پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


عوامل خطر ساز و محافظت کننده در سوء مصرف و وابستگی به مواد


عوامل خطر ساز و محافظت کننده در سوء مصرف و وابستگی به مواد
تبیین سوء مصرف و وابستگی به مواد از دیدگاه عوامل خطر‌ساز و محافظت‌كننده از این جهت سودمند است كه افقی نو در برنامه‌های پیشگیری اولیه باز‌می‌گشاید و هزینه‌های سرسام‌آور درمان اختلالات مربوط به سوء مصرف و وابستگی را به میزان زیادی كاهش می‌دهد.
عوامل خطرساز ویژگیها یا اتفاقاتی هستند كه اگر در شخصی وجود داشته باشند،‌ كمتر احتمال دارد كه او به اختلال یا بیماری معینی مبتلا شود.عامل خطرساز محافظت‌كننده در دو قطب یك پیوستار قرار دارند.
داشتن عوامل خطرساز به این معنی نیست كه حتماً فرد به یك اختلال مبتلا می‌شود، بلكه احتمال خطر در این فرد افزایش می‌یابد. همینطور وجود عوامل محافظت‌كننده به این معنی نیست كه حتماً فرد به یك اختلال مبتلا نمی‌شود بلكه احتمال مصونیت در مقابل بیماری برای فرد افزایش می‌یابد.عوامل خطرساز و محافظت‌كنندهٔ بیشماری برای سوء مصرف و وابستگی به مواد وجود دارد قبل از برشمردن این عوامل، ویژگیهای آنها در زیر آمده است:
۱ـ افزایشی عمل می‌كنند. به این معنی كه عوامل می‌توانند با همدیگر جمع شدن آنها احتمال خطر یا مصونیت افزایش می‌یابد. مثلاً وجود افسردگی و اضطراب و دسترس‌پذیری به مواد در یك شخص احتمال خطر سوء مصرف را در او افزایش می‌دهد.
۲ـ از نظر كمیت و كیفیت متفاوتند. به این معنی كه هریك از عوامل خطر‌ساز و محافظت‌كننده به لحاظ كیفیت و كمیت با همدیگر فرق دارند مثلاً كیفیت و چگونگی اضطراب از افسردگی متفاوت است.
۳ـ اهمیت آنها در اشخاص یا گروهها متفاوت است. در اشخاص یا گروههای نژادی ممكن است این عوامل به شكل متفاوتی عمل‌ كننده مثلاً در گروهی دسترس‌پذیری به مواد اهمیت بیشتر داشته باشد. در حالی كه در گروه دیگری نداشتن نگرشهای مذهبی به عنوان عامل خطرساز عمده عمل می‌كند.
۴ـ تأثیر‌شان در زمانهای مختلف در چرخه زندگی متفاوت است. این عوامل بسته به اینكه فرد در چه سنی به سر می‌برد و چه دورانی را پشت سر می‌گذارد به لحاظ تأثیر و خطرزایی یا محافظت‌كنندگی متفاوت هستند.
۵ـ اهمیت آنها در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و پیامدهای مرتبط با آن متفاوت است. هریك از عوامل خطرساز و محافظت كننده می‌توانند در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و متفاوت عمل كنند و پیامدهای متفاوتی داشته باشند. مثلاً افسردگی به عنوان یك عامل خطرسازی می تواند شروع مصرف مواد را در فرد به نحو خاصی ایجاد كند و پیامدهای متفاوتی برای فرد باعث شود.
۶ـ این عوامل می‌توانند در معرض تغییر قرار گیرند. به این معنی كه با مداخلات پیشگیرانه می‌توان افسردگی با اضطراب را در افراد یا جمعیتی خاص كاهش داد و از این طریق احتمال خطر را كاهش داد. همینطور در افراد می‌توان عوامل محافظت كننده مثل نگرشهای مذهبی،‌ مهارتهای مقابله‌ای را افزایش داد و احتمال مصونیت را بیشتر كرد.در زیر به عوامل خطرساز و محافظت كننده در سوء‌مصرف و وابستگی به مواد اشاره می‌شود.
● عوامل مخاطره آمیز:
▪ دوره نوجوانی
▪ استعداد ارثی
● صفات شخصیتی:
▪ صفات ضد اجتماعی
▪ پرخاشگری
▪ اعتماد به نفس پایین
● اختلالات روانی:
▪ افسردگی اساسی
▪ فوبی
● نگرش مثبت به مواد:
▪ موقعیت‌‌های مخاطره‌آمیز:
▪ ترك تحصیل
▪ بی‌سرپرستی
▪ ثیر مثبت مواد بر فرد
▪ دوره نوجوانی: مخاطره‌آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد دورهٔ نوجوانی است. نوجوانی دورهٔ انتقال از كودكی به بزرگسالی و كسب هویت فردی و اجتماعی است.در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج خود می‌رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال می‌برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزش های جدید خود دارد. مجموعهٔ این عوامل، علاوه بر حس كنجكاوی نیاز به تحرك، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد می‌نماید.
▪ ژنتیك:‌ شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الكل و مواد وجود دارد. تأثیر مستقیم عوامل ژنتیكی عمدتاً از طریق اثرات فارماكوكینتیك و فاركودینامیك مواد در بدن می‌باشد كه تعیین كنندهٔ تأثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره‌آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیكی هستند مانند برخی اختلالات شخصیتی و روانی و عملكرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالات یادگیری.
▪ صفات شخصیتی: عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش‌‌بینی كنندهٔ احتمال اعتیاد هستند و به طور كلی فردی را تصویر می‌كنند كه با ارزش‌ها یا ساختار‌های اجتماعی مانند خانواده،‌ مدرسه و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهدهٔ انطباق، كنترل یا ابزار احساسات دردناكی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب برنمی‌اید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزش‌های سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید به استقلال،‌صفات ضد اجتماعی، پرخاشگری شدید، احساس فقدان كنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت‌های اجتماعی و انطباقی. از آنجا كه اولین مصرف مواد، معمولاً از محیط‌های اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم‌گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر می‌تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
▪ اختلالات روانی: در حدود ۷۰ درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالات دیگر روانپزشكی نیز وجود دارد. شایع‌ترین تشخیص‌ها عبارتند از: ‌افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی ـ جبری، اختلال مانیك، مانیا، اسكیزوفرنیا.
▪ نگرش مثبت به مواد: افرادی كه نگرش‌ها و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند،‌ احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از كسانی كه نگرش‌های منفی دارند. این نگرش‌های مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، كسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
▪ موقعیت‌های مخاطره‌آمیز فردی: بعضی از نوجوانان و جوانان درموقعیت‌ها یاشرایط قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می‌دهد. مهمترین این موقعیت‌ها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكی و نوجونی، ترك تحصیل، بی‌سرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیكان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممكن است منجر به واكنش‌های حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می‌كند.
▪ تأثیر مواد بر فرد: این متغیر وقتی وارد عمل می‌شود كه ماده حداقل یك بار مصرف شده باشد. چگونگی تأثیر یك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی مادهٔ مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف كننده است. تأثیر مواد بر فرد مصرف كننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تأثیر مواد و مواد دیگری كه هم‌زمان مصرف شده‌اند، مواد مختلف نیز تأثیرات متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیك و روانی فرد دارند، مثلاً‌: هروئین و كوكائین سرخوشی شدید، الكل آرامش و نیكوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می‌كند.
▪ عوامل مربوط به خانواده: خانواده اولین مكان رشد شخصیت، تشكیل باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوه بر اینكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژی است، منبعی برای تنش، مشكل و اختلال نیز می‌باشد. ناآگاهی والدین، ارتباط ضعیف والد و كودك،‌ فقدان انضباط در خانواده،‌ خانوادهٔ مشتنج یا آشفته و از هم گسیخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاری‌ها مانند سوء مصرف مواد را افزایش می‌دهد. همچنین والدینی كه مصرف كنندهٔ‌ مواد هستند باعث می‌شوند فرزندان با الگوبرداری از رفتار آنان، مصرف مواد را یك رفتار بهنجار تلقی كرده، رفتار مشابهی پیشه كنند.▪ تأثیر دوستان: تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد بدنبال تعارف دوستان رخ می‌دهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد‌كنندگان مواد برای گرفتن تایید رفتار خود از دوستان، سعی می‌كنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. گروه "همسالان" به خصوص در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار مؤثر هستند. بعضی از دوستی‌ها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل می‌گیرد نوجوانان به تعلق به یك گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایی كه مواد مصرف می‌كنند، ‌بسیار آسان است. هرچه پیوند فرد با خانواده، ‌مدرسه و اجتماعات سالم كمتر باشد،‌ احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر می‌شود.
‌▪ عوامل مربوط به مدرسه: از آنجا كه مدرسه بعد از خانواده، مهم‌ترین نهاد آموزشی و تربیتی است، می‌تواند از راه‌های زیر زمینه‌ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:
بی‌توجهی به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در مدرسه، استرس‌های شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت معلمان و مسئولان بهنگام نیاز عاطفی و روانی زمان بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان.
● عوامل مربوط به محل سكونت: عوامل متعددی در محیط مسكونی می‌تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد می شود:
فقدان ارزش‌های مذهبی و اخلاقی،‌ شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگی و ضعف همبستگی بین افراد محل و حاشیه‌نشینی از جمله این عواملند.
مشخصات فردی و عوامل محیطی بخشی از علل اعتیاد هستند و بخش دیگر را بازارهای بین‌المللی مواد و عوامل اجتماعی ـ اقتصادی حاكم بر جامعه تشكیل می‌دهند. این عوامل عبارتند از:
▪ قوانین: فقدان قوانین جدی منع تولید، خرید و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور وارزانی آن می‌شود.
▪ بازار مواد: میزان مصرف مواد، با قیمت آن نسبت معكوس دارد. هرچه قیمت مواد كاهش یابد، تعداد افرادی كه بتوانند آن را تهیه كنند افزایش می‌یابد. همچنین سهل‌الوصول بودن مواد به تعداد مصرف‌كنندگان آن می‌افزاید.
▪ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی: در جوامعی كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقی نمی‌شود، بلكه جزئی از آداب و سنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخص و وسیلهٔ احترام و پذیرایی است، مقاومتی برای مصرف مواد وجود ندارد و سوء‌مصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد.
▪ كمبود امكانات فرهنگی، ورزشی، تفریحی: كمبود امكانات لازم برای ارضای نیازهای طبیعی روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان از قبیل كنجكاوی، تنوع طلبی، هیجان‌خواهی، ماجراجویی، مورد تأیید و پذیرش قرار گرفتن و كسب موفقیت بین همسالان، موجب گرایش آنان به كسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد وعضویت در گروه‌های غیر سالم می‌شوند.
▪ عدم دسترسی به سیستم‌های خدماتی، حمایتی، مشاوره‌ای و درمانی: در زندگی افراد، موقعیت‌ها و مشكلاتی پیش می‌آید كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار می‌دهد. فقدان امكانات لازم یا عدم دسترسی به خدماتی كه در چنین مواقعی بتواند فرد را از نظر روانی، مالی، شغلی، بهداشتی و اجتماعی حمایت نماید، فرد را تنها و بی‌پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعی رها می‌كند.
▪ توسعهٔ صنعتی جامعه، مهاجرت، كمبود فرصت‌های شغلی و محرومیت اقتصادی ـ اجتماعی: توسعهٔ صنعتی، جوامع را به سمت شهری شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق می‌دهد. مهاجرت باعث می‌شود تا فرد، برای اولین بار، با موانع جدیدی برخورد نماید. جدایی از خانواده، ارزش‌های سنتی و ساختار حمایتی قبلی به تنهایی، انزوا و ناامیدی فرد می‌انجامد. كم سوادی،‌ فقدان مهارت‌‌های شغلی، عدم دسترسی به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تأمین نیازهای حیاتی و اساسی زندگی و تلاش برای بقاء، فرد را به مشاغل كاذب یا خرید و فروش مواد می‌كشاند و یا برای انطباق با زندگی سخت روزمره و شیوهٔ جدید زندگی به استفاده از شیوه‌های مصنوعی مانند مصرف مواد سوق می‌دهد.
▪ عوامل شخصیتی: داشتن اعتماد به نفس بالا و مهارتهای اجتماعی، علاوه بر كاهش استرس‌های محیطی ناشی از ارتباط با دیگران، باعث توانایی مقاومت در مقابل خواسته‌های خلاف دیگران و اصرار دوستان برای مصرف می‌شود. همچنین مهارتهای انطباقی موجب می‌شود كه فرد هنگام برخورد با استرس، برای حل مشكلات و تطابق با آن از شیوه‌های مناسبی استفاده نماید.
▪ باورها وارزش‌ها: اعتقادات و باورهای راسخ دینی و مذهبی، فرد را در مقابل مصرف مواد محافظت می‌كند. نگرش منفی به مواد، شامل باور به اعتیاد آور بودن و اثرات تخریبی مواد،‌ احتمال مصرف آن را كاهش می‌دهد.
موفقیت‌ها: موفقیت‌های تحصیلی، شغلی و اجتماعی با افزایش اعتماد به نفس، ایجاد ثبات و هدفمندی در مسیر زندگی و كسب حمایت‌های لازم، فرد را از خطر مواد مخدر حافظت می‌نماید.
▪ داشتن خانواده‌ای سالم و همبسته: پیوند و تعامل مثبت بین فرد و والدین از سنین كودكی موجب ارضای نیازهای عاطفی ـ روانی كودك می‌شود. این افرد، با تجربهٔ روابط منطقی و قابل پیش‌بینی، كمتر دچار انحرافات شخصیتی می‌شوند و مهارتهای گوناگونی را كه لازمهٔ برقراری روابط سالم بین فردی و اجتماعی است می‌آموزند و با داشتن حس تعلق و وابستگی، كمتر احساس تنهایی و انزوا نموده و به دامن اعتیاد كشیده نمی‌شوند.
▪ هشیاری و حمایت خانواده، ‌مدرسه و اطرافیان: هشیاری و آگاهی والدین از خطر مصرف مواد مخدر و احتمال اعتیاد فرزندان،‌ كنترل و مراقبت كافی و تأمین حمایت و راهنمایی لازم از طرف خانواده،‌ مدرسه، اطرافیان و دوستان سالم و صمیمی، به هنگام نیاز،‌ احتمال مصرف مواد و یا سوء مصرف و اعتیاد را كاهش می‌دهد.
▪ ضد ارزش بودن مصرف مواد: در محیط‌ها و جوامعی كه به وضوح هرگونه مصرف مواد نهی می‌شود و اعتبار موقعیت فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی افراد مصرف كننده تنزل می‌یابد، نگرش منفی افراد به مواد كاهش شیوع اعتیاد می‌انجامد.
▪ دسترسی به خدمات: دسترسی به خدمات حمایتی (هنگام بروز مشكلاتی مانند بی‌سرپرستی و از دست دادن شغل)،‌خدمات مشاوره‌ای (هنگام بروز مشكلات عاطفی یا اتخاذ تصمیم مهم) و خدمات درمانی (برای بیمارانی كه تمایل به ترك اعتیاد دارند)، موجب می‌شود تا عوامل مخاطره‌آمیزی كه فرد ممكن است در طی زندگی با آنها روبرو شود،‌ تشدید نشده و یا ازمان نیابند.
▪ عدم دسترسی به مواد: هر قدر مواد در محیط زندگی فرد نایاب‌تر و یا گران‌تر باشد، احتمال مواجهه و مصرف كاهش می‌یابد.
منبع : دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری