سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


معضلی به نام تنهایی در جوانان


معضلی به نام تنهایی در جوانان
تنهایی هنگامی به سراغ ما می‌آید که به خاطررویدادهایی همچون مرگ، طلاق، کوچ کردن به شهری دیگرویا گسسته شدن راه های ارتباطی با افراد بخصوص کسانی که دوستشان داریم، احساس می کنیم که کسی دوروبرما وجود ندارد. اما ویژگی‌های شخصی نیزدراحساس تنهایی دخیل هستند. مثلا عزت نفس پایین، آدمی را ازکوشش برای برقراری دوستی با دیگران بازخواهد داشت...
سال۱۹۶۱ آمریکایی ها با یک کتاب عجیب وغریب به فکرافتادند تا مخاطبانشان را متقاعد کنند که ارزش های جامعه آمریکایی یعنی “رقابت، استقلال وفردیت” نتیجه ای بیش ازیک کلمه ندارد: “احساس تنهایی” این طرزفکرتا مدت ها بایکوت شده وحتی گاهی مورد انتقاد محافل مختلف قرارگرفت. اما با گذشت زمان این طرزتفکرمانند ویروسی به جوامع دیگرنیزسرایت کرد وروشنفکران به این نتیجه رسیدند که بسیاری ازارتباطات وفعالیت های اجتماعی به همین نتیجه منجرمی شود. جالب تر اینکه حال بعد ازگذشت نیم قرن، انگارکه جامعه شخصی ما نیزکم کم دارد با پذیرفتن برخی ازهمان ارزش ها به یک جمعیت تنها تبدیل می شود. “منتها ازنوع ایرانی”اما آیا ما برای مقابله با هجوم این موج تنهایی آماده ایم؟
چینی نازک تنهایی من...
همگی ما حس تنهایی بعد ازبلوغ را تجربه کرده ایم. ورود به دنیایی که ارزش های متفاوتی دارد ودیگران به نوعی دیگربا آدم برخورد می کنند، تنها یک حس می طلبد وآن “استقلال” است. حال این مستقل شدن درلایه های زیرین ولفافه مفهومی به نام تنهایی را با خود به یدک می کشد. برای همین است که درهمه دنیا جوانان ونوجوانان قربانیان اصلی احساس تنهایی هستند. دراینجا ضروری است که تاکید شود احساس تنهایی، مساوی با تنها بودن نیست. هرشخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن درنظرمی‌گیرد. تنهایی ،احساس تنها بودن وغمگین شدن به همین خاطراست والبته همه ما گاهی احساس تنهایی می‌کنیم. اما فقط زمانی که دردام تنهایی گیرمی‌افتیم، این احساس تبدیل به یک مشکل واقعی می‌شود.
● تنهایی چیست ؟
تنهایی بیش ازآنکه یک تجربه فیزیکی باشد یک تجربه ذهنی است. ما ممکن است دریک جمع هزارنفره هم احساس تنهایی کنیم ویا برعکس ممکن است۳ روزدرجایی باشیم که هیچ کس جزخودمان درآنجا وجود نداشته باشد اما حس تنهایی نداشته باشیم. این حس نیزتنها به کلماتی که درذهنمان می چرخد بستگی دارد. روانشناسان به این کلمات که همان خودگویی هستند می گویند:”مونولوگ” . به گزارش برنا، افرادی هم که به خاطر تنهاییشان افسرده می شوند، درواقع مونولوگ هایی را که مفهوم یاس آوردارند درذهن خود مرورمی کنند وحالا اگر به همراه این جمله ها مرتب بگویند “دیگرنمی توانم این تنهایی را ادامه دهم” وحس دلشوره اش را هم بگیرند، استرسشان بیشتروبیشترشده ومی روند به سمت بیماریهای اضطرابی.
من مانده ام تنهای تنها
اما تنهایی هم انواع واقسامی دارد که “تنهایی عاطفی” و”تنهایی اجتماعی” دونوع متفاوت ازاین احساس هستند. درتنهایی عاطفی حس می شود که به عنوان یک انسان هویتمان درک نشده وبه قولی با دیگران تومانی۵ زارتوفیرداریم. دراین تنهایی به کسی احتیاج است که به عنوان تکیه گاه وسنگ صبورمورد اعتماد قرارگیرد. برای همین است که عده ای ازنوجوانان و جوانان درسنین خاصی دوستانی همجنس یا ازجنس مخالف خود برمی گزینند وبه آنها اعتماد می کنند. اما قدیم القدما می گفتند که مثلا فلان شاعریا فلان نقاش درزمان خود شناخته نشد وازاین حرف ها... تنهایی اجتماعی ازیک زاویه، همین برداشت است. احساس دیده نشدن یا نبود ارزش گذاری توسط دیگران درواقع مهمترین نیازی است که یک تنهای اجتماعی یا تنهای میان جمع دارد. تنهایی گذرا هم به نوعی دوره‌های کوتاه مدت ومختصرتنهایی است، هرچند زندگی اجتماعی شخصی عموما رضایت بخش به شمارمی‌آید. درتنهایی انتقالی فرد درگذشته‌ای نه چندان دورازروابط اجتماعی خوبی برخورداربوده است، اما اخیرا به خاطررویداد خاصی ازقبیل طلاق ،مرگ عزیزان، مهاجرت و... احساس تنهایی می‌کند. فرد تنهای مزمن هم به مدت یک دوره چند ساله تنهاست ودرطی این مدت برای اوهیچ گونه رابطه اجتماعی خشنود کننده‌ای وجود ندارد.
چند فرمان برای رهایی ازتنهایی
۱) تنهاییت را بشناس
برای متوقف کردن احساس تنهایی، اول باید بپذیریم که احساس تنهایی می‌کنیم، با اینکه گاهی اوقات پذیرفتن آن خیلی مشکل است. سپس باید احساس تنهایی را به شیوه‌ای ابرازداریم. یادداشت دردفترروزانه، نوشتن یک نامه به یک دوست، کشیدن نقاشی وترسیم طرح های خیالی، آوازخواندن ویا هرکاردیگری که بتواند ما را به فعالیتی وا دارد، موجب بیرون آمدن ما ازاین احساس می شود. بیان احساسات نیزموجب ایجاد ارتباط با دیگران شده وهمین موضوع می تواند ما را ازاحساس تنها بودن دورنماید.
۲) منفعل نباش
بزرگترین تغییر، البته، متوقف کردن حالت انفعال وفعال‌ترشدن است. اگرما کسی را ترک کرده‌ایم، ازقبیل والدین، خانواده یا دوستان، می‌توانیم به آنها تلفن بزنیم، نامه بنویسیم ویا به ملاقاتشان برویم. صحبت کردن با یک دوست فهیم نیزبه تغییرخلقیات کمک خواهد کرد. اگردوست فهیم دردسترس نیست، صحبت با یک معلم یا مشاورمی‌تواند نقطه‌ای برای شروع باشد.
۳) ورزش، نرمش، آرامش
تحرک وشرکت درفعالیت های ورزشی چندین عامل را می‌تواند به دنبال داشته باشد. شرکت درفعالیت های لذت بخش ذهن ما را ازاحساس تنهایی دورمی‌کند. این فعالیت ها ازطریق فوق می‌تواند به طورمستقیم خلق ما را تغییردهند. این اعمال همچنین فرصتی را فراهم می‌کنند تا افرادی دارای علایق مشترک ومشابه را ببینیم ومهارت های ملاقات با دیگران را درخود افزایش دهیم. شاید چیزی که باید ازآن خودداری کرد، این باشد که بکوشیم به یک سازمان، یک باشگاه یا یک رابطه جدید ملحق شویم. به این خاطرکه فکرمی‌کنیم حال ما را بهترکرده ویا به شخصی جذاب تبدیل خواهد کرد. راهبرد بهتراین است که در فعالیت ها درگیرشویم. به این خاطرکه آنها قبلا درما ایجاد لذت می‌کرده‌اند ویا اینکه فکرمی‌کنیم برایمان خوب خواهند بود. این باعث می‌شود که ازانجام فعالیت ها با مردم وبودن با مردمی که ازاین امورات لذت می‌برند، لذت ببریم. همچنین ممکن است دریابیم که بعضی ازمردم همانطوری هستند که ما هستیم. یک امتیازاضافی نیزاین است که درمی‌یابیم قادریم، بعضی ازفعالیت ها وعلایق را انتخاب وبه تنهایی انجام دهیم، بدون اینکه احساس تنهایی بکنیم.
مریم محمود خواه
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید