جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
تصویر عشق
ای كه میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بیاما، اگر عشق یعنی رفتن با پای سر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی مستی از چشمان او بیلب و بیجرعه، بیمی، بیسبو
عشق یعنی عاشق بیزحمتی عشق یعنی بوسه بیشهوتی
عشق یار مهربان زندگی بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی دشت گلكاری شده در كویری چشمهای جاری شده
یك شقایق در میان دشت خار باور امكان با یك گل بهار
در خزانی بر گریز و زرد و سخت عشق، تاب آخرین برگ درخت
عشق یعنی روح را آراستن بیشمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی زیبا شده عشق یعنی گنگی گویا شده
عشق یعنی ترش را شیرین كنی عشق یعنی نیش را نوشین كنی
عشق یعنی اینكه انگوری كنی عشق یعنی اینكه زنبوری كنی
عشق یعنی مهربانی درعمل خلق كیفیت به كندوی عسل
عشق، رنج مهربانی داشتن زخم درك آسمانی داشتن
عشق یعنی گل بجای خارباش پل بجای این همه دیوار باش
عشق یعنی یك نگاه آشنا دیدن افتادگان زیرپا
زیرلب با خود ترنم داشتن برلب غمگین تبسم كاشتن
عشق، آزادی، رهایی، ایمنی عشق، زیبایی، زلالی، روشنی
عشق یعنی تنگ بیماهی شده عشق یعنی ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغهای خوش نفس بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی برگ روی ساقهها عشق یعنی گل به روی شاخهها
عشق یعنی جنگل دور از تبر دوری سرسبزی از خوف و خطر
آسمان آبی دور از غبار چشمك یك اختر دنبالهدار
عشق یعنی از بدیها اجتناب بردن پروانه از لای كتاب
عشق زندان بدون شهروند عشق زندانبان بدون شهربند
در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی كاهش رنج بشر
ای توانا ناتوان عشق باش پهلوانا، پهلوان عشق باش
پوریای عشق باش ای پهلوان تكیه كمتر كن به زور پهلوان
عشق یعنی تشنهای خود نیز اگر واگذاری آب را بر تشنهتر
عشق یعنی ساقی كوثر شدن بیپرو بیپیكر و بیسرشدن
نیمه شب سرمست از جام سروش در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی خدمت بیمنتی عشق یعنی طاعت بیجنتی
گاه بر بیاحترامی احترام بخشش و مردی به جای انتقام
عشق را دیدی خودت را خاك كن سینهات را در حضورش چاك كن
عشق آمد خویش را گم كن عزیز قوتت را قوت مردم كن عزیز
عشق یعنی مشكلی آسان كنی دردی از درماندهای درمان كنی
عشق یعنی خویشتن را گم كنی عشق یعنی خویش را گندم كنی
عشق یعنی خویشتن را نان كنی مهربانی را چنین ارزان كنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس در مقام بخشش از آئین مپرس
هركسی او را خدایش جان دهد آدمی باید كه او را نان دهد
در تنور عاشقی سردی مكن در مقام عشق نامردی مكن
لاف مردی میزنی مردانه باش در مسیر عاشقی افسانه باش
دین نداری مردی آزاده شو هرچه بالا میروی افتاده شو
در پناه دین دكانداری مكن چون به خلوت میروی كاری مكن
جام انگوری و سرمستی بنوش جامه تقوی به تردستی مپوش
عشق یعنی ظاهر باطننما باطنی آكنده از نور خدا
عشق یعنی عارف بیخرقهای عشق یعنی بنده بیفرقهای
عشق یعنی آن چنان در نیستی تا كه معشوقت نداند كیستی
عشق باباطاهر عریان شده در دوبیتیهای خود پنهان شده
عاشقی یعنی دوبیتیهای او مختصر، ساده، ولی پرهای و هو
عشق یعنی جسم روحانی شده قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین آسمانی كردن روی زمین
هركه با عشق آشنا شد مست شد وارد یك راه بی بنبست شد
هركجا عشق آید و ساكن شود هرچه ناممكن بود ممكن شود
در جهان هر كار خوب و ماندنی است ردپای عشق در او دیدنیست
«سالك» آری عشق رمزی در دلست شرح و وصف عشق كاری مشكلست
عشق یعنی شور هستی دركلام عشق یعنی شعر، مستی والسلام
مجتبی كاشانی - «سالك»
منبع : ماهنامه تدبیر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
حقوق بازنشستگان بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه فلسطین حماس اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه