شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آموزش و پرورش نزد ایرانیان یهودی


آموزش و پرورش نزد ایرانیان یهودی
پس از پیروزی مسلمانان بر ایران، یهودیان ایران به قوانین جاری گردن نهادند. آنان در داخل جامعه یهود سازمانی داشتند كه اداره جامعه یهود سرزمین‌های شرقی خلافت را بر عهده داشت و مركز این جامعه در بابل قدیم (بین النهرین) بود. این سازمان مذهبی و سراسری، در شرق امپراتوری اسلامی «راش گالوتا» نامیده می‌شد و یهودیان موظف بودند علاوه بر پرداخت جزیه به دولت اسلامی به راش گالوتا نیز مالیات بپردازند تا با این درآمد آكادمی تلمودی «سورا» و «پومپدیتا» را نگهداری و حفظ كنند.
یهودیان ایران از نظر آموزش دینی تحت نظر روسای آكادمی پومپدیتا بودند و نفوذ روسای این جمعیت در بین جمعیت یهود ایران بسیار بود. تا قرن ۴ه.ق. این مركز یگانه مركز علمی آنان بود. اما از قرن ۶ به بعد بتدریج در شهرهای اصفهان و همدان مراكز تعلیم و تحصیل تلمودی به راه انداختند. پایه‌گذار این مؤسسات ایرانی، شاموئل بن الی بود. (جودائیكا ج،۳ ص ۳۹) در اثر تلاش خاخام‌های ایرانی اصفهان و همدان، پومپدیتا آموزشگاه‌های ایرانی را تأیید كردند و میان آكادمی‌های اصفهان و همدان با آكادمی‌های بین‌النهرین مراوده برقرار شد. (همان)
در دوره هارون‌الرشید و مأمون كه عصر طلایی علم و پیشرفت بود، یهودیان شرق نیز در عرصه علم و دانش فعال شدند، زیرا گسترش بیش از پیش علم و دانش و مدارای مأمون با یهودیان زمینه فعالیت آنان را ایجاد كرد. در ۱۸۵ ه.ق. المجسطی به ترجمه كتاب بطلمیوس در ستاره‌شناسی دست زد. او نخستین كسی بود كه به انكسار نور پی برد. پسر او ابوسهیل الیاهو در ۲۳۹- ۲۲۱ ه.ق. در پیشرفت علم پزشكی تاثیری بسزا نهاد.
از دوره متوكل، خلیفه عباسی آزار غیرسنیان آغاز شد و شیعیان، مسیحیان و یهودیان تحت فشار قرار گرفتند. آنان از حق كار در ادارات دولتی محروم شدند و فرزندانشان از تحصیل زبان عربی محروم شدند. مسلمانان از آموزش به یهودیان منع شدند و از اقتدار «راش گالوتا» كاسته شد، (لوی، ج،۲ ص۳۶۸) دانشگاه پومپدیتا كه قدرتمندترین آكادمی یهودی بود، از رونق افتاد و آكادمی سورا نیز از پیش تضعیف شده بود.
سعدیا، دانشمند یهودی اهل مصر به بین‌النهرین رفت و به مطالعات خاخام‌ها (پیشوایان دینی) جنبه علمی داد. وی اطلاعات وسیعی درباره تلمود، قوائیم و بسیاری از مسائل دینی داشت. تورات را به عربی ترجمه كرد. او تحصیل تورات را بر تلمود ترجیح داد و مباحثه درباره این دو كتاب دینی یهود را بنا نهاد.
مدرسه سورا دوباره رونق گرفت، اما روسای آكادمی پومپدیتا با سعدیا از در مخالفت درآمدند و از خلیفه حكمیت خواستند. با این حكمیت او از ریاست مدرسه سورا بر كنار شد. این بركناری موقت بود و از ۳۲۲ تا ۳۲۶ طول كشید. طی این چند سال او دست به تالیف زد و كتاب «سیدور» را كه همه دعاها و نمازها را دربر می‌گرفت، تالیف كرد. سفریسیرا (كتاب آفرینش) و رساله معتقدات را به عربی نوشت. بار دیگر او از ۳۲۶ تا ۳۳۱ ریاست سورا را بر عهده گرفت. با مرگ او این مدرسه بار دیگر از رونق افتاد و در ۳۳۷ بكلی تعطیل شد.
در ۳۴۹ آكادمی پومپدیتا نیز بكلی منحل شد. (لوی، ج،۲صص۳۹۰ - ۳۹۵)
از قرن ششم ه.ق ایگرت گائون (Igrret) و شاموئل بن الی آكادمی‌هایی همانند آكادمی تلمودی بابل در همدان و اصفهان پایه نهادند كه مركز فرهنگی یهودیان ایران آن دوره شدند. گائون بابل شخصی به نام زكریابن باراخل را برای آگاهی از توان علمی شاگردان آكادمی‌های جدید فرستاد. ریاست یهودیان با سر شالم (Sar Shalom) و در سمرقند با عبادیه هانسی بود. آزمون‌ها نشان دهنده سطح علمی خوب دانشجویان یهودی ایرانی بود و از این پس بین آكادمی‌های بابل و اصفهان نامه‌هایی به فارسی رد و بدل می‌شد .(جودائیكا)
از دوره صفویه (قرن ۱۰ به بعد ه.ق.) كه مرزهای ملی محدود و مشخص شد ارتباط یهودیان ایران با مراكز دینی بغداد و گائون‌های آن منطقه كاملاً قطع شد و اداره جامعه یهودیان ایران مستقل شد و در پی آن یهودیان ریاست خاخامی اصفهان را پذیرفتند و اما این موضوع چندان مورد قبول گائون بغداد نبود. پس از آنكه رهبری و مركزیت یهودیان بغداد از بین رفت، استقلال فرهنگی درون مرزهای ایران بیشتر شد و در راس یهودیان ایران ناسی (Nasi) و ملا دیان (dayyan) قرار گرفتند.
یهودیان ایران در محله‌های خاص خود زندگی می‌كردند كه جدا از محلات مسلمانان و مسیحیان بود. در هر محله كنیسه و مدرسه‌ای وجود داشت.
در زمان نادرشاه كه سیاست او بر پایه‌مدارای مذهبی قرار داشت، وضع فرهنگی یهودیان رونق گرفت. كاشان مركز روحانی و فرهنگی یهودیان شد. از فلسطین خاخام‌هایی برای آموزش علوم دینی به كاشان وارد شدند. نادرشاه دستور داد تا زبور داوود را به فارسی ترجمه كنند. (۱۰۹۵ ه.ق.)
از دوره قاجاریه كه ایران دوره گذار به دوره نوین را آغاز كرد، وضع یهودیان نیز بهبود یافت. این امر بیشتر تحت فشار فرستادگان اروپایی به دربار ایران بود. ناصرالدین شاه طی فرمانی دستور داد تا مدارس یهودی دوباره تاسیس شوند. تا این تاریخ تعلیم و تربیت یهودیان در «مكتب‌خانه» یا «خانه ملا» انجام می‌گرفت. بسیاری از پسران یهودی در این مكتب‌خانه تحصیل می‌كردند و در برخی مواقع دختران نیز تحصیل می‌كردند. سن آموزش چهار الی سیزده سالگی بود. مكتب‌ها در خانه خاخام‌ها یا در كنیسه‌ها تشكیل می‌شد. معلم مكتب «ملا»، «خلیفه» و یا «خاخام» نامیده می‌شد. در این دوران نهادی كه ناظر بر تعلیم و تربیت باشد وجود نداشت و شخصی كه دوره خود را به پایان می‌رساند برای ادامه تحصیل راهی نداشت؛ زیرا هیچ مركزی برای ادامه تحصیل نبود. حقوق معلمان مكتب‌خانه‌ها از پول پرداختی دانش‌آموزان تامین می‌شد كه بیشتر اوقات غیرنقدی بود.
مواد درسی بیشتر شامل آموزش آداب و رسوم دینی، آموزش عبادت و نیایش‌ها می‌شد. زبان فارسی حتی متن فارسیهود كه از كتاب‌های مقدس اقتباس شده بود، در مواد درسی گنجانده نمی‌شد. در مكتب زبان عبری تدریس می‌شد و فراگیری عبری از روی كتاب مقدس بود. داستان‌های كتاب مقدس از طریق مطالعه یا شنیدن فراگرفته می‌شدند و نیز به تاریخ یهود توجهی نمی‌شد. مبانی دینی را با پشتكار و دقت آموزش می‌دادند و فارغ‌التحصیلان پیروان متدینی بودند (آبراهام كهن، ،۱۹۹۸ ج،۱ صص ۱۱۸- ۱۱۵).
از قرن ۱۹ میلادی تغییرات جدیدی در شئون اجتماعی ایران به وقوع پیوست و در میان یهودیان ایران نیز این تغییرات شكل گرفت و تعلیم و تربیت آنان تغییر كرد و آموزش جدید به وجود آمد.
نخستین گروهی كه به آموزش در میان یهودیان فعال شدند، میسیونرهای مسیحی بودند كه هدفشان گسترش مسیحیت بود. در ۱۲۴۰ ه.ق انجمن لندن به این منظور مبلغان خود را به میان یهودیان ایران فرستاد. آنها مدارسی در ایران ساختند كه كودكان یهودی نیز می‌توانستند در آن تحصیل كنند. برنامه درسی آنها آموزش زبان فارسی، انگلیسی، زبان عبری و چند درس غیردینی بود. این مدرسه‌ها از خانواده‌های مستمند شهریه نمی‌گرفتند حتی غذا، پوشاك و لوازم‌التحریر مجانی نیز می‌دادند.
دانش‌آموزان برجسته بورس تحصیل در خارج كشور را دریافت می‌كردند. دختران در این مراكز به آموختن فن یا حرفه‌ای مشغول می‌شدند. این مدارس در تهران، اصفهان و همدان دایر شدند. در سراسر ایران ۵هزار دانش‌آموز یهودی جذب این مدارس شدند.
دومین گروه كه آموزش یهودیان ایران را به دست گرفت، تشكیلات آلیانس بود كه در ۱۲۸۴ ه.ق كوشش خود را در ترقی فكری و آزادی یهودیان نهاد و به یهودیان تحت فشار در سراسر جهان كمك می‌كرد.
این تشكیلات در ایران پس از صدور فرمان ناصرالدین شاه مبنی بر رفع فشار از یهودیان فعال شد و كار رسمی خود را از ۱۳۱۶ ه.ق در ایران شروع كرد. مدارس آلیانس از این سال افتتاح شدند و در شهرهای همدان، اصفهان، شیراز، كرمانشاه و سنندج كه بیشترین تعداد یهودی را داشتند، تاسیس شدند. در شهرهای بیجار، گلپایگان، دماوند، كاشان، نهاوند و تویسركان مكتب‌ها به كمك یهودیان به مدرسه جدید تبدیل شدند.
مدرسه‌های آلیانس شیوه جدید آموزش را رعایت می‌كردند. كلاس‌ها بر اساس سن دانش‌آموزان مرتب شدند، صندلی داشتند و دانش‌آموزان بر صندلی می‌نشستند. مواد درسی را دانش‌آموزان باید حفظ می‌كردند. از تخته سیاه استفاده می‌شد و تنبیه بدنی كه شرط اصلی آموزش در آن دوره بود، در مدارس آلیانس وجود نداشت. در دروس این مدرسه آموزش زبان فرانسه در درجه اول و زبان فارسی در درجه دوم بود. علوم رایج تدریس می‌شد و نیز مطالعات مذهبی هم در برنامه درسی بودند.
تا پایان دوره قاجار مدارس آلیانس به صورت خودمختار عمل می‌كردند. از ۱۳۰۳ كه برنامه فرهنگی دولت ایران تحكیم و گسترش مبانی فرهنگ ایرانی بود، برنامه‌ای واحد و یكسان برای تمامی مدرسه‌ها تهیه شد و نظارت دولت بر مدارس انجام گرفت. این نظارت مدارس آلیانس را نیز دربر گرفت و از ۱۳۱۳ - ۱۳۱۱ش. بتدریج آموزش زبان فرانسه در درجه دوم و آموزش زبان فارسی در درجه اول اهمیت قرار گرفت. از ۱۳۱۸ش. برنامه‌های درسی این مدرسه‌ها با برنامه وزارت فرهنگ منطبق شدند و آموزش یكسان در سراسر ایران با سیاست ایرانی كردن و فرهنگ یكسان در ایران به وجود آمد. مدرسه‌های آلیانس نیز تحت برنامه «ایرانی كردن» قرار گرفت. این تغییر عامل موثری شد تا یهودیان ایران در كشور خود در مسیر زندگی واقعی‌شان قرار بگیرند.
پس از جنگ جهانی دوم در ۱۳۲۲ش. جنبش جوانان صهیونیست با نام هاخلوتص در ایران به وجود آمد و از ۱۳۲۵ش. مدرسه‌های اوتصارهتورا (گنج دانش/ تورات) شكل گرفتند. بیشترین هدف این مدارس آموزش‌های صهیونیستی بود، اما تعالیم این مدارس جوابگوی یهودیان ایران نبود و با مقاومت آنها روبه‌رو شد. آنها فرزندانشان را به این مدارس نمی‌فرستادند. مدرسه‌های كورش و اتفاق با اوتصارهتورا رابطه خود را قطع كردند. مدرسه آلیانس از برنامه‌های آن اعلام عدم رضایت كرد و این مدرسه‌ها جنبه بنگاه خیریه پیدا كردند. (آبراهام كهن، ج،۱ صص،۱۲۱ ۱۳۱)
دبیرستان كورش در ۱۳۱۰ ش. با همت اسمعیل جی، حاجی عزیزالقانیان و خاخام نعیم برای بهبود وضع فرهنگی كلیمیان در محله حسن آباد كه ساكنان یهودی آن بیشتر بود، ایجاد شد. (لوی ج،۳ ص۹۶۷)
مدارس اتفاق، مجتمع بزرگ دیگری است كه در ۱۳۲۸ ش. در شرق دانشگاه تهران جنب كنیسه یهودیان احداث شد و اكنون در سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان با بیش از ۴۰۰ دانش‌آموز دختر فعال است. (گزارش مجله افق ،۱۳۷۸صص ۴۸-۴۶)
یكی دیگر از مدارس یهودیان ایران مجتمع آموزشی «موسی بن عمران» (ابریشمی) است كه این مجتمع در خیابان فلسطین در جوار كنیسه این محل واقع است. ساختمان آن را آقاجان ابریشمی در دهه ۴۰ وقف امور اجتماعی كلیمیان ایران كرد. مدرسه این مجتمع تا پیش از انقلاب ملی بود. بعدها به دو بخش راهنمایی و دبستان تقسیم شد. دبستان آن اكنون با نام ۱۵ خرداد فعال است. در این مجتمع ۱۰۰ دانش‌آموز ابتدایی، ۱۰۲ دانش‌آموز راهنمایی و ۶۷ دانش‌آموز دبیرستانی تحصیل می‌كنند. (افشین ناجیان، ،۱۳۷۸ ص ۱۵-۱۴)
در سال ۱۳۴۶ از دانش‌آموزان این مدارس حدود ۷۰۰ تن به دانشگاه‌ها راه یافتند. ۵۰۰ تن از دانش‌آموزان یهودی توانستند در اروپا تحصیل كنند. تعدادی دختر به تحصیلات عالی راه یافتند. برخی از ایرانیان یهودی در ادامه تحصیل خود در دانشگاه‌ها به تحصیل ادبیات فارسی پرداختند. این رشته در میان یهودیان ایران از استقبال چشمگیری برخوردار است.
در حال حاضر كنیسه و انجمن كلیمیان ایران آموزش دینی در جامعه یهودیان را پیش می‌برند و كتاب‌های دینی «فرهنگ و بینش یهود» از سوی انجمن كلیمیان تدوین شده است كه اصول شریعت یهود را بدرستی به دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصیلی تعلیم می‌دهد. (فرهنگ و بینش یهود در سه جلد، انتشارات انجمن كلیمیان ۱۳۷۹ ش).
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید