جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چند نکته درباره آیین بودا


چند نکته درباره آیین بودا
● سه کالبد بودا
سه کالبد بودا یا تری‌کایه یکی از مفاهیم رایج در بوداگرایی است. تری‌کایه واژه‌ای سانسکریت و به معنای سه کالبد است (در چینی: سانشِن، در ژاپنی سانجین). مهراه (مهایانا) یکی از کیش‌های مهم دین بوداست. قلب مهایانا در مفهوم تری‌کایه (سه کالبد بودا) و همچنین مفاهیم حق‌یابنده (بوداسَف)، فراشناخت (پرَگیا) و مهرورزی (کرونا) است.
اندکی پس از درگذشت بودا این اندیشه در دل بسیاری از پیروانش افتاد که او را بالاتر از انسان بدانند. نزد کهراهی‌ها (هینایانی ها) بودا انسان برتری بود که از طریق نیروی فرهنگ روحی و شایستگی حاصل از زندگی‌های گذشته‌اش در این زندگی به کمال فراشناخت رسیده است. اما احترام ژرفی که شاگردانش در دل به او می‌گذاشتند، نمی‌توانست با انسان معمولی بودن استادشان ارضا شود و از این رو او را فراتر از روان فانی دانستند. پس حتی سنت پالی هم در کنار زندگی خاکی، زندگی فراجهانی به او می‌دهد.
انجمن اصلی و اولیه شاگردان بودا، یعنی مهاسَنگیکه‌ها بودا را فراجهان می‌دانستند و این مفهوم از آنان به مهراهی‌ها رسید که از سه طریق به بودا می‌اندیشیدند:
۱. نمود مرئی (نیرمانه‌کایه) که همان شاکیه‌مونی (دانای قبیله شاکیه) است؛ انسانی که بر این خاک پا نهاد و آیین را به پیروانش آموخت و در هشتاد سالگی درگذشت.
۲. نمود یاریگر (سَم‌بوگه‌کایه): بودای آرمانی است که از یک کالبد درخشان بهره‌مند است و آیین را به حق‌یابندگان می‌آموزد.
۳. نمود حق (دَرمه‌کایه): برترین وجودی است که فراگیرنده دیگران است، ذات فراشناخت و مهر و همدردی است، مطلق است.
بودا سه تا نیست، یکی است. تری‌کایه سه جنبه یک بوداست. ذات این سه جنبه یکی است، ولی سرشت و کردارهایشان جداگانه است. (برگرفته از راه بودا، ب. ل. سوزوکی، ترجمه ع. پاشایی، صفحه ۷۴. )
● اهریمن در کیش بودا
در بوداگرایی قطب مخالف خدای خوبی‌ها که خاستگاه نیروهای منفی باشد، وجود ندارد. با این حال بوداییان وجود دیوها را هیچ گاه رد نکرده‌اند، اما وجود آنها را در روند رسیدن به بیداری و روشنی چندان مؤثر نمی‌دانند. البته در داستان بیداردل شدن بودا این‌گونه آمده که موجودی ستیزنده به نام مارا کوشید تا بودا را از رسیدن به بیداری بازدارد. در حالی‌که بودا زیر درخت بودی (بیداری) نشسته بود و داشت به بینش راستین دست می‌یافت و نزدیک بود که راز جهان را بفهمد، مارا آمد تا از بیدار شدن شاکیامونی (بودا) جلوگیری کند و گردبادی پدید آورد، سنگبارانی از آسمان ایجاد کرد، اما بودا هم از زمین یاری خواست و زمین سیلابی فرستاد و دیوهای همراه مارا را آب برد و سرانجام مارا موفق نشد و شاکیامونی بیدار شد.
البته زمانی که همه ترفندهای مارا نقش بر آب شد و معلوم شد که شاکیامونی در راه خود پیروز گشته مارا از او یک گواهی خواست. مارا گفت که آیا سندی داری که نشان دهد تو در زندگی‌های پیشینت به اندازه کافی پارسایی کرده‌ای و فضیلت جمع کرده‌ای تا بشود تو را به پشت پرده راه داد؟
سپس زمین Bhumi ضامن شد که شاکیامونی به اندازه کافی اعتبار دارد و مارا دست از کارشکنی برداشت. بعد هم که شاکیامونی به بیداری (بودایی) رسید، مارا گفت من از کجا بدانم که تو بیدار شده‌ای؟ بودا دستش را به زمین چسباند و گفت: زمین گواه من است.
● چرخ دارما
آیین بودا در سده پنجم پیش از زایش مسیح در هندوستان پیدا شد و کمابیش ۱۵۰۰ سال در آن سرزمین ماند و سپس به سرزمین‌های دیگر کوچید. بوداییان بر این باورند که در این ۱۵۰۰ سال آموزه‌های بوداگرایی سه بار دستخوش دگرگونی شده‌اند و در این باره اصطلاح «سه بار گردش چرخ آیین» را به کار می‌برند. چرخشگاه هر کدام از این دوره‌ها را هم هر ۵۰۰ سال می‌پندارند. البته آموزه‌های دوره‌های پیشین هم همراستا با آموزه‌های تازه به زندگی خود ادامه داده‌اند.
بن‌مایه‌ای که همه این آموزه‌ها به آن پایبند بوده‌اند، همانا اصل نپایندگی هستی است. این باور که هیچ چیز این جهان هستی پاینده و پایدار نیست.
اصطلاح چرخ آیین (چرخ دارما) بعدها در میان بوداییان تبت محبوبیت زیادی پیدا کرد و در موارد دیگری به کار رفت. برای نمونه در آنجا بوداییان چرخ‌هایی درست کردند و روی آنها متون بودایی نگاشتند و به این چرخ‌ها نام چرخ آیین یا چرخ نیایش دادند. منظور از گرداندن این چرخ‌ها به دست پیروان آیین بودا همانا نمادی از خواندن سخن بودا بود. روی و درون این چرخ‌ها افسون‌هایی (مانتراهایی) نوشته شده است. افسون‌ها سخنانی ژرف به گونه‌ای بسیار نمادین هستند. این چرخ‌ها را می‌توان در جوامع گوناگون بودایی یافت، اما تنها در تبت است که آنها بخشی جاافتاده از زندگی روزمره را تشکیل می‌دهند. بوداییان بر این باورند که چرخاندن این چرخ‌ها مانند این می‌ماند که شخص (به صورت نمادین) همه متون درون آن را خوانده است. (برگرفته از چرخ آیین، مانی پارسا)
منبع : موسسه گفتگوی ادیان