شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی آمریکا در سه پرده


سیاست خارجی آمریکا در سه پرده
در ماه‌های پیش از آغاز تهاجم نظامی آمریکا به عراق، زیبیگنیف برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در زمان جیمی کارتر، یکی از معدود کارشناسان و دست‌اندرکاران سیاست خارجی آمریکا بود که به صراحت درباره مخاطرات آغاز جنگی یک‌جانبه و بدون دستیابی به اجماعی جهانی علیه صدام حسین سخن گفت و در عین حال پیامدهای ناگوار چنین اقدامی را در صورت فقدان یک طرح استراتژیک جامع به مقامات دولت بوش گوشزد کرد.
در اوت ۲۰۰۲، هنگامی که دولت بوش به سرعت سرگرم فراهم‌سازی مقدمات حمله به عراق بود، برژینسکی باز هم هشدار داد که «جنگ پدیده‌ای بسیار جدی و به خاطر ماهیت پویا و دینامیکش بسیار غیرقابل پیش‌بینی است، آن هم در منطقه‌ای مانند خاورمیانه که به بشکه‌ای باروت شبیه است؛ بنابراین باید به جز اغراض شخصی، تبلیغات عوام‌فریبانه و اسناد مشکوک، دلایل بهتری برای حمله به عراق وجود داشته باشد.»
در فوریه ۲۰۰۳، تنها چند هفته ژپیش از آغاز تهاجم نظامی به عراق نیز، برژینسکی گفت: «آمریکا که در نهایت تصمیم به اقدامی خودسرانه علیه عراق گرفته است، باید آمادگی این را داشته باشد که بار هزینه‌های و مشکلاتی را که این جنگ در پی خواهد داشت به تنهایی بر دوش بکشد و از آن مهم‌تر این که خود را برای مقابله با موج جدید و گسترده‌ای از اقدامات و احساسات ضدآمریکایی در دیگر نقاط جهان آماده کند.
حال در کتاب تازه و تأثیرگذار خود تحت عنوان «شانس دوم: سه رئیس‌جمهور و بحران ابرقدرتی آمریکا»، برژینسکی نه تنها به ارزیابی پبامدهای کوتاه مدت و بلندمدت جنگ فاجعه‌بار عراق می‌پردازد، بلکه در عین حال وضعیت ناگوار این کشور را در چشم‌انداز تاریخی تغییرات جهانی طی دو دهه گذشته قرار می‌دهد.
برژینسکی با قلمی سرد و صریح به تحلیل سیاست‌های خارجی آمریکا طی دوران ریاست‌جمهوری جرج بوش پدر، بیل کلینتون و جرج بوش پسر می‌پردازد و با تحلیلی تازه، به خوانندگان نشان می‌دهد که چگونه تصمیمات جمعی این سه رئیس‌جمهور، وضعیت فعلی آمریکا در عراق، بن‌بست و وضعیت حاد سیاسی با ایران و کره‌شمالی، فاصله‌گیری اروپا با آمریکا در زمینه مسائل سیاست خارجی و نیز ادعاها و جاه‌طلبی‌های روزافزون چین را به وجود آورده است.
برژینسکی علاوه بر این که کتاب خود کارنامه جرج دبلیو. بوش را کارنامه‌ای فاجعه‌بار توصیف می‌کند، در جمع‌بندی کلی خود از وضعیت فعلی آمریکا در جهان نیز می‌نویسد: «هر چند از برخی جنبه‌ها مانند توانمندی‌های نظامی، آمریکا ممکن است از سال ۱۹۹۱ قدرتمندتر باشد، اما توانایی ایالات متحده برای تأثیرگزاری بر واقعیت‌های جهانی و بسیج متحدان سنتی‌اش در جهت منافعی مشترک، به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته است. اکنون که ۱۵ سال از تاجگذاری آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت حهان ژپس از فروپاشی شوروی می‌گذرد، ایالات متحده به یک دمکراسی تنها و ترس‌خورده در جهانی غریبه و متخاصم تبدیل شده است.»
برژینسکی در کتاب «شانس دوم...» که به نوعی تکمله‌ای بر دو کتاب قبلی این کارشناس کهنه‌کار مسائل خارجی آمریکا محسوب می‌شود که به مسئولیت‌ها و دشواری‌های پیش روی آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان در دوران پس از جنگ می‌پرداختند، با اتکا به معلومات وسیع خود درباره تاریخ معاصر و سیاست خارجی، استدلال‌های خود را به گونه‌ای تأثیرگذار به خواننده عرضه می‌کند.
برژینسکی که بر خلاف نظرگاه ایدئولوژیک و ایده‌آلیستی نئوکان‌های دولت بوش از نظرگاه رئالیستی به تحلیل مسائل می‌پردازد، به تشریح شیوه‌هایی می‌پردازد که کنش‌های سیاسی و نظامی در یک نقطه از جهان می‌تواند تأثیرات شگرفی در گوشه دیگری از جهان داشته باشد. به گمان برژینسکی، اگر با همین منطق به مسائل نگاه کنیم، جنگ عراق و افغانستان دلیل اصلی افزایش چشمگیر احساسات ضدامپریالیستی، ضدغربی و ضدآمریکایی در سراسر جهان محسوب می‌شوند.
اما نکته‌ای که این کتاب به گونه‌ای تکان‌دهنده به خوانندگان خود عرضه می‌کند، تغییرات شگرفی است که پس از سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در صحنه معادلات جهانی روی داده است. به نوشته برژینسکی، آمریکا در آن زمان از «شأن و احترامی» بین‌المللی برخوردار بود و در صحنه جهانی هیچ رقیب، تهدید و... نداشت.
اما اکن.ن که تنها یک دهه و نیم از آن زمان گذشته است، «خصومت چشمگیری نسبت به آمریکا» در اقصی نقاط جهان وجود دارد، «اعتبار آمریکا در صحنه جهانی» به شدت مخدوش شده است، «قوای نظامی آمریکا در خاورمیانه دست و پا بسته» مانده‌اند و «متحدان سنتی» این کشور سعی در حفظ فاصله خود از آمریکا دارند.
هر چند برژینسکی جرج دبلیو. بوش، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا را مسئول اصلی تزلزل «موقعیت ژئوپلتیک» این کشور و سوءتفاهم در مورد «فرصتی تاریخی» عنوان می‌کند، اما در عین حال به اشتباهات و موقعیت‌های از دست رفته در دوران دو رئیس‌جمهور پیشین آمریکا نیز اشاره می‌کند.
هر چند برژینسکی از جرج بوش پدر به خاطر برخورد عاقلانه‌اش با فروپاشی شوروی و ایجاد اجماعی بین‌المللی برای مقابله با صدام پس از تجاوز به کویت ستایش می‌کند، اما در عین حال او را به خاطر «ناتوانی در ترجمان این پیروزی‌ها به یک موفقیت تاریخی پایدار» سرزنش می‌کند.
به اعتقاد برژینسکی بوش از قدرت و نفوذ سیاسی بی‌نظیر آمریکا در آن برهه تاریخی برای تسهیل روند گذار روسیه به یک دمکراسی سالم استفاده نکرد و از پیروزی استرات‍ژیک خود در جنگ نخست خلیج‌فارس هم برای ایجاد صلح میان اعراب و اسرائیل و ایجاد تحولی عمیق در خاورمیانه استفاده نکرد.
به اعتقاد برژینسکی، کلینتون نیز هرچند به خاطر احیای روند صلح خاورمیانه، گسترش صلح‌آمیز پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و کمک به بازگشت ثبات به منطقه بالکان شایسته تقدیر است، اما «سیاست‌های فرصت‌طلبانه و فاقد دورنمای بلندمدت کلینتون، به همراه باور نابجای او به جبرگرایی جهانی‌سازی، موجب تزلزل جایگاه رفیع آمریکا در صحنه سیاسی جهان شد.»
برژینسکی در فصل آخر کتاب خود که «پس از ۲۰۰۸» نام دارد، می‌گوید که رئیس‌جمهور آینده آمریکا باید با تقویت پیمان آتلانتیک شمالی، اصلاح در ساختار لابی‌ها و گروه‌های فشار داخلی، به عهده گرفتن نقشی فعال در خاورمیانه به ویژه در مورد مسئله اسرائیل/فلسطین و صورت‌بندی یک استرات‍ژی کارا برای مقابله با نفوذ سیاسی و اقتصادی چین به ویژه در منطقه خاورمیانه، شانس دومی برای آمریکا به ارمغان بیاورد، چرا که مسلماً آمریکا شانس سومی در اختیار نخواهد داشت.
نویسنده : نیما ملک محمدی
نویسنده: زیبیگنیف برژینسکی
انتشارات بیسیک بوکز، مارس ۲۰۰۷
Second Chance: Three Presidents and the Crisis of American Superpower
by Zbigniew Brzezinski
Hardcover: ۲۴۰ pages
Publisher: Basic Books (March ۵, ۲۰۰۷)
Language: English
ISBN-۱۰: ۰۴۶۵۰۰۲۵۲۸
منبع : دیپلماسی ایرانی