پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


هنر اتروسک هنر رومی (امپراتوری پیشین«معماری و طرحهای عمرانی»)


هنر اتروسک هنر رومی (امپراتوری پیشین«معماری و طرحهای عمرانی»)
● امپراتوری پیشین
وقتی اوکتاویانوس سزار پسر خواهرزاده و وارث یولیوس سزار نیروهای آنتونیوس و کلئوپاترا را به سال ۳۱ پیش از میلاد در آکتیوم قلع و قمع کرد به جنگ داخلی طولانی و نود ساله ای که جمهوری روم را به لرزه درآورده بود پایان داد.
اوکتاویانوس با آنکه خود را احیا کننده و حامی قانون اساسی و سنتهای جمهوری روم می دانست و چنین اعلام کرده بود، عملاً نخستین امپراتور روم شد و با قدرت تمام بر سراسر امپراتوری روم فرمانروایی کرد و لق افتخار آمیز اوگستوس [= محترم] را از سنای خرسند دریافت کرد. صلحی که با آغاز امپراتوری اوگوستوس بر روم سایه افکند، پاکس رومانا [ دوره صلح و آرامش روم] نامیده می شود، زیرا تا مدتی طولانی در اثر توجهات امپراتوران رومی، تا ۱۵۰ سال بعد صلح و ظآرامش در دنیای رومی برقرار شد، که در تاریخ جهان بی سابقه است. اوگوستوس که تصمیم گرفته بود حکومتی تزلزل ناپذیر برپا دارد، فرماندهی ارتش و اداره امور مالی امپراتوری را شخصاً عهده دار شد و عمداً ساختمان جدید و با شکوه شهر رم را آغاز کرد تا چهره ای پرشکوه به واقعیت امپراتوری ببخشد.
جانشینان اوگوستوس – کلاودیوس و نرون – در سده نخست میلادی به سیاست پرشکوه سازی ظاهراً مرئی امپراتوری با استفاده از معماری و هنر و انجام دادن یک رشته کارهای عام المنفعه، گاهی به حد افراط، ادامه دادند. امپراتوری روم در سده دوم – دوران حکومت ترایانوس، هادریانوس و آنتونیتها – از هر زمانی پهناور تر شد و به اوج قدرت خود رسید قدرت و نفوذ روم را در دنیای غرب رقیبی نبود، ولی قبایل جدید ژرمنی پیوسته از مرزهای شمالی و پارتیها و ایرانیان نوخاسته از مرزهای شرقی، آن را زیر فشار قرار می دادند.
این فشارها در سده سوم شدت گرفتند و توأم یا زوال قدرت امپرتور در داخل امپراتوری از هم پاشیدگی استخوان بندی اقتصادی و اداری و آغاز هرج و مرج نظامی، امپراتوری را تقریباً تا نقطه سقوط رساندند. در سال ۲۸۵ میلادی، امپراتوری روم موقتاً احیا شد به دست آخرین امپراتور مسیحی نشده یعنی دیوکلسین که تعقیب و کشتار وحشیانه فرقه ای از مسیحیان نیز در دوره حکومت وی به وقوع پیوست. به فاصله سپری شدن عمر یک نسل، پیروزی همین فرقه، نقطه عطفی در تاریخ جهان پدید آورد.
● معماری و طرحهای عمرانی
طرحهای بلند پروازانه امپرتوری در دوره امپراتوری پیشین، در معماری آن، البته چشمگیرتر از هر عرصه دیگری بازتاب یافته اند. شرایط نسبتاً ماندگار دوره صلح و آرامش روم، رومی کردن ایالتها را امکان پذیر ساخت و شهرنشینی – برنامه ریزی و ساختمان شهرها - در این روند، نقش اصلی را ایفا کرد. پیش از این، رشد سریع جمعیت مخصوصاً جمعیت شهری را علت گریز مردم به ویلاهای حومه شهرها ذکر کردیم. فشار جمعیت در خود شهر، ساختن خانه گل و گشاد و دهلیز سرگشاده دار رومی – که لبریز از فضای مسکونی – را از رواج انداخت.
در شهر رم جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر می بایست در واحدها یا بلوکهای چند طبقه آپارتمانی جا داده می شدند. چیزی نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت شهر رم در ۴۵۰۰۰ بلوک آپارتمانی – با حداکثر ارتفاع قانونی یعنی در پنج طبقه (به بلندی ۱۸ تا ۲۱ متر) از نوع مذکور سکومت گزیده بودند.
بیشتر جمعیت تقریباً پنجاه هزار نفری شهر اوستیا، بندرگاه شهر رم، در اینگونه خانه های آپارتمانی جا داده شده بود. برخی از خانه های مزبور تا کف طبقه سوم، همچنان برجا مانده اند. بیشتر از این خانه ها از آجر و برخی نیز از بتون ساخته شده بودند. طبقه همکف به مغازه ها اختصاص داده می شد، آپارتمانها در بالای مغازه ها ساخته می شدند و هریک پلکان جداگانه ای داشته اند. بیشتر آپارتمانهای آن روز، در مقایسه با آپارتمانهای امروزی ما، بسیار جادارتر بودند و آپارتمانهای دو طبقه گاهی تا دوازده اتاق داشتند.
در نمونه بازسازی شده یک بلوک آپارتمانی شهر اوستیا می بینیم که بلوکهای آپارتمانی به گرد حیاطی مرکزی ساخته می شدند که با مناظری آراسته می شد و گاه یک زیارتگاه کوچک نیز داشت. ظاهراً بیشتر آپارتمانها بالکن داشتند، که امروزه نیز از ویژگیهای ثابت خانه های ایتالیاست. فقط در آپارتمانهای بسیار مجلل توالت خصوصی ساخته می شد، ساکنان بقیه آپارتمانها از آبریزگاههای مشترک یا عمومی در طبقه همکف استفاده می کردند.
در بلوکهای آپارتمانی حمام خصوصی نبود ولی حمامهای عمومی در نقاط سهل الوصول شهر پراکنده بودند و به شبکه های گرمایش پیشرفته ای مجهز بودند که در خانه ها و آپارتمانهای خصوصی اثری از آنها نبود.
( این وضع در بخشهایی از ایتالیای امروزی، همچنان پابرجا مانده است). تراکم جمعیت در شهرها باعث افزایش بی وقفه کرایه خانه و روییدن خانه های سرهم بندی شده ارزان قیمت، در همه جا شد. کمبود مصالح غالباً با طراحی بد توأم می شد – مثلاً پی ساختمان را نسبت به ارتفاع آن بسیار کوچک می گرفتند و از فضای محدود موجود در ساختمان مزبور نیز حداکثر استفاده ممکن را به عمل می آورند. جووِنال شاعر، با طنزی تلخ درباره ساختمانهای محقر و بدساخت شهر چنین گله می کند:
«... ما ساکنان شهری هستیم که بیشتر دیوارها و سقفهایش توفال کوبی شده اند: چون صاحب خانه، ترکهای دیوار کهنه را این طوری وصله می کند و به ساکنان خانه اجازه می دهد تا در زیر خرابه ای که بالای سرشان آویخته است، با خیال راحت بخوابند.»
آسایش شهروند متوسط الحال و فقیر روم باستان، تا اندازه ای بیش از آنچه بر ما دانسته است، به امکاناتی بستگی داشت که دولت در پایتخت، ایالتها و شهرها – تأمین می کرد. دولت وظیفه توزیع مواد غذایی، تأمین آب، بهداشت، جاده و پل برای استفاده میلیوها انسان را برعهده داشت، مردم از خدمات حفاظتی نیروهای پلیس و آتش نشانی نیز برخوردار بودند. اداره این خدمات در روزگار پرشکوه امپراتوری روم، در مقایسه با معیارهای امروزی نیز کارآمد بود، البته با در نظر گرفتن محدودیتهای ناشی از تکنولوژی و شبکه گسترش نیافته ارتباطات در آن روزگار، مسأله تأمین آب کافی برای جمعیت شهرهای پر ازدحام، پس از مسأله توزیع مواد غذایی، در درجه دوم اهمیت قرار داشت.
رومیان نخستین ملتی بودند که برنامه ای منظم برای گسترش شبکه های آبیاری در کارهای شهرسازی خویش داشتند. شهر رم در نخستین سالهای سده چهارم پیش از میلاد دست اندر کار ساختمان چندن آبگذر میان دره ای برای خود شد و آبگذرهای رومی یا ویرانه های آنها هنوز در بسیاری از شهرهای رومی، چه در ایتالیا و چه در ایالات آن، برجا مانده است. آب را از سرچشمه اش با استفاده از جریان نقل که مستلزم ساختن کانالهایی با شیب کاهش یابنده تدریجی، گاه به طول بیش از هفتاد و پنج کیلومتر بود تا شهر نهرکشی می کردند و می رساندند، این کار، حتی با معیارهای امروزی، از دستاوردهای چشمگیر مساحی و مهندسی به شمار می رود. آبگذر میان دره ای پون دوکار نزدیک شهر نیم در فرانسه جنوبی، یکی از زیباترین و جالب ترین نمونه های مهارت رومیان در کارهای مهندسی است. عرض هر دهانه بزرگ به ۲۵ متر می رسد و از بلوکهای سیمانکاری شده ای که هر کدام دو تن وزن دارد، ساخته شده است.
آهنگ شتابان قوسهای کوچک بالایی (محل انتقال کانال) که سه تا سه تا روی قوسهای بزرگتر ساخته شده اند، گواهی است بر حس تشخیص زیبایی و کاربرد عملی آن توسط مهندس رومی. آبگذر تکمیل شده، آب را پس از طی مسافتی در حدود ۴۵ کیلومتر به شهر نیم می رساند و روزانه نزدیک به ۱۰۰ گالن آب در اختیار هریک از ساکنان آن قرار می داد. خدماتی از این قبیل و ساختمانهای عظیمی که برای تحقق آنها مورد استفاده قرار می گرفتند ملتهای گوناگونی را که در زیر حاکمیت روم قرار گرفته بودند متقاعد می کرد که تن در دادن به قدرتی چنین کاردان و استفاده از مزایای آن، از عواقب رومی شدن ایشان خواهد بود.
اگر ساختن آبگذر می تواند ارزش احترام به رم را نشان دهد، ساختن یک شهر چه احترامی برخواهد انیگیخت! در تیمگاد (تاموگادیس) شمال آفریقا، در حدود سال ۱۰۰ میلادی، رومیان شهری ساختند که تا انهدام نهایی اش توسط مورها در سده ششم میلادی پا برجا مانده بود. این شهر که – به فاصله ۱۵۰ کیلومتری دریا و در امتداد یک جاده نظامی ساخته شده بود، اختصاصاً برای استقرار یک پادگان نظامی به منظور آرام نگه داشتن قبایل محلی در نظر گرفته شده بود؛ ولی این نقش اولیه، بلافاصله دگرگون شد و دولت از صرف هیچ هزینه ای در جهت هرچه جالبتر کردن این شهر کوچک ایالتی برای ساکنان محلی اش فروگذار نکرد. در اینجا آفریقاییها حضور جسمانی امپراتوری روم را احساس می کردند و این شهر نیز نماینده اقتدار امپراتور و تمدن رم به شمار می رفت.
شهر تیمگاد مانند بسیاری از دیگر سکونتگاههای مستعمراتی، کلید سیاست رومی سازی بود. نقشه این شهر با دقتی بی مانند تهیه شده بود و طرحش بر نقشه اردوگاههای نظامی رومیان (دژ مستحکم یا کاستروم) استوار بود. شهر نمونه رومی در ایالاات به شکل یک مربع تقسیم شده به خانه های مساوی از طریق دو شاهراه یا شریان ارتباطی اصلی عمود بر هم ساخته می شد، که محور شمالی – جنوبی آن را کاردو و محور شرقی – غربی اش را دکومانوس می نامیدند، فوروم شهر نزدیک محل تقاطع این دو جاده قرار می گرفت.محلات شهر به بلوکهای چهارگوش تقسیم می شدند و فوروم و ساختمانهای همگانی مانند تئاتر، حمامها و کتابخانه در زمینهایی به مساحت چندین دروازه عظیم به درون شهر گشوده می شدند و دور تا دور خیابانهای شهر نیز ستون بندی شده بودند. این شهر در حدود یکصد و بیست هزار متر مربع مساحت داشت و جمعیت دو هزار نفریش در آغاز ساختمان، سریعاً پس از تکمیل آن به پانزده هزار نفر رسید. نقشه کلی شهر، دگرواره ای از نقشه هیپوداموس بود ولی نظم و طبقه بندی دقیق تری داشت و بین فوروم آن با مرکز اصلی ترافیک نیز فاصله انداخته شده بود. اینکه دیده می شود بیشتر این سکونتگاههای استعماری مطابق نقشه مشابهی طراحی می شدند – چه در شمال آفریقا چه در خاور نزدیک و چه در انگلستان – به گونه ای مشخص تر از هر ساختمان یا پروژه ساختمانی، یکپارچگی و نیروی متمرکز امپراتوری روم را در اوج اقتداش بیان می کند.
بناهایی که در اقصی نقاط روم به شیوه رم برپا می شدند، معادلهای عظیمتری در خود شهر رم داشتند. وقتی تمام راهها عملاً به رم منتهی می شدند، بناهای مزبور نیز می توانستند ایستگاههای نمادین با شکوهی چون کلوسئوم برای خود پیدا کنند، که در نظر انسانهای امروزی بیش از هر ساختمان دیگر مظهر رم به شمار می رود. هویت این بنای عظیم، در گذشته چنان با هویت رم و امپراتوری روم یکی شده بود که در یکی از کلمات قصار رایج در سده های میانه گفته می شد: تا زمانی که کولوسئوم برپاست، رم برپا خواهد بود، وقتی کولوسئوم سقوط کند رم سقوط خواهد کرد؛ وقتی رم سقوط کند جهان سقوط خواهد کرد!
کولوسئوم را گاهی آمفی تئاتر فلاویوس نیز می نامند زیرا ساختمان آن توسط وسپاسیانوس نخستین امپراتور از سلسله امپراتوران فلاوین آغاز شد. جانشین وی تیتوس که در ساختمان آن از اسیران استخدام شده در جنگهای خود با یهودیان استفاده کرده بود، در سال ۸۰ میلادی، آن را به مردم اهدا کرد .
نوع ساختمان کولوسئوم از ابتکارات رومیان است زیرا ایشان بودند که «تئاتر» [نیم دایره] را به «آمفی تئاتر» تبدیل کردند، یعنی دو تئاتر را به شکل یک فضای بسته بیضی شکل یا میدان ورزش، رودروی یکدیگر قرار دادند. کولوسئوم رم بزرگترین کولوسئوم در نوع خویش است، ولی غالب شهرهای بزرگ در روم باستان یک آمفی تئاتر یا نمایشخانه داشتند. از برخی کولوسئومها مانند کولوسئوم ورونا، امروزه نیز برای اجرای برنامه های تئاتری یا مسابقات استفاده می شود.
جنگهای اسطوره ای میان جانوران و انسانها، آن چنانکه در هنر بین النهرین دیدیم، در اینجا تحققی خونین پیدا می کنند. نمایشهای فوق العاده توحش آمیز به بهای از دست رفتن جان هزاران انسان، از جمله مسیحیان، تمام می شد و کولوسئوم هرگز نتوانسته است این بدنامی را از خود بزداید. امپراتوران بر سرایجاد تماشایی ترین منظره ها در این میدان با یکدیگر رقابت می کردند. در مراسم افتتاحیه کولوسئوم به سال ۸۰ میلادی میدان را پر از آب کردند و یک جنگل دریایی کامل با بیش از سه هزار شرکت کننده، تکرار شد.
میدان بیضی شکل کولوسئوم در میان ردیفهایی از نشستنگاههای مارپیچ که گنجایش پنجاه هزار تماشاگر را داشتند قرار گرفته است.
در زیر بنای این ساختمان شکبه پیچیده ای از راهروهای شعاعی و متحدالمرکز با طاق بندی بتونی برای نگهداشتن نشستنگاههای ردیف ردیف بالایی ساخته شده است. در آغاز، تیرهایی عمود بر لبه بالایی بنا برای نگهداری ریسمانهایی نصب شده بود که رویشان چادر می انداختند و بدین ترتیب سایبانی سراسری برای تماشاگران درست می شد. زیر زمینهای واقع در زیر میدان، محل نگهداری قفسهای جانوران، پادگان گلادیاتورها و دستگاههای برافراشتن و پایین آوردن تزیینات صحنه و انسانها و جانوران ستیزنده بود. در اینجا نوآوریهای فنی بیشماری به کار بسته شده بود، مانند استفاده از طناب و قرقره بالابر برای آنکه جانوران گرسنه را در یک آن از دخمه تاریک به فضای روشن میدان بکشانند.
خلاقیت رومیان را در تقسیم بندی فضای معماری به طوری که درخور کاربردی بغرنج شود، حتی می توان از نمای بیرونی کولوسئوم مشاهده کرد: یعنی طاق بندیهای ورودی – خروجی که امکان عبور و مرور سهل و سریع تماشاگران و تخلیه فضای درونی بنا را فراهم می آورده است. رابطه این راههای ورودی – خروجی با جرزهای نشستنگاههای درونی به دقت محاسبه شده بود و در واقع، بازتابی از آن را می توان در استادیوم فوتبال امروزی مشاهده کرد. کولوسئوم، تجسمی است از استعداد رومیان به تلفیق آسایش عمومی و خصوصی در بناهای بزرگ خدماتی که مستلزم محصور سازی و طاق زنی در فضاهای بزرگ است.
نمای بیرونی کولوسئوم با دهها هلال و دهانه قوسی، از قطعه سنگها بریده شده چهارگوش ساخته شده است. این سنگها، همچنان که در مورد معماری یونانی دیدیم، با بستها و قیدهای فلزی به یکدیگر چفت شده اند و درزشان فاقد ملاط است. نمای آبله گون کنونی کولوسئوم (گویی با یک بمب ساچمه ای بزرگی منفجرش کرده اند) نتیجه آن است که در سده های میانه، به دلیل دشواریهای موجود در به دست آوردن فلز، پستهای فلزی میان سنگها را یکی یکی با اهرم کنده اند. با کنده شدن بستهای فلزی مزبور، ارتعاشهای ناشی از رفت و آمد وسائل حمل و نقل جدید باعث جابه جا شدن سنگها شده و کل بنا در معرض سقوط قرار گرفته است.
ارتفاع دیوارهای بیرونی ۵/۴۸ متر است و در هریک از طبقات سه گانه آن ترکیب ویژه ای ازهلالها و طاقهای قوسی رومی با یکی از شیوه های تزیینی یا ستون بندی یونانی به چشم می خورد. این ترکیب، که در آن یک هلالی در میان دو ستون درگیر یا مقید و حامل یک تیر افقی قرار گرفته، شیوه طاق زنی رومی نامیده می شود.
این شیوه در طاقهای نصرت و دیگر بناهای رومی ظاهر می شود و پس از تجدید حیات در رنسانس ایتالیا، دارای تاریخی طولانی و برجسته در معماری کلاسیک شده است. در این لحظه کافی است اشاره کنیم که این بافت بیرونی با آنکه هیچ نقشی در استخوان بندی ساختمان ندارد ولی از لحاظ زیبایی شناختی یعنی یکپارچه کردن اجزای نمای آن با تکرار آهنگین عمودی و افقی طاق ستون بندی شده، نقش مهمی دارد. با آنکه ترتیب در کنار هم قرار گرفتن شیوه های مزبور هیچ قرینه کارکردی در داخل کولوسئوم ندارد، قاعده عمل، دقیق است و از اصل توالی عمودی رومی برای ساختمانهای چند طبقه پیروی می کند: شیوه های دوریک – یونیک – کورنتی به ترتیب از پایین به بالا. این توالی بر تناسبهای شیوه های مزبور استوار است و چون شیوه دوریک سنگین ترین شیوه است، به همین علت از لحاظ بصری نیز تنها شیوه ای است که احتمالاً می تواند سنگین ترین بار را تحمل کند.
فورومهای دوره امپراتوری به عنوان مظاهر پرشکوهی از آرمان امپراتوری، با کولوسئوم رقابت می کردند. فورومها را تا آنجا که به عنوان مظاهر افتخار آمیز قدرت امپراتوری برپا می داشتند، به عنوان واحدهای بنیادی اجتماعی در جهت خدمت مستقیم به مردم به ساخته شدن توجهی نمی شد. این بناها، گواهی بودند بر «دینداری، قدرت، نیکبختی، بزرگواری و خوشبختی» امپراتورانی که از پی هم می آمدند و آنها را می ساختند. صفات بالا، غالباً بر کتیبه های دوره برگذاری جشنهای پیروزی در فورمهای نقش بسته اند. نقشه فورمها به عنوان واحدی یکپارچه تهیه نمی شد، بلکه هر فوروم به فوروم دیگر افزوده می شد و وحدت آنها از خط ممتد محوریشان نتیجه می شد. بیشتر فورومها از چند حیاط ستون بندی شده بزرگ با طرحی مناسب جای دادن معبدی که به یکی از خدایان نگهدارنده ویژه امپراتور اهدا می شد، تشکیل می شدند. الزامات ناشی از بزرگی مقیاس و چشم اندازهای گسترده و بی مانع، گاهی به تغییرات پردامنه ای در محیطهای اطراف فورومها می انجامید. ساختمان فوروم ترایانوس، تغییر مکان و تجدید بنای منطقه بازار و ایجاد تغییرات بسیار در دامنه یک تپه را الزامی می کرد.
از بناهای مشرف به فوروم ترایانوس، با سیلیکای عظیم اولپیا متعلق به حدود ۱۱۲ میلادی بود. این باسیلیکا که از نسل با سیلیکای پومپئی است. احتمالاً یگانه نوع ساختمانی است که ویژگیهای معماری رومیان به چشمگیرترین وجه ممکن در آن دیده می شود. باسیلیکای اولپیا ساختمانی بزرگ بود و در موارد گوناگون می توانست انبوهی از مردم را در خود جای دهد: محل معاملات ارزی، دادگاهها، دفاتر تجاری، و ادارات دولتی بود و احتمالاً مرکزی برای خدمات شهری – مانند مراکز چند طبقه و بزرگ خدمات شهری امروز – بوده است.
بعدها، مسیحیان، این باسیلیکا را موافق مقاصد دین مسیح تا حدودی تغییر دادند و ساختمان نمونه وار کلیسای مسیحی را از دل به آوردند. نقشه باسیلیکا مستطیل بود و دو یا چند مذبح نیم دایره داشت. در یکی از مذبحهای باسیلیکای اولپیا زیارتگاه آزادی ساخته شده بود، بردگان را برای آزاد کردن به این زیارتگاه می آورند، مذبح بعدی احتمالاً به هنگام برگزاری جشنهای مربوط به کیش پرستش امپراتور مورد استفاده قرار می گرفته است. در ورودی در یکی از اضلاع طولی باسیلیکا واقع شده بود ولی مسیحیان این گونه جایگزینی برای در ورودی را تغییر دادند.
عمارت باسیلیکا بسیار پهناور بود – ۱۳۰×۴۲ متر؛ روشنایی لازم برای این فضای عظیم درونی از طریق ردیف پنجره های زیر گنبدی که با برپاداشتن صحن سقف چوبی بر فراز ستون بندیهای راهروهای جانبی ایجاد می شدند، تأمین می شد. در باسیلیکای اولپیا، مجدداً به علاقه ذاتی رومیان به فضاهای وسیع، پیوسته و بسته معماری برای تسهیل مراودات انسانی برمی خوریم. در اینجا آنچه اهمیت دارد فضای درونی است و فضای مزبور با آنکه ستون بندی شده است تأثیرش همانند تأثیر مشاهده ستون بندیهای بیرونی معبد یونانی نیست بلکه همانند تأثیر مشاهده یک معبد دورستونی یونانی است که وارونه شده باشد: این فضا را باید از درون تجربه کرد نه از بیرون.
منبع : واحد مرکزی خبر