پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ورزش در ایران باستان


ورزش در ایران باستان
مورخین و دانشمندان و فرهنگیان مانند هرودت- گزنوفون- استرابون و افلاطون و غیره همه از حسن روش تعلیم و تربیت ایرانیان عصر خود تمجید نموده و ستایش کرده اند. حتی در السنه اروپائیان امروز تربیت و انضباط پارسهای قدیم ضرب المثل دیسیپلین و تربیت نظامی است.
در تورات و انجیل از دانش و هنر و هوش ایرانیان آیات بسیار مندرج است. کتابخانه و دانشگاههای ایران باستان معروف جهان بوده و پناهگاه دانشمندان دنیای عصر خود به شمار می رفته است.دکتر ادولف راپ آلمانی که یکی از دانشمندان معروف علم تعلیم و تربیت است از قول نویسندگان یونان و رم قدیم در کتاب خود به نام مذهب و آداب ایرانیان باستان می نویسد یکی از چیزهایی که موجب ترقی جسم و روح و تهذیب اخلاق ایرانیان باستان بود: روش صحیح تعلیم و تربیتی بود که جوانان آنها بدون هیچ عذری می بایست آنرا فرا گیرند.این تربیت جوانان ایرانی را شجاع و نیرومند و میهن دوست بار می آورد و آنانرا در زندگی باهوش، ساعی، راستگو و درستکار می ساخت.
پرورش جسم و روح و بنیاد تعلیم و تربیت در ایران باستان بر دو اصل قرار گرفته بود. نخست پرورش تن. دوم تربیت و تنویر روان. پایه مذهب پیغمبر ایران باستان آشور زرتشت نیز بر این دو اساس استوار بود و در همه جای اوستا تن قبل از روان و گیتی پیش از مینو ذکر می شود. زمانی که بشر روی زمین بنا بر عقیده مذهبی خود دنیا را سرائی پوچ و گذرا و دلبستگی به جهان را کار نابخردان دانسته و شهرت دانشمندان را در ترک علاقه دنیوی و گزیدن کنج عزلت و تحمل انواع ریاضات و شکنجه های جسمانی دانسته ایرانیان بنا بر تعلیم پیغمبر خود پرورش جسم را مقدمه تربیت و روح، و راه رسیدن به کمال معنوی را در سایه قدرت و نیرومندی تن می دانستند.
طبق مندرجات اوستا پیشوایان مذهب زرتشت نه فقط کارشان انجام فرایض دینی و برگزاری مراسم مذهبی بود بلکه شفادادن به دردمندان و معالجه جسم بیماران به وسیله تجویز دوا یا عمل جراحی نیز از وظایف آنان شمرده می شد.
بنا به برنامه های اوستا چون هرگونه درد و رنج و بیماران مولود نیروی اهریمنی و غلبه آن بر انسان تشخیص داده شده بود بنا بر این هر فرد زرتشتی موظف بود علیه اینگونه مصائب بشری به پیکار برخاسته، بکوشد تا منبع و مولد تمام بیماری ها و ناخوشیها را از بین ببرد. زیرا در تن شخص ضعیف و دردمند فکر و روح نیرومند و سالم نمی تواند وجود داشته باشد.
اگر چه دانشمندان امروز مفاد مثل معروف)عقل سالم در تن سالم است (را از امثال قدیم لاتین تصور می کنند ولی به عقیده) دکتر کارسارتلی (این ضرب المثل از امثال معروف مذهبی ایرانیان است و این مذهب همان اهمیتی را که به پیشرفت و نیرومندی روان می دهد نسبت به تقویت و توانایی تن نیز قائل بوده است.
از آنجایی که در مذهب زرتشت نیرومندی تن و چالاکی جسم دارای اهمیت خاصی بوده ایرانیان باستان در هنگام انعقاد جشنهای مذهبی به نمایش ورزشهای قهرمانی و سنجش و قدرت جسمانی پرداخته و بخصوص در دوره مهرپرستی در ایران موقع جشن مهرگان انواع ورزش ها را به معرض مسابقه می گذاشتند که بعداً یونانیان آنرا اقتباس و به بازی المپیک معروف ساخته اند و پس از آنکه دین مسیح غلبه یافت در اثر تعصب مذهبی مسیح، جشن تولد مهر به نام جشن تولد مسیح معروف گشت و چون یونانیان می کوشیدند تا آثار و تمدن و رسوم دیرینه ایرانیان را از مذهب و از بین مردم خارج کنند مانند جشن مهر، جشن المپیاد را به افتخار خدای خود ژوپیتر که فرشته شجاعت بود برپا نمودند.
دکتر آدولف راپ در کتاب خود راجع به طرز تربیت ایرانیان و نتیجه آن می نویسد که اهمیت و نتیجه این نوع تعلیم و تربیت ایرانیان هنگامی بخوبی آشکار گردید که دیده شده جوانان ایران زمین در اثر اینگونه آموزش و پرورش به صفات نیک انسانی مانند دارابودن حس محبت، روح گذشت، راستگویی، انصاف و مردانگی و نیرومندی تن آراسته شدند که در نتیجه توانستند در بین تمام ملل هم عصر خود شهرت بسزا یافته و با دارابودن این صفات پسندیده پیشوا و مشعل دار علم و معرفت و اخلاق گردند و موفق شوند تا نام درخشان و قدرت بی پایان خود را به جهانیان نشان داده و در تاریخ ملل متمدن عالم مقام ارجمندی را بدست آورند.پس اگر افلاطون دانشمند بزرگ که روش تعلیم و تربیت ایرانیان را ستوده و آنرا برای تربیت نسل بشر موثر دانسته و روش ایرانیان را سرمشق و نمونه برای ملل دیگر خوانده اشتباه نکرده است.
برای آنکه ادعای ما نسبت به علاقه ایرانیان قدیم به ورزش و سلامت نفس ثابت شود به شرح زیر توجه فرمائید:در قدیم الایام در اول سال) نوروز(رسم چنان بود که موبد موبدان یعنی یکی از پیشوایان بزرگ کیش مقدس زرتشت با یک دسته خوید سبز، یک شمشیر، یک تیروکمان یک انگشتر، یک قلم، یک جام و مقداری سکه زر به اتفاق یک جوان خوبروی که یک اسب و یک باز همراه داشت به خدمت شهریار می رفت و او را ستایش می کرد و می گفت: آفرین موبد موبدان شها به جشن فروردین به ماه فروردین، آزادی کن بر یزدان) آزادی کن به معنی شکر و سپاسگزاری است(و دین کیان، سروش آورد ترا دانایی و بینایی به کاردانی و دیرزیو باخوی هژبر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاکان و همت بلند ونیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاهدار.
سرت سبز باد و جوانی چو خوید. اسبت کامکار و پیروز و تیغت روشن و کاری بر دشمن و بازت گیرا و خجسته به شکار، و کارت راست چون نیرو هم کشوری بگیر نو. بر تخت با درم و دینار. پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار و سرایت آباد و زندگانی بسیار.
این رسم که سرمشق تربیتی برای شاهان و پیران قوم و کلیه ایرانیان قدیم بوده می رساند که ایرانیان تا چه حد به پاکی روح و روان و راستگویی و سلامت تن علاقه مند بوده اند. قرائت این دستور که به فرمان داریوش بزرگ در بیستون نوشته شده ادعای ما را بخوبی ثابت می کند.
این است آنچه من کردم. هر چه کردم به هر گونه به فضل اهورمزدا بود از زمانی که شاه شدم نوزده جنگ کردم به فضل اهورمزدا لشگریان را در هم شکستم و نه شاه را گرفتم این نه نفر را در میان این جدالها دستگیر کردم.
ممالکی که شوریدند دروغ آنها را شوراند زیرا به مردم دروغ گفته پس از آن اهورمزدا این اشخاص را به دست من داد و با آنها چنانچه می خواستم رفتار کردم.ای آنکه پس از این شاه خواهی بود با تمام قوا از دروغ بپرهیز اگر فکر کنی چه کنم تا مملکت من سالم بماند دروغگو را نابود کن.
منبع : شرکت ملی گاز ایران