سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

اشتهای سیاسی آمریکا


اشتهای سیاسی آمریکا
کارشناسان معتقدند که اشغال عراق بزرگترین اشتباه استراتژیک آمریکاست. زمانی که در کنگره آمریکا "دیوید پطرئوس" فرمانده نیروهای چند ملیتی سخنرانی کرد و گفت که بیشتر اهداف نظامی در عراق حاصل شده اند، جوامع خبری بدان خندیدند. اما آیا همه چیز به همین سادگی است؟
● مانور انحرافی
باید یادآوری کرد که مباحث درباره عراق از پیشنهاداتی آغاز شد که نئوکنسرواتورها ارائه کردند و اساس سیاست کنونی آمریکا در عراق شد. آنان به کاخ سفید پیشنهاد کردند که نیروهای بیشتری به عراق اعزام کند تا شرایط تحکیم رژیم جدید ایجاد شود. در آمریکا این اقدام را خلق مجدد "دکترین مک کین" می دانند. برای تقویت این دکترین از طرحی بر اساس سایر توصیات گروه بیکر-همیلتون استفاده شده که مطالباتی را برای اسرائیل، سوریه، ایران و فلسطین تعیین کرده است.
طبق این طرح، پس از خروج حزب الله از لبنان، سوریه می تواند ارتفاعات جولان را بازگرداند و فلسطین استقلال کسب کند. بنظر می رسد که آمریکا این مناطق را برای موقع مناسب در اسرائیل نگه داشته است. اسرائیل، در صورت بازگرداندن این مناطق به صاحبان واقعی آن می تواند به صلحی که مدت هاست انتظار آن را دارد، دست یابد. اما ایران بعنوان مهره اصلی در منطقه که اوضاع در عراق را مشوش می کند، چه چیزی بدست می آورد؟
اکتبر ۲۰۰۷ پطرئوس گفته بود که ایران عملیاتی علیه سربازان آمریکایی در عراق انجام می دهد و تجهیزات و تسلیحات لازم برای مین گذاری جاده ها را عرضه می کند که این مشکل اصلی ارتش آمریکا در عراق است و بدون کمک مالی و فنی ایران جنگجویان عراقی نمی توانستند فعالیت کنند. از این رو در محافل نظامی آمریکا یقین دارند که کلید حل مشکل عراق در تهران است.
تابستان ۲۰۰۷ تهران و واشنگتن در بغداد مذاکره کرده و توافق کردند که کمیته ای سه جانبه برای حل مشکلات امنیتی عراق و تحکیم توان دفاعی این کشور ایجاد کنند. ایران اعلام کرده است که اگر آمریکا خواستار ادامه مذاکرات باشد، آماده بررسی این پیشنهاد است.
پس در این صورت چرا بوش اتهامات مختلفی به ایران وارد کرده و این کشور را تحریم می کند؟ در حقیقت اقدامات آمریکا با مذاکرات ایران-آمریکا درباره عراق همخوانی ندارند. نمی توان بطور هم زمان مذاکره و مجازات کرد. البته اگر مذاکرات تنها پوششی برای اجرای اهداف مهمتر آمریکا نباشند.
باید تجربه اتحاد شوروی و یوگسلاوی را به یاد آورد. و در این جاست که مشخص می شود آمریکا بیشتر به ویران سازی کشورها در خارج از خاک خود می پردازد و خودمختاری های مطیعی برای خود در خارج از خاک آمریکا ایجاد می کند، همانند گرجستان، کشورهای حاشیه بالتیک و لهستان.
● چگونه خودمختاری آمریکایی در کوزوو ایجاد می شود؟
دیپلمات هایی که در مذاکرات پیرامون آینده استان کوزووی صربستان شرکت دارند، می گویند که تقسیم کوزوو محتمل است، عملاً این منطقه به بخش آلبان ها و صرب ها تقسیم شده است، اما "اگر جامعه جهانی بطور یکجانبه استقلال کوزوو را برسمیت بشناسد، مسئله قانونیت می یابد". "وائیسلاو کوشتونیتسا" نخست وزیر صربستان سیاست آمریکای "کشورگشا" را به باد انتقاد گرفته و گفته بود: "آمریکا سیاست زور را اجرا می کند و آشکارا خواستار فروپاشی صربستان است. همه چیز حاکی از این است که آمریکا و ناتو صربستان را در سال ۱۹۹۹ مورد حملات خشونت آمیز و بمباران های غیر قانونی قرار دادند و نیروهای مسلح خود را در کوزوو مستقر کردند تا ۱۵% از خاک کشور ما را جدا کنند". وی افزود: "دلیل اصلی تجاوزات آمریکا در رابطه با صربستان بند ۱۱ طرح آهتیساری است که در آن آشکارا گفته می شود که ناتو، ارگان عالی حکومتی در کوزوو است. صربستان ایجاد جنین تشکیلات وحشیانه ای در خاک خود را برسمیت نمی شناسد... کوزوو و متوخیا غنیمت جنگی ناتو نخواهند بود و تا زمانی که آیین نامه سازمان ملل اعتبار دارد، مرزهای برسمیت شناخته شده صربستان بدون تغییر خواهند ماند".
اما علیرغم موضع صربستان وزرای خارجه ناتو تصمیم گرفتند که تعداد پاسداران صلح در کوزوو را بدون توجه به وضعیت حقوقی آتی کوزوو به همین تعداد کنونی حفظ کنند. در ناتو اعلام کردند که اگر اوضاع وخیم شود، می توانند در مدتی کوتاه تعداد سربازان را افزایش دهند. آمریکا می تواند به چنین چیزی دست یابد تا بموقع در آنجا حاضر شود و مناقشه دیگری راه بیندازد که در این زمینه استاد است. اما اعلام استقلال کوزوو اوضاع در بسیاری از کشورها که در آنجا جدایی خواهان مقتدری وجود دارند را نیز منفجر می کند و این شامل ۱۵۰ کشور است. اما خود آمریکا نیز متشکل از ۵۱ ایالت است، باید این ضرب المثل را نیز به یاد داشت: "سگ خفته را بیدار مکن!".
رسانه های غربی ارتش آزادی بخش کوزوو که برانگیزنده تجاوز ناتو به یوگسلاوی بود را جنبشی آزادی بخش نشان می دهند که بر حق آلبان ها ایستادگی می کند، اما این جنبش در ابتدا سازمانی تروریستی بود که کشورهای غربی و نیروهای امنیتی آنها در اواسط دهه ۹۰ از این باخبر بودند. اما با این وجود، این سازمان را بعنوان نماینده واحد آلبان های کوزوو در مذاکرات پیش بردند و بدین ترتیب تروریستانی که مبارزه با آنها از اهداف استراتژیک غرب بود، به شرکای سیاسی کشورهای غربی مبدل شدند و این اتفاقی نیست، چرا که نقش اصلی را سازمان سیای آمریکا و سازمان جاسوسی آلمان ایفا کردند.
به همین ترتیب منطقه خودمختار آمریکایی کوزوو شکل می گیرد که در صورت لزوم پایگاه های آمریکا از آلمان و ایتالیا بدان جا منتفل خواهد شد. اما برای این لازم بود که در ابتدا یوگسلاوی و سپس صربستان را تجزیه کرد. از این الگوریتم همه جا استفاده می شود. در خاور نزدیک اسرائیل به این کار مشغول است و در آنجا هیچ گاه صلح برقرار نخواهد شد، زیرا آمریکا در تثبیت اوضاع ذینفع نیست.
● خودمختاری های آمریکایی برای آینده
یک چنین خودمختاری مطیع آمریکا در عراق، می تواند کردستان باشد که ترکیه از همین نیز می ترسد. ترکیه این را می فهمد و این نیز دلیل دیگری برای خنثی سازی حزب کارگران کردستان است. کردستان عراق، تکیه گاه آمریکا پس از خروج آن از سایر بخش های عراق خواهد بود و از این رو آمریکا نمی خواهد که ترکیه وارد آن شود. شاید همین ضرورت اتلاف وقت برای تشکیل خودمختاری مطیع در عراق، دلیل سماجت بوش برای عدم خروج نیروها از عراق باشد.
آمریکا بیش از ۲۰۰ بار در خارج از خاک خود از نیروی نظامی استفاده کرده است. در برخی موارد، هدف عملیات تغییر رژیم بوده است. تنها در ۱۶ مورد، آمریکا رسماً مسئولیت کشوری دیگر را بر عهده گرفت و تنها در ۲ مورد از این ۱۶ مورد، یعنی در افغانستان و هائیتی، تایید بین المللی برای انجام چنین عملیاتی دریافت کرد. در سایر موارد آمریکا به تنهایی عمل کرده است. تنها مدت اخیر است که واشنگتن لزوم چنین عملیاتی را برقراری دموکراسی اعلام می کند، پیشتر تنها از منافع استراتژیک خود دفاع می کرد.
آمریکا از طریق ایجاد پایگاه های نظامی سعی در کنترل سایر کشورها دارد. در سال های جنگ دوم جهانی، آمریکا در ایسلند، آفریقای شمالی و اقیانوس هند پایگاه نظامی ایجاد کرده و با استفاده از آنها در جنگ با ژاپن و آلمان پیروز شد. تا سال ۱۹۶۰ آمریکا ۸ قرارداد همکاری نظامی گسترده و چند جانبه با ۴۲ کشور جهان امضا کرد و توافقامه های مشابهی نیز با ۳۰ کشور بطور جداگانه منعقد کرد.
سال ۱۹۴۹ اتحاد نظامی ناتو ایجاد شد. سال ۱۹۵۱ آمریکا قرارداد نظامی با استرالیا و زلاند نو امضا کرد. سال ۱۹۵۴ سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا ایجاد شد که علاوه بر آمریکا، استرالیا، فرانسه، زلاند نو، پاکستان، فیلیپین، تایلند و انگلیس نیز وارد شدند. توافقنامه هایی دوجانبه با فیلیپین، کره جنوبی و ژاپن نیز امضا شدند که باید از یک سو با تجاوزات شوروی و چین مقابله می کردند و از سوی دیگر تحکیم کننده حضور آمریکا در مناطق مهم استراتژیک باشند.
اکنون آمریکا قصد دارد شبکه پایگاه های نظامی خود را در خاور نزدیک ایجاد کند. حضور نظامی گسترده آمریکا در این منطقه پس از جنگ در خلیج فارس در سال های ۱۹۹۰-۱۹۹۱ آغاز شد، یعنی زمانی که نیروهای عراقی کویت را اشغال کردند و نیروهای ائتلاف بین المللی در هم شکستند. در آن زمان پایگاه های نظامی آمریکا در کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر، عمان و امارات متحده عربی ایجاد شدند. بسیاری از کشورهای جهان که وابسته به واردات نفت هستند، از حضور نظامی آمریکا در خلیح فارس استقبال کردند. طبق آمار موجود، در سال ۲۰۰۲ آمریکا تنها ۲۵% از نفت وارداتی از خلیج فارس را مصرف کرد و باقی را ژاپن، چین، اروپا و هند خریداری کردند که حفظ امنیت در این منطقه برای آنان حیاتی است.
اواسط دهه ۹۰ آمریکا پایگاه های نظامی برای حمایت از پاسداران صلح در یوگسلاوی سابق ایجاد کرد و سپس از آنها برای بمباران صربستان، با هدف دفاع از مردم کوزوو در برابر پاکسازی های قومی که توسط نظامیان و مامورین امنیتی یوگسلاوی انجام می شد، استفاده کرد. در آن زمان تاسیسات نظامی آمریکا در مجارستان، آلبانی، بوسنی، مقدونیه و جنوب کوزوو ایجاد شدند.
پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و آغاز جنگ با تروریستان، امریکا حداقل ۱۹ پایگاه جدید نظامی ایجاد کرد که برای اولین بار در خاک کشورهای شوروی سابق نیز پدیدار شدند.
وجود این پایگاه از این رو ضرورت دارد که از طریق آنها می توان به هر نقطه از جهان حمله کرد و این بسیار ارزان تمام می شود. کنگره آمریکا ۱۰۰ میلیون دلار برای طراحی بمب افکن های Promt Global Strike اختصاص داده که می توانند در مدار زمین مستقر شوند و بهانه آن نیز آزمون سلاح ضد موشکی چینی در اوایل سال ۲۰۰۷ و نیز فعال شدن ساخت موشک های بالستیک در کره شمالی بود. این سیستم ها می توانند به هر نقطه ای از جهان ضربات دقیقی وارد کنند.
در درجه اول، منظور کره شمالی و ایران و تا حدی چین است. آمریکایی ها بیش از هر زمان دیگری به هدف خود نزدیک هستند. نه هزینه های هنگفت، نه موانع فنی سبب نگرانی آنان نیست. آنها آماده اند که چشم بر انزجار متفقین خود ببندند که از ایده "فضا مرز آمریکاست" خوششان نمی آید.
طبق ارزیابی کارشناسان، نباید سیستم های دفاع ضد موشکی آمریکا را بطور جداگانه بررسی کرد. اروپا، آلاسکا، پایگاه های دفاع ضد موشکی دریایی، سیستم های فضایی و غیره، تمامی این ها عناصر سیستم جهانی دفاع ضد موشکی آمریکا هستند. اکنون آمریکا مناطق بسیاری را می تواند هدف قرار دهد. چه کسی آغاز و پایان جنگ سرد را ابداع کرد؟ جنگ در حال انجام است و همیشه نیز در جریان بوده است.
بدین ترتیب باخت امروز آمریکا در عراق، بردی استراتژیک است، زیرا آمریکا پایگاه های خود در عراق و افغانستان را خفظ خواهد کرد. این پایه ای برای زمانی است که آمریکا از بحران کنونی خارج شود. و خارج نیز خواهد شد که در آن زمان برای همه بد خواهد شد. نظام اقتصادی آمریکا طی قرن ها کارآیی داشته است، صنایع توسعه یافته هستند، بازده کاری در آمریکا بالاترین در جهان است، نظام سیاسی ثباتمند است و عواملی دیگر نیز وجود دارند که تضمین اقتصادی برای قابلیت حیاتی آمریکا هستند.
● هرچه جلوتر برویم، وحشتناک تر می شود
اکنون آمریکا هرچه فعال تر در جستجوی سلاح های فوق العاده بر اساس نانوتکنولوژی است. در سال ۲۰۰۰ بیل کلینتون طرح ملی نانوتکنولوژی برای آمریکا را اعلام کرد. سهم آمریکا در سرمایه گذاری های جهانی در عرصه نانوتکنولوژی، یک سوم مبالغ کل است. آمریکا می تواند دستگاهی به اندازه کوچکترین حشره بسازد، حدود ۲۰۰ میکرون، که بتواند افراد حفاظت نشده را پیدا کند و به بدن آنها سم وارد کند. دز مرگ آور سم باتولیسم ۱۰۰ نانوگرم و یا یک در صد از حجم چنین دستگاهیست. ۵۰ میلیارد از یک چنین سلاحی برای کشتن تمامی انسان های روی زمین کافی است که می توان آن را در یک چمدان نگه داشت. کارشناسان پیشبینی می کنند که طی ۷-۱۰ سال آینده جاسوسی از طریق "گرد و غبار هوشمند" نیز میسر خواهد شد. طرح عمل چنین است که ابر غباری در اطراف موسسه ای مهم، بطور غیر قابل تشخیص به سمت موسسه حرکت می کند. کامپیوترهای کوچک اجازه می دهند که از راه دور هرگونه سلاحی را فعال کرد و باتری های کوچکتر سبب بالابردن قابل توجه کارکرد ربات های نظامی می شوند. این تسلیحات می توانند سبب برتری چشمگیر آمریکا بر جهان شوند که به این کشور و سیاستمداران آن اجازه می دهد کنترل جهانی بر سراسر مناطق جهان داشته باشند، بدون اینکه به قیمت خون خود آمریکایی ها تمام شود.
و این بدون مناطق خودمختاری مطیعی که اکنون ساخته می شوند، غیر ممکن است. آمریکا با چیزی کمتر از آن موافقت نمی کند. این مطابق اشتهای سیاسی آنان است و در این جا ما که هستیم و آنان می گویند "گناه تو این است که من غذا می خواهم". به همین دلیل قانون ایجاد کورپوراسیون نانوتکنولوژی در روسیه روز ۴ جولای ۲۰۰۷ تصویب و دو روز بعد، در روز ۶ جولای به تصویب شورای فدراسیون روسیه رسید و "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه آن را امضا کرد. طبق این سند، کورپوراسیون نانوتکنولوژی با هدف اجرای سیاست دولتی در زمینه علوم و فنون و نوآوری و برای انتقال اقتصاد روسیه به راه های جدید توسعه و اجرای پروژه هایی خوش آتیه در زمینه نانوتکنولوژی و نانوصنایع ایجاد می شود. این گویای این است که در آینده رقابت تسلیحاتی در این زمینه شدیدتر خواهد شد. چنین رقابتی هم اکنون نیز در جریان است.
ولادیمیر شنک
روزنامه "واینا پرومیشلنی کوریر"، خبرگزاری «نووستی» روسیه
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه