یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اقلیم گرایی و قضیه فلسطین


اقلیم گرایی و قضیه فلسطین
غرق شدن برخی از جنبشهای اسلامی در مشكلات مربوط به یك سرزمین از جهان اسلام یكی از وجوه بارز پدیدهٔ اقلیم گرایی است. از آنجایی كه اكثریّت كسانی كه در این جنبشها حضور دارند به سرزمینی خاص مربوط می شوند لهذا فعّالیتهای جنبش نیز به طور كامل در جهت رفع مشكلات همان سرزمین شكل می گیرد. و این درحالی است كه ساكنان دیگر اقالیم جهان اسلام از مشكلاتی مشابه رنج می برند. بی توجّهی جنبشهای مذكور به مسائل و معضلات اقالیم دیگر موجب ناخشنودی مسلمانان آن مناطق می گردد و گاه نیز غرق شدن در مشكلات خود و بی توجهی به وضعیّت دیگران را – به اعتبار آنكه این جنبشها از جمله مراكز فعّال اسلامی هستند – اقدامی ناپسند تلقّی می كنند.
فعّالیت سیاسی اسلامی در داخل خود با مشكلات پیچیده ای همچون مشكل گسترش و موجودیّت روبرو است... اوضاع نابسامان حاكم بر مسلمانان، در دوره های تاریك برای آنان وضعیّتی پدید آورده كه در درون خود با موانع و حصارهایی مواجه شده كه سبب جدایی ایشان از یكدیگر می گردد. لذا هر قطعه ای از سرزمین اسلامی برای خود از شخصیّت، منافع، دیدگاهها، مشكلات و راه حلهای خاصّی قائل است. بعید نیست كه دامن زدن به چنین ذهنیّتی یكی از عواملی باشد كه مخالفان جریان اسلامی از آن برای محدود ساختن و محاصره كردن فعّالیت اسلامی كمك می گیرند... تا آنجا كه امروزه احساس می كنیم فعّالیت اسلامی از تكاپو افتاده است... از این رو لازم است ما با آرامش و طمأنینه به بررسی این پدیده بپردازیم و راه حلّ خردمندانه ای برای این معضل بیابیم. پدیده «شخصیّت اقلیمی» آن است كه افراد یك اقلیم خاص جغرافیایی با ویژگیهای تاریخی و اجتماعی معیّن، دارای گرایشها و احساسات مشابه و خاصی هستند كه در شكل گیری شخصیّت و روابط انسانی آنها اثر عمیقی بر جای می گذارد. اگر یك موضعگیری با ویژگیهای مذكور سازگار باشد پیامدهای مثبت به دنبال دارد و اگر ناسازگار باشد پیامدهای آن منفی خواهد شد... این اثر مثبت یا منفی چندان عمق می یابد كه مانند حلقه ای مستحكم پیرامون افراد یك منطقه را می گیرد و آنان را از احساسات و تمایلات دیگر افراد جدا می سازد... این مسأله آنچنان شدّت می یابد كه شخصیّت ساكنان هر منطقه و اقلیم با شخصیّت مردمان اقالیم دیگر تفاوت فراوان می یابد و مبنای روابط بر جدایی از یكدیگر قرار می گیرد و همكاری و برقراری روابط تنها در صورتی رخ می دهد كه حادثه ای خاص و فوق العاده رخ بدهد و آنان را به یكدیگر پیوند دهد.
●استعمار و موجودیّت سیاسی
انگیزه های سیاسی و برساختهٔ استعمار كافر نیز این فاصله ها را به شكل جدی تر و آشكارتری رسمیّت بخشید... و با ایجاد موجودیّتها و نظامهای سیاسی، هر اقلیم را به یك موجودیّت مستقل كه دارای قومیّت، رنگ و سرزمین خاصی است تبدیل ساخت. لذا ما مشاهده می كنیم كه در اثر این بازی استعماری، ویژگیهای مذكور عمق و تنوّع بیشتری یافته و احساس جدایی را میان ساكنان مناطق مختلف افزایش داده است.
... بدین ترتیب فعّالیت اسلامی كه با ایدهٔ تغییر وضع موجود شكل گرفته بود با حساسیتهای برخاسته از پدیدهٔ اقلیم گرایی روبرو شد؛ فعّالیت اسلامی در یك كشور در مواجهه با فعّالیت اسلامی كشور دیگر – تحت تأثیر همین حس منطقه گرایی – از زاویهٔ رهبری جدا و سرزمین مستقل برخورد كرد و طرفداران هر جنبش با این استدلال كه نمی توان در امور دیگران دخالت نمود از گسترش فعّالیت اسلامی كشور دیگر در كشور خود جلوگیری نمودند. چنان كه گویی یك حكومت مستقل قصد دارد در امور داخلی یك حكومت مستقل دیگر دخالت كند.
طبیعتاً در چنین جوی فعّالیتهای اسلامی به نهادها و قالبهای محدودی تبدیل می گردد كه هر یك بر استقلال و جدایی خود از نهادهای دیگر تأكید دارد و حاضر نیست گامی به سوی وحدت بردارد... لذا اگر یكی از فعّالیتهای اسلامی در داخل مرزهای سرزمین خود پیروزی و موفّقیتی كسب كند حسّاسیت خاصّ اقلیمی مانع از آن می شود كه فعّالیتهای اسلامی دیگر را نیز به سوی آن پیروزی هدایت نماید. چرا كه شخصیّت و هویّت اقلیمی، مرزها و افقها را چنان ترسیم كرده كه قابل نادیده گرفتن نیستند... بدین ترتیب عملیات تجزیهٔ حركتهای اسلامی آغاز شد. اینها برخی از مشكلاتی بود كه فعّالیت اسلامی در اثر پیدایش پدیدهٔ اقلیم گرایی با آن روبرو است؛ حال باید دیدكه چه راه حلّی برای این مسأله می توان ارائه داد؟
●اقلیم گرایی، عامل تضعیف و تناقض آفرینی
... چه بسا برخی شعارِ از میان برداشتن مرزها و خصوصیات اقلیمی را مطرح نموده و بر این عقیده باشند كه باید همهٔ مسلمانان به دنبال حركت اسلامی واحدی باشند و از طریق احساسات كلّی و فرا اقلیمی گرایشهای مذكور را مهار گردانند...
ولی به اعتقاد ما چنین طرح سهل الوصولی برای رفع این معضل چیزی جز یك ساده لوحی دور از واقع نیست. زیرا ویژگیهایی كه موجب جدا شدن مسلمانان و سرزمینهای اسلامی از یكدیگر شده است یك پدیدهٔ سطحی و روبنایی نیست بلكه از جمله اموری به شمار می آید كه ریشه در واقعیات روزمرهٔ زندگی دارد... از این رو ما نمی توانیم در برنامهٔ عملی خود آن را به كلّی نادیده بگیریم و برای آنكه بتوانیم طرحی واقع گرا و عملی ارائه دهیم باید پیامدهای این پدیده را در نظر داشته باشم.
بنابراین گاه ممكن است واقعیّت عملی ما را بر آن دارد تا برای ارائهٔ راه حلهای واقعگرایانهٔ اسلامی برای رفع مشكلات عمومی و خصوصی انسان مسلمان از همین ویژگیهای ذاتی استفاده كنیم... لذا اگر مشكلات روزمرهٔ انسان مسلمان به گونه ای قابل فهم و لمس برای او مطرح گردد، بهتر می تواند راه حل عملی آنها را بیابد. زیرا برخورداری از خصوصیات مشترك به انسانها امكان می دهد كه به صورت حقیقی نسبت به واقعیّت موجود نگاه كنند و همین تعامل، نقش بزرگی در دستیابی به نتایج عملی بزرگتر و عمیقتر دارد.
پس از طیّ این مرحله است كه می توان رابطهٔ این خصوصیّات را با محور اصلی مشكلات نشان داد و تأثیر عمیق آنها را بر زندگی مسلمانان دیگر ترسیم نمود تا بدین وسیله روشن گردد كه گرایش به اصل جدا انگاری اقالیم اسلامی از یكدیگر تا چه اندازه موجب ضعف و سستی جهان اسلام گشته است... و راه حلهای كوچك و اقلیمی برای حل مشكل بزرگ مسلمانان نه تنها به رفع مشكل كمك نمی كند. بلكه باتسكین موقّت آن سبب می گردد تا در آینده، دردهای قدیم با دردهای جدیدی در هم آمیزند و با هم سر برآودند. بنابراین اقلیم گرایی به جای آنكه حركت و فعّالیت مسلمانان را تقویت كند تضعیف می نماید. زیرا كسانی كه برای شكست دادن امّت اسلامی برنامه ریزی می كنند از این جدایی – ناشی از اقلیم گرایی – برای دامن زدن به اختلافات و تناقضهای داخلی سرزمینهای مختلف استفاده كرده و با طرح مشكلات و به بازی گرفتن سرزمینهای مذكور فرصت دستیابی به پایگاه و مبنای مشترك فعّالیت را از مسلمانان می گیرند.
●ملّی گرایی یا اسلامگرایی؛ مشكلِ تربیتی
با دامن زدن به خصوصیّات اقلیمی و عدم بهره برداری از این خصوصیات برای پرداختن به مشكل اساسی مسلمانان، به جای اسلامگرایی، ملّی گرایی در ذهن و روح مسلمانان ریشه می دواند و اسلامیّت به عنوان عامل درجه دوم در جنبش تلقّی می گردد به گونه ای كه میهن به عنوان چارچوب واقعی و اصیلی مطرح می شود كه عقیده و نظام در داخل آن معنی پیدا می كند و هر كس باید در چارچوب وطن خود به دنبال عقیده و تأسیس حكومت باشد... و این حالتی است كه در تربیت اسلامی فرد و جامعه، اسلامی آثار منفی بر جای می گذارد. زیرا از دیدگاه تربیت اسلامی، مرزهای قراردادی تنها در حدودی كه مصلحت اسلام اقتضا می كند از واقعیّت قانونی برخوردارند و در نهایت امر باید آنها را از میان برداشت، احساس می كنیم یكی از بزرگترین خطراتی كه جنبش اسلامی معاصر را تهدید می كند همین است كه در برابر وضعیتی كه معادلات مصالح استعماری و ملحد پدید آورده تسلیم گردد. زیرا قبول این وضع موجب پیدایش جنبشهای اسلامی بسته و محدودی می شود كه قادر نیستند گستردگی و امتداد اسلام را در افقهای پهناور درك كنند و به همین سبب در كلاف سر در گم قضایای كوچك و مملو از تناقضات نفس گیر و پیچیدگیهای روانی و عملی به دام می افتند.●وحدت منافع عمومی مسلمانان
فعّالان اسلامی باید به این حقیقت در اندیشهٔ اسلامی توجّه داشته باشند كه اسلام نسبت به ویژگیهای اقلیمی و قویم مسلمانان با واقع بینی نگاه می كند و در بین احساسات شخصی انسان، جایگاهی طبیعی برای آن قائل است. لذا در پاسخ به نیاز خاص انسان در این زمینه از اظهار زبانی یا عملی احساسات مزبور جلوگیری نمی كند و وجود چنین احساساتی را با مسلمان بودن یك فرد ناسازگار نمی شمارد. امّا از سوی دیگر بر پیوند عمیق و استوار مسلمانان به یكدیگر تأكید می ورزد و از آنان می خواهد تا در منافع، دردها، رنجها و مواضع عملی خود با یكدیگر شریك باشند و در راه دفاع از مسایل بزرگ اسلامی پشتیبان همدیگر باشند. هر چند گاهی با منافع محدود اقلیمی سازگار نباشد؛ این همه تأكید بدان سبب است كه موضعگیری فكری و عملی مسلمانان باید به گونه ای باشد كه نشانگر وحدت مصالح و منافع تمام مسلمانان جهان باشد و مرزهای جغرافیایی آنان را از یكدیگر جدا نسازد. این حقیقت در متون اسلامی بارها وارد شده است؛ آیهٔ شریفهٔ «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعضٍ یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر» و احادیث نبوی از قبیل:
«مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم كمثل الجسد الواحد اذا اشتكی منه عضو تداعی له سائر الاعضاء باسهر و الحمی».
مؤمنان مانند اعضای یك پیكرند. اگر یك عضو به در آید عضوهای دیگر نیز قرار نخواهند داشت.
»من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم».
هر كس بشنود كه مردی فریاد می زند: ای مسلمانان كمكم كنید، امّا او به یاریش نشتابد مسلمان نیست.
«من لم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم».
هر كس به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست.
متون فوق همگی حكایت از آن دارند كه مسلمانان از لحاظ عملی و احساسی به یكدیگر پیوند خورده اند.
●اقلیم گرایی و مصلحت عمومی امّت
در چنین فضایی كه احساس جدایی میان مسلمانان روز به روز پررنگتر می شود، تضاد منافع و مصالح اقالیم مختلف با یكدیگر موجب مقابلهٔ خشن آنان با همدیگر می شود .... از این رو چه بسا حركتی كه نسبت به قضیهٔ اسلام در یك منطقه مفید و لازم است، موجب در هم ریختن اوضاع در یك منطقهٔ اسلامی دیگر می گردد. به طور مثال در قضیهٔ فلسطین با چنین مشكلی مواجه هستیم؛ حركتی كه در مورد مسألهٔ فلسطین تاكنون صورت گرفته به واسطهٔ اوضاع پیچیده ای كه انقلاب این سرزمین از حیث روابط سیاسی، منطقه ای و بین المللی دارد برای بسیاری از كشورهای اسلامی آثار منفی سیاسی و نظامی به دنبال داشته است به گونه ای كه درمیان مسلمانان دو دیگاه نسبت به قضیهٔ فلسطین شكل گرفته است: یك دیدگاه منفی كه مصالح و منافع منطقه ای را مقدّم بر مصالح فلسطین می داند و یا می كوشد تا چنین وانمود كند كه پیدایش معضل فلسطین معلول راه حلهای نادرستی است كه برای رفع این مشكل به كار گرفته شده است؛ راه حلهایی كه ضمن ایجاد مشكلات فراوان برای مسلمانان دیگر مناطق هیچ نتیجه ای هم در پی نداشته است و با ایجاد اختلافات و كشمكشهای فزاینده می رود تا پایگاه اجتماعی و مردمی این قضیه را از اساس نابود كند. و دوم دیدگاه مثبتی كه ایدهٔ ارتباط مصالح منطقه ای را با قضایای عمومی مسلمانان مطرح می كند و بر این باور است كه اسرائیل از طریق بازیهای سیاسی در منطقه به تدریج در راستای وصول به اهداف خود گام بر می دارد و خطر این رژیم تدریجاً دامنگیر تمام مسلمانان خواهد شد.
●اقلیم گرایی و قضیهٔ فلسطین
بنابراین مسألهٔ ما در فلسطین خطری نیست كه قضیهٔ فلسطین را به عنوان یك انقلاب در این یا آن سرزمین تهدید كند بلكه مسأله، خطر توسعه طلبیهای سیاسی و استعماری اسرائیل برای كل منطقه است؛ به همین سبب فكر می كنیم كه حس اقلیم گرایی سبب می شود تا در ذهنیّت سیاسی انسان مسلمان تصوّری از خطر همه جانبه ای كه او را تهدید می كند پدید نیاید و با حوادث و اتفاقات، ساده لوحانه برخورد نماید. این دید ساده لوحانه به بهانهٔ اینكه مشكل فلسطین، مشكل یك كشور با دشمن خودش می باشد و تا وقتی میان كشورهای دیگر و این دشمن برخوردی پیدا نشده نباید اقدامی نمود، اهمیّت دشمن اسرائیلی را نادیده می انگارد. بدین ترتیب ملاحظه می كنیم كه دشمن در كنار رویكردهای سیاسی مخالف با فعّالیتهای اسلامی با زیركی و مهارت تمام از احساسات اقلیم گرایی مسلمانان به سود اهداف خود و زیان مسلمانان استفاده می كند.
... در این میان، گروهی اوضاع منفی حاكم بر انقلاب فلسطین، بن بستهای سیاسی آن و تجاوزات ظالمانهٔ فردی و اجتماعی را كه تحت پوشش آن صورت می گیرد مطرح می سازند. ولی باید توجّه داشت كه طرح مسائلی از این قبیل گاه به نظور متّهم ساختن دیگران است و گاه به قصد یافتن راه حل است. یك وقت بیان اشتباهات و نقاط ضعف با انگیزهٔ اصلاح و رفع آنها و كمك به حل مسأله است و یك وقت هم طرح مشكلات مزبور به منظور تضعیف انقلاب و كمك به پیشبرد اهداف استعماری است. كه البته باید میان این دو تفاوت نهاد.
●اقلیم گرایی در ناخودآگاه فعّالان
غرق شدن برخی از جنبشهای اسلامی در مشكلات مربوط به یك سرزمین از جهان اسلام یكی از وجوه بارز پدیدهٔ اقلیم گرایی است. از آنجایی كه اكثریّت كسانی كه در این جنبشها حضور دارند به سرزمینی خاص مربوط می شوند لهذا فعّالیتهای جنبش نیز به طور كامل در جهت رفع مشكلات همان سرزمین شكل می گیرد. و این درحالی است كه ساكنان دیگر اقالیم جهان اسلام از مشكلاتی مشابه رنج می برند. بی توجّهی جنبشهای مذكور به مسائل و معضلات اقالیم دیگر موجب ناخشنودی مسلمانان آن مناطق می گردد و گاه نیز غرق شدن در مشكلات خود و بی توجهی به وضعیّت دیگران را – به اعتبار آنكه این جنبشها از جمله مراكز فعّال اسلامی هستند – اقدامی ناپسند تلقّی می كنند.
شاید نكتهٔ فوق تا حدّی منطقی باشد امّا باید توجّه داشت كه ما نمی توانیم گرایش اقلیمی را كه در ناخودآگاه بسیاری از فعّالان وجود دارد از گردونه خارج كنیم امّا می توانیم از طریق بیان ارتباطی كه میان مشكلات كشورها و سرزمینهای مختلف اسلامی وجود دارد به شفاف كردن دیدگاهها كمك كنیم. غرض ما از طرح پدیدهٔ بیمار گونهٔ اقلیم گرایی – در این بحث – آن است كه فعّالان اسلامی را بر آن داریم تا در این باره به تفكّر جدّی و عمیق بپردازند. زیرا با تفكّر عمیق است كه می توان علل پنهان در پشت بسیاری از پدیده های ساده را - كه ظاهر آن یك معنا دارد امّا باطن آن مملو از پیچیدگی های نگرانی زا و تشنج آفرین است – به درستی شناسایی كرد. این سخن تنها به قصد نظریّه پردازی صرف جهت ارائهٔ یك ایده نیست بلكه اقدامی است برای ترسیم خطوط اولیهٔ بحث؛ بحثی كه قصد دارد به دور از شتابزدگی، احساسات و اقدامات نسنجیده، فعّالیت اسلامی را بر پایهٔ آگاهی، اندیشه و احساس مسئولیت متمركز سازد.
نویسنده: سید محمدحسین فضل الله
منبع: سایت طریق جاوید
منبع : خبرگزاری فارس