سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

۴ چالش‌ قرن‌ ۲۱ فاناتیکر ها


۴ چالش‌ قرن‌ ۲۱ فاناتیکر ها
انگلستان‌ در تمام‌ سالهای‌ گذشته‌ با تدارك‌ و هزینه‌ و به‌ كارگیری‌ پرسنل‌ عظیمی‌ فكر می‌كرد كه‌ قادر است‌ با شرایط‌ ویژه‌یی‌ كه‌ این‌ كشور دارد از جمله‌ جزیره‌ بودن‌ و تجربه‌ جنگ‌ چریكی‌ (با ایرلندی‌ ها) و سابقه‌ طولانی‌ تجاوز به‌ بسیاری‌ از كشورهای‌ دیگر و هزینه‌ سرسام‌آور بودجه‌ نظامی‌ و سازمان‌ امنیت‌ با كارمندان‌ بسیار زبده‌ و آموزش‌ دیده‌ كه‌ در سراسر جهان‌ فعال‌ هستند قادر است‌ جلوی‌ حمله‌ از خارج‌ را بگیرد، همان‌ دیدگاهی‌ كه‌ امریكا تا پیش‌ از ۱۱ سپتامبر در تصور آن‌ بود.انفجارهای‌ پی‌ در پی‌ و تدارك‌ دیده‌ شده‌ كه‌ همزمان‌ درچند نقطه‌ حساس‌ شهر لندن‌ رخ‌ داد و سیستم‌ مخابرات‌ شهر را نیز مختل‌ كرد در شرایطی‌ اتفاق‌ افتاد كه‌ تونی‌ بلرنخست‌ وزیر انگلستان‌ قصد داشت‌ تا با مستمسك‌ قرار دادن‌ كمك‌ به‌ كشورهای‌ آفریقایی‌ وجهه‌ از دست‌ رفته‌ این‌ كشوررا در جهان‌ به‌ آن‌ باز گرداند.تمامی‌ دست‌ اندر كاران‌ سیاست‌ در مورد عدم‌ موفقیت‌ كنفرانس‌ گروه‌ هشت‌ اتفاق‌ نظر داشتند چون‌ این‌ بار تضادهای‌ بین‌ كشورهای‌ غربی‌ از یك‌ طرف‌ و فشار بیش‌ از اندازه‌ توده‌ های‌ میلیونی‌ از سراسر جهان‌ و اتحادیه‌ های‌ مختلف‌ جهانی‌ (از جمله‌ اتحادیه‌ آفریقا و شانگهای‌) و حتی‌ بر گزاری‌ همزمان‌ كنسرت‌ های‌ موسیقی‌ در بیش‌ از ده‌ كشور جهان‌ جهت‌ پشتیبانی‌ از
كشورهای‌ فقیر كه‌ با استقبال‌ بی‌سابقه‌ ده‌ ها هزار جوان‌ كشورهای‌ مختلف‌ مواجه‌ شد و فشار به‌ امریكا برای‌ پیوستن‌ به‌ پروتكل‌ محیط‌ زیستی‌ كیوتو و عدم‌ موافقت‌ امریكا با آن‌ نمی‌ توانست‌ حامل‌ دستاوردی‌ برای‌ گروه‌ G۸ باشد.كشورهای‌ عضو اتحادیه‌ شانگهای‌ طی‌ قطعنامه‌ یی‌ از امریكا خواسته‌ بودند كه‌ نیروهایش‌ را ازكشورهای‌ آسیای‌ میانه‌ خارج‌ كند و كشورهای‌ آفریقایی‌ نیز درخواست‌ عدم‌ دخالت‌ در امور داخلی‌ كشورهای‌ آفریقایی‌ و همزمان‌ بخشودگی‌ بدهكاری‌های‌ خود از طرف‌ بانكهای‌ غربی‌ و ژاپن‌ را كرده‌ بودند. كنفرانس‌ اتحادیه‌ آفریقا به‌ اتفاق‌ آرا خواهان‌ همكاری‌ تكنولوژیكی‌ و مدیریتی‌ و رابطه‌ تجاری‌ عادلانه‌ و برابر با كشورهای‌ گروه‌ فوق‌ شده‌ بود.در این‌ شرایط‌ تنها توافقی‌ كه‌ به‌عمل‌ آمد امكان‌ كمك‌ ۵۰ میلیاردی‌ به‌ كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ تا سال‌ ۲۰۱۰را دربر می‌گیرد كه‌ همانند همه‌ قول‌ و قرارهای‌ كشورهای‌ صنعتی‌ پا در هواست‌. در قطعنامه‌ پایانی‌ این‌ كنفرانس‌ كه‌ تحت‌ شعاع‌ بمب‌ ها قرار داشت‌ پیش‌ بینی‌ شده‌ است‌ كه‌ از مقدار فوق‌ ۲۵ میلیارد دلار به‌ آفریقا تعلق‌ خواهد گرفت‌ و برای‌ كشور فلسطین‌ هم‌ سه‌ میلیارد دلاردر نظر گرفته‌ شده‌ است‌.روزنامه‌های‌ غربی‌ طی‌ هفته‌ گذشته‌ اذعان‌ كرده‌ بودند كه‌ كمك‌ های‌ این‌ چنینی‌ تنها یك‌ پز خالی‌ بیش‌ نیست‌ چون‌ قراردادهای‌ اجرایی‌ و نظارتی‌ باید از طرف‌ كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ با كشورهای‌ كمك‌ كننده‌ منعقد شود بدین‌ ترتیب‌ بیش‌ از ۹۰ درصد كمك‌های‌ ادعایی‌ اساسا از كشورهای‌ كمك‌ كننده‌ غربی‌ خارج‌ نمی‌شود مضافا به‌ اینكه‌ معادل‌ مبلغ‌ كمك‌ در نظر گرفته‌ شده‌ بر بدهكاری‌ كشورهای‌ جهان‌ سوم‌ افزوده‌ می‌شود. كشورهای‌ آفریقایی‌ بیش‌ از ۴۰ میلیارد دلار به‌ كشورهای‌ غربی‌ بدهكارند كه‌ با احتساب‌ بهره‌ بانكی‌ و تاخیر در باز پرداخت‌ وام‌ دریافتی‌ هرساله‌ بر مقدار آن‌ افزوده‌ می‌شود.كنفرانس‌ گروه‌ هفت‌ بعلاوه‌ یك‌ نتوانست‌ بر سر یك‌ برنامه‌ مشخا در رابطه‌ با آلودگی‌ هوا همانطور كه‌ پیش‌بینی‌ می‌شد به‌ توا فق‌ برسد اگر چه‌ این‌ بار كشورهای‌ برزیل‌، هندوستان‌، مكزیك‌، چین‌ و آفریقای‌ جنوبی‌ كه‌ به‌عنوان‌ ناظر در كنفرانس‌ شركت‌ داشتند مشتركا در اولین‌ روز برگزاری‌ كنفرانس‌ طی‌ قطعنامه‌ یی‌ از امریكا و كشورهای‌ غربی‌ خواسته‌ بودند به‌عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ آلوده‌ كنندگان‌ محیط‌ زیست‌ مسوولیت‌ بیشتری‌ در این‌ رابطه‌ به‌عهده‌ بگیرند و بطور مشخا از امریكا درخواست‌ شده‌ بود به‌ پروتكل‌ كیوتو بپیوندد كه‌ امریكا همچنان‌ با آن‌ مخالفت‌ می‌كند.با توجه‌ به‌ مسائل‌ فوق‌ باید گفت‌ كه‌ این‌ كنفرانس‌ نه‌ تنها موفقیتی‌ در بر نداشته‌ است‌ بلكه‌ تضادهای‌ موجود بین‌ كشورهای‌ قدرتمند و ثروتمند را كه‌ خواهان‌ هژمونی‌ و سهم‌ بیشتربر جهانند افزایش‌ داده‌ و قطب‌ گرایی‌ را بیشتر نمایان‌ كرده‌ است‌ ضمن‌ آنكه‌ فاصله‌ كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ و قدرت‌ های‌ تازه‌ را با هفت‌ كشور صنعتی‌ غرب‌ و ژاپن‌ بیشتر كرده‌ است‌.در رابطه‌ با عملیات‌ تروریستی‌ در لندن‌ كه‌ منجر به‌ كشته‌ و زخمی‌ شدن‌ صدها نفر شده‌ و حیثیت‌ امنیتی‌ انگلستان‌ و غرب‌ را بر باد داده‌ است‌ هنوز اخبار و اطلاعات‌ موؤقی‌ به‌ بیرون‌ درز نكرده‌ است‌. با تبلیغات‌ گسترده‌ و همزمان‌ رسانه‌های‌ غربی‌ در این‌ رابطه‌ همانند عملیات‌ تروریستی‌ در نیویورك‌ به‌ نظر می‌رسد برنامه‌ تازه‌یی‌ در دستور كار قرار گرفته‌ است‌ كه‌ باید به‌دقت‌ مورد مطالعه‌ قرار گیرد. انگلستان‌ كوشش‌ كرده‌ است‌ تا با استفاده‌ از این‌ واقعه‌ و كنفرانس‌ گروه‌ هشت‌ یك‌ بار دیگر تلاش‌ كند تا كشورهای‌ پاره‌ پاره‌ اروپایی‌ را كه‌ خود درپاشیدگی‌ آن‌ نقش‌ مستقیمی‌ بازی‌ كرده‌ است‌ به‌هم‌ وصله‌ زند و رابطه‌ گسسته‌ اروپا و امریكا را مجددا بر قرار كند تا شاید اعتماد لازم‌ دوباره‌ ایجاد گردد.از آنجا كه‌ ریشه‌ ترور در خود سیستم‌ های‌ ناعادلانه‌ كشورهای‌ امپریالیستی‌ و تضادهای‌ حل‌ نشده‌ و رو به‌ گسترش‌ در اؤر رقابت‌ های‌ جهانی‌ برای‌ تقسیم‌ مجدد جهان‌ نهفته‌ است‌، مقاله‌ زیر چهار چالش‌ قرن‌ بیست‌ و یكم‌ «امپریالیسم‌، تروریسم‌، فاناتیسم‌ و جدایی‌ طلبی‌ مذهبی‌ (سپاراتیسم‌ مذهبی‌)» را به‌ تصویر می‌كشد.
چهار چالش‌ قرن‌ بیست‌ و یكم‌
امپریالیسم‌، تروریسم‌، فاناتیسم‌ و سپاراتیسم‌ مذهبی‌ (جدایی‌ طلبی‌ مذهبی‌) بدون‌ هیچ‌ تردیدی‌ در دید توده‌ هایر جهان‌ چالش‌های‌ بزرگ‌ و تعیین‌ كننده‌ در قرن‌ پیش‌ روی‌ ما است‌. در قرن‌ گذشته‌ حاكمیت‌ غالب‌ سیستم‌ فئودالی‌ برای‌ همیشه‌ از صحنه‌ كره‌ خاكی‌ محو ونابود شد ولی‌ همزمان‌ با نابودی‌ طبقات‌ فئودال‌ طبقات‌ دیگری‌ پا به‌ عرصه‌ وجود گذاشتند كه‌ به‌ منابع‌ طبیعی‌ و امكانات‌ داخلی‌ خود قانع‌ نبوده‌ و در صدد گسترش‌ سرزمین‌ خود و حاكمیت‌ بر دیگران‌ بر آمدند. این‌ طبقات‌ بقای‌ خود را در قدرت‌ نظامی‌ و تجاوز و اشغال‌ سرزمین‌های‌ دیگر دیدند كه‌ علاوه‌ بر مقاومت‌ توده‌های‌ جهان‌ و كشورهای‌ زیر سلطه‌ در بین‌ خود این‌ قدرتمندان‌ نیز جنگ‌ و جدل‌ بی‌شماری‌ در گرفته‌ است‌ كه‌ هنوز پایانی‌ برآن‌ متصور نیست‌.اشكال‌ مقاومت‌ كه‌ در ابتدابرای‌ استقلال‌ پیش‌ می‌رفت‌ شكل‌ تكاملی‌ بهتری‌ به‌خود گرفته‌ و ملت‌های‌ كشورهای‌ مختلف‌ برای‌ دفاع‌ از منافع‌ خود احزاب‌ و سازمانها را تدارك‌ دیدند كه‌ تاؤیر سرنوشت‌ سازی‌ در پیشبرد مبارزه‌ برای‌ استقلال‌ و در پی‌ آن‌ برای‌ اصلاحات‌ دموكراتیك‌ داشته‌ است‌ و این‌ تكامل‌ هنوز ادامه‌ دارد و در سراسرجهان‌ به‌ اشكال‌ مختلف‌ خود را با توجه‌ به‌ شرایط‌ كشورها عرضه‌ می‌كند ولی‌ در مقابل‌ آن‌ چهار نیروی‌ مخرب‌ فوق‌ به‌ مقاومت‌
مرگ‌ و زندگی‌ دست‌ زده‌ و با تمام‌ توان‌ خود در صدد تخریب‌ این‌ روند تكاملی‌ هستند و فكر می‌ كنند كه‌ می‌توانند این‌ خواست‌ها را سركوب‌ كرده‌ و شرایط‌ خود را به‌ توده‌ های‌ جهان‌ تحمیل‌ كنند.امپریالیسم‌
بزرگترین‌ نیروی‌ تخریبی‌ در عرصه‌ جهانی‌ امپریالیسم‌ است‌. امپریالیسم‌ به‌ زبان‌ عامیانه‌ یعنی‌ كشوری‌ كه‌ قصد دارد با گسترش‌ خود از طریق‌ نظامی‌ به‌ یك‌ امپراتوری‌ تبدیل‌ شودو خود را اگر بتواند بر جهان‌ و اگر نه‌ در گوشه‌یی‌ از جهان‌ تحمیل‌ كند. این‌ هدف‌ در ابتدا اشغال‌ كشورها را در بر می‌گیرد و بعداز آن‌ از بین‌ بردن‌ تمامی‌ خصوصیات‌ فرهنگی‌ و آداب‌ و سنت‌ و زبان‌ و اقتصاد و زیر بنا و در مجموع‌ هویت‌ های‌ ملی‌ را هدف‌ قرار می‌دهد. در دوقرن‌ گذشته‌ امریكا كه‌ فقط‌ كرانه‌ شرقی‌ قاره‌ امریكای‌ شمالی‌ را دربر می‌گرفت‌ به‌ سرزمین‌ با وسعت‌ وجمعیت‌ امروزی‌ تبدیل‌ شده‌ و علاوه‌ بر نابودی‌ سرخ‌ پوستان‌ از فرهنگ‌ و تمدن‌ آنها چیزی‌ باقی‌ نگذاشته‌ و مناطق‌ جنوب‌ كشور را كه‌ متعلق‌ به‌ مكزیك‌ با آن‌ فرهنگ‌ غنی‌ بود ضمیمه‌ خاك‌ خود كرده‌ است‌.این‌ شكل‌ كشور گشایی‌ قبلا از طریق‌ كشورهای‌ دیگر اروپایی‌ تجربه‌ شده‌ بودأ انگلستان‌، اسپانیا، پرتغال‌، فرانسه‌، بلژیك‌، آلمان‌ و روسیه‌ و سایر كشورهای‌ اروپایی‌ نیز با توجه‌ به‌ توان‌ نظامی‌ و اقتصادی‌ خود كوشش‌هایی‌ در این‌ زمینه‌ به‌عمل‌ آوردند ولی‌ در اثر رقابت‌ با همدیگر و مقاومت‌ توده‌های‌ جهان‌ هم‌ خود از صحنه‌ خارج‌ شدند و هم‌ كشورهای‌ زیر سلطه‌ شان‌ به‌ استقلال‌ مرزی‌ رسیدند. در قرن‌ گذشته‌ تعریف‌ علمی‌تری‌ از این‌ پدیده‌ توسط‌ لنین‌ ارایه‌ شد. تمام‌ مراحل‌ فوق‌ را روسیه‌ تزاری‌ هم‌ طی‌ كرده‌ بود كه‌ امروزه‌ این‌ وسعت‌ را پیدا كرده‌ است‌. بنا به‌ تعریف‌ لنین‌ امپریالیسم‌ آخرین‌ مرحله‌ سرمایه‌داری‌ است‌ كه‌ شكل‌ آن‌ تغییر كرده‌ و به‌ صورت‌ انحصارات‌ بزرگ‌ خود را به‌ جهان‌ تحمیل‌ خواهد كرد. اگر سرمایه‌داری‌ در بطن‌ سیستم‌ فئودالی‌ به‌ رشد خود ادامه‌ داد و پتانسیل‌ بزرگی‌ از خود بروز داد براساس‌ تز لنین‌ در اؤر رقابت‌ افسار گسیخته‌ و فشارنظامی‌ به‌ پاشیدگی‌ خودبیشتر دامن‌ زده‌ و شرایطی‌ را ایجاد خواهد كرد كه‌ توده‌ ها ابتكار عمل‌ را به‌ دست‌ گیرند و از این‌ لحظه‌ دیگر این‌ سیستم‌ شروع‌ به‌ مقاومت‌ بیهوده‌ كرده‌ و علاوه‌ بر تخریب‌ در سطح‌ جهان‌ به‌ تلاشی‌ خود نیز كمك‌ خواهد كرد.روند تاریخی‌ قرن‌ گذشته‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ بعداز انقلاب‌ اكتبر امپریالیسم‌ همان‌ نقش‌ فئودال‌ها را در برابر سیستم‌ سرمایه‌داری‌ در رابطه‌ با روند مالكیت‌ اجتماعی‌ كه‌ در جهت‌ پیشرفت‌ و تكامل‌ است‌ به‌ عهده‌ گرفته‌ است‌ و عملا نه‌ اینكه‌ نمی‌تواند كوچك‌ترین‌ مسائل‌ جهانی‌ را حل‌ كند بلكه‌ بر پیچیدگی‌ و بحرانی‌ كردن‌ آن‌ می‌ افزاید. نگاهی‌ به‌ عملكرد چهارده‌ سال‌ گذشته‌ این‌ سیستم‌ در جهان‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ دنیا هرگز تا این‌ اندازه‌ بی‌ ؤبات‌ و پر از بحران‌ نبوده‌ است‌. هرگز در هیچ‌ دوره‌ تاریخی‌ در جهان‌ این‌همه‌ خسارت‌ بر مردم‌ و اقتصاد جهان‌ وارد نیامده‌ است‌. سه‌ جنگ‌ بزرگ‌ علیه‌ یوگسلاوی‌، افغانستان‌ و عراق‌ گوشه‌ یی‌ از این‌ عملكرد را نشان‌ می‌دهد.اگر در جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ دو میلیون‌ تن‌ بمب‌ بر روی‌ كره‌ خاكی‌ ریخته‌ شد در جنگ‌ جنوب‌ شرقی‌ آسیا علیه‌ ویتنام‌، كامبوج‌ و لائوس‌ بیش‌ از سیصد برابر و در جنگ‌ عراق‌ حتی‌ از بمب‌های‌ ده‌ تنی‌ كه‌ قدرت‌ تخریبی‌ یك‌ بمب‌ اتمی‌ را دارد نیز بهره‌ گرفته‌ شده‌ است‌. در عراق‌ مقدار استفاده‌ شده‌ از سلاحهای‌ مختلف‌ و هزینه‌ جنگ‌ قابل‌ مقایسه‌ با جنگ‌ جنوب‌ شرقی‌ آسیا نیست‌ و یا در یوگسلاوی‌ تنها امریكا با از دست‌ دادن‌ یك‌ هواپیما یك‌ میلیارد دلار خسارت‌ دیده‌ است‌ كه‌ خود نشاندهنده‌ قدرت‌ تخریبی‌ این‌ هیولای‌ قرن‌ است‌.مقایسه‌ قدرت‌ تخریبی‌ امپریالیستی‌ به‌وضوح‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ این‌ نیرو فقط‌ نقش‌ تخریبی‌ داشته‌ و بزرگترین‌ خطر برای‌ جهان‌ متمدن‌ و بشریت‌ امروزی‌ است‌. این‌ نیرو قصد دارد به‌ هر قیمت‌ و در حد توان‌ خود به‌ تخریب‌ زیربنای‌ اقتصادی‌ كشورها پرداخته‌ تا به‌ خیال‌ خود مدت‌ عمر خود را طولانی‌تر كند. بنابراین‌ عقب‌ افتاده‌ ترین‌ و مرتجع‌ ترین‌ و مخوف‌ ترین‌ سیستم‌ موجود در جهان‌ همین‌ سیستم‌ امپریالیستی‌ است‌.خطر بزرگ‌ دیگری‌ كه‌ جهان‌ را تهدید می‌كند قدرت‌ خرید مزدوران‌ توسط‌ این‌ سیستم‌ است‌. تمامی‌ كسانی‌ كه‌ به‌ هر دلیل‌ در پی‌ این‌ سیستم‌ روان‌ هستند كاملا و آگاهانه‌ از آن‌ پشتیبانی‌ كرده‌ و منافع‌ خود را بدرستی‌ تشخیا داده‌اند. لژیون‌های‌ فرانسوی‌ كه‌ زنده‌ مانده‌اند هنوز حاضرند در صورت‌ درخواست‌ دولت‌ از آنها به‌ عنوان‌ سرباز حرفه‌یی‌ به‌ جنگ‌ فرستاده‌ شوند. این‌ نیروی‌ تخریبی‌ بزرگترین‌ مانع‌ بر سر راه‌ پیشرفت‌ و تكامل‌ جوامع‌ بشری‌ بوده‌ و به‌همین‌ دلیل‌ بزرگترین‌ مقاومت‌ را در جهان‌ علیه‌ خود بر انگیخته‌ است‌ و طبعا تا شكست‌ كامل‌ خود در جهان‌ آنچه‌ در توان‌ دارد بكار خواهد بست‌ تا خود را حفظ‌ كند ولی‌ تاریخ‌ نشان‌ داده‌ است‌ تا تجاوز هست‌ مقاومت‌ هم‌ هست‌. تجربه‌ مبارزاتی‌ مردم‌ عراق‌ نمونه‌ یی‌ از آن‌ جمله‌ است‌. تمامی‌ قدرت‌ های‌ بزرگ‌ همانند انگلستان‌ و آلمان‌ و روسیه‌ وژاپن‌ و دیگر كشورها این‌ مسیر را طی‌ كرده‌ اند. حتی‌ اگر همه‌ این‌ كشورها با هم‌ متحد شوند باز هم‌ در برابر مقاومت‌ مردم‌ جهانی‌ محكوم‌ به‌ شكست‌ هستند بنابراین‌ شكست‌ امپریالیسم‌ حتمی‌ است‌. این‌ نیروی‌ ارتجاعی‌ و مخرب‌ و بازدارنده‌ كه‌ متعلق‌ به‌ گذشته‌ است‌ و به‌ اقصا نقاط‌ جهان‌ تهاجم‌ كرده‌ تا با نشان‌ دادن‌ قدرت‌ نظامی‌ خود ایجاد رعب‌ و وحشت‌ كند راهی‌ جز شكست‌
و سرافكندگی‌ در پیش‌ ندارد.
تروریسم‌
هر چقدر شدت‌ بربریت‌ سیستم‌ امپریالیستی‌ بیشتر شود این‌ امكان‌ را به‌ كشورهای‌ رقیب‌ خواهد داد تا با هر وسیله‌ ممكن‌ و موجود پیروزی‌ طرف‌ مقابل‌ را ناممكن‌ سازند. یكی‌ از ابزارهای‌ این‌ مقاومت‌ اقدامات‌ تروریستی‌ است‌. توجیه‌ آنها بسیار ساده‌است‌ «شما ما را با بمب‌های‌ خود از طریق‌ هوا و دریا و زمین‌ می‌كشید و ادعا می‌كنید كه‌ قوانین‌ جهانی‌ را زیر پا نگذاشته‌ اید ولی‌ شما بیشترین‌ تلفات‌ را به‌ مردم‌ عادی‌ وارد می‌كنید بنابراین‌ ماهم‌ همین‌ كار را بر علیه‌ شما می‌كنیم‌.»تروریست‌ بینش‌ و عملكرد یك‌ گروه‌ و یا یك‌ سازمان‌ و یا یك‌ دولت‌ است‌ كه‌ می‌خواهد با ترور و ایجاد رعب‌ و وحشت‌ به‌ امیال‌ خود دست‌ یابد برای‌ این‌ گروه‌ همانند امپریالیسم‌ هر امكانی‌ برای‌ پیشبرد اهداف‌ قابل‌ استفاده‌ است‌ با این‌ تفاوت‌ كه‌ از منابع‌ مالی‌ و نظامی‌ امپریالیسم‌ بر خوردار نیست‌ معمولا تروریست‌ها در كشورهایی‌ كه‌ رقابت‌ بر سر تقسیم‌ قدرت‌ بشدت‌ جریان‌ دارد زمینه‌ خوبی‌ برای‌ فعالیت‌ دارند. دید این‌ شیوه‌ تخریبی‌ در آن‌ است‌ كه‌ حاكمانی‌ را كه‌ بیشتر به‌ مال‌ و منال‌ خود چسبیده‌ اند به‌ وحشت‌ انداخته‌ و تضاد داخلی‌ آنها را افزایش‌ می‌دهد.برای‌ تروریست‌ها كه‌ عملكرد آنها در واقع‌ روی‌ دیگر اقدامات‌ امپریالیسم‌ است‌ استفاده‌ از هر امكانی‌ مجاز است‌ و هر هدفی‌ را كه‌ بشود مورد حمله‌ قرار داد بخصوص‌ مكان‌های‌ عمومی‌ غیرقابل‌ دفاع‌ را در نظردارند در تمام‌ جنگ‌های‌ كشورهای‌ بزرگ‌ علیه‌ یكدیگر یكی‌ از شیوه‌ های‌ رایج‌ اقدامات‌ تروریستی‌ بوده‌ است‌. مثلا خود امریكا در امریكای‌ لاتین‌ برای‌ نابودی‌ نیروهای‌ مقاومت‌ از همین‌ شیوه‌ به‌ صورت‌ گسترده‌ استفاده‌ كرده‌ است‌ و هنوز هم‌ می‌كند. به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ آبشخور تروریسم‌ سیستم‌های‌ امپریالیستی‌ هستند. نمونه‌ های‌ آن‌ استفاده‌ از این‌ شیوه‌ در هرسه‌ جنگ‌ كشورهای‌ غربی‌ علیه‌ ك
شورهای‌ یوگسلاوی‌ وافغانستان‌ و عراق‌ است‌. سازمان‌های‌ تروریستی‌ یك‌ ویژگی‌ دیگر هم‌ دارند آنها به‌ راه‌ حل‌های‌ عجولانه‌ اعتقاد داشته‌ و بیشتر اقدامات‌ آنها ضربه‌ زدن‌ به‌ طرف‌ مقابل‌ است‌ و نه‌ كسب‌ قدرت‌ و به‌ محض‌ محروم‌ شدن‌ از حمایت‌ دست‌ از اقدامات‌ خود بر می‌ دارند.تروریسم‌ دولتی‌ لغت‌ جا افتاده‌یی‌ است‌ كه‌ سالیان‌ سال‌ است‌ ورد زبان‌هااست‌. از سال‌ ۱۹۴۸یعنی‌ از بدو پیدایش‌ اسراییل‌ تا به‌ امروز این‌ رژیم‌ همواره‌ از شیوه‌ ترور دولتی‌ برای‌ پیشبرد مقاصد خود به‌ همراه‌ امریكا و انگلستان‌ در سراسر دنیا استفاده‌ كرده‌ است‌. این‌ شیوه‌ جهت‌ سركوب‌ مخالفان‌ در انگلستان‌ علیه‌ ایرلندی‌ ها و در اسپانیا علیه‌ باسك‌ها و در یونان‌ و پرتغال‌ و دیگر كشورها همانند تركیه‌ از طرف‌ ماموران‌ امنیتی‌ حكومتی‌ به‌ كار برده‌ می‌شود تا از تشكیل‌ گروه‌های‌ مخالف‌ و بخصوص‌ نیروهای‌ مترقی‌ جلوگیری‌ شود.
فاناتیسم‌
این‌ پدیده‌ مخرب‌ با این‌ عملكرد امروزی‌ خود چندان‌ سابقه‌ طولانی‌ ندارد. فاناتیسم‌ در واقع‌ پافشاری‌ بر روی‌ ایده‌ها و عقاید گذشته‌ و دفاع‌ از آن‌ بدون‌ كوچك‌ترین‌ امكان‌ تجدیدنظر است‌. این‌ تفكر هرگونه‌ بحث‌ و مجادله‌ را در این‌ مورد رد كرده‌ و هیچ‌ گروه‌ و نظر دیگری‌ را بر حق‌ نمی‌داند . «فاناتیكر»ها كه‌ در كار سیاسی‌ فعال‌ هستند ریشه‌ مذهبی‌ دارند و حتی‌ آن‌ بخشی‌ هم‌ كه‌ از نیروهای‌ چپ‌ منشعب‌ شده‌اند و این‌ طرز تفكر را به‌عنوان‌ راه‌ حل‌ پذیرفته‌اند نیز جزو فاناتیكرها به‌حساب‌ می‌آیند.این‌ گروه‌ها تكامل‌ و تجارب‌ دیگران‌ را قبول‌ نداشته‌ و بیشتر مبدا را در نظر دارند و عموما به‌وسیله‌ یك‌ فرد اداره‌ و یا هدایت‌ می‌شوند. فاناتیسم‌ طرفداران‌ خود را بطور كلی‌ كور و كر كرده‌ و آنچنان‌ تبلیغ‌ می‌ كنند كه‌ تحت‌ سلطه‌ فكری‌ فرماندهان‌ باشند. آنها با توجه‌ به‌ اینكه‌ در حاكمیت‌ نیستند و شانس‌ آن‌ را ندارند كه‌ در عمل‌ عقاید به‌ غایت‌ خطرناك‌ خود را تجربه‌ كنند بیشتر خود را منفرد كرده‌ و حتی‌ در مواردی‌ دست‌ به‌ خودكشی‌ دسته‌ جمعی‌ می‌زنند. فاناتیسم‌ بیشتر شامل‌ گروهای‌ مذهبی‌ می‌شود كه‌ اگر این‌ تفكرات‌ خود را با سیاست‌ قاطی‌ كنند به‌ یك‌ جریان‌ غیر قابل‌ كنترل‌ و خطرناك‌ تبدیل‌ می‌ شوند.در شرایط‌ فعلی‌ سه‌ گروه‌ فاناتیكر بسیار خطرناك‌ در مقابل‌ هم‌ قرار گرفته‌اند یكی‌ فاناتیسم‌ مذهب‌ مسیحی‌ است‌ كه‌ در تعدادی‌ از كشورهای‌ غربی‌ از جمله‌ در امریكا در حاكمیت‌ هستند و تقریبا تمامی‌ جناح‌های‌ محافظه‌كار را پشت‌ سر خود جمع‌ كرده‌اند و حتی‌ تئوری‌ جنگ‌ تمدن‌ ها كه‌ منظور آن‌ نابودی‌ تمامی‌ مذاهب‌ و تمدن‌های‌ دیگر است‌ را تحت‌ عنوان‌ ما برتریم‌ تئوریزه‌ كرده‌ند.این‌ تز نیات‌ بسیار خطرناك‌ این‌ نوع‌ فاناتیسم‌ را می‌دهد. این‌ جریان‌ با توجه‌ به‌ امكانات‌ نظامی‌ و مالی‌ و پشتیبانی‌ نیروهای‌ محافظه‌ كار جهانی‌ و كشورهای‌ محور امریكا با توجه‌ به‌ كاركرد فاشیستی‌ بسیار خطرناك‌ بوده‌ و عملا طی‌ چهارده‌ سال‌ گذشته‌ سه‌ جنگ‌ بزرگ‌ را تدارك‌ دیده‌ است‌. جنگ‌ یوگسلاوی‌ برای‌ قطع‌ نفوذ مذهب‌ ارتدوكس‌ روسی‌ و جدا كردن‌ بخش‌ كاتولیك‌ آن‌ از روسیه‌، جنگ‌ افغانستان‌ علیه‌ فاناتیكر های‌ طالبان‌. در كه‌ تضاد بین‌ نیروهای‌ مذهبی‌ سنی‌ با مذهب‌ مسیحیت‌ نوع‌ امریكایی‌ را بشدت‌ افزایش‌ داده‌ است‌ و احتمال‌ باز سازی‌ آن‌ نمی‌ رود و در جنگ‌ عراق‌ و افغانستان‌ فاناتیكرها بطور داوطلب‌ راهی‌ صحنه‌ جنگ‌ شده‌اند، بیشتر سربازان‌ امریكا ومتحدان‌ آن‌ از جمله‌ كره‌ جنوبی‌ از مسیحیان‌ فاناتیكر هستند.ورود نیروهای‌ متجاوز به‌ عراق‌ و افغانستان‌ زمینه‌ مساعدی‌ برای‌ نیروهای‌ فاناتیكر برای‌ بسیج‌ توده‌ های‌ مذهبی‌ بوجود آورده‌ است‌. آنها دقیقا همان‌ كار افراطیون‌ مسیحی‌ امریكا و یهودیان‌ اسراییل‌ رادر پیش‌ گرفته‌اند.در هرسه‌ جنگ‌ و تجاوز غرب‌ مشخا شده‌ است‌ بدون‌ بسیج‌ مذهبیون‌ مسیحی‌ افراطی‌ امكان‌ تجاوز و ادامه‌ آن‌ میسر نبوده‌ است‌. اقدامات‌ دوسال‌ اخیر جنگ‌ در عراق‌ و افغانستان‌ بهترین‌ گواه‌ این‌ مساله‌ است‌ و به‌نظر می‌رسد افراطیون‌ دوطرف‌ بر عملیات‌ خود بیفزایند و آن‌ را در سطح‌ منطقه‌ و جهان‌ گسترش‌ دهند. اقدامات‌ گروه‌ های‌ افراطی‌ كه‌ در كنار مقاومت‌ توده‌ یی‌ در عراق‌ فعال‌ هستند و كوشش‌ دارند همانند امریكا برای‌ خود وجهه‌یی‌ دست‌وپا كنند تاكتیك‌ طرف‌ امریكایی‌ را با شكست‌ مواجه‌ كرده‌ است‌.فاناتیكرهای‌ امریكایی‌ دو اشتباه‌ تاكتیكی‌ و استراتژیكی‌ كرده‌اند یكی‌ اعلام‌ استفاده‌ از حمله‌ پیشگیرانه‌ است‌ كه‌ به‌ همه‌ نیروها و كشورها این‌ مشروعیت‌ را می‌ دهد تا با تمام‌ ابزار و امكانات‌ خود را مسلح‌ كرده‌ و به‌ مقابله‌ بپردازند و بتوانند به‌ بسیج‌ توده‌ ها بپردازند كه‌ در این‌ مورد هم‌ موفق‌ بوده‌اند.اشتباه‌ دوم‌ امریكا در تحلیل‌ اوضاع‌ این‌ بود كه‌ پس‌ از ۱۱ سپتامبر برای‌ سروسامان‌ دادن‌ به‌ اوضاع‌ امنیتی‌ داخل‌ كشور ترجیح‌ داد به‌ تجاوز خارجی‌ دست‌ بزند. این‌ اقدامات‌ نه‌ اینكه‌ مساله‌ امنیتی‌ داخل‌ امریكا را حل‌ نكرد بلكه‌ بر شدت‌ نا امنی‌ در تمام‌ كشورهای‌ غربی‌ و ژاپن‌ افزوده‌ شد و آنها را مجبور كرد بودجه‌ سرسام‌ آوری‌ بدین‌ منظور در نظر بگیرند.نیروی‌ سوم‌ در جهان‌، فاناتیكرهای‌ یهودی‌ هستند كه‌ پس‌ از تشكیل‌ دولت‌ مذهبی‌ یهودی‌ در اسراییل‌ تمام‌ پیوندهای‌ منطقه‌یی‌ را از بین‌ بردند. این‌ نیرو به‌علت‌ كمی‌ جمعیت‌ و امكانات‌ مالی‌ محدود قادر نشد سیاست‌ افراطیون‌ مسیحی‌ رادر منطقه‌ خاورمیانه‌ پیش‌ ببرد ولی‌ در داخل‌ و بویژه‌ در جناح‌ محافظه‌ كار امریكا و غرب‌ از نفوذ قابل‌ ملاحظه‌یی‌ بر خوردار است‌ و تا به‌ امروز موفق‌ شده‌ است‌ تفكرات‌ افراطی‌ خود را با افراطیون‌ امریكا هماهنگ‌ كند. اسراییل‌ به‌ یك‌ جنگ‌ بی‌ پایان‌ با اعراب‌ دست‌ زده‌ است‌ و می‌شود گفت‌ اسراییل‌ وامریكا دو كشور خطرآفرینی‌ هستند كه‌ سالیان‌ سال‌ است‌ توسط‌ افراطیون‌ فاناتیك‌ اداره‌ می‌ شوند.
سپاراتیسم‌ مذهبی‌
دونیروی‌ افراطی‌ مسیحی‌ و یهودی‌ برای‌ اولین‌ بار در جهان‌ عامل‌ مذهب‌ را برای‌ جدایی‌ گروهی‌ همانند اسراییل‌ از یك‌ كشور مورد استفاده‌ قرار داده‌ اند و چالش‌ دیگری‌ تحت‌ عنوان‌ جدایی‌ طلبی‌ مذهبی‌ را وارد بحران‌های‌ جهانی‌ كرده‌اند. در اسراییل‌ نیز میلیون‌ها انسان‌ را با هزار گونه‌ تبلیغات‌ به‌ اسراییل‌ آورده‌ و به‌ عنوان‌ ملت‌ جا می‌زنند.سیاست‌ نیروهای‌ افراطی‌ باعث‌ تنش‌ فراوان‌ در مناسبات‌ جهانی‌ شده‌ است‌. با چهار چالش‌ اشاره‌ شده‌ قرن‌ حاضر تمامی‌ نیروهای‌ مترقی‌ و متمدن‌ باید هشیارانه‌ برخورد كنند و با این‌ سیاست‌ ها به‌ مقابله‌ بر خیزند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید