سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


آدام اسمیت ـ پدر علم اقتصاد


آدام اسمیت ـ پدر علم اقتصاد
اسکاتلند سرزمینی است که از دیرباز مهد تئوریسین‌های علم اقتصاد بوده است شاید مناسبات اقتصادی و نوع نگرش این مردم سبب شده است که برخی بدنبال آن باشند که رفتار اقتصادی مردم را که دائماً تکرار می‌شود قانونمند کنند.در سال ۱۷۷۶ میلادی مجموعه قواعد اقتصادی که تا آن زمان شناخته شده بود در کتابی با عنوان تحقیقی درباره طبیعت و علل ثروتمند شدن ملل توسط آدام اسمیت (Adam Smith) گردآوری شد که بعدها به‌طور اختصاری (ثروت ملل) خوانده شد. اسمیت نوعی از تجزیه و تحلیل اقتصادی را پایه‌گذاری کرد که به نام مکتب اقتصادی کلاسیک نام گرفت امروزه پیروان جدید این مکتب تحت عنوان کلاسیک‌های جدید خوانده می‌شود.تا قبل از اسمیت فضای اروپا توأم با فضای تجارت و مبادله بود مرکانتلیست‌ها یا سوداگران اعتقاد داشتند که بهترین راه برای ثروتمند شدن این است که صادرات بر واردات فزونی یابد یعنی تراز پرداخت‌های خارجی با مازاد مواجه باشد به همین دلیل سوداگران ثروت هر کشور را صرفاً برابر با مجموع فلزات گرانبها مانند طلا و نقره می‌دانستند، در واقع پس از دوره رنسانس (بعد از قرن ۱۴) ثروت بیشتر، معادل نقره و طلای بیشتر محسوب می‌شد. زیرا نقره و طلا پول رایج انگلستان و بسیاری دیگر از کشورها بود و صادرات بیشتر سبب تکثر طلا می‌شد.آدام اسمیت با دستمایه قرار دادن مباحث فکری فیزیوکرات‌ها که لیبرالیسم اقتصادی را برای نخستین‌بار نظام طبیعت مطرح نمودند و آزادی کسب و کار را سرلوحه اصول خویش قرار داد اصل قوانین طبیعی یا natural law مؤید این مطلب بود که خداوند نظام طبیعت را براساس یک قانونمندی آفریده و هر قانونی با آن قوانین سازگار باشد جامعه را به سرانجام می‌رساند مباحث اقتصادی اسمیت توام با مباحث اخلاقی و فلسفی مطرح شده است چرا که وی قبل از آن که یک عالم اقتصادی باشد یک کشیش و تحت‌تأثیر آموزش‌های David Heum فیلسوف دوره خودش بوده است تا جائی که کتابی نیز با عنوان (درس‌هائی در فلسفه و اخلاق) نیز در پرونده خود دارد وی به جامعه توصیه می‌کند که باید بیشترین تلاش خود را در جهت حذف فقر و محرومیت به‌کار گیرند.لیکن او به‌عنوان یک فیلسوف واقع‌بین متوجه می‌شود که توصیه‌های اخلاقی وی نمی‌تواند به تنهائی سبب کاهش محرومیت در انگلستان گردد و لذا می‌گوید فقر در انگلستان نتیجه واقعیت‌های موجود است.اواخر قرن هجدهم ظرفیت‌های تولیدی به‌علت انقلاب صنعتی (۱۷۷۰ به بعد) نسبت به قرون گذشته افزایش قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد. مهمتر آن‌که مشاهدات تفضیلی نشان می‌داد که صاحبان سرمایه و بورژواها اصلی‌ترین انگیزه فعالیتشان دنبال کردن نفع شخصی بود. این مشاهدات برای اسمیت که قبل از ورود به علم اقتصاد معلم فلسفه و اخلاق بود، یک سؤال اساسی را مطرح کرد که آیا دنبال کردن نفع شخصی که از نظر علمای فلسفه و اخلاق ناپسند است. سبب افزایش تولید و ظرفیت‌های تولیدی و در نتیجه رفع فقر و محرومیت در جامعه می‌گردد؟در این صورت مکانیسم عمل چه خواهد بود؟آدام اسمیت کتاب (ثروت ملل) را با این عبارات آغاز می‌کند (نیروی کار سالانه هر ملت منبعی است که اساساً تمام نیازها و احتیاجات و وسایل رفاه جامعه را که سالیانه مصرف می‌شوند عرضه می‌کند.) به اعتقاد وی بیکاری پدیده ناخواسته‌ای نیست بلکه این افراد هستند که از پذیرش کار امتناع می‌کنند و اگر سرسختی انسان‌ها در انتخاب کار نباشد هر فرد کار مناسب با طبع خود را خواهد یافت. وی در جائی دیگر می‌گوید (من هرگز کسی را نیافتم که به خاطر منافع جامعه کار کند و سودش از کسی را نیافتم که به خاطر منافع جامعه کار کند و سودش از کسی که برای منافع خودش کار می‌کند کمتر باشد) و این دستمایه عمل بود یعنی نفع شخص و هدف ماکزیمم کردن سود به‌طوری که سرمایه‌دار با افزایش قیمت‌ها وارد عمل می‌شود و به دنبال کسب منافع بیشتر است. یعنی اگر قیمت کالا بالا برود سرمایه‌گذار برای تولید آن کالا سرمایه‌گذاری می‌نماید و چون در کوتاه مدت تقاضای جامعه ثابت است با افزایش عرضه قیمت‌ها کاهش می‌یابد چند نکته دراین مثال نهفته است اول این‌که سرمایه‌دار برای منافع خودش جهت سود سرمایه‌گذاری می‌کند لاجرم اشتغال ایجاد می‌کند به کارگر دستمزد می‌دهد و کارگر با دستمزد خودش حداکثر مطلوبیت را از خرید کالا می‌برد و فروشنده نیز متنفع می‌گردد یعنی سرمایه‌دار به سودش می‌رسد ـ کارگر به دستمزدش ـ مصرف‌کننده به مطلوبش و فروشنده هم از فروش کالاگذران زندگی می‌کند یعنی این که هر یک به‌دنبال منافع شخصی خود هستند لیکن ناخواسته منافع جامعه را تأمین و حداکثر می‌کنند و این یعنی Invisible hand یا دست نامرئی به‌عبارت دیگر بدون دخالت دولت قیمت‌ها کنترل شده است و این یکی دیگر از قوانین لایتغیر طبیعی است. لذا دولت حق دخالت (نه نظارت) در امور اقتصادی را ندارد. مکانیسم قیمت‌ها از طریق تعدیل خودکار آن به وسیله نیروهای عرضه و تقاضا سبب شد تا جمله مشهور (دولت تاجر خوبی نیست) در ذهن ما تداعی شود اسمیت برخلاف توصیه‌های اخلاقی که نفع‌پرستی شخصی را مذموم می‌دانست به این نتیجه رسید که پی‌گیری منافع انفرادی به یک قانون تبدیل شده و نمی‌توان آن را از بین برد لذا نفع شخصی و اجتماعی با هم ملازمت دارد و پی‌گیری منافع شخصی در شرایط رقابت کامل باعث تحرک تولید و ثروتمند ملت از طریق گسترش ابداع و نوآوری می‌گردد.اسمیت که به حق پدر علم اقتصاد لقب گرفته است توانست اقتصاد را به علم تبدیل کند. آزمایشگاه وی جامعه‌ای بود که در آن مردم انگلیس زندگی می‌کردند. نظریات وی ریشه نظریات اقتصاددانان بعدی چون Davide Riccardo - John Stuart mill - Rosto - L - Walras و... گردید.در ادبیات اقتصادی، اسمیت و پیروانش را جزء اقتصاددانان خوشبین لحاظ می‌کنند چرا که در یک دیدگاه عقاید وی بسیار خوش‌بینانه است. خصوصاً در به تعادل رسیدن فرازکار و تسویه‌بازارها و اشتغال کامل مدینه فاضله‌ای را ترسیم می‌کند.اگر چه قواعد اسمیت در ابتدای قرن بیستم خصوصاً در ایالات متحده آمریکا به شدت مورد تهدید قرار گرفت و نظریات وی عملاً دست بسیاری از تولیدکنندگان را تا جائی بازگذاشت که به انحصار دامن زنند و زمینه‌ساز بزرگترین بحران اقتصادی در قرن بیستم گردید. لیکن این تجربه در گذشته‌های دورتر نیز در تاریخ ثبت گردیده بود چنانگه فقر گسترده در قرون ۱۸ و ۱۹ در انگلستان که در داستان‌های چارلز دیکنز و ویکتور هوگو انعکاس یافته بیانگر واقعیات اجراء صرف دیدگاه کلاسیک‌ها است.با این‌حال امروزه آدام اسمیت را بزرگترین پیامبر علم اقتصاد در هزاره دوم می‌خوانند شاید مهمترین کار وی جرأت مطرح کردن قوانین طبیعی و نفع شخصی بود که تا آن روز کمتر کسی به آن اندیشیده و یا جرأت بازگو کردن آن را به‌خود داده بود.
فرزاد هاشمی ـ خسرو نورمحمدی
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده


همچنین مشاهده کنید