پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بسیار جاه‌طلبانه


بسیار جاه‌طلبانه
ساختن فیلم دوم گاهی از فیلم اول هم سخت‌تر است؛ موقعیت نعمت‌اله بعد از بوتیک چنین موقعیتی بود. بی‌پولی نه از نظر لحن شبیه فیلم قبلی‌ست و نه داستان. تمرکز آن فیلم را هم ندارد و حتی می‌شود گفت آن‌قدر که باید، یکدست نیست؛ مقدمه‌چینی‌اش زیادی طولانی‌ست و در نیمه دوم زیادی شتاب می‌گیرد؛ برخی شخصیت‌ها (لیلا حاتمی در نیمه اول، حبیب رضایی در بخش میانی، و امیر جعفری و دوستانش در نیمه دوم) گاهی کم‌رنگ می‌شوند. لحن هم یکدست نیست، یکی دو جا موسیقی لحن کمیک را به‌اشتباه تحت تاثیر قرار می‌دهد. بااین‌حال فیلم در کل بسیار جاه‌طلبانه است و می‌شود برخی ایرادهایش را بخشید و حتی امیدوار بود که برخی چیزها حاصل شتاب‌زدگی قبل از جشنواره باشد و یک بازنگری درست پشت میز تدوین بتواند انسجامش را بیش‌تر کند (این اتفاق بی‌شک ناممکن نیست).
فیلم می‌کوشد تصویری بامزه و البته کنایی به جامعه امروز ایران بیندازد و درنتیجه چیزهایی را تصویر می‌‌کند که در کم‌تر فیلمی دیده‌ایم: این‌که خانواده‌ای در اوج استیصال هم حاضر نیستند از اثاث لوکس آپارتمان‌شان دست بردارند، و این‌که هیولای ناپیدایی به نام «حرف مردم» و «آبروریزی» چه سرنوشت غم‌انگیز و درعین‌حال مضحکی را می‌تواند پدید بیاورد تصویری‌ست از تناقض‌های این روزهای جامعه ایران. در چنین بستری‌ست که نعمت‌اله موفق می‌شود سیاه‌ترین و شاید واقع‌گراترین تصویر ممکن را از بحران اقتصادی و نیز بحران ارزش‌های اجتماعی این سال‌ها با طنز (و بدون لودگی) به نمایش درآورد؛ ماشینی که برای مایحتاج روزمره اوراق می‌شود؛ دفتر کاری که به پاتوق علاف‌ها بدل شده؛ کتاب‌هایی که در انبار باد کرده، و این همه خالی‌بندی و ریا و ظاهرسازی را در کم‌تر فیلمی دیده‌ایم. درعین‌حال موقعیت‌های نمایشی گرم و رابطه‌ها باورکردنی‌ست و شخصیت‌ها در عین بامزه بودن آن‌جایی که انتظار نداری از تیپیک‌شدن فاصله می‌گیرند؛ به‌خصوص لیلا حاتمی مرز میان بلاهت و هوشمندی را خیلی خوب نمایش می‌دهد؛ نه کاملاً توسری‌خور است، نه کاملاً سلطه‌جو، میان قدرت و ضعف در نوسان است. (چه کسی می‌گوید در کمدی نمی‌توان شخصیت خلق کرد؟)
راستش اگر ساختار روایی کمی شلخته است و بی‌نظم، تا حدی می‌توان به کارگردان و تدوین‌گر حق داد. سکانس‌ها به‌طور جداگانه آن‌قدر خوب از آب در‌آمده‌، شخصیت‌های فرعی آن‌قدر گرم و صمیمی‌اند که گویی نتوانسته‌اند از هیچ‌کدام دل بکنند. نتیجه این‌که کمی کل فدای جزء شده. هپی‌اند پایانی هم آن‌قدر تحمیلی بودنش آشکار است که بهتر است همگی درباره‌اش سکوت کنیم. طبعاً هیچ پایان شیرینی نمی‌تواند اثر این‌ همه تلخی را از بین ببرد.
بگذارید فیلم اکران شود، می‌توان بیش‌تر به آن پرداخت.

مجید اسلامی
منبع: وب لاگ "هفت و نیم"
منبع : سی‌نت