یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ظرفیتی به نام فراکسیون اقلیت


۱- شكل گیری و ویژگی ها
انتخابات مجلس هفتم در اسفندماه سال ۸۲ به شكلی برگزار شد كه احزاب شاخص جبهه اصلاحات یا امكان حضور در انتخابات را پیدا نكردند (جبهه مشاركت و سازمان مجاهدین انقلاب) و یا با وجود حضور در انتخابات، راهی به پارلمان نیافتند (مجمع روحانیون مبارز). چنین وضعیتی باعث شد موقعیت اصلاح طلبان در مجلس هفتم نسبتی عكس با جایگاه آنان در مجلس ششم پیدا كند. اقلیتی كه اصلاح طلبان در این دوره پارلمان دراختیار دارند، نسبت به همه دوره های جریان چپ خط امام (اصلاح طلبان كنونی) غیر از مجلس چهارم ضعیف تر است. فراكسیون موجود حدود ۵۰ عضو دارد كه همین رقم را چه در تعداد طراحان طرح انتخابی شدن روسای دانشگاه ها و چه امضاكنندگان طرح استیضاح وزیر دفاع شاهد هستیم. چنین فراكسیونی چنان ضعیف و كم تعداد است كه حتی امكان آبستراكسیون در موارد خاص را پیدا نمی كند. ضمن آنكه نیروهای تشكیل دهنده این فراكسیون، از چهره های شاخص احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب محسوب نمی شوند و هیچ كدام در جایگاه دبیركلی و یا استراتژیست این احزاب قرار ندارند. همین وضعیت باعث می شود تا فراكسیون اصلاح طلبان در مجلس هفتم عملاً نه تعداد و نه بنیه سیاسی لازم برای شكل دادن به اقدامات رادیكال و یا موج آفرین درون پارلمان را نداشته باشند. شاید اگر همین فراكسیون كم شمار، چهره ای شاخص از هر یك از جریان های فعال درون جبهه اصلاحات را با خود داشت، سمت گیری و فعالیت روشن تری را از خود به نمایش می گذاشت و حتی امكان آن بود تا آن حزب به تدریج فراكسیون اقلیت را در جایگاه فراكسیون پارلمانی خویش تعریف كند. (كاری كه جبهه مشاركت، مجمع روحانیون مبارز و حزب كارگزاران در مجلس ششم انجام دادند). ویژگی دیگر فراكسیون اقلیت مجلس هفتم آن است كه از تهران و شهرهای بزرگ كشور (به استثنای دو عضو از تبریز) كسی در آن عضویت ندارد. همین مسئله به نوعی باعث می شود مسائل كلان سیاسی در اولویت اصلی فعالیت اعضای فراكسیون نباشد و مشكلات و موضوعات مربوط به حوزه های انتخابیه و یا مواردی چون بودجه یا طرح های اقتصادی اولویت های اصلی تر اعضا را شكل دهد. اگر به دوره های مختلف پارلمان هم توجه كنیم، خواهیم دید كه معمولاً مسائل كلان سیاسی و یا طرح های استراتژیك از سوی نمایندگان تهران مطرح می شود و در مواردی هم، برخی نمایندگان شهر های بزرگ كه وجهه سیاسی بارزی دارند، در این عرصه فعال بوده اند. چرا كه به ویژه در تهران و در مرحله بعد، شهر های بزرگ است كه پیگیری «مباحث كلان ملی» اولویت اصلی رای دهندگان را شكل می دهد و حتی اگر این مسائل به طور مشخص «سیاسی» نباشند؛ اما موضوعاتی هستند كه در مرز بندی نیروهای سیاسی جزء موضوعات «افتراق آفرین» محسوب می شوند. اصلاح و تدوین قوانین موضوعه اصلی نظیر مطبوعات، انتخابات، كار، مباحث قضایی، بخش های امنیتی، نظامی و اطلاعاتی در كنار رای اعتماد یا استیضاح وزیران نمونه هایی از این موضوعات هستند كه هرگاه در پارلمان مطرح شده اند، صف بندی سیاسی آشكاری را شكل داده اند و لیدر های هر صف از چهره های شاخص سیاسی جناح ها بوده اند كه آنان نیز عموماً از نمایندگان تهران بوده اند. چهره هایی چون مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دكتر ید الله سحابی (اقلیت مجلس اول)، هاشمی رفسنجانی (مجالس اول تا سوم)، مهدی كروبی (مجالس سوم و ششم)، محمد یزدی و محمد موسوی خوئینی ها (مجالس اول و دوم)، علی اكبر ناطق نوری (مجالس سوم تا پنجم)، عبدالله نوری (مجالس سوم و پنجم)، مجید انصاری (مجالس پنجم و ششم)، بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی و محمد نعیمی پور (مجلس ششم). بر مبنای همین ویژگی ها می توان گفت كه چندان انتظاری برای اقدامات سیاسی از سوی فراكسیون اقلیت نباید داشت. فراكسیونی كم شمار، بدون عضویت چهره های شاخص سیاسی و با بافتی شهرستانی.
۲- ظرفیت های موجود
با توجه به ویژگی های گفته شده، آیا اصلاح طلبان باید از فراكسیون پارلمانی خویش قطع امید كنند؟ پاسخ این سئوال می تواند «منفی» باشد، اگر و تنها اگر اصلاح طلبان اوج توان و تلاش سیاسی- تشكیلاتی خویش را به نمایش گذارند. چرا كه فراكسیون اقلیت با وجود ویژگی هایش كه آن را ضعیف و ناتوان نشان می دهد، ظرفیت های بالقوه ای برای توانمند شدن و حتی چهره سازی دارد. در این نگاه، مواردی كه به عنوان نقاط ضعف فراكسیون اقلیت برشمرده شد، به عنوان ظرفیت های بالقوه آن برای توانمند سازی فراكسیون و حتی بهبود كلی وضعیت اصلاح طلبان تلقی می شود. بر این اساس، «كم شمار بودن» فراكسیون اقلیت ظرفیتی به آن می بخشد كه خود را نیازمند رایزنی با سایر نیروهای فعال در پارلمان می بیند. به عنوان نمونه اختلافات شكل گرفته در اردوگاه محافظه كاران در كنار فراكسیون تقریباً مستقل «وفاق و كارآمدی» فرصت هایی را برای این رایزنی ها و حتی شكل دادن ائتلاف های موردی و نانوشته در اختیار اقلیت قرار می دهد. تشكیل دولت جدید از این زاویه، محركی برای اصلاح طلبان حاضر در پارلمان بوده است. همچنین «فقدان چهره های شاخص اصلاح طلب و نمایندگانی از تهران» درون فراكسیون، این امكان را به وجود می آورد كه تصمیم گیری های سیاسی اصلی اصلاح طلبان و برنامه ریزی آنها برای فراكسیون پارلمانی در جایی خارج از پارلمان یعنی احزاب صورت گیرد. در این شكل از عمل سیاسی، لازم نیست یك نیرو برای فعالیت و برنامه ریزی حتماً درون ساخت قدرت كرسی یا جایگاهی داشته باشد بلكه آن نیرو می تواند پروژه «تصمیم سازی» را درون نهاد مدنی یا اتاق فكر سیاسی (حزب) انجام دهد و اجرای آن یعنی «تصمیم گیری» را به ساخت قدرت ارجاع دهد. از این زاویه، فراكسیون اقلیت هر چند از وزن یا چهره های سیاسی شاخص گرفتار كاستی است، اما ظرفیت آن را دارد كه با احزاب و چهره های شاخص سیاسی خارج از مجلس مرتبط شود و ایده ها و برنامه های آنان كه همان «برنامه های اصلاحی» است، به درون ساخت سیاسی منتقل سازد. البته این امكان یا احتمال قوی است كه با توجه به اندك بودن تعداد اعضای فراكسیون، آنان نتوانند برنامه های اصلاحی را درون پارلمان محقق سازند؛ اما این ظرفیت را دارند كه برنامه های اصلاحی را به عنوان آلترناتیو یا رقیب برنامه های محافظه كارانه دولت و یا اكثریت مجلس مطرح سازند و آنان را در جایگاه انفعالی و ضعیف تری به ویژه در افكار عمومی قرار دهند. به عنوان نمونه وقتی در شرایطی كه دولت انتخابی بودن روسای دانشگاه ها را كنار می گذارد و به انتصاب هایی انتقادبرانگیز دست می زند، اقلیت مجلس طرحی نظیر «انتخابی شدن روسای دانشگاه ها» را تدوین و ارائه می كند، جریان مقابل در جایگاه نازل تر و انفعالی به ویژه در نزد قشر دانشجو و دانشگاهی كشور قرار می گیرد و ناچار به همراهی با اقلیت و یا پرداخت هزینه مقابله با تصویب طرح می شود و حتی زمینه های شكاف یا اختلاف های موردی میان اكثریت پارلمان به وجود می آید. در مورد طرح استیضاح وزیر دفاع نیز این وضعیت صادق است. اقلیت مجلس با اقدام خود، نهادهای ذی ربط در حادثه اخیر را به پاسخگویی وامی دارد و حتی اگر امكان روشن گری در جریان استیضاح فراهم نشود، عزم اصلاح طلبان برای پاسخگو كردن قدرت و مقاومت بخش های مهمی در برابر این عزم، برای افكار عمومی آشكار می شود. نكته دیگر كه شاید كمتر به آن توجه شده باشد، ظرفیت فراكسیون اقلیت برای حل مشكلات و دل چركینی های موجود میان نیروهای اصلاح طلب خارج از پارلمان است. بافت نه چندان سیاسی فراكسیون اقلیت به گونه ای است كه امكان گفت وگو و تعامل با همه طیف های درون جبهه اصلاحات را به آن می بخشد. جلسات و دیدارهای نسبتاً منظم سران فراكسیون اقلیت با احزاب و چهره های شاخص سیاسی اصلاح طلب در ماه های اخیر در چنین بستری فراهم شده است. این مذاكرات و دیدارها، از یك سو امكان تبادل نظر و دریافت اطلاعات و تحلیل را هم برای فعالان احزاب و هم برای اعضای فراكسیون فراهم می سازد و از سوی دیگر ماحصل آن می تواند طرح ها و برنامه هایی باشد كه به نوعی برآمده از دیدگاه ها و مواضع مشترك و حداقلی طیف های مختلف جبهه اصلاحات است. طرح ها و مواضعی كه نه حول موضوعات اختلافی كه بر مبنای مباحث اجماعی شكل می گیرد. چنین است كه به نظر می رسد نه تنها درون جبهه اصلاحات حزبی و یا حتی چهره ای شاخص با اقداماتی از جنس دو اقدام اخیر فراكسیون اقلیت مخالفت نخواهد كرد، بلكه زمینه همدلی و همراهی اصلاح طلبان حول این موضوعات فراهم می شود.
• ۳- تجربه ای برای اصلاح طلبان
اما مهم تر از موارد فوق كه به نوعی در حوزه «تاكتیكی» عمل سیاسی تعریف می شود، در حوزه «استراتژیك» (راهبردی) هم تجربه فراكسیون اقلیت مجلس هفتم، می تواند موردی قابل تامل و راهگشا باشد. در مقام توضیح باید گفت كه طیف های مختلف جبهه اصلاحات (و حتی پاره ای گروه های اصلاح طلب خارج از حاكمیت نظیر نهضت آزادی) در انتخابات اخیر ریاست جمهوری از راهبرد حضور در ساختار سیاسی و استفاده از ظرفیت های آن دفاع كردند. البته در مورد موضوعات اصلی و محورهای برنامه ای میان طیف های متفاوت جبهه اصلاحات اختلافات چشمگیری وجود داشت كه حاصل آن اجماع نكردن آنها و حضور با سه كاندیدا در عرصه انتخابات بود. با این حال در مورد موضوع اصلی یعنی «ضرورت استفاده از ابزارهای حكومت برای اصلاحات» همه جریان های حاضر در عرصه انتخابات اشتراك نظر داشته اند. پرسش موجود از اصلاح طلبان این است كه «با توجه به نتایج انتخابات، آیا همچنان از این راهبرد دفاع می كنند؟» اگر پاسخ مثبت باشد و راهبرد اعلامی، فراتر از ابزاری انتخاباتی و تبلیغاتی بوده، به نظر می رسد دلیلی برای استفاده نكردن اصلاح طلبان از ظرفیت فراكسیون اقلیت و یا بی توجهی به آن وجود نداشته باشد. در این میان طیف هایی از اصلاح طلبان كه نامزد آنها شعار «استفاده از حداكثر ظرفیت ها» را سر داده، مسئولیت بیشتری دارند. آنان می توانند با تعامل و همفكری با فراكسیون اقلیت متناسب با وزن و ویژگی های این فراكسیون، ظرفیت های هرچند اندك آن را فعال سازند و نشان دهند كه اگر دیگر بار ستاره بختشان درخشید و همای سعادت بر شانه شان نشست، همچون دوران اصلاحات (به هر دلیلی كه بوده و اینجا مجال تحلیلش نیست) فرصت سوزی نمی كنند و ستاره و پرنده را از خود فراری نمی دهند.

محمدجواد روح
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید