پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اوباما یک پدیده است


اوباما یک پدیده است
چه چیز اوباما، جوان۳۶ ساله سیاهپوست، را ناگهان در مرکز توجهات داخلی و خارجی قرار داده است؟ او که نماینده تازه کاری است و نه در اقتصاد و نه مسائل اجتماعی و نه سیاست خارجی از تجربه کاری کافی برخوردار نیست. چگونه توانسته است در سیاست امریکا که پول و لابی های تراست های گوناگون حرف اول را می زنند ناگهان این چنین بدرخشد؟ آیا جامعه امریکا در حال پوست انداختن است؟ آیا چنین امری در جامعه یی چون امریکا به این آسانی ها ممکن است؟
با پایان جنگ جهانی دوم و مرگ روزولت رئیس جمهور معتدل امریکا و با روی کار آمدن آیزنهاور رئیس جمهور جنگ طلب و افراطی ، پایه های جنگ سرد از سوی واشنگتن پی ریخته شد و به این ترتیب قدرت کمپانی های اسلحه سازی در سیاست امریکا دست بالا را گرفت و کاربرد جنگ به عنوان یک وسیله عادی پیشبرد سیاست برای دولتمردان امریکایی رایج شد. از آنجایی که سیاست داخلی و خارجی هر کشور رابطه یی اندام وار با یکدیگر دارند، روش های خشونت بار در اداره کشو- گاه در شکل پیچیده و پنهان و گاه در شکل عیان و آشکار- در این کشور رواج وگسترش یافت؛ ترورهای سیاسی مانند ترور جان اف کندی و برادرش رابرت کندی و مارتین لوترکینگ که چگونگی انجام و راز عاملان آن هرگز فاش نشد و... توطئه های کشف شده مانند واترگیت و... دوران مک کارتیسم که منجر به ترک امریکا از سوی هنرمندانی چون چارلی چاپلین شد، تقلب های انتخاباتی اثبات نشده همچون پیروزی بوش بر ال گور بدون شمارش مجدد آرا و به کمک رای دادگاه، ضعف سیستم انتخاباتی امریکا، باز هم پیروزی بوش بر ال گور با ۵۰ هزار رای کمتر، نقش حیرت آور پول و رای سازی به کمک آن در انتخابات و تبدیل شدن مخارج انتخابات به ارقام نجومی، پلیسی شدن هر چه بیشتر جامعه امریکا، افزایش غیرقابل کنترل زندانیان، افزایش خشونت، گسترش سلاح در دست مردم و فروش آزادانه آن در فروشگاه ها و حتی سوپر مارکت ها، محدود شدن بیمه های درمانی ، افزایش این هزینه ها برای کارفرمایان(۱۰درصد)، گسترش ترس از بیکاری، نارضایتی بخش بزرگی از شاغلان از نوع کار خود و سایه سنگین رکود بر اقتصاد امریکا و... در کنار شکست های فاحش در سیاست خارجی که منجر به بی اعتباری امریکا در صحنه بین المللی شده است نیاز به یک دگرگونی و تغییر در شیوه حکومت داری را در این کشور به وجود آورده است. از این دیدگاه اوبامای جوان از سوی طیف گسترده یی از ناراضیان امریکایی به چشم یک شانس نگریسته می شود و آنچه از سوی رقیبانش بی تجربگی نامیده می شود به چشم دوستدارانش عدم آلوده شدن به عملکردهای حکومتی دیده می شود. فراموش نکنیم که اوباما تنها نامزد ریاست جمهوری امریکا است که به نفع جنگ عراق رای نداد. به میدان آمدن بخش بزرگی از جوانان و کسانی که تاکنون در انتخابات امریکا شرکت نمی کردند به نفع اوباما دلیلی گویا براین مدعاست. پیروزی درایوا برای او و طرافداران «تغییر»، شعاری که اوباما با زیرکی برای خود برگزیده است، این امید را بیشتر برافروخته است. اما نیروهای محافظه کار از این ضربه دچار سرگیجه یی نشدند که نتوانند از آن سر بلند کنند. آنان با صندوق های پر از پول و با امکانات تبلیغاتی حلقه خود را به دور خانم کلینتون تنگ تر کردند. خانم هیلاری به کمک کارشناسان تبلیغاتی خود شروع به دزدیدن شعارهای انتخاباتی اوباما کرد. وی در اجتماع سه هزار نفری انتخاباتی خود از جمله چنین گفت؛ «این انتخابات در مورد این مساله است که چگونه می توانیم تغییرات اساسی را در کشور اجرا کنیم.» و... «ما عزم مان را جزم کرده ایم و آماده حرکتیم،چرا که می دانیم امریکا آماده پذیرش تغییرات است.»
پیروزی در نیوهمپشایر برای هیلاری به کمک این دزدی شعارها و حمایت وسیع تراست ها ممکن شد. مطمئناً تراست های نظامی و دیگر کنسرن هایی که در انتخاب جرج بوش نقش مهمی را ایفاکردند، از پیروزی هیچ کدام از دموکرات ها خوشحال نخواهند شد اما همان ها نیز هیلاری را بر اوباما ترجیح می دهند. اساساً پول در انتخابات امریکا نقش مهمی را بازی می کند و به غیر از کمپانی های بزرگ که نقش اصلی و هیزم تنور انتخاباتی امریکا را بازی می کنند خود کاندیداها هم از درآمدهای افسانه یی برخوردارند به عنوان مثال میت رامنی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار، جان ادواردز ۶۳۰ میلیون دلار و جان مک کین بیش از۳۰ میلیون دلار درآمد دارند. با این وصف نیوهمپشایر اگر چه از نظر انتخاباتی یک شکست برای اوباما- این سمبل گسست از گذشته امریکا - به حساب می آمد ولی در عین حال از نظر پیشبرد برنامه یی یک پیروزی برای او بود. اینک شعار «لزوم تغییر» به یکی از شعارهای کلیدی انتخابات امریکا تبدیل شده است.
گروه های هوادار اوباما را جوانان، زنان، رنگین پوستان، اتحادیه ها و کسانی که سیاست خارجی صلح آمیزی را برای امریکا خواهانند تشکیل می دهند. در سال ۲۰۰۴ اوباما تنها فرد از میان کاندیداهای امروزین ریاست جمهوری بود که با جنگ مخالفت کرد و کلینتون و ادواردز به جنگ رای دادند. البته ادواردز بعدها از این عمل خود پوزش خواست. هیلاری در میان زنان بالای ۶۵ سال توانست اکثریت را به دست آورد. شعارهای هیلاری تاکنون بر جنگ، اقتصاد و سیستم بهداشت متمرکز بوده است. از این پس شعارهای اوباما و هیلاری بسیار به هم شبیه خواهند شد مگر اینکه اوباما پا را فراتر بگذارد و شعارهای جدیدتری را به میدان درآورد. صرف نظر از اینکه چه کسی کاندیدای ریاست جمهوری دموکرات ها خواهد شد و سپس چه کسی در نوامبر ۲۰۰۸ راه کاخ سفید را خواهد پیمود، باید گفت اوباما یک پدیده است و پیدایی او حکایت از این دارد که بخش هایی از جامعه امریکایی دیگر نمی خواهد به راه گذشته ادامه دهد و خواهان تغییراتی اساسی است. اینک نبرد بر سر میزان و عمق این تغییرات است.
منبع : روزنامه اعتماد