یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حاشیه یی هم ارز متن


حاشیه یی هم ارز متن
گروه ها، اقشار و طبقات اجتماعی مختلف هر کدام به نحوی با موج مشروطه خواهی همراه شدند که تحلیل خاستگاه و تبیین انگیزه های هر کدام می تواند دستمایه مقالات و تحقیقات متعددی باشد. در این میان شاید کمتر به نقش حاشیه نشینان اشاره شده باشد؛ حاشیه نشینانی که از نگاه مدیریت شهری و تعاریف جامعه شناسانه حاشیه نشین اند اما در سیاست کم از شهرنشینان و سایر اقشار و گروه های اجتماعی نبوده و نیستند. طبعاً تحقیق پیرامون تاثیرات حاشیه نشینان در تاریخ سیاسی ایران با پیدایش شهرنشینی همراه است. از این رو می توان با تخفیف در تحقیق، مطالعه در این خصوص را از زمان مشروطه آغاز کرد. کیفیت حضور حاشیه نشینان در مناسبات سیاسی ایران پیوندی عمیق با تحولات مشروطه و تاریخ پس از آن دارد.
● ذکر نمونه های تاریخی
در ابتدا سعی می شود اجمالاً به توضیح و توصیف برخی از نمونه های تاریخی اشاره شود که در آن رد پای حاشیه نشینان در صفحات تاریخ معاصر ایران آشکار شود. بدیهی است گذر ما از کوچه های تاریخ معاصر در حد رویت کلیات است و ذکر تمام جزئیات حوادث و وقایع در این مختصر نمی گنجد چراکه هر کدام از نمونه های مطرح شده توضیح مفصلی را می طلبد که محل توجه این نوشتار نیست.
پیش زمینه حضور جدی حاشیه نشینان شهری در مشروطه به حوادث میدان توپخانه در دوران استبداد صغیر بازمی گردد؛ آنگاه که محمدعلی شاه جهت سرکوب نیروهای مشروطه خواه از قدرت بازوی این گروه بهره جست و با اتکا به حاشیه نشینان تهران توانست چند صباحی بر عمر استبداد صغیر بیفزاید.
حاشیه نشینان در فتح تهران نیز موثر واقع شدند. ستارخان و باقرخان از سوی تبریز و تنکابنی از شمال و سردار اسعد بختیاری همگی به مدد حاشیه نشینان تهران توانستند مشروطه را از استبداد صغیر برهانند. در واقع سرداران مشروطه علاوه بر نیروها و قشون خود حسابی ویژه بر سپاه در حاشیه تهران باز می کردند. اما این پایان کار نبود. حاشیه نشینان وقتی به متن آمدند به عنوان ژاندارم مسلح شدند و وظیفه امنیت شهر را به عهده گرفتند. این قشر در راه انجام وظیفه خود تا مرز مجروح ساختن ستارخان نیز پیش رفتند و حادثه پارک امیر اتابک را به وجود آوردند.
به مرور زمان هر چه شهرها گسترش یافت حاشیه نشینان پرحاشیه تر شدند تا آنکه سروکله پهلوی ها در تاریخ معاصر ایران پیدا شد. حاشیه نشینی در این دوره رشد فزاینده یی یافت و متاثر از این رشد، تاثیر آنها در سیاست نیز بیش از پیش شد. نقش قابل توجه حاشیه نشینان در کودتاهای این ایام بارزترین تاثیرات این گروه در صحنه سیاست عصر پهلوی محسوب می شود. سر این رشته که در مشروطه است در دوران محمدرضا شاه پهلوی ادامه می یابد تا به انقلاب سال ۵۷ می رسد. به اعتقاد عده یی قبل از وقوع انقلاب ۵۷، حاشیه نشینی در ایران در شکل آلونک و حلبی آباد خود را نشان داد. شهر تبریز نیز از این پدیده مصون نبود و حاشیه نشینی در این شهر که از تاثیرگذارترین شهرها در تحولات تاریخ سیاسی معاصر ایران است، پدیده یی مشهود و قابل توجه است. در مجموع در ایران پیش از آغاز دهه چهل شهرنشینی رشد کندی داشت و در آستانه دهه چهل حدود ۳۳ درصد از جمعیت کشور در شهرها زندگی می کردند. با اجرای طرح اصلاحات ارضی در دوران حکومت پهلوی و افزایش درآمدهای نفتی در دهه پنجاه، رشد شهرنشینی شتاب بیشتری گرفت و این رشد چنان سرعت یافت که در سال ۵۷ جمعیت شهرنشین به ۶۴ درصد رسید. متناسب با این جمعیت شهرنشین، حاشیه نشینی نیز رشد چشمگیری داشت به نحوی که برخی بر این باورند انقلاب جمهوری اسلامی ایران حاصل پیوستن حاشیه نشینان و زاغه نشینان به نیروهای متوسط شهری است.
● کمی تامل
گرچه رویکرد ما در این مقال به مقوله حاشیه نشینی جامعه شناسانه نیست و از عوارض و تبعات اجتماعی آن می گذریم۱ اما در این بخش ضروری است تعریفی جامع از پدیده حاشیه نشینی ارائه شود تا کمکی باشد در تاملات ما و راهگشا واقع شود در بازبینی وقایع و حوادث تاریخی که پیش از این ذکر شد.
جامعه شناسان در تعریف افرادی که در حریم شهرها سکونت دارند چنین می گویند؛ معمولاً حاشیه نشینان کسانی هستند که در شهرها زندگی می کنند اما به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره نمی برند. این افراد با وجودی که در دل یا حاشیه شهرها جای دارند اما فرهنگ روستایی را همچنان حفظ کرده اند ولی در عین حال خود را شهری می دانند. همچنین در انسان شناسی نیز حاشیه نشین به فرد یا گروهی گفته می شود که فرهنگ اولیه خود را بدون اینکه فرهنگ ثانویه را جایگزین کند از دست داده است یا در عالم برزخ قرار می گیرد. انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت یا متخاصم به وجود می آید. چنین موجود دو رگه یی در آن واحد نسبت به دو فرهنگ احساس دلبستگی دارد اما از طرف دیگر خود را کاملاً به هیچ کدام متعلق نمی داند. چارلز آبرامز حاشیه را به عنوان فرآیند تصرف نواحی شهری به قصد تهیه مسکن دانسته است و نیز حاشیه نشینی را در معنای عام شامل تمام کسانی می داند که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشده اند.
۱) اگر حکایت تاثیرات حاشیه نشینان را با توجه به تعاریف مذکور و دقت بیشتری مطالعه کنیم درمی یابیم حاشیه نشینان رفتاری چندگانه در تاریخ معاصر ایران داشته اند به طوری که تحلیل رفتاری آنان از جمله پیچیدگی های مطالعات تاریخ معاصر ایران تلقی می شود. حاشیه نشینان گاه آب به آسیاب استبداد می ریزند و گاه نفس استبداد را می گیرند. حضور آنان در سیاست یک بار ماجرای میدان توپخانه را رقم می زند و بار دیگر فتح تهران و پایان استبداد صغیر محمدعلی شاه را خلق می کند. اما نقطه اشتراک همه اینها اقدام از سر احساس و عمل بدون پشتوانه های نظری است چرا که وقتی مشروطه خواه هم شدند می گفتند؛ «ما می رویم مشروطه مان را بگیریم.» گویی مشروطه هم سهم و جیره یی است که اگر دیر بجنبی از کف می رود. این رویکرد به سیاست چندان هم عجیب نیست. طبیعی است وقتی گروهی که از بسیاری از تناقض ها رنج می برد و با انبوهی از مشکلات روبه رو است نمی تواند عالمانه و آگاهانه ولو با اغراض سوء و منفعت طلبانه، اما مشخص و تعریف شده، وارد کارزار سیاست شود. نتیجه چنین ورودی حتی اگر ختم به خیر هم شود با تبعات و پیامدهایی نامبارک از جمله سوءاستفاده های سیاسی، یأس و سرخوردگی و بهره کشی توام است. نمونه این اتفاقات در حادثه پارک امیر اتابک مشهود است. اگر خیر این ورود چنین باشد خدا به داد رسد وقتی حاشیه نشینان شر به پا کنند. آن هنگام است که کمترین شرش می شود کودتای ۲۸ مرداد و نابودی جریان نهضت ملی. البته برخی بر این باورند که می توان عوارض حضور حاشیه نشینان در سپهر سیاست را به حداقل رساند و با آموزش هایی هدفمند در حد و اندازه این گروه، شورشان را با شعور سیاسی پیوند داد. از نظر اینان راهکار چه باشد و آخرالامر موفق باشند یا خیر، بر نویسنده پوشیده است.
۲) عده یی در توان تاثیرگذاری گروه های حاشیه نشین تردید دارند و معتقدند آنها معمولاً از قدرت چندانی برای اثرگذاری برخوردار نیستند و اگر هم باشند توانشان در ویرانگری بیش از سازندگی و آفرینش است. این ادعا متشکل از دو فرض است؛ فرض نخست محدود بودن قدرت حاشیه نشینان شهری است و فرض دوم وجه غالب تخریبی همین قدرت اندک است. اشارتی که در بخش نخست پیرامون تاثیر حاشیه نشینان در تاریخ معاصر ایران آمد می تواند ناقض فرض اول مدعای مذکور باشد اما همان نمونه ها دلیلی است بر فرض دوم. البته مکمل این دلیل نکته یی است که پیش از این مطرح شد (در بخش ۱) اصولاً در بازار عرضه و تقاضای سیاست، این تعامل مرضی الطرفین است. حاشیه نشینان و برخی از پیشروان و نخبگان همدیگر را پشتیبانی می کنند. تقاضای برخی از پیشروان در مقاطعی بنا به اقتضائاتی قدرت تخریب و آشوب است و در مقابل حاشیه نشینان این دعوت را لبیک می گویند و ویرانگری را عرضه می کنند. قابل توجه است محمدعلی شاه نیز پی به این نکته برده بود. او که از اقدامات انقلابی انجمن ها۲ واهمه داشت در ۲۱ شوال ۱۳۲۵ از مجلس انحلال آنها را تقاضا کرد و پیغام داد؛ «اشرار تماماً هر یک به اسم انجمن برای خودشان محلی معین کرده و مخل آسایش اهالی و نظم شهر شده و سایر انجمن های صحیح را بدنام کرده. امروز مداخله به تمام امورات سیاسی و دولتی و مجلس پارلمنت می نمایند... اگر برای حفظ مجلس است حفظ مجلس به موجب عهدی که با قرآن خدا در نگاهداری مشروطه نموده ام برعهده شخص من است نه رعیت. پس این حرکات چیست... از امروز از انجمن هایی که مقصودشان بی نظمی و تولید فساد است باید به کلی جلوگیری شود.»۳
۳) قابل ذکر است حاشیه نشینی پدیده یی است که هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته وجود داشته و دارد و تنها تفاوت آن در کشورهای توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه، از حیث ریشه های تاریخی به وجود آورنده آن و رفتار کالبدی و اجتماعی آن است. در ایران گروه های حاشیه نشین همواره با فراهم شدن مقدماتی متناسب با زمان و مکان، اشتهای سیری ناپذیری جهت حضور در صحنه سیاسی کشور دارند. این نوشتار عهده دار این پاسخ نیست که این رغبت خوب است یا بد؟ هر چه هست حاشیه نشینان علاقه دارند «به هر نحوی» در قدرت موثر باشند. نویسنده این فرصت را داشته است در برخی از طرح های نظرسنجی به عنوان پرسشگر شرکت کند. از تجربه کوتاهم چنین حاصل شده است که پرسشگران در هر طرحی بر سر انتخاب حوزه پرسشگری در مناطق جنوبی و حاشیه یی شهر تهران رقابت می کردند و در مقابل کمتر کسی حاضر بود سراغ مناطق یک تا پنج این کلانشهر برود حتی اگر مبلغ قابل توجهی به حقوق اش افزوده می شد. می دانید چرا؟ وقتی به مناطق جنوبی می رفتید همه اشتیاق داشتند در طرح نظرسنجی (هرچه باشد از طرح سهمیه بندی بنزین گرفته تا انتخابات مجلس هشتم) شرکت کنند. کمتر پیش می آمد در این مناطق کسی پاسخ نگوید و نظرش را بیان نکند. هر چند بسیاری از پاسخ ها غیرواقعی بود اما امان از مناطق شمالی شهر. جدای از متراژهای بالای خانه ها و راه رفتن بیشتر پرسشگر هر زنگی را که بزنی پاسخی منفعلانه می شنوی. در بهترین حالت در پشت آیفون که معمولاً مجهز به دوربین است حاضر می شوند و می گویند؛ «برو جوان، ما حال و حوصله این کارها را نداریم.» اگر بخت یار باشد و جوانی حاضر شود هم می گوید؛ «آقا حرف اول و آخر را پول می زند، نظرسنجی سیری چند؟»
تقریباً مشخص است از این مثال و مقدمات مطرح شده چه هدفی را پیگیری می کردم. حاشیه نشینی حاشیه یی مهم تر یا حداقل هم ارز متن است خصوصاً وقتی پای سیاست به میان می آید.
انتخابات برای حاشیه نشینان بسیار مهم است. آنها انتخابات را تنها مجال حضور در قدرت و مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می دانند. از این رو انتخابات را از عمق جان دوست می دارند و آن را ارج می نهند. انتخابات برای حاشیه نشینان آغاز دموکراسی و پایان مشارکت است زیرا این گروه انتخابات را فرصتی برای ابراز عقاید و نظرات خود می داند که از این رهگذر فکر و نظری که در گذشته چندان اهمیتی نداشت، به واسطه انتخابات قدر و منزلتی می یابد. از این روست که آنها با وجود تمام مشکلات و معضلات پیش روی شان چشم امید به انتخابات دارند.۴ فرآیند دموکراسی خواهی برای حاشیه نشینان از زمان آغاز تبلیغات نامزدها شروع می شود و هنگام اخذ رای اوج می گیرد و با اعلام نتایج پایان می یابد. در این باب بسیار می توان گفت اما در پایان نظرتان را به آماری در این باب جلب می کنم زیرا همان طور که مطرح شد رفتار حاشیه نشینان و رویکرد آنان به انتخابات در زمان حاضر حاصل مشاهدات عینی نویسنده است.
۱) قالیباف (شهردار تهران)؛ پنجاه درصد تهرانی ها حاشیه نشین هستند.
۲) آخرین آمار در مورد تعداد حاشیه نشینان دیگر شهرهای بزرگ؛
▪ مشهد؛ چهارهزار نفر
▪ اهواز؛ سیصدهزار نفر
حسین سخنور
پی نوشت ها؛
۱- از جمله عوارض و تبعات اجتماعی پدیده حاشیه نشینی می توان اعتیاد، عدم امنیت، جرم زا بودن این مناطق و نیز مامن و پناهگاه امن برای بزهکاران را برشمرد.
۲- جهت مطالعه بیشتر در خصوص نقش «انجمن ها» در مشروطه رجوع شود به؛
کسروی و تاریخ، یزدانی
۳- مذاکرات مجالس مشروطه.
۴- سفرهای استانی دولت نهم را می توان به امیدهای گروه های حاشیه نشین اضافه کرد. توضیح و تشریح این بحث مجالی دیگر می طلبد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید