سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ما بر قوم لوط باران سنگ باریدیم و چه بارانی بود


ما بر قوم لوط باران سنگ باریدیم و چه بارانی بود
● لوط پیامبر (ع‌) و رفتار ملت‌ او
لوط كه‌ به‌ همراه‌ ابراهیم‌ نبی‌ عازم‌ شهر اردن‌بود خداوند او را به‌ پیامبری‌ به‌ اهل‌ موتفكات‌فرستاد. لوط نبی‌(ص‌) به‌ شهر سدوما آمد و مردم‌را طی‌ سی‌ سال‌ به‌ توحید و معروف‌ دعوت‌ كرد وآنها را از منكرات‌ نهی‌ می‌كرد. خداوندمی‌فرماید: آن‌ گاه‌ كه‌ لوط به‌ ملتش‌ گفت‌ آیا شمامرتكب‌ فاحشگی‌ می‌شوید كه‌ هیچ‌ كس‌ ازجهانیان‌ در این‌ كار بر شما پیشی‌ نگرفته‌ بود. شمامنهای‌ زنان‌ به‌ سوی‌ مردان‌ به‌ شهوت‌ جنسی‌می‌آیید، شما قومی‌ اسراف‌ كننده‌ هستید. درپاسخ‌ ملت‌ لوط چیزی‌ جز این‌ مطلب‌ رانمی‌گفتند. لوط و دخترانش‌ را از منطقه‌تان‌اخراج‌ كنید و سپس‌ بالحنی‌ تمسخرآمیز می‌گفتندلوط و طرفدارانش‌ مردانی‌ پاكیزه‌ هستند و از رویه‌ما دوری‌ و پرهیز می‌كنند.
● عذاب‌ خدا بر جامعه‌ لوط
ابوحمزه‌ ثمالی‌ و ابو بصیر به‌ نقل‌ از امام‌باقر(ع‌) قصه‌ قوم‌ لوط را این‌ گونه‌ نقل‌ می‌كنند كه‌لوط پیامبر سی‌ سال‌ در میان‌ ملت‌ زندگی‌ كرد وآنها را از فواحش‌ نهی‌ و به‌ معروف‌،امر می‌كردولی‌ مردم‌ لوط اشخاصی‌ بخیل‌ و كثیف‌ بودند.سدوما شهری‌ در سر راه‌ مصر و شام‌ واقع‌ شده‌ بود.آنان‌ هرگز به‌ طهارت‌ بعد از جنابت‌ نمی‌پرداختندو با مسافران‌ و رهگذران‌ مسیر شام‌ و مصر لواطمی‌كردند و چون‌ به‌ این‌ منكر معتاد شدند، درجامعه‌ خود شیوع‌ دادند و هرچه‌ لوط پیامبر (ع‌)آنها را به‌ سخاوت‌ و كرامت‌ و طهارت‌ دعوت‌می‌كرد، هیچ‌ اثری‌ در آنها نداشت‌. جسارت‌ وهتاكی‌ قوم‌ لوط تا آن‌ جا پیش‌ رفت‌ كه‌ به‌ لوطپیامبر گفتند: ما آگاه‌ هستیم‌ تو میهمان‌ها را به‌ خانه‌خود اكرام‌ می‌كنی‌ و برای‌ آنها فضای‌ مناسب‌استراحت‌ و راحتی‌ فراهم‌ می‌آوری‌ و به‌ آنها پناه‌می‌دهی‌، اگر چنین‌ باشد ما به‌ خانه‌ تو می‌آییم‌ و بامیهمانان‌ تو نیز لواط می‌كنیم‌. منبع‌ خبر قوم‌ لوط،زن‌ لوط بود كه‌ اگر روزی‌ مهمانی‌ به‌ خانه‌ لوطمی‌آمد، به‌ پشت‌ بام‌ می‌رفت‌ و آنها را با صدا واشارت‌ مطلع‌ می‌ساخت‌ و اگر شب‌ میهمان‌ به‌ خانه‌لوط می‌آمد با آتش‌ روشن‌ كردن‌ بر پشت‌بام‌مردم‌ لوط را از حضور میهمان‌ آگاه‌ می‌ساخت‌. تااین‌ كه‌ فرشتگان‌ عذاب‌ الهی‌ به‌ فرماندهی‌ جبرئیل‌نزد ابراهیم‌ پیامبر (ع‌) آمدند: گفتیم‌ كه‌ ابراهیم‌ ولوط هر دو از بابل‌ به‌ سمت‌ منطقه‌ اردن‌ و فلسطین‌كنونی‌ اخراج‌ شدند و ظاهر این‌ است‌ كه‌ ابراهیم‌غیر از منطقه‌ لوط به‌ زندگی‌ ادامه‌ می‌داد.
ابراهیم‌بدون‌ آن‌ كه‌ فرشتگان‌ را بشناسد، گوساله‌ای‌ فربه‌پخت‌ و بریان‌ كرد و چون‌ سرسفره‌ غذا آوردندهیچ‌ یك‌ از فرشتگان‌ غذا نخوردند.
ابراهیم‌وحشت‌ كرد كه‌ چرا میهمانان‌ غذا نمی‌خورند،چون‌ رسم‌ بر این‌ بود هر كس‌ كه‌ دشمنی‌ با دیگری‌داشت‌ غذایش‌ را نمی‌خورد، جبرئیل‌ در این‌هنگام‌ گروه‌ فرشتگان‌ و ماموریت‌ آنها را تعریف‌كرد و اضافه‌ كرد: ای‌ ابراهیم‌، ما فرستادگان‌ خداهستیم‌، طعام‌ خوردن‌ از شان‌ ما نیست‌. سپس‌ ازنزد ابراهیم‌ بیرون‌ آمدند و نزد لوط رفتند. لوطمشغول‌ آبیاری‌ و زراعت‌ بود كه‌ با مشاهده‌میهمانان‌ به‌ هنگام‌ روز با توجه‌ به‌ وضعیت‌ مردمش‌پریشان‌ شد و پرسید: شما چه‌ كسانی‌ هستید؟ گروه‌فرشتگان‌ گفتند: ما مسافریم‌، آمده‌ایم‌ تا امشب‌میهمان‌ تو باشیم‌.
لوط گفت‌: مردم‌ این‌ شهردرنهایت‌ فسق‌ و فجورند، آنان‌ لواط و همجنس‌بازی‌ می‌كنند، ناراحتم‌ از این‌ كه‌ به‌ شما تعدی‌كنند. فرشتگان‌ گفتند: هرگز نگران‌ نباش‌، آنهانمی‌توانند ضرری‌ به‌ ما برسانند. لوط با میهمانان‌ به‌خانه‌ آمدند و لوط به‌ زنش‌ گفت‌: حضور میهمانان‌رادر خانه‌ من‌ به‌ اهل‌ خودت‌ اطلاع‌ نده‌، ولی‌ زن‌شب‌ هنگام‌ به‌ پشت‌بام‌ رفت‌ و آتش‌ روشن‌ كرد ومردم‌ بدكار به‌ سوی‌ خانه‌ لوط روانه‌ شدند، چون‌به‌ در خانه‌ رسیدند، جبرئیل‌ مانع‌ پیشروی‌ آنهاشدند و با تصرف‌ الهی‌ چشمان‌ آنان‌ را كور كرد ومردم‌ دانستند كه‌ عذاب‌ الهی‌ بر سرشان‌ خواهدآمد.
جبرئیل‌ به‌ لوط گفت‌: تو و خانواده‌ات‌ از شهربیرون‌ بروید، مگر همسرت‌، كه‌ زنی‌ خائن‌ است‌.لوط و اعضای‌ خانواده‌اش‌ به‌ طریقی‌ كه‌ جبرئیل‌ترسیم‌ كرده‌ بود از شهر خارج‌ شدند و زن‌ لوط نزدقومش‌ ماند و خداوند می‌فرماید: ما لوط و اهلش‌را كه‌ شامل‌ مومنان‌ نیز می‌شود، نجات‌ دادیم‌، مگرزنش‌ را كه‌ از باقی‌ماندگان‌ در دیار خودش‌ بود كه‌با ملت‌ لوط به‌ عذاب‌ گرفتار شد و خداوند درباره‌عذاب‌ قوم‌ لوط می‌فرماید: و بر آنان‌ باران‌باریدیم‌ و چه‌ بارانی‌ كه‌ آن‌ باران‌ از سنگ‌ بود ومردم‌ را بر زمین‌ فرو می‌برد. سپس‌ خطاب‌ به‌پیامبرش‌ می‌فرماید: پس‌ ملاحظه‌ كن‌ كه‌ چگونه‌عاقبت‌ مجرمین‌ رقم‌ خورد. در روایت‌ حضرت‌امیر(ع‌) از پیامبر اسلام‌ آمده‌ است‌: هر كس‌ عمل‌قوم‌ لوط كند و بی‌توبه‌ از دنیا برود، حق‌ تعالی‌ اورا نزد قوم‌ لوط برد، تا آنجا با ایشان‌ باشد و حشر اوبا آنها است‌. بعد از داستان‌ قوم‌ لوط خداوند به‌سرگذشت‌ حضرت‌ شعیب‌ پیامبر و ملتش‌ خبرمی‌دهد.
منبع : خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید