جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


وقتی قصه‌ها سفر می‌کنند


وقتی قصه‌ها سفر می‌کنند
برخی از نویسندگان ایرانی، سال‌ها است کتابی را جست‌وجو می‌کنند به نام هزار افسان که متن اصلی هزار و یک‌شب است و عرب‌ها و گروهی از قصه‌شناسان جهان آن را کتابی عربی می‌دانند و با نام <الف لیله و لیله> می‌شناسندش. ایشان برای وجود کتابی به نام هزار افسان، دلا‌یلی دارند که مهم‌ترین آنها، حضور <شهرزاد> است که در هزار و یک‌شب نیز دیده می‌شود.
پادشاهی پس از خیانت زنش، هر شب زنی را به بستر می‌برد و سپس او را می‌کشد تا نوبت به <شهرزاد> می‌رسد. شهرزاد چاره کار را در جذابیت قصه می‌یابد و به نیروی شگفت قصه‌های خود،‌هر شب از مرگ می‌رهد تا شب بعد و این ماجرا ادامه می‌یابد تا هزار و یک‌شب. ‌
بر این اساس در واقع هزار و یک شب،‌مجموعه‌ای از قصه‌هاست که شهرزاد هر شب برای پادشاه تعریف کرده است؛‌قصه‌هایی از اقوام گوناگون،‌با حال و هواهای متفاوت. ‌ با این همه، قدیمی‌ترین نسخه‌هایی که از هزار و یک‌شب بر جای مانده‌اند به زبان عربی‌اند و جهانیان نیز با ترجمه متن عربی آن با این مجموعه آشنا شده‌اند. ‌
۳۰۰ سال پیش یک کتاب‌شناس فرانسوی به نام آنتوان گالا‌ن، به دستور لویی چهاردهم برای شناسایی و خرید سکه‌ها، نشان‌ها و مدال‌های شرقی عازم عثمانی و سپس خاورمیانه ‌شد، اما نسخه‌ای از ماجراهای سندباد بحری را ‌یافت که آن را به فرانسه ترجمه ‌کرد. او سپس سراسر مجموعه الف لیله و لیله را به فرانسه برگرداند. ‌ ترجمه این مجموعه به زبان فرانسه با چنان استقبالی روبه‌رو ‌شد که تا به امروز هم می‌توان تأثیرآن را در فرهنگ غرب و به تبع آن، در جهان دید. این ترجمه نه‌تنها به نوشتن داستان‌هایی شبیه آن منجر شده و در سرنوشت رمان تأثیر ‌گذاشته است - نویسندگانی مانند بورخس و حتی به روایتی مارکز از آن تأثیر ‌گرفته‌اند- بلکه هنرهای دیگری نظیر تئاتر و سینما نیز از این چشمه سیراب ‌شده‌اند و هنوز تولید آثار کارتونی و انیمیشنی از قصه‌های این مجموعه ادامه دارد. ‌
علی‌رغم آنکه بسیاری، ریشه این مجموعه را هزار افسان ایرانی می‌دانند، اما نزدیک به یک قرن و نیم زمان می‌‌برد تا این کتاب به فارسی ترجمه شود. ‌
۱۵۰ سال پیش هنگامی که محمدشاه قاجار بر ایران حکومت می‌کرد،‌عبداللطیف تسوجی این کتاب را از زبان عربی به فارسی ترجمه ‌کرد و ایرانیان را با این مجموعه آشنا نمود، ‌هر چند برخی از قصه‌های آن برای ایرانیان ناآشنا نبود. ‌
هزار و یک‌شب گذشته از جذابیت‌های داستانی‌اش که هنوز طرفداران خود را دارد- ترجمه‌های مختلفی از آن به زبان‌های گوناگون منتشر شده و می‌شود- از ارزش‌های فرهنگی خاصی نیز برخوردار است. ‌
حتی اگر از ماجرای هزار افسان به عنوان تبار هزار و یک‌شب بگذریم و وجود نام ایرانی <شهرزاد> را در این مجموعه اتفاقی بدانیم، نمی‌توانیم سهم قصه‌های هندی و ایرانی را در آن نادیده بگیریم. ‌
وجود قصه‌هایی با تبار هندی و ایرانی البته به معنای نادیده گرفتن وجود قصه‌هایی با تبار عربی در این مجموعه نیست. در این مجموعه قصه‌هایی با تبارهای مختلف، گاه حتی تبار یونانی و بیزانسی دیده می‌شوند؛ از این‌رو حتی اگر آن هزار افسان گم شده نیز یافت شود،‌بی‌تردید با هزار و یک‌شب کنونی تفاوت بسیار خواهد داشت، زیرا هزار و یک‌شب حاصل سفرهای جغرافیایی و حال و هوای تاریخی قصه‌هاست. ‌
هزار افسان گمشده فارسی و هندی، با سفر به سرزمین‌های عربی و برقراری رابطه با فرهنگ‌های مختلف همچون یک گلوله کوچک برفی که به بهمنی باشکوه تبدیل شده باشد، به مجموعه‌ای تبدیل شده است که برخی از هزار و یک‌شب‌شناسان معتقدند این کتاب مجموعه‌ای از قصه‌های مختلف از سرزمین‌های گوناگون و زمان‌های متفاوت است. هزار و یک‌شب از این زاویه یک اثر <بینافرهنگی> و یکی از تجلیات <گفت‌وگوی فرهنگ‌ها> است. نام شهرزاد و صدای او اگر چه در بستر اصلی قصه تکرار می‌شود و خطاب‌های او به ملک جوانبخت، در تمام قصه‌ها مکرر است،‌اما در آنچه به دست ما رسیده، رد پای شهرزادهای قصه‌گوی دیگری نیز دیده می‌شود که به احترام آن شهرزاد اصلی، نامی از خود به میان نیاورده‌اند و در واقع کارشان ادای دینی بوده به شهرزاد که نیروی شگفت قصه را کشف کرد و آن را به منزله شگردی برای پایان دادن به ستم پادشاهی ستمکار به کار گرفت. ‌
از این زاویه می‌توان قصه‌گویی شهرزاد را به تعبیر امروزی، کاری روشنفکرانه قلمداد کرد. او هر شب با قصه‌ای، جان زنی را نجات می‌داد تا خوی ستمکار آن پادشاه خیانت‌دیده را رام کند. او هزار و یک‌شب با مرگ مواجه شد تا جان زنان دیگر را نجات دهد و این، ماجرا را از زاویه فمینیستی هم قابل تأمل می‌سازد؛ اگر کسانی بخواهند مفهوم ایرانی فمینیسم را توضیح دهند، ‌بی‌تردید از این کتاب بی‌نیاز نخواهند بود. ‌ در سال‌های اخیر هر چند چاپ‌های متعددی از هزار و یک‌شب به بازار آمده است، اما همه از ترجمه <عبداللطیف تسوجی> استفاده کرده‌اند که برای روزگار ما کهنه شده و برای همه خوانندگان، آسان‌یاب نیست، ضمن اینکه ۱۵۰ سال پیش، تکنیک‌های ترجمه و دانش‌های مرتبط با آن نیز به اندازه روزگار ما پیشرفت نکرده بود. در یکی دو ماه اخیر انتشارات مرکز، ترجمه جدیدی از هزار و یک‌شب را منتشر کرده که بی‌نظیر است. ‌
ابراهیم اقلیدی پس از ۱۵۰ سال به ترجمه دوباره و تحقیق برای کامل و منقح کردن آن همت گماشته است. ‌
در ترجمه اقلیدی نه‌تنها با زبان و بیان آسان‌یاب‌تری روبه‌رو هستیم، بلکه با متن کامل‌تری نیز مواجه می‌شویم. اقلیدی ‌کوشیده است با استفاده از نسخه‌های مختلف عربی، ‌فرانسه و انگلیسی هزار و یک‌شب، متن کامل‌تری از این مجموعه فراهم کند و سپس ترجمه آن را در اختیار مخاطبان قرار دهد. ‌
ابراهیم اقلیدی با شناختی که از قصه‌های شرقی، ادبیات فولکلور و به‌خصوص هزار و یک‌شب داشته و با تسلطی که به چند زبان دارد، ‌توانسته است متنی یگانه از هزار و یک‌شب را ارائه دهد. ‌
شیوه ارائه این ترجمه جدید نیز حائز اهمیت است. در این ترجمه به جای ارائه شب به شب قصه‌ها، ‌قصه‌های هزار و یک‌شب در یک طبقه‌بندی موضوعی ارائه شده‌ است، چیزی که در نگاه اول برای کسانی که با هزار و یک‌شب آشنایی دارند، نشدنی به نظر می‌رسد. ‌
قصه‌ها بر اساس موضوعاتی از قبیل <پریانه‌ها>،‌<داستان‌های سفر دریایی>، <‌داستان‌های سفر به ناکجا>، <حکایت دلگشای پرندگان و حیوانات>، <‌از عشق و پارسایی>، <قصه‌های بغداد> و... طبقه‌بندی شده و هر موضوع در کتابی جداگانه منتشر شده است.
‌ این طبقه‌بندی از آن جهت مهم است که خواننده می‌تواند بر اساس علا‌یق خود، قصه‌هایی را که ذیل یک موضوع طبقه‌بندی شده، انتخاب ‌کند و بخواند. با این همه ناشر تصمیم گرفته است مجموعه را به دو صورت <موضوعی> و <شب به شب> منتشر کند؛ به این ترتیب کتاب‌های دیگری از این مجموعه در راه است. تاکنون ۶ کتاب از این مجموعه به شکلی نفیس و جذاب وارد بازار کتاب شده است
علی‌اصغر سیدآبادی
منبع : روزنامه اعتماد ملی