سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی باید ارزشیابی شود؟


چه کسی باید ارزشیابی شود؟
در سال تحصیلی ۸۵-۸۴ فرم ارزشیابی معلمان واحدهای آموزشی با تغییراتی تحویل مدارس شد. مهم ترین تغییرات این فرم، افزایش ملاك ها و جزئیات آن است؛ ضمن آنكه امتیاز كل ارزشیابی هم، از ۳۰ به ۱۰۰ تبدیل شده است.اجرای طرح جدید ارزشیابی در مدارس، بازتاب های متفاوتی داشت. معلمان دبیرستان البرز در جلسه شورای دبیران ضمن ایراد كلی به مسئله ارزشیابی و شیوه آن، معتقد بودند تغییرات ایجاد شده در فرم جدید ارزشیابی، نوعی سر كار گذاشتن آنهاست و آموزش و پرورش به جای پاسخگویی به نیازهای معلمان، با اتخاذ شیوه هایی از جمله همین طرح ارزشیابی، طلبكارانه رفتار می كند. به این ترتیب، به نظر می رسد قبل از هر چیز، باید به این سؤال پاسخ داده شود كه چه كسی باید ارزشیابی شود؟ آیا معلمان هم می توانند در مقام ارزشیابی عملكرد آموزش و پرورش و دولت قرار گیرند؟
‌●●●فرم و نحوه ارزشیابی معلمان واحدهای آموزشی در سال تحصیلی ۸۵-۸۴ تغییر كرد. البته رویه كلی ارزشیابی تغییر چندانی پیدا نكرده و به نظر می رسد طراحان فرم جدید فقط خواسته اند نشان دهند كه اولاً برای معلم هم در جریان ارزشیابی نقشی قائلند و ثانیاً به جزئیات فعالیت ها هم توجه دارند.
در نگاهی كلی، فرم ارزشیابی جدید به نسبت فرم قبلی، چند تغییر عمده دارد:
الف- تعداد معیارهای ارزشیابی بیشتر شده است. در این فرم ۷ معیار برای ارزشیابی وجود دارد:
۱- معیارهای عملكرد
۲- معیارهای توسعه
۳- معیارهای رفتار شغلی و اخلاقی
۴- پیشنهادها
۵- تشویق ها
۶- ا متیازهای ویژه
۷- امتیازهای منفی.
ب- با عنایت به افزایش معیارها، جزئیات معیارها هم بیشتر شده است.
پ- امتیاز كل ارزشیابی از ۳۰ به ۱۰۰ تبدیل شده است.
ت- در بخش هایی از مراحل ارزشیابی، خود ارزیابی هم مورد توجه قرار گرفته است.
با تغییرات یاد شده، قابل انتظار است كه: اول- وقت بیشتری از مدیر، معلم و مدرسه صرف این كار شود؛ دوم- مدارك و اسناد بیشتری برای كسب امتیازهای مورد نظر جمع آوری شود؛ سوم- فاصله امتیازها با توجه به طرح ارتقای شغلی، از اهمیت و حساسیت زیادتری برخوردار باشد.
●چه چیزی مهم است؟
آموزش و پرورش وزارتخانه ای عریض و طویل است كه برای خود كلی تشكیلات معاونت و مدیر كل و كارشناسی و غیره دارد. بالاخره هر یك از بخش های این تشكیلات وسیع باید كاری انجام دهد و گرنه اصل وجودی آن زیر سؤال می رود. بخش ارزشیابی هم موظف است به هر قیمت كار ارزشیابی از معلمان راانجام دهد حتی اگر به مصداق ضرب المثل «من می گویم نر است، تو می گویی بدوش» ، در معلمان رمقی برای كار كردن و انگیزه ای برای تلاش باقی نمانده باشد. ظاهراً در هر شرایطی و به هر ترتیب ممكن باید ارزشیابی انجام گیرد؛ حال چه با فرم ۳۰ امتیازی باشد یا فرم ۱۰۰ امتیازی؛ كسی هم اهمیت نمی دهد كه چه كسانی و در چه وضعیتی می خواهند فرم های مربوط را پر كنند یا چه وقتی از مدارس بابت این كار گرفته می شود؟
به قول معروف، بعضی ها دلشان به چه چیزهایی خوش است! طبق این فرم از معلم انتظار می رود از نرم افزار های رایانه ای در انجام وظایف سازمانی استفاده نماید و یا به خودآموزی و افزایش دانش و مهارت شغلی- البته با ذكر موضوع و تاریخ وقوع!- بپردازد. درست است كه این ملاك ها فقط برای امتیاز گرفتن پیش بینی شده اند و الزامی نیستند، ولی انگار طراحان این فرم، یا معلم نیستند و یا در ایران زندگی نمی كنند.وقتی به جای توجه به بسترهای اجتماعی پدیده ها و شرایط، فقط قرار باشد طبق روال اداری، كاری را انجام دهیم، نتیجه از این بهتر نمی شود. دفتر ارزشیابی باید كارش را انجام دهد. ۱۰ سال پیش با كلی سر و صدا فرم های قبلی تغییر كرد و فرم های جدید جایگزین شد. بالاخره بعد از مدت ها اعتراض و دردسرهای فراوان، ناكارآمدی رویه و فرم های سابق اثبات شد. حالا هم فرم های جدید به میدان آمده اند تا كار خطیر ارزشیابی معلمان را انجام دهند. اگر زمانی هم ناكارآمدی این فرم ها هم ثابت شد، مشكلی نیست، آنها را با فرم های جدیدی عوض می كنیم. مهم این است كه ارزشیابی انجام شود و این كار به اصطلاح مهم و تأثیرگذار لنگ نماند.
●از معلم چه می خواهیم؟
فرم ارزشیابی موجود به نوعی بیانگر توقعات آموزش و پرورش از معلمان است. آموزش و پرورش از معلمان چه می خواهد؟ در معیارهای عملكرد، به روال همیشگی روی نكاتی تأكید شده است كه به هیچ وجه عمومیت و جذابیتی بین معلمان ندارد. چند درصد از معلمان ما از طرح درس استفاده می كنند؟ استفاده از فناوری های جدید آموزشی یعنی چه؟ ارائه موضوع های تحقیقاتی در حد توان دانش آموزان، با كدام آموزش های پایه ای؟ چه كسی بر رعایت اصول سنجش در انجام ارزشیابی ها و طراحی سؤال ها نظارت می كند؟چرا از معلم كارهایی را توقع داریم كه متناسب با استانداردهای كلی شرایط آموزشی ما نیستند؟ چرا از خود نمی پرسیم كه دلایل كم توجهی معلمان به فنون و ابزارهای آموزشی چیست؟
حتی اگر شناسایی تفاوت ها یكی از اهداف ارزشیابی باشد، در كاری مانند معلمی، تفاوت های زیاد قابل قبول نیست. اگر آشنایی با اصول سنجش، ضرورت معلمی و مدیریت آموزشگاهی است، نمی توان ضعف در این مورد را پذیرفت. اما چند درصد از مدیران و معلمان بر اصول سنجش تسلط دارند؟
در معیارهای توسعه هم، چیزهایی از معلم خواسته شده كه شاید به نوعی فانتزی و یا آرمانگرایانه است. انتقال دانش و تجارب به همكاران، تهیه مجموعه های آموزشی، استفاده از نرم افزارهای رایانه ای، شركت فعال در جلسات گروه های آموزشی، خودآموزی و...، مجموعه ای از انتظارهایی هستند كه در معیارهای توسعه قرار گرفته اند. تأكیدهای انجام شده در كنار بعضی موارد هم در نوع خود جالب هستند. به عنوان مثال، اثبات شركت فعال در جلسه های گروه های آموزشی، نیاز به تأییدیه ای با ذكر شماره و تاریخ دارد. خودآموزی و افزایش دانش و مهارت شغلی هم باید همراه با ذكر موضوع و تاریخ وقوع باشد.در فرم ارزشیابی جدید، قرار است معلمان هم توسط همكاران دیگر و هم توسط والدین مورد ارزیابی شغلی و اخلاقی قرار بگیرند. چقدر پیشرفت كرده ایم و خود نمی دانیم! به معلم چه داده ایم و از او چه میخواهیم؟ كدام وقت، هزینه و امكانات را صرف معلم كرده ایم كه از او انتظار داریم با همه وجودش در اختیار آموزش و پرورش باشد؟ از اینها كه بگذریم، فكر می كنید كه فرم ارزشیابی با چنین ملاك ها و انتظاراتی، چقدر جدی گرفته می شود؟ معلمی كه توسط مدیر، معاون، همكاران، والدین و غیره مورد ارزشیابی قرار می گیرد، باید خیلی مهم باشد كه تا این حد به او توجه می كنند. بد نبود كه امتیازهایی هم برای ارزشیابی دانش آموزان، كاركنان و رئیس منطقه، دایره ارزشیابی اداره و بخش ها و افراد دیگر هم پیش بینی می شد؛شاید بدین وسیله جامع ترین ابزار ارزشیابی در دنیا شكل می گرفت!
در قسمتی از این فرم ارزشیابی، امتیازی برای پیشنهادهای معلمان برای آموزشگاه ، اداره، سازمان، دستگاه و حتی در سطح ملی در نظر گرفته شده است. این هم ابتكاری است كه معلمان را از این همه خلاقیت و نوآوری طراحان فرم ارزشیابی به تعجب وامی دارد. معلمی كه در ساده ترین مسائل شغلی خود درمانده است، معلمی كه غم معیشت دارد، معلمی كه گوش شنوایی برای شنیدن حرف هایش پیدا نمی كند، معلمی كه از بس گفته، دیگر نای تكرار گفته هایش را ندارد، با كدام انگیزه و حوصله پیشنهاد بدهد. آیا این گونه خوش خیالانه و ایده آل گرایانه ارزشیابی كردن، سر كار گذاشتن معلمان نیست؟ آیا این نشان نمی دهد كه تفاوت سوژه های فكری مسئولان وزارتی با معلمان تا چه اندازه است؟ آیا طراحان چنین ایده هایی مخاطبان خود را می شناسند؟در قسمت های دیگر فرم ارزشیابی، امتیازهایی برای تشویق ها و موارد ویژه مانند كسب نشان های دولتی، تألیف و ترجمه، كسب مقام و دریافت جایزه از مراكز علمی و جشنواره الگوهای برتر تدریس در نظر گرفته شده است.
●ارزشیابی و كاغذ بازی
به دلیل ضعف آموزش و پرورش در تشكیل بانك اطلاعاتی برای معلمان، در هر مورد و از جمله در فرآیند ارزشیابی باید كلی سند و مدرك گردآوری و ارائه شود. برای كسب گروه های ممتاز، برای انتخاب معلم نمونه، برای شركت در آزمون اعزام به خارج، برای طرح ارتقای شغلی و خلاصه برای هر سوژه ای، معلمان ناچارند كلی كاغذ ضمیمه فرم های اصلی كنند، بنابر این یكی از ضرورت های معلمی و به عبارتی كارمندی، بهره مندی از بایگانی قوی و مستمر است.
اگر هر معلم برای تكمیل فرم ارزشیابی و بهره مندی از امتیازهای متعلقه، به طور متوسط ۱۰ برگ كاغذ ضمیمه نماید حساب كنید برای یك میلیون معلم، حجم كاغذ سر به كجا می زند؟ تازه، این فقط برای ارزشیابی است و اگر سایر موارد هم اضافه شوند، به احتمال زیاد، كشور ما در كاغذبازی و سند و مدرك سازی رتبه اول را كسب خواهد كرد.
چرا آموزش و پرورش با این همه نیاز به مدارك و ضرورت مواجهه به سوابق معلمان، به تشكیل یك بانك اطلاعاتی جامع اقدام نمی كند؟ چرا باید معلمان ناچار باشند برای بهره مندی از هر امتیازی، با صرف هزینه هایی، از مدارك مختلف كپی بگیرند و آنها را صرف امری كنند كه فقط یك بار مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ معلمان هر سال حداقل باید یكی دو بار در طرح های كاغذبازی شركت كنند و به این ترتیب، باید از مدارك خود برای استفاده های بعدی، سفت و سخت مراقبت نمایند. طرح هایی كه به نوعی مبتنی بر كاغذبازی هستند وقت زیادی را از معلمان، مدیران، عوامل اداری مدرسه و منطقه می گیرند و بدون هیچ دلیل موجهی، زیان های زیادی را به همراه دارند. پس كامپیوتر، IT و غیره به چه دردی می خورند؟
●معلم چه می خواهد؟
واقعاً چه كسی باید ارزشیابی شود؟ معلم یا وزارت آموزش و پرورش؟ چرا هر چه پیشتر می رویم معلم بدهكارتر می شود. درگیر كردن معلم با جزئیاتی كه نهایت آن افزایش حقوق ۱۵-۱۰ هزار تومانی است چه معنایی دارد؟ چرا به جای توجه و پاسخگویی به نیازهای واقعی معلمان، هربار سوژه ای تولید می شود كه مدت ها ذهن همه را مشغول می سازد؟ به فرآیند اجرایی طرح هایی چون ارتقای شغلی، انتخاب معلم نمونه، ارزشیابی و حتی فروش اقساطی تلفن همراه دقت كنید؛ تقریباً امكان ندارد هیچ كاری بی سر و صدا و در چارچوبی منطقی انجام شود. به عنوان مثال، برای ثبت نام تلفن همراه كه مثلاً امتیازی برای معلمان محسوب می شد، عوامل اداری مورد استثنا قرار گرفتند، این اتفاق در مورد بازنشستگان هم افتاد و بالاخره هر بار با كلی تنش و سر و صدا مقرر شد كه این امتیاز به همه تعلق بگیرد.
در حال حاضر، آنچه معلمان درباره خود می بینند قوی تر شدن شعارهاست ولی در میدان عمل، نه تنها چیزی به آنها نمی رسد بلكه شرایط ناامیدكننده تر هم می شود. به عنوان نمونه در چند ماه اخیر در شهر تهران حقوق معلمان كه قبلاً به طور معمول تا ۲۸-۲۷ هر ماه پرداخت می شد، به زحمت در اوایل ماه بعد پرداخت شده است، از مابقی بن های ۸۰ هزار تومانی در حالی كه سال به اتمام رسید، خبری نرسید و بن ۳۰ هزار تومانی به مناسبت عید غدیر در حد همان وعده باقی مانده است و درصد افزایش حقوق به نسبت سال قبل تفاوتی نكرده است.
اگر معلمان افرادی نجیب، دلسوز و آرمان خواه هستند تا كی باید با نجابت و دلسوزی خود بسوزند وبسازند؟ اگر دولت در حد توان در خدمت فرهنگیان است و بیشترین افزایش بودجه سال آینده را برای آموزش وپرورش در نظر گرفته است، نمود عملی آن را كی و كجا باید دید؟
ما را متهم به عجله و بی صبری نكنید. معلمان سال هاست كه به صبر و انتظار و سكوت خو گرفته اند. به ما بگویید نشانه های اولویت قائل شدن به مسائل معلمان را كجا باید ببینیم؟ در طرح ارزشیابی، در پرداخت عیدی، یا در افزایش حقوق؟ آیا واقعاً ثبت نام اقساطی تلفن همراه امتیاز محسوب می شد؟ آیا امتیازهای احتمالی آینده هم این گونه خواهد بود؟ آیا باز هم باید معلمان منتظر الطافی چون بن ۳۰ هزار تومانی و غیره باشند؟ منشأ چنین طرز تفكری كه با امتیازها و افزایش های ۲۰-۱۰ هزار تومانی می توان ایجاد انگیزه كرد كجاست؟ معلمان چه زمانی شاهد نگاه منطقی مسئولان به آموزش و پرورش خواهند بود؟ اگر آموزش و پرورش مركز ثقل اهداف انقلاب است، آیا معلمان حق دارند كه هم در بعد فرهنگی و هم در بعد اقتصادی توقعات خاصی داشته باشند؟
اگر معلمان وزارت آموزش و پرورش و دولت را طبق همین فرم موجود مورد ارزشیابی قرار دهند، چه نتیجه ای حاصل خواهد شد؟ مدیریت و برنامه ریزی آموزش و پرورش چه امتیازی می گیرد؟ در معیارهای توسعه وضع چگونه خواهد بود؟ اگر از معلم انتظار می رود كه در انجام وظایف سازمانی اش از نرم افزارهای رایانه ای استفاده كند، چرا آموزش و پرورش با آن همه كارشناس و متخصص، جلوی كاغذبازی را نمی گیرد؟ آیا آموزش و پرورش همان گونه كه انتظار دارد معلم توسط همكارانش و همچنین والدین ارزشیابی شود، آیا خود نیز آماده است به نتایج كاری مشابه تن در دهد؟ كافی است معلمی برای یك كار اداری به وزارت آموزش و پرورش مراجعه كند و آن قدر در اتاق ها بگردد تا متوجه شود معنای تكریم ارباب رجوع یعنی چه؟ اگر آموزش و پرورش از معلمان بخواهد كه عملكرد وزارت و دولت را درباره معلمان با امتیازهای مثبت و منفی مورد ارزشیابی قرار دهند، كفه ترازو به كدام سمت تمایل خواهد داشت؟
آموزش و پرورش تنها زمانی می تواند جزئیات عملكرد معلمان را مورد ارزشیابی قرار دهد كه به جزئیات نیازهای آنان توجه كند. جایگاه فرهنگی و وضعیت معیشتی معلمان هنوز به شرایط حداقلی نرسیده است و آموزش و پرورش نمی تواند به صورت یك طرفه از معلمان چیزهایی را بخواهد كه زمینه ها و مقدمات آن را فراهم نساخته است. تا زمانی كه به این شرایط حداقلی نرسیده ایم باید بساط طرح هایی چون ارتقای شغلی و ارزشیابی برچیده شود. آموزش و پرورش باید در مواردی كه مربوط به كسب امتیاز، ارتقا و افزایش حقوق می شود با تدبیر منطقی و مناسب تری عمل نماید تا هم تنشی در مدارس ای
منبع : روزنامه همشهری