پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سروشیسم، لا یعرف البر من الهر


سروشیسم، لا یعرف البر من الهر
اظهارات تند و بی اساس عبدالکریم سروش در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین آنچنان سخیف و غرض آلود بود که بیشتر به هزل و هجو شبیه بود تا یک داوری و اظهار نظر.
مبدع نظریه "قبض و بسط تئوریک شریعت" در نهایت بی بندوباری کلامی با حمله به دکتر احمدی‌نژاد این چنین افاضه می کند: «من از ته دل آرزومندم که آقای احمدی‌نژاد بر سرکار نیاید، کم نبود آن آبرویی که ایشان از ایران برد، کم نبود آن همه دروغی که به مردم گفت، کم نبود آن همه خرافه پروری و سفاهت گری که کرد، کم نبود آن همه پولی که از چاههای نفت برداشت و در چاههای جمکران ریخت...»
این سخنان بی دولتانه و فاقد وجاهت منطقی و علمی، خاستگاهی ریشه دار در ماهیت و سرشت اندیشه ای آقای سروش دارد که این بار هم ایشان در کسوت "عقلاء المجانین" اظهار جهل کرده است، آنجایی که در نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، با الهام از نظریات "جان هیک" درباره "پلورالیسم دینی" منکر سندیت و حقانیت یک ایدئولوژی به عنوان دین کامل و خاتم می گردد و با نفی مقام قدسی آموزه های وحیانی؛ شریعت اسلامی و حقانیت تفکر شیعی، به‌منظور ترویج رویه های التقاطی، بر پایه آموزه های لیبرالیسم گام برمی دارد و یا آنجایی که؛ سروش با تفسیری "نسبی انگارانه" از دین بر مبنای نظریه "هرمنوتیک گادامر" هرگونه معنای کامل از دین را نفی می کند و با تفسیری بی اساس و وهم برانگیز حقیقت دین را امری سیال، صامت و به‌دور از دسترسی می یابد. و یکسره خود را در فلسفه وجودی "کانت" غرق می کند و یا اینکه بر مبنای اندیشه های "پوپر" مدافع نظام‌های "سرمایه داری لیبرال" می گردد و با ارائه نظریه "قبض و بسط تئوریک شریعت" به دفاع از "لیبرالیسم" و مخالفت با "روحانیت شیعی" و عنصر "ولایت فقیه" می پردازد، چه توقع و انتظاری از این روشن‌فکر به اصطلاح دینی وجود دارد که این چنین در فضای سیاسی کشور دچار هذیان، توهم و رفتار آشفته نشده باشد؟
آیا نمی شود گفت که اظهارات اینچنینی از سوی روشنفکری چون سروش(!؟) نوعی تجاهل العارفی یا نوعی اسکیزوفرنی است که اکنون وی به آن مبتلا شده است؟ اظهاراتی که نه تنها بر پایه تأدب، تتبع و آراستگی در تئورپردازی‌های روشنفکرانه نیست بلکه با منطق و رسالت جریان روشنفکری و روشنگری اصیل اسلامی منافات دارد و ایجاباً بیانگر سبک عقلی است و شاید این هنر جزء لایتجزی روشنفکرانی چون سروش باشد که آدمی مصداقی جز این عبارت را برای آنان نمی بیند (لایعرف البر من الهر).
مع الوصف؛ سروش که به فهم نسبی از معرفت دینی معتقد است؛ حوزه اخلاق انسانی را هم نسبی می داند، بنابراین نباید انتظار داشت که این فهم آدمی را به اباحی‌گری در سخن گفتن نکشاند، آنجایی که وی بدون هیچ مصداق و منطق عینی احمدی‌نژاد را متهم به خرافه پرستی و سفاهت گستری در کشور می کند.
جناب سروش! در قیاسی سفسطی با فراهم آوردن مقدمات وهمی نسبت به دکتراحمدی‌نژاد انگاره های شخصی و ذهنی خود را به وی نسبت می دهد که باید گفت جناب عبدالکریم!؟ همچنان در سیر قهقرایی و فناتیک از ته دل آرزو می کند که احمدی‌نژاد بر سرکار نیاید گرچه این آروز را...
راستی! آقای سروش نگفتند که احمدی‌نژاد در کجا!؟ حیثیت، اعتبار و آبروی ایرانیان را به سخره گرفت؟ یا چه دروغی به مردم گفته که آن را نتوانسته عملی نماید؟ خرافه پروری و سفاهت گری احمدی‌نژاد در کجا بود؟ و اصولاً مبنا و معیار آقای سروش از طرح این موضوع مبتنی بر چه نوع مصادیق عینی و عملی است؟
آیا به‌راستی! استهزاء و تضعیف باورهای دینی در اندیشه آقای سروش که برگرفته از آراء و نظرات افرادی چون جان هیک، پوپر و گادامر است در نقطه مرکزی دفاع از مبانی لیبرالیسم و اباحی‌گری نیست. آنجایی که ادعای غلط و خرافه گونه ای از خود مبنی بر ریختن پول نفت به چاههای جمکران را از طرف احمدی‌نژاد مطرح می کند؟
از دیگر تئوری پردازیهای جناب سروش اظهارات عجیب وی پیرامون حرمت شراب است. اجتهاد در مقابل نص. تفکری که به عصری شدن دین می انجامد و سروش پس از یک سلسله مغلطه و نادیده انگاشتن تعصبات دینی و مذهبی جامعه تلاش می کند تا فهم عصری شدن از دین را به مخاطب القاء کند.
گرچه این بی‌انضباطی در سخن گفتن از جناب سروش نسبت به دکتر احمدی‌نژاد، مقدسات و مرحوم آیت‌الله مشکینی (ره) دور از ذهن به نظر نمی رسد! بلکه حاکی از سبک عقلی وی دارد و این همان روح حاکم بر نگرش‌های اومانیستی و نسبی انگارانه وی در حوزه اخلاقیات است که امروز نه تنها آقای سروش را به ورطه اباحی‌گری، لیبرالیسم و انزوا کشانده بلکه روشنفکرانی از این جنس را نیز جداشده از ملت و واقعیت‌های جامعه خویش ساخته است.
هادی ابراهیمی کیاپی
منبع : رجا نیوز