پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عقلانیت حزب الله


عقلانیت حزب الله
اظهارات سیدحسن نصرالله دبیركل حزب الله مبنی بر اینكه حتی یك درصد احتمال نمی دادیم ربودن دو سرباز اسرائیلی به جنگ منجر شود، حاكی از چیرگی منطق در دیدگاه حزب الله است. نصرالله در اظهاراتی كه تهییج افكار عمومی را هدف قرار نمی دهد به نحوی مستدل بیان می كند كه ربودن دو سرباز دشمن با جنگی ۳۵ روزه و تحمیل حدود ۱۰۰۰ كشته و وارد آمدن سه میلیارد خسارت به تاسیسات زیربنایی لبنان تناسب نداشت. شاید اگر ۱۵ سال پیش بود نصرالله در تحلیل خود بحرانی شبیه به آنچه كه به تازگی خاتمه یافته را وظیفه ای آرمانی می دانست. اما حاكمیت اعتدال و متمایل شدن گروه های سیاسی، نظامی با گرایش ایدئولوژیك همانند حزب الله به فعالیت سیاسی، سبب ایجاد گفتمان های كاملا منطقی و بدون احساسات شوربرانگیز شده است. به این ترتیب حزب الله لبنان به عنوان بازیگری كه فرصت یافته است در میان سه چهار قدرت منطقه ای بازی خود را نیز به نمایش گذارد به تدریج و بیش از پیش نقش سیاسی خود را به نمایش می گذارد.
بسیاری از منابع خبری و تحلیلگران حزب الله را بازیگری می دانند كه از پس پرده هدایت و به لحاظ نظامی و مالی كمك می شود. با این حال حتی اگر چنین گفتمانی ادله كافی برای اثبات داشته باشد به نظر می رسد فضای سیاسی اجتماعی لبنان و نیز منطقه شاهد فعل و انفعال هایی بوده است كه عملا به حزب الله امكان ارتقای سیاسی بالذاته را نیز اعطا كرده است. برای سازمان های سیاسی، نظامی فقط این مهم نیست كه بازیگر نقش هایی باشند كه برای آنان طراحی می شود، این نیز بسی گرانقدر است كه چنین تشكلات و سازماندهی هایی حتی در میانه نقش بازی كردن به تدریج فرصت و درس های مستقل بازی كردن را نیز بیاموزند. برای مثال تا دو سال پیش همگان چیدمان فضای سیاسی لبنان را به گونه ای ترسیم می كردند كه از میانه آن، اتحاد استراتژیك سوریه و حزب الله به عنوان دولت سایه لبنان استخراج می شد.
دو سال پس از ترور رفیق حریری و خروج نیروهای سوریه از لبنان و نیز اینكه لبنان در شرایطی قرار گرفت كه به صورت ضمنی «انقلاب مخملی» علیه سوریه نام گرفت امروزه دیگر كمتر حزب الله و سوریه دوقلوهای سیاسی لبنان نامیده می شوند. ممكن است حزب الله نقش هم بازیگری خود را با دیگر كشورهای صاحب نفوذ در لبنان حفظ كرده باشد، اما آنچه كه مسلم است این است كه نقش سیاسی فعلی حزب الله لبنان دیگر به حساب حمایت های بی دریغ سوریه گذارده نمی شود. با این حال حزب الله لبنان ضمن اینكه موفق شده است تا موقعیت سیاسی خود را در لبنان به شدت ارتقا دهد در موقعیتی قرار گرفته است كه بعید به نظر می رسد حداقل هیچ یك از سران كشورهای عربی در میان مدت شهامت انتقاد از حزب الله را داشته باشند. با این حال و بر اساس مبنایی دیگر حزب الله هنوز خود را درگیر بازی قدرت های منطقه ای نیز كرده است.
اگر براساس یك تحلیل، جنگ سی و چند روزه اخیر لبنان را اراده اسرائیل برای تقویت پارامترهای دفاعی و تضعیف اردوی دشمن دیرینه، یعنی حزب الله بدانیم، تحلیل دوم از جنگ اخیر لبنان، قرار گرفتن حزب الله در جریان یك جنگ نیابتی بوده است .براساس این تحلیل، ارتش اسرائیل به نیابت از سوی آمریكا و با هماهنگی آمریكایی ها و در راستای آغاز یا انجام برخی تسویه حساب های منطقه ای با بازیگران اصلی منطقه خاورمیانه،حزب الله را به عنوان نماینده دو جریان بانفوذ منطقه ای مورد هجوم قرار داده است. یعنی، حزب الله به نیابت از سوی دیگران مورد هجوم قرار گرفت. در صورت پذیرش چنین فرضیه ای نمی توان نتایج كوتاه مدت این جنگ نیابتی را انكار كرد. نتایج اولیه این جنگ نیابتی بنابر توافق اكثریت قریب به اتفاق تحلیلگران، پیروزی حزب الله و ناكامی اسرائیل در حذف و تضعیف نقش حزب الله بوده است. براساس فرضیه جنگ نیابتی، پروژه انهدام حزب الله به عنوان نمایش اراده برای درگیر شدن با دیگر بازیگران منطقه ای نه تنها ناكام ماند بلكه تا حدودی به ضد خود نیز تبدیل شده است.
زیرا پس از پایان جنگ، نه تنها حیثیت و اعتبار حزب الله به شدت در میان اعراب ارتقا یافته است، ناكامی ارتش اسرائیل نیز سبب ایجاد بحران هایی در میان رهبران سیاسی نظامی اسرائیل شده است. براساس این دیدگاه اندكی می توان بر اظهارات قبلی سیدحسن نصرالله صحه گذاشت مبنی بر اینكه اسرائیلی ها حتی بدون ربودن دو سرباز اسرائیلی از قبل آماده عملیات در لبنان بودند و به هر حال این جنگ به زودی آغاز می شد. به این ترتیب شاید بتوان انتظار سناریوی جنگی دیگری را نیز در منطقه داشت. در بدیهی ترین شكل آن اسرائیلی ها ممكن است برای جبران آنچه خودشان «ناكامی دوم در لبنان» نامیده اند بار دیگر تهاجمی را در لبنان تدارك ببینند و در شكل پیچیده تر آن، مراحل بعدی جنگ نیابتی به تدریج و در حوزه هایی فراتر از مرزهای اسرائیل خود را آشكار سازد.
آثاری از ادامه این جنگ نیابتی در صحنه سیاسی بروز یافته است. اسرائیلی ها برای بررسی ناكامی در لبنان گروه هایی كاری تشكیل داده اند تا عوامل ناكارایی اخیر را مورد مطالعه قرار دهند و در صورت امكان در ادامه نظام یارگیری اسرائیل تجدیدنظر كنند. گروه هایی كاری نیز برای بررسی امكان مذاكره با سوریه تشكیل شده است. این گروه كاری ظاهرا قرار است با مطالعه امكان مصالحه با سوریه، در نظام یارگیری جریان های نفوذ در لبنان تجدیدنظر ایجاد كنند. در صورتی كه اسرائیلی ها امكان این را بیابند كه در كوتاه یا میان مدت سكوت سوری ها را در معادلات منطقه ای تحصیل كنند در آن صورت ادامه جنگ نیابتی برای دستیابی به اهدافی در حوزه های دورتر را فراهم می كند كه یك خاورمیانه متفاوت را مدنظر قرار داده است. یعنی خاورمیانه ای كه طی آن سكوت یك یا همه طرف های نفوذ تحصیل می گردد و یا اینكه با فعال شدن دوباره بخش نظامی جنگ نیابتی، عملا همه به سكوت یا تسلیم وادار شوند.
خاورمیانه همواره شاهد تحولات پیچیده و فراز و فرود نقش های پیچیده بوده است. طی بیست سال گذشته طرح های متعددی برای ساماندهی مجدد این منطقه مطرح، عرضه و بعضا به بایگانی سپرده شده اند. برندگان این صحنه نبرد همواره كسانی بوده اند كه رایزنی سیاسی و دیپلماسی را در سرلوحه سیاست خارجی خویش قرار داده اند و باز برندگان این صحنه پر چالش، بازیگرانی بوده اند كه از ایجاد تنش پرهیز نموده و در صورت امكان، وقوع هر درگیری را اندكی بیشتر به تاخیر انداخته اند. تجربه دیگر منطقه طی دو دهه گذشته حاكی از آن است كه هر درگیری نظامی در این منطقه به غیر از خسارات كلان و اتلاف سرمایه های ملی كشورهای منطقه دستاورد دیگری در بر نداشته است. آن هم در شرایطی كه مقایسه توان اقتصادی و نظامی كشورهای منطقه با ائتلاف هایی كه گاه و بیگاه علیه یك بازیگر منطقه ای شكل می گیرد غیرقابل مقایسه است. در این راستا هیچ اقدام سیاسی در منطقه ذاتا پر تنش خاورمیانه به اندازه تنش زدایی و ابلاغ پیام های مثبت سیاسی و امنیتی كارایی ندارد. اقدام سه روز پیش رئیس جمهور در جریان افتتاح یك پروژه اتمی و اظهار این جمله كه توسعه فعالیت هسته ای ایران تهدیدی برای هیچ كس نیست و حتی اسرائیل را نیز تهدید نمی كند از موارد بس استثنایی است كه باید آن را در صدر ابتكارهای دیپلماتیك بسیار حساب شده گذاشت. امید كه مسئولان با اظهارات خویش بیش از هر چیز پیام های مثبت و شفاف به جهان ابلاغ كنند. تجربه تحولات پیچیده و غیرقابل پیش بینی خاورمیانه همواره حاكی از این بوده است كه رساندن این پیام ها همواره تاثیر ماندگار از خود باقی می گذارد و عملا ضمن اینكه از نهایی شدن شكل گیری ائتلاف های منطقه ای و بین المللی رقیب علیه امنیت ملی جلوگیری می نماید، عملا برخی از حوزه های امنیتی را امن تر می نماید.
فرزانه روستایی
منبع : روزنامه شرق