جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ناکامی‌ علت‌ اصلی‌ جرم‌ در جامعه‌


ناکامی‌ علت‌ اصلی‌ جرم‌ در جامعه‌
كارشناسان‌ معتقدند همزمان‌ با افزایش‌ متوسط‌ سن‌ ازدواج‌ جوانان‌، سن‌ جرایمی‌ مانند فحشا، نزاعهای‌ خیابانی‌، سرقت‌، فرار از خانه‌، مزاحمت‌ و سایر آسیبهای‌ اجتماعی‌ مبتلابه‌ و نیز تعداد و سابقه‌ مجرمین‌ كم‌ سن‌ و سال‌ نیز افزایش‌ می‌یابد.
آنها بر این‌ باورند كه‌ در میان‌ عوامل‌ تاثیرگذار بر كاهش‌ سن‌ جرم‌، مشكلات‌ روانی‌ ناشی‌ از عدم‌ ارضای‌ نیازهای‌ عاطفی‌، هیجانی‌ و جنسی‌ بطور جدی‌ مطرح‌ می‌شود و بر همین‌ اساس‌ توصیه‌ می‌كنند كه‌ یكی‌ از راههای‌ پیشگیری‌ از چنین‌ مشكلاتی‌، فراهم‌ شدن‌ امكان‌ ازدواج‌ جوانان‌ در سنین‌ مناسب‌ است‌.
آمارهای‌ مركز آمار ایران‌ نشان‌ می‌دهد سن‌ ازدواج‌ برای‌ مردان‌ از ۲۴ سال‌ در سال‌ ۶۵ به‌ ۷/۲۶ سال‌ در سال‌ ۸۳ و برای‌ زنان‌ از ۲۰ به‌ ۹/۲۳ سال‌ در این‌ مدت‌ رسیده‌ است‌.
نتایج‌ پژوهشی‌ تحت‌ عنوان‌ «تحولات‌ ازدواج‌ و طلاق‌ در ایران‌» نشان‌ می‌دهد كه‌ در سال‌ ۱۳۴۵ سن‌ ازدواج‌ مردان‌ ۵/۲۶ بوده‌، این‌ میزان‌ سپس‌ با كمی‌ كاهش‌ روبرو شده‌ و بیشترین‌ كاهش‌ را در سال‌ ۱۳۶۵ یعنی‌ دهه‌ اول‌ انقلاب‌ داشته‌ و پس‌ از آن‌ افزایش‌ یافته‌ است‌. این‌ افزایش‌ حدود نیم‌ سال‌ است‌ و سپس‌ سن‌ ازدواج‌ مردان‌ از ۵/۲۶ به‌ ۲۷ سال‌ تغییر یافته‌ است‌.
دكتر شهلا كاظمی‌ پور، جامعه‌ شناس‌ در تحقیق‌ خود در مورد سن‌ ازدواج‌ جوانان‌ بیان‌ می‌كند: سن‌ ازدواج‌ زنان‌ در سال‌ ۱۳۴۵، ۱۸ سال‌ بوده‌ و هم‌ اكنون‌ به‌ ۴/۲۳ سال‌ رسیده‌ است‌.
در سال‌ ۱۳۴۵ سن‌ ازدواج‌ برای‌ زنان‌ شهری‌ ۱۹ سال‌ و برای‌ زنان‌ روستایی‌ تقریبا ۱۷ سال‌ بود و پس‌ از آن‌ با مقداری‌ افزایش‌ روبه‌رو شد و سپس‌ با یك‌ توقف‌ بعد از انقلاب‌ اسلامی‌، كاهش‌ یافت‌، ولی‌ باید دانست‌ كه‌ متغیرهای‌ جمعیتی‌ در جایی‌ توقف‌ می‌كند و از حدی‌ بالاتر نمی‌رود؛ بنابراین‌ سن‌ ازدواج‌ زنان‌ در حدی‌ متوقف‌ می‌شود.
نتایج‌ تحقیق‌ وی‌ همچنین‌ نشان‌ می‌دهد: تعداد زنان‌ مجرد ۳۴ ـ ۱۵ سال‌، ۴ میلیون‌ و ۳۴۸ هزار و تعداد مردان‌ مجرد ۳۹ ۲۰ سال‌، ۲ میلیون‌ و ۳۶۱ هزار نفر است‌ كه‌ این‌ امر نشان‌ می‌دهد در حال‌ حاضر ما با فزونی‌ یك‌ میلیون‌ و ۹۰۰ هزار دختر در معرض‌ ازدواج‌ در مقایسه‌ با پسران‌ روبرو هستیم‌.
این‌ آمارها در حالی‌ نشان‌ از افزایش‌ سن‌ ازدواج‌ می‌دهد كه‌ فرهنگ‌ ما هنوز توانایی‌ یافتن‌ همسر مناسب‌ و ازدواج‌ موفق‌ را مهمترین‌ ملاك‌ خوشبختی‌ بخصوص‌ برای‌ دختران‌ می‌داند؛ بطوری‌ كه‌ حتی‌ گاهی‌ بیشتر فعالیت‌های‌ زندگی‌ دختران‌ مثل‌ تحصیلات‌ بالاتر، موقعیت‌ شغلی‌ بهتر، ارتقای‌ پایگاه‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ معطوف‌ به‌ یافتن‌ همسری‌ مناسب‌ است‌ كه‌ البته‌ معلوم‌ نیست‌ مردانی‌ كه‌ خود از چنین‌ امتیازاتی‌ برخوردارند تا چه‌ حد علاقه‌مند به‌ ازدواج‌ كردن‌ با دخترانی‌ در سطح‌ اجتماعی‌ و حرفه‌یی‌ خویش‌ هستند.
از طرفی‌ توقعات‌ خانواده‌ها در رابطه‌ با ازدواج‌ فرزندانشان‌ بالا رفته‌ و نیز بسیاری‌ از مردان‌ كه‌ طبق‌ فرهنگ‌ ما باید پا پیش‌ بگذارند و مخارج‌ و هزینه‌های‌ زندگی‌ را تامین‌ كنند، از حیث‌ تحصیلات‌، میزان‌ درآمد و موقعیت‌ اجتماعی‌ و شغلی‌ در وضعیت‌ مناسبی‌ بسر نمی‌برند و حتی‌ گاهی‌ وضعیت‌ آنها نسبت‌ به‌ دختران‌ نامطلوب‌ است‌.
بر اساس‌ نتایج‌ تحقیق‌ یاد شده‌، آثار افزایش‌ سن‌ ازدواج‌ می‌تواند برای‌ دختران‌ و پسران‌ متفاوت‌ باشد، ولی‌ آنچه‌ در هر دو جنس‌ مشترك‌ خواهد بود، احساس‌ ناكامی‌ است‌.
به‌ عقیده‌ روانشناسان‌، اگر انگیزه‌های‌ قوی‌ به‌ وسیله‌ موانع‌ غیرقابل‌ عبور یا موانعی‌ كه‌ نمی‌توانیم‌ بر آنها فایق‌ آییم‌، سد شوند، ناكامی‌ به‌ وجود می‌آید كه‌ از بارزترین‌ نتایج‌ آن‌ بروز رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ است‌.
از سویی‌ دیگر مردم‌ از نظر روش‌ مقابله‌ با ناكامی‌ با یكدیگر متفاوتند و در شرایط‌ ظاهرا مشابه‌، وقتی‌ افراد دچار ناكامی‌ می‌شوند، بعضی‌ تسلیم‌ شده‌، بعضی‌ به‌ كوشش‌ خود ادامه‌ می‌دهند و بعضی‌ دیگر زیر فشار خرد می‌شوند.
بر همین‌ اساس‌ روانشناسان‌ تاكید می‌كنند كه‌ ناكامی‌ ناشی‌ از وجود موانع‌ متعدد بر سر راه‌ ازدواج‌ جوانان‌ می‌تواند شماری‌ از آنها را به‌ سوی‌ ارتكاب‌ برخی‌ جرایم‌ بكشاند. این‌ تاكید در حالی‌ است‌ كه‌ آمارها نشان‌ می‌دهد ۲۲ درصد جمعیت‌ ورودی‌ زندانهای‌ كشور را جوانان‌ تشكیل‌ می‌دهد، بطوری‌ كه‌ سالانه‌ ۲۷ تا ۳۳ هزار جوان‌ در گروه‌ سنی‌ ۱۹ تا ۲۵ سال‌ زندانی‌ می‌شوند.
موارد نزاع‌های‌ دسته‌ جمعی‌، فرار از خانه‌، اعتیاد، خودكشی‌ ، خانه‌های‌ فساد و فحشا، پدیده‌ مردان‌ خیابانی‌ و .... همه‌ بیانگر آن‌ است‌ كه‌ اگر به‌ فكر چاره‌اندیشی‌ نباشیم‌، آینده‌ این‌ تعداد جوان‌، تیره‌ و تار خواهد بودأ از طرفی‌ ازدواج‌ به‌ دلیل‌ آنكه‌ در اغلب‌ موارد به‌ افزایش‌ احساس‌ امنیت‌، تامین‌ نیازهای‌ جنسی‌ و عاطفی‌ جوان‌ منجر می‌شود و می‌تواند احساس‌ ناكامی‌، استرس‌ و فشار روانی‌ را در او كاهش‌ دهد، به‌ عنوان‌ یك‌ راه‌ چاره‌ نمایان‌ می‌شود. البته‌ این‌ تاكید روانشناسان‌ و جامعه‌شناسان‌ را نیز نباید فراموش‌ كرد كه‌ وجود چنین‌ آسیبهایی‌ ناشی‌ از افزایش‌ سن‌ ازدواج‌ نباید به‌ هیچ‌ وجه‌ منجر به‌ انتخاب‌ راهكار ازدواج‌ به‌ هر شكل‌ و با هر شرایطی‌ باشد، زیرا در این‌ صورت‌ ازدواج‌ نه‌ تنها راهگشا نخواهد بود، بلكه‌ خود به‌ جمع‌ عوامل‌ اؤرگذار بر آسیب‌های‌ یاد شده‌ خواهد پیوست‌.
دكتر بیرشك‌، روانشناس‌ در مورد علل‌ افزایش‌ سن‌ ازدواج‌ در كشورمی‌گوید: عوامل‌ مختلف‌ اقتصادی‌، جامعه‌ شناسی‌ و روانشناسی‌ را می‌توان‌ در این‌ زمینه‌ مطرح‌ كرد. از جمله‌ عوامل‌ اقتصادی‌ این‌ است‌ كه‌ جوانان‌ احساس‌ می‌كنند امكان‌ تامین‌ هزینه‌های‌ زندگی‌ روزمره‌ را ندارند و كسانی‌ هم‌ كه‌ جذب‌ بازار كار می‌شوند، ممكن‌ است‌ درآمد لازم‌ را نداشته‌ باشند؛ آنهایی‌ هم‌ كه‌ تحصیل‌ می‌كنند ، امید زیادی‌ برای‌ یافتن‌ شغل‌ مناسب‌ ندارند.
وی‌ درباره‌ ابعاد مثبت‌ و منفی‌ افزایش‌ سن‌ ازدواج‌ می‌افزاید: تنها جنبه‌ مثبت‌ تحت‌ این‌ شرایط‌ می‌تواند آن‌ باشد كه‌ افراد به‌ بلوغ‌ سنی‌ و جسمی‌ رسیده‌اند و در نتیجه‌ در انتخاب‌ همسر تنها تابع‌ احساس‌ نیستند، اما تبعات‌ منفی‌ آن‌، این‌ است‌ كه‌ افرادی‌ كه‌ به‌ ازدواج‌ نیاز و تمایل‌ دارند، اگر نتوانند ازدواج‌ كنند، سعی‌ می‌كنند با مشغولیات‌ ، رفت‌ و آمدها و معاشرت‌های‌ مساله‌ساز، خود را سرگرم‌ كنند و به‌ این‌ ترتیب‌ ممكن‌ است‌ تصمیم‌گیری‌ برای‌ این‌ افراد مشكل‌تر شود، دكتر بیرشك‌ با بیان‌ اینكه‌ بالا رفتن‌ سن‌ ازدواج‌ تبعات‌ متفاوتی‌ برای‌ دختران‌ و پسران‌ ایجاد می‌كند، می‌افزاید: در جامعه‌یی‌ كه‌ ما فكر می‌كنیم‌ مردها باید در ازدواج‌ جلو بیایند و تصمیم‌ بگیرند، دخترها شانس‌ كمتری‌ خواهند داشت؛ چون‌ در سن‌ بالا، پذیرفتن‌ هر نوع‌ همسری‌ برای‌ آنها كار آسانی‌ نخواهد بود؛ بخصوص‌ كه‌ الان‌ دختران‌ ما بیشتر وارد جامعه‌ می‌شوند و تجربه‌ درس‌ و دانشگاه‌ را به‌ دست‌ آورده‌اند، در انتخاب‌ همسر بیشتر دچار تردید می‌شوند و زمان‌ بیشتری‌ صرف‌ می‌كنند و این‌ مساله‌ شانس‌ ازدواج‌ آنها را در آینده‌ كاهش‌ می‌دهد.
او درباره‌ تاثیر بالا رفتن‌ سن‌ ازدواج‌ در گرایش‌ به‌ جرم‌ توضیح‌ می‌دهد: در ازدواج‌ در كنار نیاز جنسی‌، نیازهای‌ عاطفی‌ مطرح‌ است؛ یعنی‌ هر كسی‌ نیاز دارد كه‌ بداند كسی‌ در زندگیش‌ هست‌ كه‌ در كنار رفع‌ نیازهای‌ طبیعی‌ می‌تواند با او همفكری‌ و مشاركت‌ داشته‌ باشد . پس‌ اگر جوانان‌ فرصت‌ ازدواج‌ را از دست‌ بدهند جذب‌ معاشرت‌هایی‌ می‌شوند كه‌ خیلی‌ از آنها می‌تواند زمینه‌ ساز مشكلات‌ احساسی‌ و عاطفی‌ برای‌ آنها باشد؛ چراكه‌ وقتی‌ پایبندی‌ فردی‌ كم‌ شد، بیشتر جذب‌ لذت‌های‌ كوتاه‌ مدت‌ و آنی‌ می‌شود و در این‌ میان‌ امكان‌ معاشرت‌ها و گردهمایی‌هایی‌ برای‌ او فراهم‌ می‌شود كه‌ زمینه‌ را برای‌ مصرف‌ مواد مخدر یا روابط‌ نامناسب‌ اجتماعی‌ گسترش‌ خواهد داد.
وی‌ ادامه‌ می‌دهد: برای‌ جوانانی‌ كه‌ امكان‌ ازدواج‌ فراهم‌ نمی‌شود از یك‌ طرف‌ نیاز و از طرف‌ دیگر مشكلات‌ و محدودیت‌ها وجود دارد؛ در نتیجه‌ بر طبق‌ احساسش‌ جذب‌ موقعیت‌هایی‌ آنی‌ و در دسترس‌ می‌شود.
دكتر بیرشك‌ نقش‌ دوستان‌ را در جذب‌ جوانان‌ به‌ كارهای‌ خلاف‌ بسیار مهم‌ می‌داند و می‌گوید: در سنین‌ جوانی‌ و نوجوانی‌ دوستان‌ نقش‌ عمده‌یی‌ ایفا می‌كنند بطوری‌ كه‌ جوانان‌ تحت‌ تاثیر دوستان‌ و خواسته‌هایشان‌ یا بخاطر احساس‌ تعلق‌ به‌ یك‌ گروه‌ و نگرانی‌ از طرد شدن‌ توسط‌ آنها حاضرند هر كاری‌ بكنند.
وی‌ نقش‌ خانواده‌ را نیز بسیار مهم‌ ارزیابی‌ می‌كند و می‌گوید: اگر اعضای‌ خانواده‌یی‌ ارتباط‌ خوبی‌ با یكدیگر داشته‌ باشند می‌توانند بسیاری‌ از مسائلی‌ را با فرزندانشان‌ مطرح‌ كنند. در نتیجه‌ فرزندان‌ هم‌ با علاقه‌ تشریك‌ مساعی‌ می‌كنند و از نظرات‌ خانواده‌ بهره‌مند می‌شوند اما اگر شاهد گسستگی‌ در روابط‌ خانوادگی‌ باشیم‌، نقش‌ دوستان‌ و همسالان‌ به‌ جای‌ خانواده‌ افزایش‌ می‌یابد و دوستان‌ هم‌ بیشتر تابع‌ جنبه‌ احساس‌ هستند.
دكتر بیرشك‌ درباره‌ تفاوت‌ آسیب‌پذیری‌ دختران‌ و پسران‌ توضیح‌ می‌دهد: دخترانی‌ كه‌ سن‌ ازدواج‌ آنها بالا می‌رود، بخاطر داشتن‌ گرایش‌ها، حساسیت‌ها و حسادت‌ها كه‌ لازمه‌ سن‌ و كمی‌ تجربه‌ آنهاست‌ ممكن‌ است‌ بیشتر فریب‌ بخورند و بیشتر مستعد بروز رفتارها و واكنش‌های‌ برانگیزنده‌ و دور از منطق‌ و تفكر صحیح‌ هستند لذا رفتارهای‌ برانگیزنده‌ ، پرخاشگرانه‌ و درگیرانه‌ مختلفی‌ در آنها بروز می‌كند و دختران‌ خیلی‌ راحت‌تر وعده‌های‌ افرادی‌ را كه‌ آماده‌ سوءاستفاده‌ از آنها هستند می‌پذیرند و جذب‌ آنها می‌شوند.
دكتر حسین‌ فرجاد آسیب‌ شناس‌ نیز در مورد علل‌ كاهش‌ جرم‌ معتقد است‌: مشكلات‌ جوانان‌ و نوجوانان‌ زیاد است‌، پس‌ جرم‌ از گروه‌ سنی‌ بالا به‌ سمت‌ گروه‌ سنی‌ پایین‌تر می‌آید و چون‌ قدرت‌ ریسك‌ و مخاطره‌پذیری‌ آنها بیشتر است‌، متاهلین‌ كمتر مرتكب‌ جرم‌ می‌شوند. پس‌ افرادی‌ كه‌ ازدواج‌ نمی‌كنند، در زمینه‌ انواع‌ جرایم‌ احتمال‌ ارتكاب‌ جرم‌ آنها بیشتر است‌. در كشوری‌ كه‌ روز به‌ روز بر تعداد جمعیت‌ جوان‌ آن‌ افزوده‌ می‌شود، و راههای‌ حل‌ مسائل‌ پیش‌رو روز به‌ روز پیچیده‌تر می‌شود. اگر اكنون‌ كه‌ می‌توانیم‌ اقدامی‌ نكنیم‌ ، معلوم‌ نیست‌ كه‌ گره‌ كور پیامدهای‌ ناشی‌ از آن‌ را در آینده‌ چه‌ كسی‌ خواهد گشود.
منبع : روزنامه اعتماد