دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


نقش خانواده در اشتغال جوانان


نقش خانواده در اشتغال جوانان
فرزندان ارشد هر خانواده كارنامه عملكرد آن هستند. شرایط محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كه خانواده برای فرزندانش فراهم می كند، هنگامی به خوبی هویدا می شود كه آنها شاغل شوند. نخستین شغل، نقطه آغاز استقلال فرد از خانواده است و فرزندان تا پیش از این به ناچار به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت پوشش خانواده به سر می برند.
خانواده به عنوان ابتدایی ترین ساختار اجتماعی متاثر از مشكلات اجتماع است. از همین روست كه اشتغال نیز یكی از مهمترین دغدغه های خانواده هاست. این موضوع در خانواده هایی كه فرزندان حاضر نیستند به شغل خانوادگی كه تامین كننده مخارج خانواده است بپردازند یا این امكان برایشان وجود ندارد، بروز می كند. استخدام توسط یك كارفرمای دولتی یا غیردولتی راهی است كه مسیر بیشتر فرزندان خانواده به آن ختم می شود. در مقابل عده كمتری هستند كه به شروع یك شغل جدید تن می دهند.
كارآفرینی كه آغاز یك شغل تولیدی یا خدماتی جدید تعریف می شود، به عوامل متعددی وابسته است. اكثر كارآفرینی هایی كه توسط جوانان صورت می گیرد، ارتباط مستقیمی با دارا بودن سرمایه اولیه كه اغلب خانواده ها آن را در اختیار جوانان قرار می دهند دارد. البته شرایط دیگری همچون تامین این بودجه توسط خود جوان وجود دارد كه نشان دهنده آمادگی روحی این افراد برای آغاز شغلی است كه باید همه مشكلات و مسایل و البته مزایای آن را قبول كنند.
در كنار نقش خانواده در ایجاد روحیه كارآفرینی جوانان، آموزش های كارآفرینی كه به گفته كارشناسان باید به ده درصد افراد جامعه داده شود نیز در گرایش افراد به كارآفرینی و موفقیت آنها در این كار سهم دارد.
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات، آیین ها و رفتارهای اجتماعی می تواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل: «توفیق طلبی»، «استقلال طلبی» و «خطر پذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با واقعیت های كاری در جامعه به فرزندان خود آموزش دهد.
امید صالح نیا كارشناس ارشد جامعه شناسی، معتقد است وقتی پدر یا مادر همچون الگویی تلاشگر و موثر در عرصه كار و تولید در جامعه ظاهر می شوند، كاركردهای ناشی از فعالیت های مثبت آنها فرزندان را به سمت و سویی تشویق می كند تا ذهن خود را به صورتی منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدین یا حرفه ای جدید تر سوق دهد. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از كار و فعالیت های جدید، ارزش تلقی می شود. چنین طرز تلقی از جهان پیرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ایده ای نو و استقلال اقتصادی و كسب موفقیت دگرگون می كند. در این مرحله جوان می تواند از تجارب و رهنمودهای والدین و احتمالا حمایت های مالی و اجتماعی آن بهره مند شود.
● خانواده بی خبر از نقش سیستماتیك خود
خانواده برخلاف آنچه تصور می كند، نباید نقش خود را در انتخاب شغل فرزندان به توصیه های كلامی و تجربیاتی كه به فرزندان خود می دهد محدود كند. این نهاد اجتماعی نقش بسیار مهمی دارد كه در اغلب موارد خود نیز از آن غافل می ماند.
صالح نیا مراحل توسعه آفرینی توسط خانواده را این طور تشریح می كند:
۱) مراحل نهادینه كردن «فرهنگ كارآفرینی»
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات، آیین ها و رفتارهای اجتماعی می تواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی نظیر: «توفیق طلبی»، «استقلال طلبی» و «خطر پذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با فعالیت های كاری در جامعه، به اعضای خود ارزانی دارد.
نوع نگرش والدین به جهان پیرامون خود و چگونگی تجسم ارزش های اجتماعی برای فرزندان، در شكل گیری آینده آنها می تواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد. مثلا چنانچه كسب موفقیت در جهت خلق ثروت و ایجاد فرصت های شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزش های مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر كشیده شود، نوجوان ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده می سازد و به دنبال راه های دستیابی به چنین موقعیتی است. او موقعیت های متفاوت را با هم مقایسه می كند، شبیه سازی ذهنی انجام می دهد، به پرس و جو می پردازد و گاهی اوقات در نشریات، كتب، محیط مدرسه و حتی مجالس سخنرانی پرسش های ذهنی خود را دنبال می كند. آنگاه، فرد با آگاهی از كار و تلاش آماده است بخش بزرگی از خواسته ها، آرمان ها و ارزش های موردنظر خانواده خود را به محك تجربه بگذارد.
۲) تعیین مسیر شغلی
فضای درون خانواده به ویژه رهنمودهای والدین به فرزندان، این امكان را به آنها می دهد تا با گسستن از عادات و باورهای پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی مورد كندوكاو قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند، به شكلی كه بتواند بر فراز خواسته ها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظام های رایج جامعه پروبال بزنند و از نفوذ و سلطه اندیشه و روش های ناكارآمد در رفتارهای آتی خود بكاهند. در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در خانواده خواهد شد. در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندی های بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و كارآفرین در جامعه ایفا می كنند.
۳) راه اندازی و اداره كسب و كار اقتصادی
در این مرحله، فرد با ارزیابی مشاغل متناسب با خواسته های خود و خانواده، به خلق ایده در زمینه كار و فعالیت می پردازد؛ چارچوب فكری خود را در قالب طرح كسب و كار به جامعه عرضه می كند، سپس با مدیریت خود فعالیت اقتصادی را آغاز می كند. اینجا والدین با استفاده از تجارب خود می توانند فرزندان شان را جهت اداره كسب و كاریاری كنند. هر چند ممكن است این نیاز صرفا متوجه حمایت های مالی آنها نیز نباشد.
اكنون تعداد جوانانی كه روحیه كارآفرینی دارند و گام در این راه نیز می گذراند كم نیست، اما باید دید در میان آنها چند نفر به موفقیت دست می یابند. هر چند آماری در این خصوص وجود ندارد، ولی محققان اجتماعی از تعداد زیاد افراد شكست خورده در این راه خبر می دهند. اینجاست كه باز هم نقش آموزش های كارآفرینی كه هنوز در كشور ما نوپاست، پررنگ تر می شود.
حسین اعتمادی
منبع : روزنامه جوان