یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بهشتی و خشونت‌های اول انقلاب


بهشتی و خشونت‌های اول انقلاب
شهید بهشتی شخصیتی بود كه اگر بگوییم انقلاب نشانه‌ای از اسلام داشته به خاطر حضور چنین شهدایی بوده است و اسلامیت نظام ما با توجه به امام بزرگوارمان و شهید بهشتی‌ها و شهید چمران‌ها و دیگران هویدا شد، سخن گزافی به میان نیاورده‌ایم.
همانطور كه مقام معظم رهبری فرمودند این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ كجای دنیا شناخته شده نیست و این حرف بسیار درستی است چرا كه عظمت این انقلاب به دلیل وسعت نظر و صدق عمل و شخصیت آن بزرگوار بوده است و به دنبال ایشان بزرگوارانی چون شهید بهشتی كه پای‌بندی عملی قوای سه‌گانه به اندیشه‌های ایشان می‌تواند همیشه تضمین‌كننده اسلامیت انقلاب ما باشد و این مسئله امروز ماست كه ما هرگاه كه از اندیشه‌های عالمانه شهید بهشتی به هر دلیل فاصله می‌گیریم از اسلامیت انقلابمان چیز زیادی به همراه نداریم و نمی‌توانیم مدعی اسلامیت آن به شكل قابل قبولی باشیم.
در هر صورت رفتار این شخصیت بزرگوار به گونه‌ای بود كه دائماً نوعی نگرانی داشتند كه این نگرانی در بدو امر مشخص نبود و كسی نمی‌دانست دلیل آن چیست اما برای دوستانشان كاملاً مشخص بود و این نگرانی به خاطر پاسبانی از دینشان و به خاطر پاسبانی از تقوایشان بود، به خاطر اینكه مبادا در كشاكش مسائل و جریانات پیش‌آمده از حد تقوا و طهارتشان اندكی عدول كنند و در این زمینه وسواس فوق‌العاده‌ای داشتند به گونه‌ای كه حتی در برخورد با مخالفان خودشان هم این تقوا و طهارت را كاملا رعایت می‌كردند آن هم نه به خاطر اینكه دیگران چه قضاوتی می‌كنند بلكه به این دلیل كه در برابر آن خدایی كه به او تكیه دارد بتواند پاسخگو باشد و قطعاً این را باید دانست كه مرگ خوب به واسطه زندگی خوب است و مرگ خلاصه زندگی است.
ایشان خودشان را برای آن‌گونه مرگی كه نصیب هر كسی نمی‌شود، آماده كرده بود. مرگ سرخ، مرگ خونین، مرگ با شهادت و مرگی كه موجبات حیات یك ملت را فراهم آورد. بسیاری از قهرمانان و پهلوانان بودند كه با مرگ خودشان ماندگاری یك ملت را تضمین كردند اینكه امام بزرگوار ما فرمود بهشتی خودش یك «ملت» بود واقعاً چنین بود چرا كه بسیاری از دستاوردهای این انقلاب به خاطر این شهادت تضمین شد.
این قهرمان همیشه یك عده مخالف هم داشت و همان‌طور كه این دشمنان مقابل انقلاب بودند طبیعی است كه بهشتی را هم مقابل خودشان ببینند و بخواهند ایشان را از میان بردارند و تمام تلاش خودشان را برای زایل كردن نقش این شهید بزرگوار انجام دادند اما از آنجا كه مردم به‌رغم همه تبلیغات منفی كه علیه شخصیت‌های انقلاب بود، با فهم و شعور برخورد می‌كردند نسبت به آنان وفادار بودند و وقتی آن شهادت رخ داد خروش خلق به خاطر برخورد ظالمانه با چنین شخصیتی به صدا درآمد.
كسانی كه نمی‌توانستند این عنصر باعظمت را تحمل كنند به انحاء مختلف سعی كردند ایشان را از پا درآورند اما تقدیر الهی كار خودش را انجام داد و به همه فهماند كه بهشتی كیست و مخالفانش چه كسانی هستند. شاید به تاسی از یك دریغ بزرگ تاریخی یعنی مقایسه مولای بهشتی با معاویه بتوان گفت مقایسه بنی‌صدر و بهشتی خودش نوعی ظلم برای ایشان بود چرا كه ایشان كجا و بنی‌صدر كجا!
به هر حال حتی افراد غافل هم در اثر این حادثه بیدار شدند و فهمیدند چه شخصیتی را از دست دادند و زمان‌ها باید بگذرد تا بفهمیم چقدر دچار خسران شدیم. دوستانی كه با ایشان بودند و خاطراتی را كه از ایشان نقل كرده‌اند همه به این نكته اذعان دارند كه این شهید بزرگوار چقدر با متانت، صبور و آرام بودند و در همه رفتارها و برخوردها این آرامش به وضوح دیده می‌شد.
كمتر كسی است كه عصبانیت شهید بهشتی را به یاد داشته باشد یا اینكه دیده باشد كه ایشان از اعتدال خودشان خارج شوند. من واقعه‌ای را نقل می‌كنم كه بدانید چنین شخصیتی را چه حوادث تلخ و ناگواری برافروخته می‌كرد.
ایشان رئیس دیوان عالی كشور بودند و طبیعی بود كه حوادثی كه در دستگاه قضائی و جامعه رخ می‌داد به ایشان منتقل می‌شد. روزی بنده را به دفتر خودشان احضار كردند و من دیدم كه این شهید بزرگوار كه هیچگاه دیده نمی‌شد از متانت خودشان خارج شوند با همه محبتی كه به من داشتند با عصبانیت و صدای لرزان نامه‌ای را كه در دست داشتند به طرف من پرتاب كردند و گفتند این نامه را بخوان، من واقعا تعجب كردم كه چه اتفاقی می‌تواند ایشان را آنقدر عصبانی كند.
ماجرای نامه به این ترتیب بود كه یكی از نگهبان‌های پزشكی قانونی برای شهید بهشتی نامه نوشته بود كه یك شب كه من در اینجا نگهبان بودم از دادگاهی كه مسوولیت آن با مرحوم آقای خلخالی بود چهار نفر اعدامی را برای ما فرستادند كه آنجا بمانند تا صبح ببرند و دفن كنند.
این چهار جنازه را در سردخانه گذاشتیم نیمه‌های شب از محل نگهداری جنازه‌ها سر و صدایی آمد، دیدم یكی از این اعدامی‌ها هنوز نیمه‌جان است و من به سرعت با آقای خلخالی تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم و آنها هم شبانه دو سه نفر را فرستادند، فرد نیمه‌جان را با تیر زدند و رفتند، ما هم كه در ترس و واهمه از آن ماموران بودیم هیچ‌ عكس‌العملی نشان ندادیم.
من بهت زده به آن نامه نگاه كردم و فهمیدم كه حتی یك اعدام غیراسلامی چگونه ایشان را خشمگین ساخته است. بعد از مدتی كه از عصبانیت ایشان كاسته شد و من دیدم كه می‌توانند آرام‌تر صحبت كنند به من گفتند فلانی من باید به این اوضاع خاتمه دهم من بساط این‌گونه دادگاه‌ها را جمع خواهم كرد و تو هم به سهم خود مسوولی و هرگز نباید اجازه رخداد چنین اتفاقاتی را بدهی.
البته اختیارات من در آن زمان طوری نبود كه بتوانم نفوذی در دستگاه آقای خلخالی داشته باشم نكته بسیار جالبی كه باید در تاریخ كشورمان بماند این است كه حكمی هم كه به ایشان داده شده بود از ناحیه بنی‌صدر داده شده بود و به هر حال شهید بهشتی به كرات نسبت به وضع این دادگاه و نحوه عملكرد آن اظهار ناراحتی می‌كردند و این بار كه چنین اتفاقی افتاده بود با ناراحتی و عصبانیت گفتند من بساط این دادگاه را برخواهم چید.
كافی است كه خداوند شاهد اصل نیت و دلیل حساسیت من باشد و دیگران هر فكری می‌خواهند بكنند. غرض از بیان این ماجرا این بود كه بدانید این شهید عزیز ما چقدر از این مساله كه حتی چنین برخوردی با آدمی كه مجرم بوده انجام شود، حساسیت نشان می‌دادند و ببینید در آن دوران چنین موجود لطیفی با چه مسائلی مواجه بوده و چه اتفاقاتی كه در دستگاه‌های موجود می‌افتاد و غالبا طوری بود كه من بسیار تحت تاثیر قرار می‌گرفتم.
ایشان یك لحظاتی را برای فكر كردن جستجو می‌كردند و در جمیع این مسوولیت‌ها لحظاتی را كه فكر می‌كردند به این مساله توجه معطوف می‌داشتند كه اگر هر اشتباهی توسط ایشان صورت گیرد. چون از شخصیت‌های حساس انقلاب بودند و ملت روی همه برخوردها و رفتارهای ایشان حساسیت نشان می‌دهند و تمام تلاششان متوجه این مساله بود كه كوچك‌ترین بی‌تقوایی حتی در برخورد با مخالفانشان نداشته باشند و اتفاقا انصاف و اخلاق را در این می‌دانستند كه نسبت به حقوق مخالفان بیشتر توجه كنند.
حتی وقتی بنی‌صدر با ایشان برخورد می‌كردند، ایشان بنی‌صدر را دعوت به آرامش می‌كردند و فضایی ایجاد كرده بودند كه حتی طرفداران و علاقمندان ایشان اجازه بی‌احترامی به بنی‌صدر را نداشتند هرچند بنی‌صدر درست برعكس عمل می‌كرد.
ابوالقاسم سرحدی‌زاده
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید