چهارشنبه, ۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 29 May, 2024
مجله ویستا

دست رد بر سینه دانش آموزان


دست رد بر سینه دانش آموزان
كارنامه، انباشته شده از عددهای تك رقمی، نمره هایی سرشار از وحشت و هراس. نبردی دیگر در راه است. موجی از كلمات چندش آور در گوش نجوا می شود لرزش لب ها و دل، هر لحظه افزون می یابد. چهره به رنگی از مردود شدن درآمد. هیاهوی سركوفتگی از دور درگوش سنگینی می كنند. چاره چیست؟ راهی نیست، جز رفتن به سكوت. قدم در راه خانه می گذاری و ناچار. نگاه ها آزارت می دهند و فریادهای سرشكن بر خمودگی ات می افزایند. تو مردود شده ای. احساس می كنی، دنیا دارد بر سرت خراب می شود. همه جا را تیره و تار می بینی و عدد های تك رقمی هم، نیزه هایی می شوند كه قلبت را به نشانه رفته و هر لحظه بر آن فرود می آیند. مانده ای با برگی پر از اعداد نفرت آورد. هیچ وقت، چنین اعدادی را پلید و شیطانی حس نكرده بودی. آرزو می كنی هیچ گاه این اعداد، بر صفحه زندگی ظاهر نشده بودند كه بخواهند از تو كالبدی بی روح بسازند؛ اعدادی كه مأموریت یافته اند تا برایت سرنوشتی از ناكامی، ناتوانی و بی هویتی بسازند. تصور چنین اهریمنی، در جوهره توجهی ناگوار می نماید. تو در این دام گرفتار شده ای و راهی، برای نجات نمی یابی. اما تنها نیستی. امثال تو فراوانند. این نكته برای یك میلیون و ۱۸ هزار و ۲۹۵ دانش آموز در سال ۸۳- ۸۲. تجربه ای تكراری است.
تمركز روی آمارها
در مطالعات جهانی «تیمز» و «پرلز»، وضعیت مردودی سال ۸۳-۸۲ كشورها مورد بررسی قرار گرفته است. از آماری كه ذكر آن رفت ( یك میلیون و ۱۸ هزار و ۲۹۵ دانش آموز مردودی) ۱۷۸ هزار و ۴۱۱ مردودی در مقطع ابتدایی، ۴۱۱ هز ار و ۳۲۶ نفر در مقطع راهنمایی و ۴۲۸ هزار و ۵۵۸ مردودی، تنها در پایه اول مقطع متوسطه رخ داده است. گفته می شود از جمع این آمار، ۶۷ هزار و ۵۹۶ دانش آموز دختر و ۱۸۰ هزار و ۵۱۸ پسر در ابتدایی، ۱۰۵ هزار و ۲۶۱ دختر و ۳۰۶ هزار و ۶۵ پسر در راهنمایی و ۱۴۶ هزار و ۷۵۶ دختر و ۲۸۱ هزار و ۸۰۲ پسر در پایه اول متوسطه مردود شده اند. براساس گزارش های یونسكو، مردودی برای بار اول، احتمال ترك تحصیل را ۴۰ تا ۵۰ درصد و برای بار دوم ۹۰ درصد افزایش می دهد.
كارشناسان چه می گویند
مردودی یك میلیون دانش آموز در یك سال، ریشه در عوامل مختلفی دارد كه دست در دست هم، براین ناكامی افزوده اند. دیگر به مانند گذشته نمی توان انگشت اتهام روی نقطه ای گذاشت و مسبب تمام مشكلات آن حوزه را به یك عامل محدود كرد. نه پدر و مادر ها و نه مسؤولان آموزش و پرورش، نمی توانند دانش آموز را در حلقه ای از «اتهامات و آزارها» قرار دهند و خود و جامعه را در بروز این معضل، مبرا دارند.
«دكتر علی اكبر امینی» كارشناس آموزش، با «تكان دهنده» قلمداد كردن چنین آماری از مردودی ها، به دلایل مختلفی اشاره می كند كه در به وجود آوردن این پدیده مؤثرند.
امینی از دلایل «اقتصادی» می گوید كه به اعتقاد وی بسی مهم تر از دلایل دیگر است. وی بیان می دارد: «دانش آموزان پیش خود حساب می كنند كه دست كم در مقطع دیپلم و آموزش متوسطه، استخدامی صورت نمی گیرد؛ مگر در شرایط سخت. این است كه دیپلم را مساوی بیكاری تلقی می كنند و به اعتقاد خود، ایام جوانی را هدر نمی دهند و به سر زمین فلاح و صلاح می رسند و به جایی می رسند كه جوانان پرخاشگر می شوند و عده ای هم، نه به دنبال كار و درس، بلكه به دنبال مفاسد اجتماعی روانه می شوند.» «دلیل فرهنگی» یكی دیگر از دلایلی است كه این كارشناس آموزش مطرح می سازد.
وی در تشریح این عامل می گوید: «مشكلاتی كه در خانواده ها هست متأسفانه درصد جدایی و طلاق خانواده را روبه افزایش می گذارد و در یك چنین جوی طبعاً برای یك دانش آموز، درس خواندن معنا پیدا نمی كند.»
«دكتر خسرو كیمنش»، از دیگر كارشناسان آموزش، در این زمینه به علل مختلفی اشاره می كند. به نظر وی «یكی از عمده ترین دلایل افزایش مردودی ها، به انگیزه ها بر می گردد. یكی انگیزه معلم است. به این ترتیب كه معلم ها انگیزه لازم برای تدریس ندارند. معلم ها به این دلیل كه حقوقشان كم است و تلاششان را در چند جا تقسیم می كنند، لذا آن كارشایسته و بایسته را برای بچه ها انجام نمی دهند. دوم بر می گردد به انگیزه بچه ها، «كیمنش» در ادامه می افزاید: «بچه ها، انگیزه های لازم را برای رشد و ارتقای علمی ندارند. چون هرچه به سطح بالا می رویم، امكان این هست كه بلوغ سنی و سركشی های بچه ها در این امر مؤثر باشد اما، عمده مطلب این است كه، نوجوانان به یك نگاه انتقادی می رسند. جوانان با نگاه انتقادی چون می بینند كه در بحث كهنه علم خوب است یا ثروت، كماكان رفاه در سلطه ثروت است از همین جا بی انگیزگی شان شروع می شود. «مسأله علمی» نیز از دلایل دیگر ذكر شده در پیدایش این معضل، از سوی «كیمنش» است. وی می گوید: «معلم ها به نسبت پیشرفت مطالب آموزش، آموزش نمی بینند. آموزش هایشان هم به روز نیست. بچه ها سؤالاتی دارند كه معلم ها در همان درس می مانند. كتاب ها با آن علم بچه ها كه از طریق رسانه های مختلف به دست می آید، تطبیق ندارد. همه این ها، نتیجه اش می شود، بی انگیزه شدن بچه ها.» نكته دیگری كه دكتر «كیمنش» به آن می پردازد «عدم به كارگیری روش های پیشگیرانه» است. از نظر وی «برای مردود یا تجدید شدن بچه ها، از عوامل پیشگیرانه استفاده نمی كنیم. چرا كه اگر هزینه ای را كه یك مردودی، روی دست نظام می گذارد مورد محاسبه قرار داده و در عوامل تشویقی به كار بریم چه بسا، بسیاری از آمارهای مردودی ها، تحت تأثیر قرار گیرند.»
پیامدهای آمار فاجعه آمیز مردودی ها
برآوردی كه آموزش و پرورش، در زمینه افت تحصیلی دانش آموزان به انجام داده نشان می دهد كه فقط افت تحصیلی پایه متوسطه با هزینه ۱۶۰ تومان سرانه به ازای هر دانش آموز، سالانه بیش از ۴ میلیارد تومان به آموزش وپرورش خسارت می زند. «دكتر علی اكبر امینی» در ذكر پیامدهای این معضل می گوید: «در درجه اول این آمارها، زنگ خطری است برای دانشگاه. از آن جا كه دانشگاه ها، از آموزش وپرورش تغذیه می كنند و چنین درصدی از مردودی ها، موجب كاهش رقابت بین دانش آموزان می شود. در نتیجه كاهش رقابت در دانشگاه ها نیز به تنزل پیدا كردن سطح فرهنگ جامعه می انجامد.» دكتر خسرو كیمنش، به پیامدهای اقتصادی اشاره می كند كه معضل مردودی ها، برای كشور در بردارد. وی با بیان این كه آمار مردودی ها در اقتصاد آموزش و پرورش تعریف شده و از جایگاه خاصی برخوردار است،می گوید: «ما حدود ۱۵ سال پیش تحقیق انجام دادیم كه دریابیم؛ دانش آموز ابتدایی وقتی مردود می شود چقدر برای دولت هزینه می گذارد و یك دبیرستانی چقدر. ما در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم كه اگر همین مقدار پول را طی یك سری طرح های تشویقی در میان نظام آموزشی عملی كنند نتایج خیلی خوبی در بر خواهد داشت.»
وی «وارد شدن ضربه های روحی و روانی به بچه ها» را از دیگر پیامدهای مردودی می شمارد و می افزاید: «خیلی ها به وسیله این مردودی هایی كه بسیاری از آن ها غیر منصفانه است دچار مشكلات روحی و روانی می شوند؛ مشكلاتی كه در خانواده نیز به وجود می آید.»
توزیع نامناسب معلم ها
در تحقیقی كه توسط مؤسسه های «تیمز» و «پرلز» انجام شده است، استان یزد، طی سال های تحصیلی ۷۸ تا ۸۲ با ۲۴‎/۲ ، ۱۹‎/۳ ، ۱۸‎/۶ و
۱۹‎/۷ درصد به لحاظ مردودی، در رتبه اول كشوری قرار داشته است این آمار، نشان از نوعی عدم توازن امكانات در مناطق مختلف آموزشی كشور دارد. دكتر خسرو كیمنش، در این باره می گوید: «در مناطق آموزشی، معلم ها توزیع مناسبی نمی شوند. معلم های با سابقه به مناطق راحت و آسان روی می آورند و به همین منوال، مناطق كمتر مرفه از معلمان خوب و با تجربه برخوردار نمی شوند.» وی می افزاید: «الان مدارسی كه در بالای شهر هستند، خانواده ها را متقاعد كرده اند و یا این كه توان خانواده ها در این هست كه معلمان خوب بگیرند. حتی مدارس دولتی و مدارس پایین شهر چون والدینشان توان كمك كردن را ندارند، مدیر هم دستش بسته است نمی تواند معلم را تأمین كند و فعالیت معلم ها اساساً ضعیف است یا اگر قوی هم باشند از یك مدرسه كه تأمین نشوند وقتشان را برای مدارس دیگر می گذارند.» دكتر علی اكبر امینی نیز می گوید: «دانش آموزان با روحیه حسابگری خود حساب كرده اند. بنابراین روحیات فرهنگی به اضافه محاسبات اقتصادی در این آمارها مؤثر بوده اند.» وی برای كاهش چنین معضلی، پیشنهاد می كند: «باید تفاوت دیپلم و كارشناس را به لحاظ میزان مزایا كاهش داد، دیپلمه ها در نظام استخدامی كشور جایگاهی پیدا كنند و همچنین باید ارزش فرهنگی هم بالا رود و این نیاز به این دارد كه روحیه مردم نسبت به علم و دانش دگرگون شود.» دكتر خسرو كیمنش در این زمینه به ضرورت افزایش عوامل انگیزشی دانش آموزان و معلمان و همچنین به افزایش طرح های تشویقی جهت روی آوری دانش آموزان به درس اشاره می كند.
كارنامه مچاله شده بار دیگر، صاف می شود. نمره های حیرت آور، روی چشم ها ظاهر می شوند تا موجی از نفرت و اندوه را به قلب تو تزریق كنند و تو، می مانی با دلی آكنده از غمگینی، كه هر دم در مرز انفجار است.

یوسف بهمن آبادی
منبع : روزنامه ایران