دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


هشت صحنه در تولد بیست و پنجم


هشت صحنه در تولد بیست و پنجم
نخستین روز از بیست و پنجمین جشنواره تئاتر فجر در حالی تولد خود را در تاریخ فرهنگ و هنر ایران اعلام كرد كه همواره هشت نمایش صحنه ای را در سالن های گوناگون شهر تهران به معرض دید اهالی تئاتر، شهروندان تهرانی، میهمانان خارجی و مردم نقاط دیگر كشورمان گذاشت. اجراهای صحنه ای، كار خود رابا تالار قدیمی مولوی و «نمایش كالون و قیام كاستلیون» در ساعت ۳ بعدازظهر آغاز كرد؛ نمایشی كه برگرفته از رمان «استفان ستوایك» است و به رویدادهای قرن شانزدهم میلادی می پردازد. این اثر كه با بازخوانی «حمید رضا تعیمی» و كارگردانی «آرش دادگر» به روی صحنه رفت، در نوع خود دارای ویژگی های جالبی بود. توجه به شخصیت پردازی پررنگ و معنی دار، میزانسن دقیق و حرفه ای، اصل كشمكش داستانی و ترسیم نیروهای سیاه و سفید در داستان از ویژگی این نمایش است كه به خلق موقعیت خاص دراماتیك، اصل وفاداری به متن و رویداد و زمان برابر با واقعه تاریخی می انجامد. آرش دادگر در این اثر از مفاهیم معنوی و متافیزیكی در بستری مدرن به قرائتی نو می پردازد؛ نمونه این كار ترسیم دراماتیك مسیح (ع) است كه همواره حضور ذهنی او در سراسر بافت نمایشی وجود دارد و ناظر بر اعمال كلیسا و گردانندگان آن است. كارگردان در این نمایش سعی دارد كه نوعی تسلط خاص را بر هستی متن و شیوه اجرایی خود نشان دهد. طوری كه تركیب صحنه ها، رویدادها و موقعیت های دراماتیك از نظمی خاص برخوردار است. اما در ساعت ۱۸ از نخستین روز جشنواره، نمایشی قابل توجه در تماشاخانه مهر حوزه هنری به روی صحنه رفت. این نمایش كه به كارگردانی سعیدیان و زینانی اجرا شد، برگرفته از شاهكار نمایشنامه نویسی قرن بیستم یعنی مرگ دستفروش اثر آرتور میلر بود. بی شك مرگ دستفروش درامی اجتماعی و تراژیك است كه انسان معاصر آمریكای شمالی را در بستری از تكنولوژی و سرمایه، بررسی می كند؛ انسانی كه در میان مؤلفه های جامعه سرمایه داری قربانی می شود و همواره به سرنوشتی محتوم و قطعی، دچار است.
این نمایش كه در یازدهمین جشنواره تئاتر عروسكی تهران به عنوان اثر برگزیده انتخاب شده، به لحاظ ایده اولیه كار، قابل تأمل است. به تعبیری جابه جایی ژانریك یك متن تراژیك و اجتماعی كه اجرایی جدی و شكیل را می طلبد، نخستین ایده متفاوت این اثر است. این نمایش اگرچه با تركیبی از دو ژانر (صحنه ای و عروسكی به اجرا درمی آید، اما باز هم به لحاظ حضور پررنگ عروسك ها، قابل تأمل است. تبدیل كاراكتر ویلی لومان شخصیت محوری نمایش به یك شخصیت عروسكی به نوعی تلطیف و كاستن از بار تراژیك اوست. در آن روی سكه نیز وجود همین كاراكتر به صورت واقعی تأویل و فرامتن خاصی را به وجود می آورد. به تعبیری این اجرا به مخاطب امكان می دهد كه نكات مختلف كاراكتر ویلی لومان را میان دو شخصیت واقعی و عروسكی تقسیم كند و ابعاد گوناگون كاراكتر اولیه را به شخصیت های اجرایی نسبت دهد. كارگردان های این نمایش در كل سعی دارند كه بار تراژیك داستان را به سوی عناصری از طنز و عاطفه هدایت كنند. هر دو این عناصر هم در وجود مدیومی به نام عروسك و اجراهای عروسكی وجود دارد. اما سوای این اجرا در تئاتر شهر هم سروصداهایی طنین انداز بود. مثلاً نمایش «مرگ و شاعر» كه به نویسندگی نغمه ثمینی و كارگردانی كیومرث مرادی در تالار قشقایی به روی صحنه رفت. در این نمایش زنی شاعر تصمیم دارد كه به خانه مرگ برود و آن را از بین ببرد. یكی از ویژگی های این نمایش، ارائه تصویری متضاد از مفاهیم ذهنی و عینی است. به عنوان مثال مفهوم مجرد مرگ با رنگ و لعاب فیزیكی پرداخت می شود.
طوری كه شكل دراماتیك آن با شاعر، تصویری واحد و یگانه پیدا می كند. شاید یكی از اهداف نویسنده و كارگردان از ارائه این اثر، پرداختن به نوعی نشانه شناسی خاكستری است.
زیرا تصویر نهایی مرگ در این نمایش چندان هم تاریك نیست. زیرا مرگ هم عاشق می شود و خود به خود از كلیشه سهمگین و هراسناك خارج شده و ابعادی ملموس تر پیدا می كند. در این نمایش، كه طراحی صحنه آن بر عهده پیام فروتن است، فضاسازی و تصویرآفرینی از نكات برجسته آن به شمار می رود.گویی كارگردان با توجه به قابلیت های دراماتیك متن همواره ابعاد تصویری اثر را در اولویت قرار داده است. همچنین كارگردان سعی دارد با تكنیك های گسست زمان و فواصلی كه در تركیب زمانی كاراكترها ایجاد می كند، نوعی زبان متفاوت را برای بیان دراماتیك اثر به وجود بیاورد. با این حال، تالار چهارسو شاهد اجرای دیگری بود. دراین تالار نمایش «نوای اسرارآمیز» نوشته «اریك امانوئل اشمیت» به كارگردانی سهراب سلیمی به روی صحنه رفت. این اثر به لحاظ جوهره های محتوایی و اندیشه نوشتاری به رمان «مادام بواری»، بی شباهت نیست، زنی را در مواجهه با دو موقعیت همگون و در عین حال ناهمگون نشان می دهد. این نمایش دو پرسوناژی است و این امر خود به خود به جذابیت اثر، گره افكنی ها، پیچیدگی های درون متنی افزوده است. معمولاً اشمیت با خلق دو كاراكتر و زندگی پیچیده آنها، مفهوم خانواده را در قالب و شكلی مدرن تعریف می كند. از این رو بسیاری از عوامل اجرایی نمایش از جمله طراحی صحنه ساده و نورپردازی نیز تحت الشعاع و ابعاد روان شناختی متن هستند. به تعبیری در این نمایش معرفی شخصیت ها و پیچیدگی دنیای آنها در اولویت قرار دارد. از این رو بسیاری از بار اجرایی بر دوش بازیگران است و بازیگران هم بازی های معقول و گیرایی را ارائه می دهند. سهراب سلیمی كه در كارنامه كارگردانی خود برای
دومین بار به سراغ «اریك امانوئل اشمیت» می رود، این بار هم مثل اجرای سال گذشته خود، اثری تأمل برانگیز را به تماشا می گذارد. گویی او از متن، ادراك خاصی دارد و این ادراك با چیده مانی از عناصر اجرایی برای معرفی شخصیت ها انجام می شود؛ شخصیت هایی كه بار روان شناسی آنها بر ابعاد دیگرشان برتری كامل دارد.اما نمایش «رستم و سهراب» نیز به نویسندگی و كارگردانی رسول نجفیان در روز اول جشنواره به روی صحنه رفت. بی شك این داستان یكی از آثار حماسی و تراژیك در جهان هنر است. رسول نجفیان برای وفاداری به متن اصلی و واقعه تاریخی و ادبی آن از شكل اجرایی ژانرهای ایرانی، استفاده كرده است. به تعبیری این نمایش تركیبی از ژانرهای نمایشی، پرده خوانی، نقالی و نقاشی قهوه خانه ای است. همچنین استفاده محض از فیزیك و بدن از ویژگی های بارز بازی بازیگران در این نمایش به شمار می رود. در این نمایش همه چیز به سوی حركتی عرضی، می رود و عمق میزانسن ها چندان مشهود نیست. گویی كارگردان بیش از هر چیزی دغدغه ای مثل تركیب ژانرهای نمایشی اصیل و سنتی را دارد و همواره می خواهد نمایشی رابا مسائل مدرن و امروزه درگیر نكند. استفاده از دكورهایی كه به طور كلی از نقاشی قهوه خانه ای متأثر هستند، یا اجرای دراماتیك اثر با تكنیك پرده درویشی، گواهی براین مدعا است.اما سوای نمایش هایی كه به طور خلاصه شرح و تفسیری از آنها در این گزارش آمد، سه نمایش صحنه ای دیگر نیز به روی صحنه رفت. نمایش «یك دختر یك سرباز» به نویسندگی محمدرضا كوهستانی و كارگردانی احمد سلیمانی در تالار هنر به اجرا درآمد. نمایش «تقدیم به پدر وپسرم» به نویسندگی و كارگردانی عبدالرضا نامری از آبادان نیز در تالار سایه به روی صحنه رفت ونمایش «مرگزار سیاه سرخ» نوشته و كارجواد صداقت، كارگردان اهل بوشهر هم در تالار «نو» تئاترشهر اجرا شد و با این ۸ اجرا پرونده نخستین روز جشنواره ورق خورد.
امید بی نیاز
منبع : روزنامه ایران