جزایر کوچک نیز از نظر اکوسیستم‌های طبیعی اهمیت دارند و ممکن است در آینده برنامه‌های خاصی برای آنها وجود داشته باشند. آنچه که مهم است ارتباط تاریخی این دریا با پس‌کرانه سرزمین ایران است. به‌همین دلیل ارتباط تاریخی ایران نیز با خلیج‌فارس از طریق این جزایر است. این جزایر در گذشته به اندازه‌ای اهمیت داشتند که صیادان دبی در فصل صید مروارید حدود ۲ ماه در جزیره کیش می‌ماندند و سپس به کشور خود بازمی‌گشتند. بنابراین ارتباطات از گذشته وجود داشته باشد.
خلیج‌فارس و تنگه‌هرمز شاهرگ حیاتی اقتصاد سیاسی کشور است، در حالی‌ که دریای عمان برای ورود به قلمرو اقیانوسی اهمیت دارد.
جزیره ابوموسی جنوبی‌ترین جزیره ایران در حوزه خلیج‌فارس است و به همین دلیل قرار گرفتن در تنگه‌هرمز اهمیت استراتژیک و نظامی برای ایران دارد. ابوموسی جزیره‌‌ای است که جمعیت آن انتقالی و تزریقی است. اکثر کسانی‌که در این جزیره ساکن‌اند، دارای پست‌های اجرائی هستند. مثلاً از پست‌هائی چون رئیس اداره آمار، بخشدار، رئیس بندر و... برخوردارند، تا افراد انگیزه حضور در جزیره را داشته باشند. در این جزیره مشاغل خودجوش وجود ندارد و اکثر مشاغل ساختگی است.
امروزه تکنولوژی نظامی مانند قرن نوزدهم یا بیستم نیست. اکنون ناوهای هواپیمابر جزایر سیاری هستند که تجهیزات را به هر کجا که بخواهند حمل می‌کنند. نکته‌ای که لازم است به آن اشاره شود این است که هرگاه در مورد اهمیت این جزایر صحبت می‌شود بیشتر از این نظر که در جنگ چه کاربردی دارند، بحث می‌شود. زمان آن رسیده است که به این فکر کنیم که در زمان صلح چه استفاده‌ای از این جزایر می‌توانیم داشته باشیم.
● بهره‌گیری بهتر از جزایر
پیش از انقلاب جزیره کیش برای کارهای توریسی طراحی شده بود. تا مردم را از رفتن به سفرهای اروپا و حاشیه مدیترانه بی‌نیاز کنند. زیرا به‌تدریج با رونق گرفتن اقتصاد نفت، قشری از مردم که قدرت خرید بالا و جهان‌بینی جدید پیدا کرده بودند، دولت ایران برای جلوگیری از خروج این افراد از کشور جزیره کیش را برای تبدیل شدن به یک استراحت‌گاه و تفرج‌گاه طراحی کرد و برای اینکه بتواند به‌صورت فرامنطقه‌ای فعالیت کند، امکاناتی نظیر ورزش‌های دریائی، قایقرانی، شنا و فرودگاه بین‌المللی، بازار و مرکز خرید، هتل‌ها و... در دست اقدام داشت حتی پیش‌بینی شده بود که به طریقی ارتباط این جزیره با لاوان و هندورابی فراهم شود و قرار ابود رفت و آمد داخلی در خلیج‌فراس از طریق ۲ کشتی تفریحی تأمین شود. یکی از این کشتی‌ها میکل‌آنژ بود که خریداری شده بود تا تورهای دریائی راه‌اندازی شود. پس از انقلاب این پروژه متوقف شد. زمان جنگ امکان فعالیت در این زمینه وجود نداشت و پس از جنگ مجدداً این طرح فعال شد. در این مدت بحرین ۲ کشتی تفریحی خریداری کرد و تورهای دریائی را برای شیوخ منطقه راه‌اندازی کرد که هنوز هم فعال است. سپس پروژه دبی راه‌اندازی شد و همان عملکردی را که برای کیش در نظر داشتیم و با دلایل متعدد متوقف ماند، دبی پیاده کرد و تبدیل به دروازه ارتباط با دنیای خارج شد.
منطقه خلیج‌فارس، منطقه ثروتمندی است. چندین کشور در این منطقه وجود دارند که این کشورها به‌دلیل وجود منابع نفتی درآمد ارزی فراوانی دارند. حجم پولی که در این منطقه جابه‌جا می‌شوند بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار است.
با توجه به این مبالغ قدرت عمل این کشورها بسیار بالاست. برای مثال ایجاد مزارع آزمایشی در صحرای عربستان سعودی برای تولید گندم، تتها به‌واسطه داشتن قدرت پول نفت امکان‌پذیر است. حجم سرمایه‌گذار که برای ساختمان‌سازی در دبی و یا برخی از کشورهای عربی انجام می‌شود همگی به‌واسطه پول نفت است که اگر نفت قطع شود همگی راکد می‌ماند.
در حقیقت طرحی که ایران برای کیش داشت اجراء نشد و این فرصت مناسب نصیب دبی شد.
حقیقت این است که نگاه ما نسبت به جزایر منصفانه و عادلانه نیست. همواره کوشش می‌شود تا سرمایه و نیروی فکری و کاری را از بیرون به این جزایر منتقل کنیم. به جمعیت بومی این جزایر بها داده نمی‌شود. اگر می‌خواهیم جزیره قشم متحول شود در درجه اول باید نقش و جایگاه مردم جزیره قشم تعریف و تثبیت شود. نمی‌توان مردم بومی را حبس کرد و سپس با یک سلسله عوامل غیربومی در منطقه تحول ایجاد کرد. برای ایجاد تحول و توسعه پایدار باید از مردم بومی و مشارکت و سرمایه مردم غیربومی استفاده کرد.
ممکن است گفته شود سطح مهارت مردم این جزایر پائین است. اما آیا نمی‌توان راه‌کاری اندیشید. می‌توان مهارت‌ها را طی چند سال به جونان این جزایر آموخت و آنها را تربیت کرد تا بتوانند در زادگاه خود کار کنند. برای مثال می‌توانیم تکنسین‌های برق، نیروی کار ماهر، بهداشت‌یار، پزشک، معلم و... از میان جوانان بومی انتخاب کنیم. باید برای تربیت و آموزش این جوانان برنامه‌ریزی کرد.
ایران از نظر تعداد و موقعیت جزایر تحت اختیارش در وضعیت خوبی قرار دارد، اما آنچه مهم است نحوه مدیریت و بهره‌برداری از این جزایر است. هر یک از این جزایر توانائی‌های بالقوه‌ای دارند که می‌توان آنها را فعال کرد. تمام این جزایر نباید به پایگاه‌های تجاری و یا مبادله کالا تبدیل شوند. برای مثال جزیره سرّی می‌تواند به یک منبع و جاذبه اکوتوریستی تبدیل شود. جزیره هرمز با توجه به جمعیت بومی و سابقه تاریخی‌اش می‌تواند به یک پایگاه توریسم تاریخی تبدیل شود. البته به‌گونه‌ای که مردمان بومی آنجا در این درآمدها سهیم شوند، نه اینکه دیگران بهره ببرند.
جزیره قشم می‌تواند به‌عنوان یک استان مطرح شود و از طریق برخورداری از امتیازات استانی توسعه پیدا کند. حتی در گذشته این صحبت وجود داشت که استانی به نام جزایر به‌وجود آید اما بنا به دلایلی پی‌گیری نشد. برای مثال می‌توان با مرکزیت قشم سایر جزایر را در قالب یک واحد سیاسی ـ اداری تعریف کرد. هنگامی‌که این قالب ادرای ـ سیاسی در سطح استان مطرح شد جزایر هویت سیاسی مستقلی پیدا می‌کنند ثانیاً کسانی‌که در این جزایر زندگی می‌کنند احساس تعلق بیشتری خواهند داشت. دیگر اینکه جزایر می‌توانند از اعتبارات استانی استفاده کنند. وقت آن رسیده که به این جزایر هویت بدهیم. کارهای پراکنده راه به‌جائی نمی‌برد. لازم است کارها منسجم، هماهنگ و هدایت‌شده باشد.
دکتر محمدتقی رهنمائی
استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و مدیر گروه جغرافیای انسانی
منبع : ماهنامه پیام دریا