دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کام مردم را تلخ نکنیم


کام مردم را تلخ نکنیم
در حال حاضر، پتانسیل بسیار عظیمی‌ در کشور وجود دارد. مطرح شدن چشم انداز سند بیست ساله از سوی مقام معظم رهبری هم کاملا منطقی و عملی به نظر می‌آید ولی متاسفانه مسوولان در فراهم کردن زمینه‌های اجرای آن در حدی که لازم است حرکت نمی‌کنند که این موضوع بسیار نگران کننده است. در سال‌های ابتدای انقلاب، دولت و گروهی هم که با آن کار می‌کردند، جوان بودند و سابقه و تجربه مدیریت طولانی نداشتند. در عین حال دولت درآمد زیادی نداشت و هزینه‌های دفاع مقدس نیز بالا بود. همه اینها در کنار وجود عوامل خارجی و منافق و نبود امنیت مناسب در کشور، مشکلات را دو چندان می‌کرد. اما علی‌رغم تمام این مشکلات، نظام توانست با یک همت والا و با گذشت زمان به کشور سر وسامان دهد.
وجود نیروی انسانی تحصیل‌کرده، اساس هر کشوری است و ما در ابتدای انقلاب از آن محروم بودیم. به خصوص جنگ تحمیلی عده زیادی از پزشکان و پرستاران را به خود مشغول کرده بود و نیاز به ارایه خدمات به افراد جنگ زده زیاد بود. در آن زمان حتی از دولت درخواست مجوز وارد کردن پزشک خارجی وجود داشت که به دلیل نبود منابع مالی با این درخواست موافقت نشد، چرا که با همین درآمد مالی کم، دولت باید ماهی هزار دلار به علاوه مزایای مسکن و خوراک به هر پزشک خارجی پرداخت می‌کرد
بنابراین با وضع بسیار نامناسبی که موجود بود، نیروی انسانی در زمینه پزشکی نیز بسیار کم بود، به طوری که در کشوری با این وسعت، تنها حدود ۱۲ تا ۱۴ هزار پزشک وجود داشت و به همین علت تا حدود ۶ هزار نفر پزشک از بنگلادش، هندوستان، پاکستان و حتی فیلیپین به ایران آمدند که البته بسیاری از آنها از سطح سواد بسیار پایینی برخوردار بودند و وجودشان فقط برای احساس امنیت ظاهری در کشور بود. وضع پرستاری از پزشکی به مراتب بدتر بود، بنابراین ما هر قدمی‌که می‌خواستیم برداریم، به نیروی انسانی نیاز داشتیم. تاکید امام به رسیدگی بیشتر به مستضعفان، کوخ نشینان و روستاییان سبب شد تا با کنکاش‌ها و بررسی مطالعاتی که انجام شده بود و مشورت‌هایی که با دوستان و کارشناسان داشتیم، به این نتیجه برسیم که با راه اندازی شبکه بهداشتی- درمانی می‌توانیم بیشتر به مشکلات رسیدگی کنیم.
با این شرایط توانستیم با بسیج کردن تمام بخش‌های وزارتخانه و مشورت‌های شبانه‌روزی و کارشناسی، طرحی را در روستاها اجرا کنیم و مشخص کنیم که در کدام نقاط شبکه بهداشت و درمان را احداث کنیم و چه امکاناتی را برای ارایه خدمات به روستاییان در اختیارشان قرار دهیم. روند اجرای این طرح با سرعت بسیار برنامه‌ریزی شد، ده‌ها جلد کتاب تهیه گردید و سپس لایحه‌ای را تقدیم مجلس کردیم تا به ما اجازه دهند شبکه‌ای را که طراحی شده، در شهرستان‌های هر استان پیاده کنیم. به دلیل نبود بودجه با مخالفت دولت مواجه شدیم ولی با پیگیری و تلاش بی‌وقفه، زحمات ما به بار نشست و کم‌کم شبکه به طور چشمگیری گسترش پیدا کرد، به طوری که ۹۰ درصد از روستاهای کشور به مراکز و خانه بهداشت دسترسی داشتند.
● کمبود نیروی انسانی
در کنار مشکلات طراحی شبکه بهداشت و درمان، با مشکل کمبود نیروی انسانی نیز دست‌به گریبان بودیم که با پیگیری‌هایی که در جهت آموزش پزشک صورت گرفت، تنها موفق به کسب رضایت و امضای مسوولان شدیم اما نتایج عملی از این تلاش‌ها حاصل نشد. هنگامی‌که وزیر بهداری شدم، به فکر طراحی مجتمع‌هایی بودیم که متشکل از آموزش، بهداشت و درمان باشد تا پس از موافقت دولت این طرح را گسترش دهیم. سپس در دانشگاه‌های پزشکی ۲۱ رشته فوق تخصص ایجاد کردیم که نتیجه آن، کاهش اعزام بیمار به خارج از کشور بود و در حال حاضر، هیچ استانی نیست که از فوق تخصص بی‌نیاز نشده باشد. نیاز‌ اصلی ما در آن زمان نیروی انسانی بود که به صورت بهورز، کاردان، پزشک و پرستار تربیت شدند و رفته رفته ساختار بهداشتی درمانی کشور شکل گرفت و در حال حاضر نیاز به اعزام بیمار در خارج از کشور نداریم و نه تنها از نظر نیروی انسانی مشکل درمان و بهداشت مرتفع شده بلکه در پژوهش به رتبه اول و دوم منطقه رسیده‌ایم که تنها با ایجاد نیروی انسانی در اوایل انقلاب حاصل شده است. البته و با گذشت سال‌هایی از اجرای برنامه تربیت انبوه پزشک، هم‌اکنون این طرح با انتقاداتی مواجه شده است که چندان درست نیست.
دوباره عرض می‌کنم در سال‌های اولیه انقلاب، کشور بین ۱۲ تا ۱۴ هزار پزشک ایرانی داشت و بین ۵ تا ۶ هزار پزشک خارجی نیز فعالیت می‌کردند. به یاد دارم شبی در استان کردستان تنها متخصص زنان استان با پایان خدمتش محل را ترک کرده بود و هیچ پزشک زنانی در استان نبود و یا در استان چهارمحال و بختیاری تنها سه پزشک حضور داشت. در چنین شرایطی، به عنوان وزیر مجبور بودم مسوولیت را بپذیرم و به طور مثال، تکنسین بیهوشی باید کار متخصص را انجام می‌داد. آن زمان با توجه به جلای وطن بسیاری از پزشکان و نیازهای جبهه‌ها به پزشک، راهی جز افزایش نیروی پزشکی نداشتیم. همان وقت آقای دکتر فاضل، وزیر علوم بودند و طی جلساتی که با هم داشتیم، سعی کردیم مشکلات را حل کنیم. هر چند در این راه با مسایل و مشکلات زیادی مواجه شدیم.
البته این نکته نیز باید مدنظر قرار گیرد که ما پیش از اینکه تربیت انبوه پزشک را اجرایی کنیم، برآوردهایی برای این کار داشتیم و با توجه به رشد جمعیت می‌دانستیم تا چه سالی باید دانشجوی پزشکی بیشتری بگیریم و در چه سالی این تعداد را کاهش دهیم. اما همه چیز آن طور که پیش‌بینی شده بود، پیش نرفت. پس از وزارت من باید طبق منحنی پیش‌بینی شده تعداد دانشجویان پذیرش شده کم می‌شد اما این اتفاق نیفتاد. البته بنده در دوره بعد وزارت خود به منحنی پیش‌بینی شده برگشتم که این موضوع مجلس را نگران کرد و موجب ارایه طرحی دو فوریتی شد که اختیار کاهش دانشجو را از وزارت بهداشت گرفت. در آن زمان حتی یکی از نمایندگان مجلس گفت که مرندی برای گرم نگه‌داشتن بازار پزشکی می‌خواهد ورودی‌ها را کم کند. پس از وزارت با رایزنی‌هایی که با کمیسیون بهداشت و درمان داشتیم، قرار شد اختیارات را به وزارت بهداشت برگردانند اما متاسفانه زمانی که طرح در مجلس تصویب شد، وزیر وقت به جای اینکه از این طرح دفاع کند، گفت که هر چه مجلس بگوید، می‌پذیرد. مجلس هم با اختلاف یک رای به این طرح رای نداد.
● هنوز پزشک کم داریم
از سوی دیگر، باید توجه داشت که باوجود همه این تعداد پزشکان فارغ‌التحصیل، ما باز هم پزشک کم داریم. در اروپا به ازای هر ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر، یک پزشک وجود دارد و حتی در آمبولانس‌ها هم پزشک حضور دارد اما ما عادت داریم به اینکه کارهای سلامت مردم از سوی بهورز انجام شود که درس کمتری خوانده است. جمعیت کشور ما نیازمند تعداد بیشتری پزشک است. هنوز بسیاری از نقاط کشور پزشک متخصص و حتی عمومی‌ندارد. البته رفع این مشکل شرایطی می‌طلبد. دولت باید برای سلامت مردم سرمایه‌گذاری کند. به طور مثال، پزشکی که برای خدمت به مناطق محروم می‌رود، باید از امکانات زندگی مناب مانند مسکن و امکان تحصیل فرزندان برخوردار باشد و امید داشته باشد که این مدت خدمت در مناطق محروم مقدمه پیشرفت وی خواهد بود. اما دولت سرمایه‌گذاری لازم را در این باره نداشته است و این نشان می‌دهد، ارزشی را که کشورهای توسعه یافته برای مردم خود قایل‌اند، ما قایل نیستیم، در حالی که محور توسعه، انسان سالم است. برای حل این مشکل، تنها به یک برنامه‌ریزی درست نیاز داریم زیرا روشن است که کشور در چه مناطقی به پزشک و کار درمانی نیاز دارد. برای حل مشکل معیشتی پزشکان شبکه براساس درجات محرومیت منطقه باید حقوق پزشکان را افزایش داد. زمانی در اوایل انقلاب به پزشکان خارجی غیر از هزینه زندگی و مکان برای اقامت ماهانه هزار دلار داده می‌شد که این پول در بیشتر مواقع از کشور خارج می‌شد. آیا اکنون نمی‌توان همان بودجه را برای پزشکان خودمان در مناطق محروم هزینه کنیم؟
● ورود به عرصه‌های مدیریتی
تربیت انبوه پزشک سبب شده که پزشکان در رشته‌های مدیریتی وارد عرصه‌های گوناگون کشور شوند که پیش از آن هرگز داوطلبی در آن رشته‌ها نداشتیم و افزایش پزشک ما را در زمینه‌های مدیریتی، پژوهشی و حتی اداری بهداشت و درمان خودکفا می‌کند. ضمن اینکه بالاخره عده‌ای از جوانان و درس خوانده‌های ما همواره جلای وطن می‌کنند بنابراین اگر ما تعداد بیشتری نیروهای درس خوانده تربیت کنیم، هیچ‌گاه از بابت این مهاجرت‌ها نگرانی نداریم. زمانی در ایران ما تنها یک جراح قلب داشتیم و کسانی حتی ۱۸ سال در نوبت عمل می‌ماندند. اکنون آن سال‌های دردناک را پشت سر گذاشتیم و یادمان رفته است که چه مشکلاتی داشتیم. در آن زمان اگر می‌خواستیم یک درمانگاه یا یک مرکز راه‌اندازی کنیم حتی یک نیرو نداشتیم اما هم‌اکنون در صورت اتخاذ تصمیم راه‌اندازی سیستم ارجاع، نیروی انسانی آن بلافاصله حاضر است.
تربیت پزشک و به طور کلی نیروی تحصیل‌کرده، فرهنگ مملکت را بالا برده است. این اقدامات، افتخار و تاجی بر سر ماست. نباید کام مردم را با اظهارات نادرست و انتقادات غیرواقعی تلخ کنیم. مدیریت نوعی خطر است و انسان باید آبروی خود را گرو بگذارد. زمانی بود که یکی از نمایندگان مجلس گفته بود مرندی حکم قطعی از سیا دارد اما ما برای خدمت به نظام و انقلاب همه این تهمت‌ها را تحمل کردیم و خدا را شکر همواره هم از این کار لذت برده‌ام. به یاد داشته‌ باشیم که هر چه داریم از انقلاب و نظام است و افتخاری جز خدمتگزاری مردم نداریم.
منبع : هفته نامه سپید