جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


سریالی که گذر زمان در آن مفهومی ندارد


سریالی که گذر زمان در آن مفهومی ندارد
● نقدی بر مجموعه«نرگس»
سریال «نرگس» با داشتن حدود ۷۰ درصد مخاطب تلویزیونی، از این منظر از موفق ترین سریال هایی است كه در سالهای اخیر از تلویزیون پخش شده است. دلایل متعددی برای جذاب شدن این سریال وجود دارد، از جمله: پخش سریال به صورت روتین و در زمان مناسب داشتن روایت و داستانی خانوادگی كه جذابیتهای یك درام سرگرم كننده را نیز داراست و حتی حضور موفق بازیگری كه در نیمه راه ساخت آن، از دنیا رفت، همگی این مسائل می تواند از دلایل جذاب شدن این كار باشد. به هر حال نشاندن بینندگان با سلایق مختلف در مقابل تلویزیون به مدت حدود ۴۰ دقیقه، به طور مستمر و هر شب كار آسانی نیست. از اهداف اصلی رسانه ملی جذب مخاطب در مقابل ماهواره هاو شبكه های متعدد غربی است كه از این لحاظ، سریال به این هدف جامه عمل پوشانده و قابل قدردانی است.
اساسا داستان سریال «نرگس» بر مبنای واقعیت ملموس اجتماعی كه معضل امروز جامعه ماست، شكل گرفته است. سریال بر اساس دوستی دختر و پسری به نام نسرین و بهروز كه در خیابان ایجاد شده، آغاز می شود. آن دو پس از مدت كوتاهی رابطه، بدون آنكه شناخت درستی از وضعیت خانوادگی و اجتماعی یكدیگر به دست آورند، به یكدیگر علاقه مند می شوند و خودشان با هم قرار ازدواج می گذارند، اما خانواده بهروز به خاطر فقر خانواده نسرین مخالف هستند. پدر بهروز، مخالف دایمی این ازدواج، قصد دارد پسرش را به ازدواج با دختر عمویش كه در خارج از كشور است، مجبور كند. اما مادر بهروز، بدون آگاه كردن پدر بساط عروسی را فراهم می كند و این زوج جوان به هم می رسند؛ اما مشكلات درست بعد از این ماجرا آغاز می شود!
رابطه نسرین و بهروز از جنس رابطه امروز دخترها و پسرها با اختلافات طبقاتی موجود بین آنهاست.
این روابط پنهانی و به دور از خانواده معضلی است كه امروزه جامعه ما با آن دست به گریبان است و از آنجا كه آغاز و ادامه آن نیز در سالهای اخیر، به واسطه پیشرفتهای تكنولوژیك در زمینه ارتباطات، بسیار راحت تر از پیش شده، لذا حل آن تعمق بیشتری را می طلبد. دوستی ها و روابطی كه این روزها با امكاناتی همچون كامپیوتر و چت یا موبایل و پیام كوتاه (SMS) آغاز می شود، در صورت ادامه به خاطر شناختهای سطحی كه طرفین از یكدیگر پیدا می كنند، سرنوشتی مشابه نسرین و بهروز خواهند داشت؛ خصوصا اگر تضادهای طبقاتی و خانوادگی هم بین آنها وجود داشته باشد، این واقعیت نهایت و دوستی های خیابانی- در بهترین صورت آن- است.
اما مشكلی كه سریال «نرگس» با آن روبه رو است پرداخت داستان و پیشبرد آن است. فراز و فرودهای شدید و تغییر رفتارهای آنی بازیگران، گهگاه عامل پیشبرنده داستان شده است.
در حالی كه همین می تواند ضعف آن باشد، زیرا یك روند و ساختار یكنواخت و خطی را در جهت گره گشایی طی نمی كند.
بهروز و پدرش در اكثر قسمتهای سریال دارای مشكلات عمیقی بودند، به طوری كه بهروز چند بار برای شكست پدر و ایستادن در مقابل او از كار كردن در شركت او ممانعت كرد، حتی باعث بروز حمله قلبی پدر شده و از ابتدا اینطور نشان داده می شود كه از او پیروی نخواهد كرد؛ اما به یك باره همه داستان با یك مهمانی ساده عوض می شود و بهروز از حرف پدر و سفر به خارج از كشور تبعیت می كند، در حالی كه این اتفاق نمی تواند اصلا منطقی باشد. به طور كلی در سایر سریالهای اینچنینی كارگردان مشاهده شده است كه داستان در ابتدا خوب آغاز می شود و مساله را خوب مطرح می كند و مخاطبین را جذب می كند، اما در میانه راه و ادامه داستان با اندكی مشكل مواجه می شود و بیننده سریال از فراز و فرودهای ناگهانی و كش پیدا كردن مساله ای ساده و تكرار بی نتیجه آن، خسته می شود. مشكلاتی كه البته بیشتر به فیلمنامه باز می گردد. به هر حال ساخت و ادامه یك داستان برای حدود ۹۰ قسمت ۴۰ دقیقه ای و نگهداشتن مخاطب كار سخت و مشكلی است.
بعضی از دیالوگهای سریال تاثیر بدی بر مخاطب می گذارد. به عنوان مثال صحبت های خواهر احسان (سمانه) درباره گذشته سیاه و غیراخلاقی او در ابتدای سریال، طوری بیان می شود كه گویی او جرمی بسیار بزرگ و نابخشودنی مرتكب شده و باید او را بزهكار اجتماعی شناخت، در حالی كه كسی كه طلاق می گیرد منفور جامعه نیست و نباید او را طرد كرد.
از دیگر نكات قابل ذكر درباره سریال و فیلمنامه آن مشكلاتی است كه در مقابل ازدواج نرگس با احسان پیش می آید. یكی از این مشكلات حضور همسر سابق احسان، شقایق است. جالب آنكه حضور او درست در لحظاتی كه قرار است مراسم خواستگاری انجام شود، اتفاق می افتد. باید گفت اساسا دلیلی وجود ندارد همسر مطلقه مردی درباره ازدواج مجدد او اظهار نظر یا دخالت كند. شقایق به تحریك شوكت- در حالی كه خود او نیز عامل تحریك كننده را نمی شناسد- این رفتارها را از خود نشان می دهد كه كاملا غیرمنطقی و بی اساس است.
گم شدن زمان و مشخص نبودن آن در قسمتهایی از سریال از مشكلات آن است. مواردی پیش می آید كه برای تماشاگر مشخص نیست كه چه وقت از شبانه روز است و او نمی تواند با توجه به اتفاقات نشان داده شده در سریال به گذر آن پی ببرد، یعنی تماشاگر زمان را گم می كند.
مطلب دیگر پیام های نخ نما شده و مصنوعی ای است كه شركت احسان و دوستانش درباره ایمنی و صرفه جویی در مصرف گاز طبیعی می دهند! اصولا گفتن پیام های اینچنینی به طور مستقیم و آن هم در جملات آنچنانی كاركرد مثبت و قابل انتظار را هرگز نخواهد داشت و به مذاق تماشاگر سریال خوش نمی آید.
● و اما در مورد شخصیت های سریال
كاراكتر نرگس كه از شخصیتهای اصلی و مهم سریال است، به گونه ای پرداخت شده كه ایده آل ترین و كامل ترین انسان در بین شخصیت های سریال است. او گاهی به قدری محكم و باهوش است كه به نظر می رسد بسیار پخته تر از سن جوانی اوست.
حتی بعضی اوقات اخلاقیات او با یك مرد مقتدر اشتباه می شود. این اغراق آمیز بودن شخصیت موردپسند مخاطب جوان نیست. در مواقعی حتی احساس می شود كه او نیازهای سن خود را هم فراموش كرده است. همین استواری و پایداری نرگس نقطه تعارض او با شوكت است كه البته همه این شوكت و جبروت در دسته های صد هزار تومانی ای خلاصه شده است كه او برای خریدن آدمها خرج می كند؛ اما نرگس كسی نیست كه به این قیمت خریداری شود. تعارض نرگس و شوكت از گره های سریال است كه بسیار سطحی به آن پرداخته شده و كشش چندانی ندارد، حتی گهگاه غیرواقع و منطق نیز به نظر می رسد.
شوكت نماینده افراد پولدار و قدرتمداری است كه تصور می كنند همه چیز و همه كس را می توان با پول خرید و به همه خواسته ها رسید. آنچه در این سریال به خوبی به تصویر كشیده شده فاصله درونی و احساسی است كه خانواده شوكت با او و با یكدیگر دارند، در حالی كه آنها هیچ كمبود مادی در زندگی ندارند و از رفاه كاملی برخوردارند. در اینجا به خوبی نمایان شده كه نه تنها پول و مادیات راه حل مشكل نیست، بلكه خود دلیل مشكل است. این اتفاقی است كه در بسیاری از خانواده هابه وقوع پیوسته است.
مطلب دیگری كه به خوبی در كاراكتر شوكت به تصویر كشیده شده این است كه در خانواده ای كه پدر به اصول اخلاقی و خانوادگی پایبند نیست و روابطی پنهانی و خارج از چارچوب خانواده دارد، نمی توان از پسر، انتظار دیگری داشت. این مساله تلویحا به این مطلب اشاره دارد كه پدر به عنوان اساسی ترین عنصر خانواده، موثرترین نقش را در تربیت و اخلاق فرزندان و پایبندی آنها به اصول خواهد داشت.
اما شخصیت نسرین؛ دختری كه تكلیفش با خودش هم مشخص نیست، نظیر بسیاری از دختران شبیه او كه به طمع چیز دیگری همسر خود را برمی گزینند. گرچه شاید در میانه راه زندگی به همسر خود علاقه مند شوند كه این البته در درجه دوم اهمیت برای آنان است. از ابتدا در اندیشه خواسته و انگیزه دیگری بودند. خانواده مرفه و ثروتمند بهروز، شاید اصلی ترین انگیزه نسرین از انتخاب وی است. اینگونه ازدواج ها اكثرا نتیجه دوستی های سطحی است كه به واسطه شناخت های احساسی طرفین از یكدیگر و حتی عمیق نبودن علاقه ای كه زبانی نیز به هم ابراز می كنند، به مقصد مناسبی نخواهد رسید. نسرین از واقعیت های زندگی و حتی درون خانواده خود و فقر ناآگاه است و همین مساله به او نگرش های مادی داده است.عكس العمل ها و رفتارهای نسرین به ویژه در برابر نرگس بدون تامل و ناگهانی است و این مطلب شاید غیرمنطقی ترین و غیرطبیعی ترین مساله سریال بوده و از ضعف های آن است.
بیننده نمی داند با شخصیت منطقی، آگاه و دانایی طرف است یا عكس آن. نسرین غالبا حرف های از سر صدق و دلسوزانه خواهر را كه درك آن بسیار واضح است متوجه نمی شود. در حالی كه خواهر بارها حسن نیت خود را به او نشان داده است. حتی بهروز زحمات نرگس را می فهمد و قصد قدردانی دارد، اما خواهر همچنان ناآگاه است و در برابرش عكس العمل های مناسبی ندارد. اما به رغم این ناپختگی های نسرین، او در مواقعی از سریال نیز بسیار باهوش است و به خوبی بهروز را راهنمایی می كند. این مساله در ابتدای سریال و قبل از ازدواج آن دو با هم به خوبی نمایان بود، وقتی كه نسرین، بهروز را از پذیرش محروم شدن از ارث پدری، به خاطر ازدواج با وی منع می كرد. از این منظر می توان گفت این كاراكتر اندكی دارای خلل و تضاد است و درست طراحی نشده است، لذا تماشاگر نمی داند با شخصیت منطقی و دانایی طرف است یا خیر.بهروز، به نظر كم تضادتر از شخصیت نسرین است.
او به خلاف نسرین تكلیفش را با خودش مشخص كرده است و قصد دارد استقلال خود را بدون تكیه به پول و قدرت پدر كه حتی مانع آن نیز هست، به دست آورد. در شخصیت او پیچیدگی های خاصی مشاهده نمی شود، او در ابتدا انسانی ضعیف و قدری لوس، به تصویر كشیده شد كه برای رسیدن به خواسته هایش لجبازی می كرد، اما تكامل تدریجی وی در پیمودن راه استقلال و اتكا به نفس به خوبی نشان داده شده و همین تغییر ماهیت تدریجی و خطی نقطه قوت این شخصیت است.در نهایت باید گفت سریال واقعیت های عمیق و نه چندان شیرینی از جامعه را به تصویر كشیده است و از این نقطه نظر كاری خوب و درخور انجام داده است، خصوصا كه موفق شده مخاطبین بسیاری را هم جذب كند. لیكن در ارائه راه حل ها آن را به ذهن بیننده سپرده است تا آنها شخصا پاسخی برای این مسائل بغرنج اجتماعی بیابند.
محمدحسین ماندنی
منبع : روزنامه ابرار