جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کنکاشی در مسئله ی حجاب


کنکاشی در مسئله ی حجاب
آیاتی كه اصطلاحا به آیات احكام مشهور شده است بیشتر مدنی هستند. یعنی تاریخ نزول این آیات مربوط به پس از هجرت از مكه به مدینه است. آیات مكی به خصوص آیات مربوط به سال‌های اول بعثت، همه آیاتی برانگیزاننده، دعوت كنند و نفی كننده‌ی سنت‌ها و اصنام عرب است. این آیات مدام از دگرگونی‌های جدی و شالوده شكنی‌های اساسی حكایت دارد. همچنین مهمترین شعار مسلمانان هم در آغاز بعثت با كلمه‌ی «نه»(لا) شروع می شد و نفی باورها و اصنام عرب را در برمی گرفت. در این شرایط پر غوغا هنوز فرصتی برای تشریع و قانون جدید نهادن برای جامعه‌ای مدنی نبود.
از سوی دیگر، پیامبر اسلام، بعثت خود را ادامه‌ی رسالت همان پیامبران سلسله‌ی ابراهیمی می شمرد. بنیان گذار كعبه نیز ابراهیم و اسماعیل دانسته می‌شد كه این خانه در زمان بعثت به خانه‌ی اصنام تبدیل شده بود. مهمترین ادیان زنده‌ی ابراهیمی هم كه در آن روزگار مطرح بودند و پیروانی داشتند و تازه مسلمانان هم آنان را می‌دیدند، پیروان آیین موسی و عیسی بودند. از این جهت دور نمی نماید كه مسلمان نخستین كه در برخی موارد و آداب زندگی دینی مانند نماز و روزه و زكوهٔ و حجاب كه هنوز آیه ای و دستوری نداشتند موقتا همان آداب و دستوری را عمل كنند كه مسیحیت و یهود به نقل از رسولان خود عمل می كردند.
به عنوان نمونه می توان از قبله‌ی مسلمانان یاد كرد كه تا سال دوم پس از هجرت همان بیت المقدسی بود كه قبله ی یهودیان و مسیحیان هم بود. سال دوم پس از هجرت هم یعنی پانزده سال پس از بعثت. به تعبیر دیگر از بیست و سه سال نبوت پیامبر، سیزده سال در مكه گذشت با همان رویكرد شالوده شكنانه، و ده سال در مدینه كه اندك اندك آیات احكام نازل شد. بنا براین بیشتر آیات مربوط به احكام مربوط به دوره‌‌ی پایانی زندگی پیامبر است.
باز هم به عنوان نمونه می‌توان داستان روزه گرفتن مسلمانان در آغاز ورود به مدینه را یاد آور شد كه در روز عاشورا روزه می گرفتند. این روزه گرفتن در این روز ویژه‌ی یهودیان بود. توضیح اینكه: نام عاشورا تا قبل از واقعه‌ی كربلا ربطی به دهم ماه محرم نداشت و روز دهم از ماه «تیشر» بود(دایرهٔ‌المعارف مصاحب تحت نام عاشورا). ماه تیشر هفتمین ماه در گاه شماری یهودیان به شمار می رفت و یهودیان اعتقاد داشتند كه در روز دهم این ماه خداوند بنی اسرائیل را از اسارت مصر رهایی داده است به این جهت این روز را روز كفاره دانسته و روزه می گرفتند. در سال اول ورود مسلمانان به مدینه پیامبر علت روزدار بودن یهودیان را جویا می شود و در پاسخ می گویند در این روز خداوند آل فرعون را غرق كرده و موسی و همراهان موسی را نجات داده است و این روزی مقدس است. در همین مورد در تاریخ طبری آمده است كه:
« پیامبر فرمود: حق ما نسبت به موسی از آنها بیشتر است. و آن روز را روزه داشت و گفت تا دیگران نیز روزه بدارند و چون [بعدا] روزه‌ی ماه رمضان مقرر شد نگفت كه به روز عاشورا روزه دار شوند و منع هم نفرمود»(ترجمه ی تاریخ طبری، چاپ دوم، جلد سوم صفحه ۹۴۲)
اما مسئله ی حجاب و روسری، نظر می رسد در میان اعراب حجاز تا قبل از اسلام چنین رسمی وجود نداشته است اما نوعی از حجاب در میان یهودیان و مسیحیان مطرح بود به ویژه برای هنگامی كه زنان در مناسك و عبادات شركت می‌جستند و دور نمی‌نماید كه مسلمانان هم تا قبل از نزول آیات مشهور به آیات حجاب، از همان نمونه‌هایی كه در میان یهود و مسیحیت بود پیروی كرده باشند.
در این نمونه‌ها، زنان در معبد خداوند و به هنگام نیایش می‌بایست سر خود را می‌پوشانیدند و حضورشان بدون روسری ممنوع بود(تاریخ تمدن ویل دورانت جلد سوم فصل بیست و هشتم). در نامه‌های پولس به قرنتیان محدودیت‌ های بسیار شدیدتری برای زنان بیان شده است از جمله اینكه:
«زنان در كلیسا خاموش باشند، اگر می‌خواهند چیزی بیاموزند در خانه از شوهران خود بپرسند، زیرا زنان را دركلیسا حرف زدن قبیح است» (رساله‌ی اول پولس به قرنتیان باب چهاردهم آیات ۳۴ به بعد)
این امور در میان مسحیت آن روزگار سنت شده بود درحالی كه زنان و مردان برخی از قبایل عرب در آن روزگار مناسك طواف كعبه را كاملا عریان و بدون هیچ پوششی به جای می‌‌آوردند و در سال نهم هجرت بود كه بنا به درخواست پیامبر این رسم برداشته شد و قرار شد زن و مرد دارای پوشش باشند .۱
آیات سوره نور در مورد حجاب و انداختن پوشش روی سینه‌ها نیز منحصر به مناسك و حضور زنان در معابد و مساجد نمی‌شود بلكه امری عام است برای هرمكانی كه مردان بیگانه و نامحرمی حضور دارند.
از بررسی موارد فوق می‌توان نتیجه گرفت كه احكام قرآن، از یكسو هم محدود كردن آن عریانی‌های هنگام طواف بوده و هم محدود كردن بی‌بند و باری‌ها و خودنمایی‌های زنان عرب. در عین حال در قرآن تساهل بیشتری نسبت به آن سخت‌گیری‌ها و محدودیت‌هایی كه در آیین یهود و مسیحیت رسم و سنت شده بوده است دیده می شود.
این تساهل و تعادل نسبی را در موارد دیگری نیز می‌توان نشان داد. مثلا كشتن و سنگسار زناكار در تورات ذكر شده است و حتی مجازات در آتش افكندن نیز برای زن زناكار هم آمده است(لاویان، باب۲۰ آیات ۱۰ به بعد). اما در قرآن حكم زناكار به تازیانه تقلیل یافته است. اینكه چرا و چگونه در مضامین فقهی گاهی نوعی بازگشت به مضامین توراتی دیده می‌شود و حكم سنسگار زناكار را جایز دانسته‌اند بحثی دیگر است كه نیاز به مقاله‌ی مستقل دیگری دارد.
غیر از واژه‌ی خمار و قرار دادن آن روی گریبان، همچنین در سوره احزاب از پوشش دیگری به نام «جلباب» یاد شده است (سوره سی و سوم آیه ۵۹). خود واژه جلباب و همچنین باز گشایی معنای این آیه بسیار مورد مناقشه است، چینش واژگان و تركیب جمله ها به گونه ای است كه می توان برداشت های گوناگون و حتی متناقض از آن نمود. واژه جلباب از ریشه ی «جلب» است، جلب یعنی كسی را از راهی كه می رود باز داشتن و به راه دیگری كشاندن. و شاید جلباب در این جا تركیبی از لباس و همچنین نوع رفتار زنان باشد به گونه ای كه نگاه بینند را از جاذبه های زنانه و جنسیت باز بدارد. به تعبیر دیگر، واژه «جلباب» صرفا به پوششی از نوع مادی آن گفته نمی شود، مانند هنگامی كه می گوییم «لباس تقوی» در این تركیب منظور از «لباس تقوی» انواع پیراهن و دیگر پوشیدنی ها نیست بلكه نوع رفتار و نگاه مطرح است مانند آنچه در رساله ی پولس می بینیم:
«زنان خویشتن را به لباس حیا و پرهیز بیارایند نه به زلف ها و و طلا و رخت گران بها»(رساله اول پولس به تیموتائوس باب دوم آیه ۹)
در نهج الباغه هم آمده است: «سترنی عنكم جلباب الدین» جلباب دین سبب شد شما از من باز بمانید، یا جلباب دین مرا از شما مستور كرد. این سخن احتمالا تعریضی است بر كسانی كه به بوی مقام و ثروت از پیرامون علی پراكنده شده و به سوی معاویه گرایش پیدا كرده بودند.
در آیه ای كه از جلباب هم در آن یاد شده تاكید بر این است كه زنان و دختران رسول و دیگر مومنان به گونه ای باشند كه شناخته شوند و مورد آزار دیگران قرار نگیرند. می توان گفت كه منظور از شناخته شدن، تمایز یافتن میان زنانی است كه گرایش به رابطه ی جنسی آزاد با هركسی دارند و زنانی كه این گرایش را محدود به شوهران خود می كنند. بدیهی است كه تشخیص چنین گرایشی از سوی بیننده صرفا به لباس و پوشش نیست بلكه بیشتر به نوع نگاه، گفتار و رفتار زنان مربوط می شود.
اما آنچه در تاریخ ما به عنوان تاریخ اسلام بیشتر می تواند مورد تامل و نقد قرار گیرد تقسیم بندی زنان به دو بخش «كنیز» و «آزاد» است كه بیشتر به لحاظ روابط جنسی مطرح بوده است. منظور از واژه «آزاد» كه بیشتر در مضامین فقهی ما دیده می شود این نیست كه زنان در هركاری و رابطه ای آزاد بوده باشند بلكه این است كه از پدر و مادر برده به دنیا نیامده باشند و دارای اصالت خانوادگی باشند و به عنوان همسر به عقد ازدواج مردان در آیند. به همین جهت از آنان در اصل به نام «محصنه» یاد شده است یعنی زنی یا زنانی كه در حصار زندگی زناشویی از هر نوع رابطه ی جنسی با مردان غیر بازداشته می شوند. سخت گیری های حجاب و حدود از سوی مردان به این گونه زنان اعمال می شده است در صورتیكه این سخت گیری برای كنیزان كه بیشتر همان بردگان جنسی بوده اند وجود نداشته است. نقد مورد نظر دقیقا این است كه تقسیم بندی زنان به لحاظ رواط جنسی باید مبتنی بر مومن و غیر مومن بوده باشد یا مبتنی بر نژاد و تبار و خانواده؟ چرا زنانی كه از پدر و مادر برده بوده اند اگر مسلمان هم بشوند باز هم منعی نبود كه به عنوان برده جنسی مورد بهرگیری قرار گیرند ؟
پی نوشت:
۱ـ نگاه كنید به كتاب سیرت رسول‌الله جلد دوم صفحه ۱۰۰۰حكایت حج كردن ابوبكر با مردم درسال نهم هجرت ومنع عریانی اعراب در حج . همچنین تاریخ طبری جلد چهارم صفحه ۱۲۵۳
منبع : سایت آیین پژوهی و فرهنگ