پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دین و بحران هویت جوانان


دین و بحران هویت جوانان
● مقدمه
بحران هویت از مقولات مهم در عصر جدید و مورد تأکید در دهه‏های اخیر در سراسر جهان است و در سطح جهان و کشورهای گوناگون با رویکردهای متفاوت مورد بحث و کاوش‏های فراوان قرار گرفته و مقالات متعددی در این باره به نگارش در آمده است.
چالش بحران هویت هم بعد روان شناختی و فردی دارد و هم بعد اجتماعی و سیاسی. طبیعتاً همه فرهنگ‏هایی که با این چالش بزرگ دست ‏بگریبانند، باید در صدد شناخت آن به صورت همه جانبه برآیند و در جامعه‏های دیندار علاوه بر آن پرسش از موضع دین در برابر این معضل روانی و اجتماعی نیز رخ می‏نماید.
● تعاریف هویت (۱)
بازشناسی مفهوم هویت نیازمند عطف توجه به "شخصیت" است، شخصیت عبارت است از (۲): مجموعه‏ای از خصوصیات مختلف فرد مانند ساختمان بدنی، خلق، رفتار، علایق، گرایش‏ها، توانایی‏ها و استعدادهای وی، و برآیند این مجموعه از ویژگی‏های آدمی. هویت در واقع، همان شخصیت است که مورد آگاهی درونی قرار گرفته است. احساس شخصیت را می‏توان هویت نامید. این نکته را باید مورد دقت قرار داد که شخصیت و هویت آدمی امری فراتر از شخصیت و هویت مکانیکی است، هویت آدمی وابسته به عناصر بی‏شماری است اما همه آنها در پرتو نگاه و نگرش وی به خویشتن و جهان شکل می‏گیرد، تفسیری که فرد از خود و هستی تولید می‏کند سازنده هویت او خواهد بود. از سوی دیگر، قوام هستی و شخصیت‏ ه معنی داری زندگی است، و معنی داری حیات و چگونگی آن در سایه نگاه، نگرش و تفسیر فرد از خود و هستی و اولویت گذاری‏های ارزشی شکل می‏یابد. با توجه به این تعریف، باید بر دو نکته تأکید کرد:
۱) هویت امری عقلانی و عاطفی است و تفسیری است‏ سنجیده و قانع کننده از شخصیت و ابعاد آن و هستی و معنای زندگی.
۲) هویت از یکسو امری درونی و از سوی دیگر وابسته به عوامل فراوان بیرونی است که بر نگرش و تفسیر آدمی اثر می‏گذارد.
● بحران (۳) و هویت
سلامت‏شخصیت در گرو سازگاری آدمی با محیط اجتماعی پیرامون و رعایت نرم‏های اجتماعی و نیز تفسیر متوازن و سازگار از خود، جامعه و ارزش‏هاست. هنگامی که در این فرایند خللی و کاستی و چالشی پدیدار شود، نا به هنجاری و اضطراب روانی نمودار خواهد شد، و آن گاه که این اختلال مضاعف شود و پیامدهای ویرانگری بیافریند، می‏توان آن را "بحران‏" نامید . از این رو، هویت ‏سالم و آرام در جایی معنی می‏یابد که شخص از نگرش یکدست و سنجیده‏ای از خویشتن و جهان بهره‏مند باشد و عناصر سازنده شخصیت وی از تلائم و سازگاری برخوردار باشند و برای خود زندگی معنی داری ساخته باشد. در نقطه مقابل، هویت‏ بحران‏زده هنگامی مصداق می‏یابد که تعارض و چالش جدی در نگرش فرد میان عناصر اثرگذار و سازنده شخصیت وی پدید آمده باشد، و فرد از ارائه تفسیر جامع از آنها و پاسخ قانع کننده به معنی زندگی ناتوان باشد، و نیز آن گاه که فرد یا جامعه‏ای از تأمین نیازهای ضروری خود و قدرت بر اشباع یا اقناع خود، عاجز باشد، با شخصیت و هویت ‏بحران زده مواجه خواهد شد. بحران درونی و بیرونی در تعامل، تأثیر و تأثر متقابل قرار دارند. بحران‏های اقتصادی و اجتماعی می‏تواند نگرش فرد را از درون آسیب‏پذیر کند و بحران درونی تولید نماید و از سوی دیگر، ناسازگاری‏های درونی و بازماندگی عقلانی و عاطفی افراد و گروه‏ها می‏تواند بحران‏های اجتماعی بیافریند. بحران‏های مادی و اقتصادی برای ملت‏ها در درجه دوم اهمیت قرار دارد. بحران‏های عقلانی، عاطفی و معنوی در عرصه روح آدمی بسیار خانمان سوزتر است. همه بحران‏های اجتماعی تا آن جا که شخصیت جامعه و مشروعیت نهادهای اجتماعی را آسیب زده و بحران زده نساخته است، چندان مهم نیست. بحران هویت گاهی در حد فردی و شخصی می‏ماند و گاهی، میان افراد و گروه‏ها شیوع می‏یابد و به بحرانی عام و اجتماعی تبدیل می‏شود. بنابراین، بحران هویت در یکی از شرایط و احوال زیر پدید می‏آید:
الف) آن گاه که فرد یا جامعه از تأمین نیازهای بنیادی و اصیل خود باز بماند و راهی برای پاسخ‏گویی در نیابد.
ب) هنگامی که میان اجزاء و ابعادی از شخصیت و معیارها تعارض درگیرد و فرد یا جامعه از حل جامع و ایجاد وفاق میان آنها یا ترجیح و اولویت گذاری ناتوان باشد.
ج) در هنگامه تحولات و تغییرات روحی و یا دگرگونی‏های اجتماعی انتظار ظهور بحران‏ها می‏رود، و از آن جا که در عصر جدید این تحولات در مقیاس وسیعی می‏افتد بحران‏های بیشتری نمایان می‏شود.
همان طور که در سنین رشد و دوره نوجوانی شرایط بروز بحران‏های فکری و عاطفی فراهم‏تر است، به همین دلیل در جامعه‏های در حال گذر این امر به خوبی احساس می‏شود. بنابراین، انواع بحران‏ها می‏تواند به بحران هویت تبدیل شود و این بدترین وضعیتی است که امکان دارد برای جامعه پدید آید.
● انواع هویت
هویت از آن نظر که ساخته و پرداخته عوامل گوناگون است دارای تقسیم‏های متعددی است. در این جا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم: از یک نگاه، هویت ‏به فردی و اجتماعی تقسیم می‏شود و هویت اجتماعی به صنفی، گروهی، قومی، ملی، منطقه‏ای و جهانی تقسیم می‏شود. با نگاهی دیگر هویت ‏با محوریت مراحل رشد دارای انواعی از این گونه است: کودکی، نوجوانی، جوانی، میان سالی و کهن سالی. از جهت دیگر، لایه‏های هویت را در ابعاد و ساحت‏های وجود آدمی باید جست و جو کرد، مانند هویت اعتقادی، اخلاقی، عاطفی، رفتاری و مانند آن. البته هویت کلی و مطلق برآیند و محصول تعامل مجموعه این ابعاد، لایه‏ها، دایره‏ها و اقسام است.
● انواع بحران‏ها و بحران جوانی
در آغاز مناسب است ‏بر این نکته تأکید کنیم که بحران‏ها از لحاظ سنی به دو دسته تقسیم می‏شود:
الف) بحران‏های عمومی که به سن و مرحله خاصی از رشد فرد ارتباط ندارد و ممکن است در هر مرحله‏ای - در سطح فردی یا در مقیاس اجتماعی - اتفاق افتد.
ب) بحران‏هایی که به مقاطع و دوره‏های خاصی از مراحل رشد آدمی اختصاص دارد. در این میان بحران‏های دوره جوانی از اهمیت ‏بالاتری برخوردار است و در کتاب‏ها و پژوهش‏های روان‏شناسی محور بررسی‏های دامنه‏دار قرار گرفته است.
نکته‏ای که شایسته دقت است آن که بحران‏های نوع اول بروز غالب و حساس آن در دوره جوانی است. اصولاً به دلیل اهمیت مرحله جوانی و نقش مؤثر و آشکار جوانان و آگاهی و انرژی آنان، بحران‏های فکری و ذهنی آنان به کل جامعه سرایت می‏کند و هم بحران‏های عمومی با شتاب زیاد در میان جوانان نمایان می‏شود. از این رو نسل جوان را در این زمینه باید مرکز توجه و عنایت قرار داد و نگاه‏ها را بدان معطوف کرد.
اینک به انواع گوناگون بحران‏ها می‏پردازیم. از نگاه کلان می‏توان بحران‏ها را به سه نوع عمده تقسیم کرد:
الف) بحران‏های انسانی.
ب) بحران‏های انسان معاصر.
ج) بحران‏های منطقه‏ای.
قسم اول بحران‏های انسان از آن جهت که انسان است ‏با قطع نظر از زمان و مکان ممکن است ‏با آن مواجه شود و همواره گریبان‏گیر آدمیان بوده است. نوع دوم بحران‏ها و چالش‏هایی که تمدن معاصر با آن روبه‏رو شده، به طور برجسته‏تری از اعصار کهن رخ نموده است. نوع سوم بحران‏هایی است که در مناطق گوناگون دنیا در چهره‏های متفاوت پدید می‏آید.
در این جا به ریشه‏ای‏ترین چالش‏ها، نگرانی‏ها و بحران‏های هویت از گونه نخست اشاره می‏کنیم.
● بحران‏های انسانی
الف) بحران مرگ و فنا
این پرسش همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است که من جاودانه‏ام یا با مرگ در بیابان فنا و نیستی فرو می‏افتم؟ سردرگمی در جست و جوی پاسخ به این پرسش و تصور نابودی مطلق، اگر برای افراد بصیر به درستی به تصویر کشیده نشود، مایه دلسردی، نومیدی و گونه‏ای از بحران هویت می‏تواند باشد.
ب) بحران پوچی و بی‏معنایی
سلامت و شادابی زندگی و به هنجاری هویت وابسته به معنی‏دار بودن زندگی و باور به فلسفه معقول زیست آدمی است، اما همواره این معنی‏یابی آسان به دست نمی‏آید و چه بسا در اثر نگاه مادی و آدمی از این بابت دستخوش بحران هویت می‏شود.
ج) تعارض اخلاق و سود
چنان چه کسی نتواند در درون خویش ناسازگاری آزار دهنده سود فردی و عمل اخلاقی را حل کند، انتظار می‏رود در چنبره و سیطره چالش‏ها و بحران‏های هویت قرار گیرد. بر اینها می‏توان بحران مادیت و معنویت را هم افزود.
● بحران‏های انسان معاصر
برخی از بحران‏های هویت نوپیدا و زاییده عصر و تمدن جدید است. اینک به شاخص‏ترین آن‏ها اشاره می‏شود؛
▪ سنت و تجدد
از چالش‏های بزرگ انسان معاصر، تحیر میان سنت و تجدد است. تمدن نوین بسیاری از هنجارها و نگرش‏های دنیای پیشین را که جزو هویت آدمی محسوب می‏شده، به چالش کشیده و تعارض پاره‏ای از عناصر تمدن جدید و مدرنیته با معیارهای اعصار پیشین از یکسو در درون آدم‏ها بحران آفریده است و از سوی دیگر، میان بخش‏های گوناگون دنیا و کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه جدایی افکنده، منشأ بروز بحران‏ها شده است. یکی از مقولات عصر تجدد، گسترش تردید و نسبیت‏گرایی مطلق در معرفت‏شناسی و اخلاق است که تولید کننده نا به سامانی‏ها و بحران‏های درونی فراوانی است، و این همان مسیری است که علم و اخلاق آن را طی کرده است. عقلانیت الهی و ایمان دینی از پایه‏هایی است که تا حد زیادی می‏تواند این بحران را مهار سازد و آرامش و هویت‏سالمی را به نسل امروز ارزانی دارد.
▪ سیطره ماشین و اقتضائات آن
از جمله بحران‏های زاییده عصر جدید، که هویت آدمیان را نیز بحران‏زده می‏سازد، پدیده فن‏آوری جدید و ماشین و اقتضائات روان شناختی و اجتماعی آن است. فن‏آوری و ماشین ضمن آن که پدیده‏ای سودمند به حال بشر بوده است، با این حال رشد و توسعه آن موجب نوعی خود بیگانگی انسان از خویشتن و دور افتادن آدمی از طبیعت ناب و سیطره کمیت و حاکمیت روح خشونت‏شده است. البته همه این امور در هویت آدمی و به ویژه در روح جوان طوفان‏زا و بحران آفرین است.
▪ عصر ارتباطات و جهانی شدن
شتاب تحولات زمانه و گسترش ارتباطات و انفجار اطلاعات در دهه‏های اخیر و نیز دگرگونی‏های عظیم در جغرافیای سیاسی، بر سرعت‏ حرکت‏ به سمت دهکده جهانی و جهانی سازی افزوده است. اما جهانی سازی دارای دو قرائت است، بنا بر یک قرائت - که متأسفانه تا حد زیادتی هم رواج دارد و در شمال بیشتر مطمح نظر است - جهانی سازی یعنی برتری تمدن‏های خاص و اضمحلال هویت‏های دیگر در آن. البته این امر هم مولد بحران‏های اجتماعی و هم بحران هویت در میان نسل جدید در جنوب و حتی اروپا است و چاره مشکل ارائه، تقویت و تثبیت قرائت دوم از جهانی شدن است و آن عبارت است از قرائت متعادل و سنجیده‏ای از جهانی شدن که در آن تمدن‏ها و فرهنگ‏ها پذیرفته شود و هویت‏ها و مقولات فرهنگی ملت‏ها نفی نشود و درصدد تحمیل معیارها و ارزش‏های واحد به صورت اجبار و یک جانبه بر نیایند. باید بر این نکته تأکید کرد که شتاب تحولات این عصر و جهش به سمت وضعیت‏های نوین، هم وضعیت هویت ‏شمال و به ویژه بخش اروپایی آن را متزلزل و بی‏ثبات می‏کند و هم هویت جنوب را دستخوش بحران می‏کند. باید توجه داشت که به دلیل پیوستگی اقلیم‏ها و مناسبات نزدیک فرهنگ‏ها با شتاب فزاینده، بحران‏های اجتماعی و شخصیتی و هویتی در هر گوشه‏ای از دنیا بالقوه می‏تواند بر همه جهان تأثیرات پایداری بر جای نهد، و اندیشه جزیره‏های از هم جدا، امروز نمی‏تواند مطلوب هیچ جامعه و فرهنگی باشد.
▪ احساس عدم ثبات و امنیت
در نتیجه آنچه بدان اشاره شد اصولاً تمدن جدید ضمن دستاوردهای بسیار مثبت، زمینه را برای یک عصبیت فراگیر و احساس قرار گرفتن در پرتگاه جهانی فراهم آورده است، امری که مطمئناً نسل امروز را دچار بحران هویت و احساس تزلزل و عدم ثبات می‏کند. بی‏تردید راه حل معضل را در تلطیف روح بشر و ترویج فرهنگ معنوی باید جست و جو کرد. در این میان مسأله سلاح‏های کشتار جمعی، تروریزم و تخریب محیط زیست از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است و چنان چه مواجهه‏ای آگاهانه، عادلانه و فراگیر و ژرف با آنها به عمل نیاید، آسیب‏های فراوانی می‏تواند به بار آورد. اینک که چارچوب و طرح مورد وفاق در برابر آنها وجود ندارد، در ذهنیت و هویت آدمی و نسل امروز بحران‏های جدی به ارمغان آورده است.
▪ خانواده
تغییرات اجتماعی و اقتصادی تحولاتی را در نگرش به خانواده و زن پدید آورده است که گرچه دستاوردهای خوبی را نتیجه داده است، اما از سوی دیگر کانون خانواده را که جایگاه انسان‏سازی و عاطفه‏پروری است، بسی لرزان و نا به سامان ساخته است، و این حقیقت، در بحران هویت نسلی که در این بستر رشد می‏یابد تأثیری بسزا می‏گذارد. نسلی که در خانواده‏ای اصیل و پر مهر و عاطفه پرورش یابد از احساس هویت مثبت و شخصیت متعالی برخوردار خواهد بود و چنان چه افرادی بی‏ریشه در خانواده‏ای استوار پرورش یابند، بی‏تردید از هویتی بحران‏زده مصون نخواهند بود. ادیان الهی و دین اسلام بر اصالت و صیانت ‏خانواده تأکیدی تام دارند و هماهنگ‏سازی زندگی مدرن با معیارهای استحکام و اصالت‏ خانواده نیازمند کوشش‏های عملی جدید و توافق‏های بین‏المللی است. بحران‏های منطقه‏ای در کشورهای جنوب
بیشتر آنچه بر شمرده شد به گونه‏ای در کشورهای در حال توسعه نیز مشاهده می‏شود که در این جا به برخی از آنها که برجسته‏ترین است و پاره‏ای از بحران‏های ویژه آنان اشاره می‏کنیم.
جوانان در میان ملل جنوب بر سر دو راهی سنت و تجدد، جهانی شدن و ملی ماندن، پذیرش معیارهای عمومی جهانی و معیارهای خاص فرهنگی خود، هضم در فرهنگ دیگران شدن و صیانت از اصالت‏های ملی، ایستاده‏اند و این همه در درون آنان آتشی برافروخته و بحرانی در افکنده است. همه چالش‏های بزرگ در خصوص خانواده، شهرنشینی، سیطره جهانی‏سازی، و مانند آن دامن این نسل را نیز فراگرفته است ‏با آن که از بسیاری از امتیازهای زندگی جدید بی‏بهره یا کم بهره‏اند، و این امر بر سر در گمی و بحران هویت آنان می‏افزاید. در کشورهای جنوب و در حال توسعه به خصوص جوانان از لحاظ معیشت، شغل، منزلت، جایگاه، انتخاب وضعیت و امید به آینده، با دشواری‏ها گوناگون مواجه‏اند که هر یک روح آنان را می‏آزارد و بحران هویت می‏آفریند.
در کشورهای اسلامی چالش میان ملیت و اسلامیت و ابهام‏های موجود در مرزبندی‏های حلال و حرام دینی نیز از عوامل بحران‏زا به شمار می‏آید. نگاهی به حجم وسیع مقالات و تحقیقات و نیز جنبش‏ها و چالش‏های اجتماعی در کشورهای اسلامی از جمله ایران در این باره نشان دهنده جایگاه و اهمیت این موضوع است. علاوه بر این، گسست نسل‏ها، و تعدد منابع هویت‏بخش و ناهماهنگی و ناسازگاری آنها نیز باید در بحران هویت در این گونه کشورها مورد توجه قرار گیرد.
● دین و هویت
پرسشی که در این باره فراروی دانشمندان دینی قرار دارد چگونگی موضع دین در برابر "هویت‏" است؟ با مراجعه به متون دینی می‏توان اصول زیر را در این باره به دست آورد. دین علی الاصول در باب اجزاء و عناصر هویت در طیف وسیع آن موضع تأیید و پذیرش دارد. منابع دینی پاره‏ای از هویت‏های فردی، صنفی، گروهی، خانوادگی، ملی، تمدنی، اجتماعی، فرهنگی و مانند اینها را هیچ گاه نفی نکرده و نخواسته است که از روان آدمی زدوده شود، بلکه برخی از آن‏ها مورد تأکید هم قرار گرفته است. با این اوصاف، دین بر شکوفاسازی و مزیت‏بخشی و ارجحیت گذاری هویت فطری، معنوی و اخلاقی اصرار ورزیده است. ادیان این توصیه را برای بشر به ارمغان آورده‏اند که متعالی‏ترین عنصر هویت و شخصیت عبارت است از سرشت معنوی آدمی، و آن را در مقایسه با سایر اجزای هویت ‏باید بر صدر نشاند. علاوه بر آنها، دین بر تنظیم، متعادل‏سازی و اصلاح دیگر عناصر در احساس هویت و بازداری از افراط در احساس هویت صنفی، گروهی، خانوادگی، ملی، نژادی و مانند آن تأکید تام می‏ورزد و هماره متذکر آدمی می‏شود تا از دام افراط و تعصب‏های جاهلانه نژادی، ملی و همانند آن بپرهیزد.
دین و بحران هویت پرسش دیگر در این باره این است: موضع و نقش دین در قبال انواع بحران‏های برشمرده شده چیست؟ با قطع نظر از رویکردهای افراطی و تفریطی در کارکرد دین، به اجمال می‏توان نقش‏ها و کار کردهای مثبت دین را در حل بحران‏های هویت به شکل زیر صورت بندی کرد:
۱) پاسخ‏گویی و حل مشکل
نخستین کار کرد دین حل بحران از طریق حل ریشه‏ای آن و پاسخ گویی به پرسش و مشکل است. این کار کرد در قلمرو همه بحران‏ها جاری نیست، بکله برخی از مهم‏ترین بحران‏های هویت در زمینه‏های عام انسانی در قلمرو این صورت قرار می‏گیرند. حل بحران معنی داری زندگی یا مرگ و بقا مستقیم در حوزه رسالت دین قرار دارد و از دین انتظار می‏رود آن را پاسخ گوید. همین طور درجه‏بندی و تبیین نظام اولویت‏ها در زندگی و فعال‏سازی عناصر برجسته هویت ‏بیشتر در ساحت دین قرار می‏گیرد.
۲) ترغیبت ‏به بهره‏گیری از اندیشه و تجربه بشری
در بسیاری از مشکلات انسانی و بحران‏های هویتی دین با قواعد کلی و عمومی به بهره ‏بردن از عقل و اندیشه و معرفت و تجربه بشری توصیه می‏کند و یافتن راهکارهای عملی را به آدمی واگذار می‏کند. چگونگی حل بحران خانواده یا آینده زندگی یا گسست نسل‏ها و مانند آن اموری است که به عقلانیت آدمی سپرده شده است. البته ایمان و اخلاق معنوی پشتوانه مهمی در این راستا خواهد بود. همان طور که رعایت اصول و قواعد کلی مورد تأکید دین باید مورد توجه باشد.
۳) جایگزین‏سازی و مقاومت‏بخشی
کارکرد دیگری که از دین متوقع است و فی‏الواقع این نقش را دین در تاریخ و تجربه خود به نمایش گذارده است، مقاومت‏بخشی است. هنگامی که بحران و تعارضی در آدمی وجود دارد و پاسخ گویی به نیازی یا حل مشکلی امکان ندارد، ایمان دینی و مفاهیم وابسته به آن می‏تواند جلوی فرسودگی و اشتداد بحران و واماندگی فرد را بگیرد و به او اراده و دلیری و استواری ببخشد که بحران هویت در او فروکش کند. مفاهیم دینی مانند صبر، توکل، رضا و . . . نشان دهنده این محور مهم در سلامت روانی و مهار بحران‏های روحی است. مقاومت‏یابی در روان آدمی دارای ساز و کارهایی است و یکی از آنها جایگزین سازی است. آدمی هر گاه در یکی از ابعاد و ساحت‏ها احساس شکست و ناکامی بکند، می‏کوشد در بعدی دیگر آن را جبران کند و امر دیگری را جایگزین سازد، در آموزه‏های ادیان نیز از این ساز و کار استفاده، و بر انگیزه‏های متعالی ایمانی و موفقیت‏های معنوی به عنوان جایگزین درد و رنج‏های غیر قابل چاره، تأکید شده است. در پایان بر این نکته باید تأکید کرد که راز سعادت انسان و رهایی نسل پراضطراب امروز از بحران‏ها در گرو بازگشت دوباره به دین، اخلاق، معنویت، تفاهم و همدلی است.
مهدی خیراللهی / کارشناسی علوم حدیث و دکترای افتخاری ریاضی محض از ایتالیا
پی‏نوشت‏ها:
۱. ldentity
۲. personality
۳. crisis
منبع : کانون اندیشه جوان