شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خدا به شما رحم کند آقای ونه گات


خدا به شما رحم کند آقای ونه گات
● نگاهی به زندگی و کار کورت ونه گات، نویسنده آمریکایی
«ملغمه ای از طنز، کمدی سیاه و داستان های تخیلی» این عبارتی است که در معرفی یکی از مشهورترین رمان نویسان معاصر آمریکا روی خروجی سایت «ویکی پدیا»- یک دایره المعارف معتبر- وجود دارد. وقتی خبر فوت «آرتور کورت ونه گات» در سن ۸۴ سالگی در پسین لحظات چهارشنبه یازدهم آوریل ۲۰۰۷ روی سایت های خبری آمد، تاثر «ونه گاتیسم ها - آنهایی که خود را مدیون مکتب ونه گات می دانستند و می دانند- و سایر ادب دوستان را به همراه داشت.
نویسنده ای که انگار با عدد ۱۱ قراردادی ناپیدا داشت چرا که در «یازدهم» نوامبر ۱۹۲۲ به دنیا آمد و در «یازدهم» آوریل ۲۰۰۷ در منهتن نیویورک دارفانی را وداع گفت.
ناراحتی اطرافیان و حتی دوستداران مکتب او را می شد از خاک ماتمی که روی وب سایت شخصی او پاشیده شده بود، دریافت! روی این سایت تصویر یک قفس بود که درش را باز گذاشته بودند. توگویی ونه گات که چند هفته ای می شد با تحمل درد و رنج در خانه اش واقع در منهتن نیویورک روزگار سپری می کرد، تن اثیریش را به خاک سپرد و رفت. به همین سادگی. او سومین فرزند یک خانواده مهاجر بود.
والدینش اصالتی آلمانی- آمریکایی داشتند و در «ایندیانا پولیس» ایالت ایندیانا زندگی می کردند. پیش از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان «شورت ریج» در روزنامه دیواری این دبیرستان با نام «دیلی اکو» مشغول به کار شد. در این دوران و پس از پیوستن مقطعی به دانشگاه باتلر بلافاصله از هرچه درس و دانشگاه بود، زده شد چون یک پروفسور به او گفت، داستان های کوتاهش به قدر کفایت خوب نیستند. یک سال بعد یعنی در سال های ۱۹۴۲- ۱۹۴۱ به دانشگاه «کورنل» رفت.
اکثر مواقع هنگام غروب می نوشت و از اینکه چنین فرصتی برای نوشتن دارد خوشحال بود. در ۱۹۴۳ در انستیتوی تکنولوژی گارنیه که امروز دانشگاه گارنیه ملون خوانده می شود، ثبت نام کرد. اما یکسال بعد، او متحمل شدیدترین ضربه روحی و روانی شد. درست روز چهاردهم می سال ۱۹۴۴ یعنی روز مادر- در آمریکا- بود که مادرش «ادیث لیبر ونه گات» خودکشی کرد.
▪ اعزام به جنگ جهانی دوم
جنگ، نقطه عطفی در زندگی این نویسنده مطرح و برجسته آمریکایی به شمار می رود. تجربه اندوزی در خلال جنگ دوم جهانی او را یاری داد تا یکی از درخشان ترین رمان های قرن بیستم را با عنوان «سلاخ خانه شماره پنج» تالیف کند. «مانگو» فیلسوف معروف می گوید؛«نیمی از هنر، در خوب دیدن است». ونه گات که انگار ماجراهای اطرافش را در درسدن آلمان خوب دیده بود، دست به قلم برد و رمان یاد شده را نوشت.
او یکی از هفت سرباز آمریکایی بود که توسط آلمان ها به اسارت گرفته شد (در شهر «درسدن» آلمان) و مدتی را در یک سلاخ خانه انتظار کشید. خودش بعدها گفت؛«اگر مرا به آن سلاخ خانه نبرده بودند، مثل بقیه زندانی ها اعدام می شدم.» او در فوریه ۱۹۴۵ زندانی شد و چندی بعد توسط نیروهای متفقین آزاد . بعد هم به آمریکا برگشت و مدال ارغوانی- مدالی که به سربازان زخمی آمریکایی داده می شود- دریافت کرد.
▪ دوران پس از جنگ
پس از جنگ، بار دیگر توجه ونه گات به تحصیل جلب و راهی دانشگاه شیکاگو شد. در رشته مردم شناسی به تحصیل پرداخت و مدتی را هم به عنوان گزارشگر پلیس فعالیت کرد. مدتی بعد به عنوان مدرس، شغلی را در دانشگاه «آیوا» برای خودش دست و پا کرد. او کارگاه نویسندگی داشت و به نویسندگان جویای نام پیچ وخم های این راه را یاد می داد. درهمین اثنی بود که کتاب گهواره گربه- این کتاب با نام انگلیسی Cat,s Cradle در ایران نیز ترجمه شد- را نوشت و خیلی زود صدر فهرست پرفروش های آمریکا را قبضه کرد.
این کتاب یکی از بهترین رمان های ونه گات نام گرفت و منتقدان از آن به عنوان یکی از برجسته ترین رمان های قرن بیستم این کشور یاد کردند. چندی بعد ونه گات که در اوج پختگی قرار داشت رمان به یادماندنی سلاخ خانه شماره پنج را نوشت. این رمان از سویی نشریه تایم به عنوان یکی از صد رمان برتر قرن بیستم انتخاب شد. جایی که رمان هایی چون لولیتا، گتسبی بزرگ، مرشد و مارگریتا، رگ تایم، صد سال تنهایی و سایر آثار بزرگ و به یادماندنی ادبیات جهان نام برده شدند.
او پس از بازگشت از جنگ جهانی دوم، یک کار مهم دیگر هم انجام داد و آن ازدواج با «جین مری کاکس» بود. «جین مری» عشق دوران نوجوانی ونه گات بود اما در ۱۹۷۰ از هم جدا شدند. این جدایی تا سال ۱۹۷۹ عیان نشد تا این که ونه گات تصمیم گرفت با «جیل کرمنتز» که عکاس بود، ازدواج کند.
نویسنده موردنظر از ۱۹۷۰ با این زن آشنا شده بود اما سرانجام در ۱۹۷۹ پس از جدایی «کاکس»، رسما با او پیمان زناشویی بست. ونه گات هفت فرزند داشت (دارد) که سه تای آنها ماحصل ازدواج نخست اوست. یکی از دخترانش را ادیث نام گذاشت (نام مادرش) ادیث با «جرالدو ریورا» ازدواج کرد و بعدها نامش را به «ادیث لیبر» - نام و نام خانوادگی مادرش - تغییر داد. پسران ونه گات جیمز، استیون، کورت آدامز نام دارند. البته بهتر است بگوییم که این سه پسر، فرزندخوانده او هستند. یک دختر هم داشت. پسرها، درواقع بچه های خواهرش بودند و بعدها هم که «لی لی» (دختر او) به این جمع اضافه شد.
▪ نوشتن، نوشتن و نوشتن
در کارنامه حرفه ای او بیش از ۱۹ رمان و مجموعه داستان کوتاه دیده می شود. ونه گات اصولا آدم پرکاری بود. او حتی تجربه نمایشنامه نویسی را هم داشت و این اواخر به ستون نویس ثابت روزنامه تایمز تبدیل شده بود. او مقالات زیادی در این روزنامه نوشت و در پایان میراث سال ها نگارش را در این روزنامه، در قالب کتاب مرد بی سرزمین ارائه کرد. دیگر شاید نیازی نباشد که بگوییم مرد بی سرزمین، رمان نیست!
ونه گات اما نخستین داستان کوتاه خود را با عنوان گزارش در بارن هاوس افکت (Report on Barnhouse Effect) در ۱۹۵۰ منتشر کرد. نخستین رمانش را دو سال بعد در ۱۹۵۲ با عنوان نوازنده پیانو نوشت. رمانی که به زندگی کارگرانی می پردازد که در درازمدت جای خود را به ماشین ها می دهند. او نوشتن در فضای تخیلی را ادامه داد و قبل از آنکه دومین رمانش را بنویسد، چندین داستان کوتاه نوشت.
دومین رمانش Sirens of Titan را هفت سال بعد در ۱۹۵۹ نوشت. پس از خلق این رمان بود که فضای کاری اش را تغییر داد و از ژانر تخیلی، بار بست. در همین سال ها است که گهواره گربه را می نویسد و بعد هم می رود سراغ شاهکارش یعنی سلاخ خانه شماره پنج. او البته رمان های دیگری را هم نوشت چون «صبحانه قهرمان ها» (۱۹۷۳). او درباره این کتابش می گوید؛ «به خود می گویم که این کتاب بسیار بد است.
خودت می دانی. تو می ترسی از اینکه پا در راه مادرت بگذاری. راهی که منتهی به مرگ او شد.» همین هم شد. او در ۱۹۸۴ اقدام به خودکشی کرد اما جان سالم به در برد. بعد حال و هوای آن روزها را طی چند مقاله نوشت. او پس از چندی رمان Timequake را می نویسد. در این سال ها او نگارش را برای مجلات ادامه داد و حتی به سمت معاونت سردبیری تایمز هم می رسد. او تا زمان مرگش این کار را ادامه داد.
▪ چهره سیاسی ونه گات
آرتور کورت ونه گات در آمریکا و حتی عرصه بین الملل، به عنوان یک منتقد ضد جنگ مشهود بود. انتقادهای گاه و بیگاهش از سیاست های جنگ طلبانه بوش او را به یکی از نویسندگان و طنزپردازان به نام تبدیل کرد. نوشتن کتابی با عنوان «اگر امروز خدا بود» باز هم نام او را سر زبان ها انداخت. او در این کتاب نوشت؛ «... چیزی مرا شادمان نمی کند.
ارتش از من حفاظت می کند چون من توانایی نوشتن دارم. من می خواهم برای مردمی بنویسم که دیگر شاد نیستند. من تنها یک «خواهش» دارم و این، احساس من است. اگر خدا از من حمایت کند. آیا می توانم به خانه بروم...؟» ونه گات هنرمندی بود که گرافیک را به خوبی می شناخت. تصویرسازی رمان های سلاخ خانه شماره پنج و صبحانه قهرمان ها را خودش انجام داد. حتی در نگارش مطالب سیاسی نیز از کشیدن طرح های گزنده دست نکشید. او را از این حیث نیز، نویسنده و هنرمندی متمایز می شناختند.
▪ ابعاد بشردوستانه
نویسنده مورد نظر ما همان طور که در سطور پیشین گفته شد فردی ضدجنگ بود. او را یک بشردوست تمام عیار می دانند چرا که در این راه گام های بسیاری برداشت. مدت ها رئیس موسسه بشردوستان آمریکا بود. همکاری نزدیکی با رهبران گروه های کارگری داشت و برای رفع مشکلات آنها تلاش کرد. او مدتی نیز عضو اتحادیه آزادیخواهان بود.
پس از وقوع جنگ عراق او خطاب به جورج بوش گفت؛ «من تهدیدهای شما را دوست ندارم. عاشق اسباب بازی هایی هستم که برای بچه ها در عید کریسمس می خرند.» او در انتخابات سال ۲۰۰۴ آمریکا نپذیرفت برای هیچ کدام از طرفین رقابت - جورج بوش و جان کری- سخنرانی کند.
علیرضا کیوانی نژاد
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید