پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


از نمایش غیرسیاسی متنفرم


از نمایش  غیرسیاسی  متنفرم
● با تونی كوشنر نمایشنامه نویس برنده پولیتزر
تونی كوشنر نمایشنامه نویس در لوئیزانای آمریكا به دنیا آمده، یك بار جایزه پولیتزر و دوبار جایزه تونی را برای نمایش دوبخشی و هفت ساعته خود با نام «فرشته ها در آمریكا» به دست آورده است. این نمایش و آثار دیگر او از جمله «اتاق روشنی به نام روز» و «برده ها» به مسائل پیچیده اخلاقی می پردازد.
● «فرشته ها در آمریكا»، نمایشی سیاسی بود و این چیزی است كه آمریكایی ها و منتقدین بر آن اصرار دارند. چطور بر این همه اصرار بر چنین عقیده ای فائق آمدید؟
واكنش تماشاگران نشان از اشتیاقی زیاد برای مسائل و بحث سیاسی داشت. بنابراین همیشه تعجب می كنم كه آیا اینها همان آمریكایی ها هستند كه سیاست را دوست ندارند؟ یا اینها همان كسانی هستند كه اعتقاد دارند تئاتر سیاسی، خوش ساخت نیست؟ یكی از چیزهایی كه من از «برده ها» یاد گرفتم این بود كه حرف زدن درباره همجنس خواه بودن بسیار آسان تر از صحبت كردن درباره سوسیالیست بودن است. مردم از سوسیالیسم می ترسند و نمایش هایی كه به اقتصاد می پردازند برای آنها وحشت انگیزتر است.
پس از این بیشتر متوجه این قضیه می شوم چرا كه سه نمایش بعدی من درباره پول است. «فرشته ها» نمایش سرگرم كننده ای هم هست. در این نمایش چیزهای جدیدی ارائه می شود و مخاطبان از اندازه و گستره مطرح كردن این چیزها متعجب شدند. به طور مثال «تلما و لوییز» فیلم فوق العاده ای است كه برخاسته از درونمایه سیاسی آن است. «تلما و لوییز» فیلم خوش ساختی است بنابراین این واقعیت كه فیلم نگاه فمینیستی دارد، فیلم را به اثری حاشیه ای تبدیل نمی كند.
● مردم فارست كامپ را هم دوست دارند؟
▪ مردم نباید به هنر و هنرمندان اعتماد كنند. چون بخشی از بامزگی هنر این است كه شما را دعوت به تفسیر می كند. ارتباط بسیار پیچیده ای بین فرم و محتوا و زیبایی شناسی و سیاست وجود دارد. سیاست خوب، زیبایی شناسی خوب خلق می كند. سیاست واقعاً خوب، زیبایی شناسی واقعاً خوب تولید می كند. اگر كسی واقعاً سئوالات دشوار مطرح كند و صادقانه به آنها پاسخ دهد قطعاً به خلق حقیقت منجر خواهد شد این فرآیند را می توان سیاست پیشرو نامید.
● آیا سخت است كه شخصیت هایی بنویسید كه كاریكاتور نیستند و در عین حال بر مقاومت طبیعی تماشاگران از شنیدن حرف های سیاسی از زبان یك شخصیت روی صحنه غلبه كنید؟
▪ فكر می كنم كه سیاست یك شخصیت نمایشی باید همان نوع ارتباطی را با روان آن شخصیت داشته باشد كه سیاست مردم با روانشان دارد. آدم ها هیچ وقت سازگار نیستند. آنها همیشه كارهای عجیب و غریب - خوب یا بد، فرقی نمی كند - انجام می دهند و راهی كه آدم ها از آن هم خودشان و هم تماشاگران را شگفت زده می كنند، از جالب ترین لحظات رفتار انسانی است. فضای بین آنچه كه ما دوست داریم باشیم و آنچه هستیم جایی است كه در آن چیزهای جالبی را می فهمید.
● شخصیت پرلاپسازیانوف، «پیرترین بلشویك دنیا» درباره فرشته ها و برده ها یكسان حرف می زند: «چطور باید بدون نظریه ادامه دهیم؟ آیا كافی است كه گذشته را پس بزنیم، آیا عاقلانه است كه در این كوره راه، جلو برویم بی آنكه نور ضعیف یك نظریه به عنوان راهنما همراهمان باشد؟... شما كه در چنین زمانه بدی زندگی می كنید نمی توانید شكوه محض دورنمایی كه ما به آن چشم داشتیم را تصور كنید.»
▪ چه در پرستوریكا [بخش دهم فرشته ها] و چه در برده ها، كل نمایش از این سئوال ناشی می شود: اگر نمی دانید كجا می روید آیا می توانید حركت كنید؟ و آیا فقط یك انتخاب وجود دارد؟ آن خطابه نشات گرفته از جدلی بود كه با دوستم، اسكار اوستیس درباره گورباچف داشتم. اعتقاد اسكار - كه اساس خطابه پرلاپسازیانف شد - این بود كه اگر نظریه ای نداشتید كه بر اساس آن شروع كنید چه كار می كنید؟ گورباچف مدعی شیوه ای به نام سوسیالیسم دموكراتیك بود اما در واقع او به دنبال حفظ حزب كمونیست بود. این یكی از آن مسائل پیچیده و بغرنج است.
● چرا نمایش «برده ها» با این سئوال كه «چه اتفاقی می افتد» تمام می شود؟
▪ می خواستم كسی این سئوال را بپرسد: چه می شود اگر این واقعاً پایان تاریخ باشد؟ اگر واقعاً راه دیگری نمانده باشد و ما با نظام «سرمایه داری» عجین شده باشیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگرچه واقعاً فكر نمی كنم چنین چیزی ممكن باشد. من هنوز به نظم دیالكتیكی جهان اعتقاد دارم. در كار، مبنایی دینامیك وجود دارد. همیشه این طور نیست كه چیزها به طور خودكار به سوی خیر حركت می كنند اما همیشه نشانه های پیشرفت یا زوال وجود دارد. رازهای بسیار زیادی در جهان هست.
● فكر می كنید چه اتفاقی می افتد؟
▪ من حالا ۳۸ سال دارم. یكی از دردناك ترین رسوم گذرگاهی كه همه چپ ها از آن عبور می كنند این است كه می فهمند این جدال، جدالی تمام نشدنی است. آنچه كه ما به عنوان یك ضد واكنش از زمان نیكسون در دهه شصت به آن می پردازیم روندی فراگیر و تاریخی است. قرار است سال ها ادامه پیدا كند. اگرچه شاید چند دهه معكوس شود. مردم باید به مسئله ای تمایل نشان دهند كه احساس شدیدی درباره اش دارند. چپ ها باید درباره این مسئله صحبت كنند كه چطور می توانند - اول در سطح محلی و بعد در سطح ملی - حزب سومی تشكیل دهند كه بتوانند چند كرسی در كنگره به دست آورند. این رویای ابدی چپ ها است.
آندره آبرنستین
ترجمه: مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق