یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


روزهای ناخوش بچه های دود


روزهای ناخوش بچه های دود
«بچه های اعتیاد» لزوما معتاد نیستند. در تعریفی کلی ، بچه های اعتیاد کودکانی هستند که در محیط پرورشی خود (خانواده) با پدر و مادر یا یکی دیگر از اعضای معتاد خانواده خود همزیستی دارند.
ظاهرا مثل بچه های خانواده های معمولی زندگی می کنند، مثل بچه های دیگر به مدرسه می روند، درس می خوانند، بازی می کنند و تحت ولایت و حضانت ولی یا اولیای معتاد خویش دوران کودکی و سنین رشد را پشت سر می گذرانند. در بسیاری از موارد وضع ظاهر این بچه ها در حد متعارف مطلوب و گاه حتی عالی است و کمتر می توان از ظواهر آنان حالت حقیقی و درونی شان را درک کرد. لایه فاسد تربیتی که بچه های اعتیاد را دربر گرفته است ، به حدی پیچیده و نامشهود است که تا موضوع اعتیاد مربی خانواده فاش نگردد، قابل رویت و ارزیابی نیست.
کودکان شوربخت ساکن در چنین خانواده هایی که تقدیر شوم به آنان تحمیل شده است ، ناگزیرند خود را با شرایط متلاطم محیط منطبق سازند و دم نزنند. تقدیر شوم آنان را وادار ساخته تا در نخستین سالهای زندگی با نوسانات روحی و رفتاری ناشی از نشئگی و خماری والدین مواجه شوند و قبح استعمال موادمخدر که شعارهای روز منادی آن است ، از خاطرشان زدوده شود.کودکانی که در چنین شرایطی پرورش می یابند، ممکن است نیازمند تلاش برای تامین سازگاری و نظم باشند چه در غیر این صورت زندگی خانوادگی شان فاقد این دو عامل خواهد بود. وقتی ساختار و سازگاری (خانواده) از سوی والدین تامین نمی شود، کودکان راههایی را برای تامین آنها برای خودشان پیدا می کنند.کودکان در نوع مکانیسم هایی که برای انطباق با شرایط خانواده به کار می برند، با یکدیگر فرق دارند. بعضی نویسندگان و مشاوران معتقدند کودکان خانواده های دچار اختلال ، تعداد معدودی نقش بازی می کنند که به نظام خانواده آنها ظاهری منظم می دهد. ممکن است منابع جنسی ، اجتماعی ، عاطفی و روانی معدودتری در اختیار داشته باشند. منابع جسمی آنها ممکن است به این دلیل تحلیل رفته باشد که به علت کمبود خواب خسته اند چون فشارها را فرو خورده اند یا به این دلیل که مورد سوئاستفاده قرار گرفته اند. منابع اجتماعی نیز ممکن است محدود باشند. تردید نسبت به آوردن دیگر کودکان به داخل منزل یا مطرح کردن اطلاعاتی در خصوص خانواده ممکن است موجب اختلال در رشد روابط دوستانه شود. منابع عاطفی این کودکان هم در اثر رنج و ترس و خجالت ناشی از وضعیت بی ثبات زندگی ، مشکلات مالی ، قولهای وفا نشده ، تصادفات و مستی در ملائعام آسیب می بینند. حتی منابع روانی آنها ممکن است بر اثر کمبود حمایت والدین و به دنبال دشواری در بموقع حضور یافتن در مدرسه آسیب ببینند. کودکان در این شرایط می توانند از کمک و حمایت مشاوران بهره مند شوند. در ادامه به دیگر اثرات سوئ اعتیاد والدین بر کودکان به طور خلاصه اشاره می شود که به شرح ذیل است : استفاده مکرر والدین از داروهای تخدیرکننده و قفسه های باز این داروها، به هر حال کنکجاوی کودکان و نوجوانان را برمی انگیزد و سبب مصرف نابجای آنها می شود. محیط و جو نامطلوب خانواده بویژه خانواده از هم پاشیده ناشی از طلاق و مرگ یا غیبتهای طولانی والدین بدون وجود جانشینی مناسب که روند تربیت ، توجه و نیازهای عاطفی فرزندان را به عهده گیرد. تبعیض گذاشتن بین فرزندان و در نتیجه احساس و تجربه طردشدگی و ناخواسته بودن به وسیله یک یا هر دو والدین سستی و پایبند نبودن اعضای خانواده بویژه پدر و مادر به ارزشهای معنوی ، اخلاقی ، اعتقادی و مذهبی فقر خانوادگی بویژه عدم احساس امنیت مادی و معنوی در خانواده بی توجهی به نیازهای عاطفی و روانی کودک و نوجوان اعمال تنبیه ها و خشونت های شدید نسبت به فرزندان عدم اجرای انضباط صحیح در خانواده و عدم تناسب پاداش یا تنبیه با عمل انجام شده به وسیله کودک و نوجوان.
ناتوانی والدین در تصمیم گیری و در نتیجه بی ثباتی خانواده در ابعاد گوناگون.
سختگیری های بی مورد و اعمال جو حاکی از استبداد در خانواده و نبودن ارتباط سالم و محترمانه بین فرزندان با یکی یا هر دوی والدین.
سرزنش ها و تحقیرهای مکرر والدین از فرزندان خاصه در حضور دیگران.
عصبانیت فرزندان به علت مختص بودن بخشی از درآمد خانواده برای تهیه موادمخدر توسط والدین در حالی که باید در راه تغذیه ، بازی ، خدمات پزشکی و آموزش و پرورش فرزندان مصرف شود. استفاده از برچسب ها و القاب مخرب و نادرست که بار منفی دارند در مورد فرزندان یا خطاب به آنان مانند قلی ، تنبله ، قنبر خنگه و غیره.
مراقبت های بیش از حد و محروم کردن فرزندان از مسوولیت پذیری و در نتیجه فردی غیرمسوول بارآمدن.
بی توجهی ، غفلت و سهل انگاری والدین نسبت به درس و مدرسه فرزندان و بالاخره رشد و تعالی همه جانبه شخصیت آنان.
تضاد در شیوه های تربیتی والدین و نحوه برخورد با فرزندان بویژه در مسائل ارزشی ، تحقیقات و مطالعات گسترده در زمینه زندگی خانوادگی معتادان نشان می دهد، آنان همانند دیگر منحرفان اجتماعی از نقطه نظر کیفیت محیط اجتماعی و ساخت خانوادگی و مهمتر از همه کیفیت روابط و ارزشهای خانوادگی با افراد معمولی جامعه به گونه های مشخصی متمایز و مجزا هستند. اعتیاد یک پدیده مخرب اجتماعی است ؛ زیرا اثرات نامطلوب و عواقب وخیم آن تنها دامنگیر شخص معتاد نمی شود؛ بلکه همه افرادی را که به گونه ای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیکی دارند، فرامی گیرد، مخصوصا که فرد معتاد مسوول اداره یک خانواده و در نقش همسر یا پدر و مادر نیز باشد. اگر کودک در محیطهای آلوده به انواع انحرافات اجتماعی بویژه اعتیاد رشد کرده باشد، بی شک در برخورد با شرایط و موقعیت های دیگر مثل مدرسه یا هر محیط یا نهاد اجتماعی دیگر در جامعه احساس سرخوردگی ، یاس و تنهایی می کند. بنابراین علاوه بر وضع بد تحصیلی ، دارای مشکلات متعدد و شخصیتی چون خودکم بینی ، عدم اطمینان و اعتماد به خود، به دیگران و نظایر آنان می شود.لازم است مسوولان تعلیم و تربیت ، علما، روحانیون ، روانشناسان ، جامعه شناسان و سایر صاحب نظران ، شیوه های مقابله با این عوامل را در چارچوب نظام حکومتی و متناسب با ارزشهای والای حاکم بر جامعه ارائه دهند. از آنجا که بخش عمده ای از شخصیت کودک در سالهای اولیه زندگی شکل می گیرد، پیشگیری از اعتیاد را باید با تعلیم و تربیت صحیح که حاوی ارزشهای اخلاقی انسانی و معنوی در خانواده است ، همراه کرد و عوامل زمینه ساز و مساعدکننده اعتیاد را اعم از خانوادگی ، تحصیلی و اجتماعی از بین برد. مبارزه با عوامل محرک و مشوق اعتیاد مانند نارضایتی ها و استرس به مواد در این زمینه نقش بسزایی دارد. امید است با کمک تدابیر و تمهیدات کارآمد و برنامه ریزی های دقیق تر و جدیدتر از گذشته ، از یک سوئزمینه های مساعد گرایش به این مواد خانمان برانداز، هرچه زودتر از بین برود و از سوی دیگر با اقدامات اصولی تر و موثرتر در مورد شیوه های برخورد و مجازات قاطعانه قاچاقچیان اصلی و بویژه کنترل و بستن مرزها، این توطئه مهلک و خائنانه غرب و شرق به صاحبان اصلی آن بازگردد.
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید