جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل


نگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل
در این نوشتار، نویسنده شمه‏ای از بینش مردمان پیشین، درباره زن را بیان می‏دارد . همچنین نگرش متجددان را پیرامون این نیم پیكره اجتماع به تصویر می‏كشد و از ظلمی كه گذشتگان در حق او روا داشته‏اند و بار سنگینی كه امروزیان بر جسم و روان لطیفش نهاده‏اند، شكوه می‏كند . یگانه راه سربلندی و نشاط او را مكتب رهایی بخش اسلاممی‏داند و در خاتمه، نیكبختی زن را در همه شؤون این دین متعادل، به رشته تحریر در آورده است .
حقوق زنان
یكی از بحثهای جنجال‏برانگیز و سفسطه‏آمیزی كه از قدیم الایام تاكنون در جوامع علمی مطرح و دچار نظریات افراطی و تفریطی شده، موضوع «حقوق زنان‏» است . برخی از نویسندگان و گویندگان، در دفاع از شعار آزادی زنان و احقاق حقوق آنان به قدری راه اغراق و افراط را می‏پیمایند كه گویا مرد و زن هیچ وجه تمایزی در مراحل مختلف تعقل و تفكر، عواطف و احساسات، توان جسمی و ... ندارند . دسته دیگر با صد و هشتاد درجه تفاوت، زنان را انسان نمی‏پندارند بلكه آنان را حیوان یا شیطان و ارواح خبیثه یا اشیایی ابزارگونه برای استفاده انسانها (مردها) می‏شناسند . چه خوش گفت‏حكیم بزرگ بشریت امام امیرالمؤمنین علیه السلام:
«لاتجد الجاهل اما مفرطا او مفرطا .»
آری جاهل و بی خبر از اسرار و نهفته‏ها و نگفته‏های وجودی انسان جز این نتواند بود كه یا راه افراط می‏پیماید و یا راه تفریط .
خوشبختانه كل مدعاها و پیشنهادهای افراط گرایانه طرفداران تساوی حقوق زنان و مردان، و نیز ادعاها و فرضیه‏های تفریط مآبانه رقبای آنان در ادوار پیشین جوامع بشری به مرحله اجرا در آمد و تجربه شد (حتی در برخی موارد، كامل‏تر و جامع‏تر) ولی ادامه نیافت و پایدار نماند . گویا تنها سر عدم موفقیت آن تجربه‏ها، ناهماهنگی آن آداب و مقررات با مقتضیات فطرت و ناهمگونی با سنت و خلقت در جهان فطرت بود . با توجه به این كه مرد و زن در انسانیت‏شریكند و در ویژگیهای جنبی از قبیل توانمندی جسمی و روانی و غیره متفاوت، برخی از اندیشمندان به مقتضای محدود بودن دایره فكر و اندیشه بشری منحصرا به مشتركات توجه كرده، در تمام حقوق و وظایف، معتقد به شركت و تساوی شدند و برخی دیگر فقط به ابعاد ویژه هر یك از این دو جنس توجه كرده، در تعیین حقوق و وظایف زنان راه تفریط پیمودند . غافل از این كه زن و مرد - به عنوان دو ركن سازنده و برپا دارنده جامعه - باید مانند نقش چشم و گوش و دست و پا و زبان - به عنوان اععضای فعال و مؤثر در كل بدن - عمل نمایند; یعنی مساوات چشم و گوش در مفید بودن برای بدن، اقتضا نمی‏كند كه چشم مانند گوش، باز و بی پرده بوده در معرض برخورد با انواع آسیبها مانند باد، آب، گاز و غیره قرار گیرد و یا زبان باید مانند دست، گشاده و بی پوشش باشد و این استدلال كه هر دو، عضو یك بدن می‏باشند پس چرا یكی باز است و دیگری بسته; یكی رو گشاده و دیگری پوشیده؟ ناقص و نارساست چرا كه هر یك، ویژگیها و كاركردهای مخصوص به خود دارند . در مقاطعی از تاریخ، زنان، پستهای درجه اول و مناصب ویژه‏ای را در صحنه حكومت، سیاست و اداره كشور خود دارا شدند و در برخی ادوار، پسران موظف به دادن نفقه به پدر و مادر نبودند ولی دختران مجبور به انجام این تعهد بودند حتی اگر موافق میل باطنی آنها نبود . همچنین مصریان به شدت، حرمت زنان را پاس می‏داشتند تا حدی كه چند شهبانو بر آنان فرمان می‏راندند . یكی از شرایطی كه در قباله ازدواج مردم مصر ثبت می‏شد; اطاعت كامل مرد از زن بود . به طور كلی، زن در مصر باستان، فرمانروای خانواده بود و مردان مجبور بودند دستمزد خود را بدون دخل و تصرف به خدمت‏بانوی خانه بیاورند و زنان حق داشتند آن را بدون اجازه شوهر خرج كنند (۲) و در برخی كشورها مدیریت نظامی در اختیار زنان بود و قراردادهای جنگ و صلح و آتش بس به امضای آنان می‏رسید .
و از آنجا كه چنین شیوه‏هایی در اداره امور كلان سیاسی و اقتصادی كشور و سرپرستی خانواده موفق نبود، به طور طبیعی و بدون فشار خارجی بار سنگین مدیریت‏خرد و كلان از دوش آنان برداشته شد (یا خود زنان آن را بر زمین نهادند) و مردان برداشتند و بر دوش كشیدند . از این رو مدیریت و مسؤولیت پذیری زن در این سطح، نه فقط از كشور متمدن و پیشرفته مصر به كشورهای دیگر سرایت نكرد و جهان شمول نشد، در خود مصر نیز پایدار نماند . در حدود سه هزار سال قبل از اسلام، زن مورد بی احترامی و تحقیر و تضییع حقوق قرار داشت و در تمام این مدت اكثر اقوام و ملل «چه پیشرفته و متمدن، چه وحشی و بی تمدن و چه نیمه متمدن‏» مانند یكدیگر به زنان نگاه می‏كردند و به طور یكنواخت‏با آنان رفتار می‏نمودند . در اغلب آیین‏های رایج در اقوام و ملل نیمه متمدن و حتی مترقی و متمدن قبل از اسلام، زن، انسانی بود بی اراده و تصمیم، بلكه برده وار در اختیار پدران، شوهران و فرزندان قرار داشت .
مقایسه
گرچه برای افراد مؤمن به حقانیت احكام اسلام و معتقد به حكیمانه بودن دستورات الهی قرآن، نیازی نیست كه آداب و رسوم اقوام و ملل یا دستورات سایر كتب و ادیان آسمانی پیشین بررسی و تبیین شود، ولی برای كسب اعتماد و اطمینان بیشتر به صحت و درستی احكام متقن اسلام، اشاره‏ای هر چند كوتاه به آداب و رسوم و مقررات سایر ملل و ادیان داشته باشیم تا با مقایسه اسلام با ادیان و ملل غیر اسلامی، قوت و استحكام حقوق زن در اسلام، روشنتر و واضحتر گردد .از نظر تاریخی، این مطلب مسلم است كه زن در دیدگاه غیر اسلامی، حتی در تفكر معاصر غرب - كه به زعم برخی، پیشرفته‏ترین نوع تفكرات جهان بشریت در غیر ادیان آسمانی است - ، به مراتب محرومتر و مظلومتر از مرد بوده و هست . تا جایی كه در برخی از قبایل، پس از مرگ شوهر، زن را می‏كشتند و در كنار قبر شوهر دفن می‏كردند و برخی دیگر، زن را زنده در گور شوهر دفن می‏كردند . (۳) زن در اقوام متمدن قبل از اسلام حق تملك داشت (به سبب ارث و غیره) اما حق تصرف در مال خود را نداشت (همچون كودك و دیوانه) . (۴)
نمونه‏هایی از برخورد ملتها با زن
هند
گرچه از روزگاران قدیم، هند دارای علم، تمدن و فرهنگ بود اما وضعیت زنان بهتر از ملل و اقوام دیگر نبود، بلكه همانند سایر ملتها، قبل از ازدواج; ملك و برده پدر و پس از ازدواج; برده و ملك شوهر بود و پس از مرگ او، زن با لباسهای فاخر و آرایش كرده همچون شب عروسی و زفاف، همراه با جسد مرده شوهرش زنده در آتش سوزانده می‏شد . از مردگان خود ارث نمی‏برد و بدون اذن و رضایت او، شوهرش می‏دادند . اقوام هندی معتقد بودند زن، سرچشمه گناه و سرمنشا سرشكستگی اخلاق و روحیات جامعه است و برای او، شخصیت مستقل انسانی قائل نبودند . (۵)
ایران
در ایران باستان، طبق آیین زرتشت‏خیانت زن موجب اعدام بود و در عهد ساسانیان این حكم تخفیف یافت‏به این صورت كه در اولین بار، زندانی و در صورت تكرار، محكوم به اعدام می‏شد . (۶)
مصر قدیم
پدران از شنیدن خبر ولادت پسر، خوشنود و از شنیدن خبر دختر، بسیار افسرده و ناراحت می‏شدند و رنگ چهره آنان تغییر می‏كرد . جالب این كه از ترس دختر بودن فرزند، برای شناسایی جنین، تجربیاتی داشتند و از این راه دختران را قبل از تولد سقط می‏كردند . مصریان قدیم با حرص تمام، اصرار بر خانه‏نشینی زنان داشتند و زنان هرگز نمی‏توانستند از خانه‏های خود بیرون آیند جز برای خدمتگذاری كاخها و خدایان و در نهایت‏خواری و پستی می‏زیستند .
یونان
زن یونانی نموداری از درك اسفل بود در اخلاق زندگی و در نهایت پستی و ذلت . در یونان قدیم، زن فاقد شخصیت اجتماعی بود و نقشی در تمدن درخشان آن عصر طلایی نداشت . و در خانه پنهان نگه داشته می‏شد و در مقطعی، به صورت عشرتكده‏ای سیار به عفت فروشی می‏پرداخت . یكی از مورخان یونانی می‏نویسد:
«باید نام زن هم مانند خودش در خانه محبوس باشد .»
«دموستن‏» خطیب معروف یونانی می‏گوید:
«ما زنان هوسران را برای لذت می‏خواهیم ... و همسران را برای فرزندان مشروع .»زن در یونان قابل فروش و هبه بود و پدر همین دموستن، مادر او را به یكی از دوستان خود بخشیده بود و به قولی، سقراط نیز همسر خود را به «آلسی بیاد» خطیب قرض داده بود . و در عرف آن زمان، مرد اگر سنین جوانی را گذرانده بود، وظیفه داشت مرد جوانی را برای همبستری زن خود پیدا كند . ولی زن با داشتن هر نوع رابطه جنسی بدون اذن شوهر، مستحق قتل بود . (۷) در میان یونانیان، زن، مانند برده خرید و فروش می‏شد، در برابر پدر و شوهر حق مالكیت، معاشرت و حیات نداشت . پدر یا شوهر می‏توانستند زن و دختر خود را بفروشند و قرض یا اجاره دهند و او را بكشند . (۸)
روم
مقررات روم به مرد اجازه می‏داد حتی زن خود را به قتل برساند . البته با پیشرفت تمدن روم سختگیریها بر زنان اندكی تخفیف یافت و آزادی نسبی به آنها داده شد . اما در عوض، فساد و فحشا و هرزگی زنان، رواج فراوانی یافت . (۹) در تمدن روم كه چهار قرن قبل از میلاد پایه‏گذاری شد، زنان، جزء جامعه بشری و حتی عضو خانواده نبودند . خانواده فقط از مردان تشكیل می‏شد و زنان حق شكایت در دادگاه را نداشتند . همچنین مجاز به داد و ستد نبودند و معاملات آنها رسمی نبود و ثبت نمی‏شد و حتی اگر مردی مصلحت را در كشتن زن می‏دید رایش نافذ بود و مانعی برای اجرای تصمیمش وجود نداشت . (۱۰)
آشوریها
از آداب و رسوم آنان می‏توان به این موارد اشاره كرد: اگر جرم زن از نظر اسراف و تبذیر در اموال شوهر در دادگاه ثابت می‏شد شوهرش حق داشت او را در آب غرق كند . (۱۱) در سرزمین «بابل‏» مركز تمدن كلدانیان و آشوریان سالی یك بار، دخترانی را كه پا به سن زناشویی گذاشته بودند در یك جا جمع می‏كردند و هر یك را بر حسب زیبایی، به نرخی می‏فروختند . (۱۲)
چین
در دوران بسیار دور، در میان اقوام و ملل چینی هیچ اثری از فرهنگ و تمدن نبود حتی فرزندان پدران خود را نمی‏شناختند، فقط مادران خود را می‏شناختند (همچون حیوانات) . تا این كه شخص حكیمی به نام «فوه سی‏» درگذشته به سال ۲۷۳۶ قبل از میلاد، دستورات و مقرراتی برای زندگی اجتماعی آن روز تنظیم نمود و تا حدی به اوضاع و احوال آشفته مردم سر و سامان داد . ولی با كمال تاسف، سهم زن از آن تمدن و فرهنگ، جز فرمانبری برده‏وار (بدون داشتن هیچ حق اعتراضی) چیز دیگری نبود . قبل از ازدواج می‏بایست از پدر اطاعت كند و بعد از ازدواج، تحت اوامر شوهر باشد و پس از فوت او، زیر نظر پسر بزرگ خود . در آن تمدن برای دختران، سهم الارث وجود نداشت; زیرا دختران را فرزند نمی‏دانستند . (۱۳)
عربها و عربستان
وضع اقوام و ملل عرب، اعم از اقوام متمدن (مانند یمن) و طوایف غیر متمدن (شبه جزیره عربستان) در آداب و رسوم كم و بیش همچون ملل و طوایف دیگر جوامع انسانی آن روز بود . بی‏مناسبت نیست نگاهی به مساله «دختركشی‏» كه اعراب جاهلیت‏به آن مشهور بودند بیندازیم:
موضوع فرزند كشی كه در قرآن مكرر ذكر و مورد توبیخ واقع شده است، گرچه مخاطب مستقیم آن، عربها می‏باشند ولی به مقتضای «نزل القرآن علی طریقهٔ: و ایاك اعنی و اسمعی یاجاره‏» (۱۴) دستوری است عام و خطابی است‏شامل كل جهان و جهانیان و نمی‏توان با تمسك به ظاهر آن استدلال كرد كه این شیوه و رفتار در عرب بیشتر از دیگران و یا حتی شایع بود . گرچه از «میدانی‏» نقل است كه فرزند كشی در میان عربها فراوان صورت می‏گرفت و همه طوایف را شامل می‏شد اما به گفته «لین پول‏» فقط در بعضی از طوایف و قبایل عرب (صحرانشینان) آن هم به ندرت اتفاق می‏افتاد . (۱۵) گفتار «لین پول‏» از اتقان بشتری برخوردار است‏به دلایل زیر: ۱ - عواطف خویشاوندی به اقتضای زندگی عشایری در عرب، درخشنده و بسیار شدید بود . از این رو، عادت عرب چنین بود كه برای صلح و آتش بس و پایان دادن به جنگ و خونریزی بین دو طایفه متخاصم، از هر طرف دختری به طرف دیگر می‏دادند و به این وسیله پیوند خویشی و قرابت‏به وجود می‏آوردند و صفا و صمیمیت‏بین آن دو قبیله را برای همیشه تضمین می‏كردند و هرگز شنیده نشد در یكی از حالات خشم و غضب تعصب و حمیت و مانند آن كسی پدر، مادر، برادر و یا خواهر خود را كشته باشد .
۲ - اگر دختركشی عادتی شایع بود، طبعا در اشعار و سروده‏ها و ترانه‏ها به عنوان امتیاز قبیلگی ذكر می‏شد و كم و زیادش در یكی از طوایف، بهانه مدح و ذم ایجاد می‏كرد . همچنان كه اوصافی از قبیل شجاعت، سخاوت، حمایت از پناهندگان، وفای به عهد و اضداد آنها فراوان در اشعار عرب جاهلی با (اغراق و مبالغه)، دستمایه مدح و ذم شده است و حتی نام نمونه‏ها و قهرمانانی نیز مانند عنترهٔ‏بن شداد (در شجاعت و دفاع از قوم و قبیله خود) و حاتم طایی (در سخاوت) و مجیر الجراد (در پناه‏دهی به پناهندگان) و سموال (در وفای به وعده) بر سر زبانها زنده و جاوید مانده است .
و اما اهتمام قرآن به این موضوع; گویا سرش یك نكته تربیتی مهم و سازنده باشد كه هر كار زیبا و نیكو (هر چند در شماری اندك) ، غلیظتر و بزرگتر از آنچه هست معرفی شود تا همگان تشویق به انجام آن شوند . همچنین هر امر زشت و نكوهیده (هر چند در شماری اندك)، بزرگ و مهم جلوه داده شود تا كسی رغبت در انجام آن نكند .
شایان ذكر است این مساله در عصر حاضر هم كم و بیش وجود دارد و طبق نقل رسانه‏ها در كشور هند سالی پنج میلیون دختر قبل از تولد به وسایل و ابزار ممنوعه پزشكی شناسایی و سقط می‏شوند .
پس از ذكر شیوه نگرش اقوام مختلف به زن، جا دارد نظر چند تن از فیلسوفان را هم در این زمینه یاد آور شویم:
افلاطون (متوفای ۳۴۷ ق . م). و بردون فیلسوف اشتراكی، زن را قابل استفاده همزمان برای عموم مردان می‏دانستند و معتقد به ازدواج مشترك و عمومی بودند; یعنی یك زن همزمان می‏تواند، شوهران متعدد داشته باشد و تشكیل خانواده خصوصی را ضروری نمی‏دانستند .
ارسطو (متوفای ۳۲۲ ق . م). هرچند زنان را دارای حق حیات می‏دانست اما معتقد به لزوم تحت فرمان درآوردن آنها بود و چنین می‏پنداشت كه زنان، شایستگی آزادی و حقوق سیاسی را ندارند . (۱۶)
بردون در كتاب خود به نام «ابتكار نظام‏» چنین می‏نویسد:
«همانا وجدان زن كمتر از وجدان ما می‏باشد به همان اندازه كه عقل او كمتر از عقل ماست .» (۱۷)
«مجموع توان جسمی و فكری زن، دو سوم توان فكری و جسمی مرد است .» (۱۸)
«تفاوت جسمی و روانی زن و مرد به قدری است كه برخی از علمای تشریح معتقدند: زن و مرد كنونی از یك نسل و تبار نیستند . و همزاد زنان كنونی، مردانی بودند مانند آنان ضعیف و ناتوان و آن مردان در اثر ضعف و ناتوانی، مغلوب مردان قوی‏تر از خود گشته و منقرض شدند و زنان ضعیف آنان در اختیار مردان قوی كنونی قرار گرفتند .» (۱۹)
ژان ژاك روسو (متولد ژنو و متوفای ۱۷۷۸ م). فیلسوف فرانسوی مسیحی مذهب در كتاب مشهور خود «قرارداد اجتماعی‏» نظریه انقلابی معروف خود را كه زمینه‏ساز و تاثیرگذار در انقلاب كبیر فرانسه بود منتشر ساخت . وی می‏گوید:
«زن نه برای آموزش علم و حكمت آفریده شد و نه برای تفكر و اندیشه و نه فن آوری و نه سیاست مداری . فقط برای این آفریده شد كه مادری باشد با شیر خود فرزندش را تغذیه كند و در دوران ناتوانی آنها با عنایت ویژه خود سرپرستی نماید . و پس از آن، آنان را تحویل پدر یا مربی دیگری دهد و او باز گردد به انجام وظیفه مادری خود كه باردار شود و بزاید و شیر دهد و بزرگ كند و تحویل دهد و آماده شود كه مجددا باردار شود و شیر دهد و پرستاری نماید و تا آخر، خود و فرزندانش تحت تكفل مرد باشد .» (۲۰)
فرید وجدی نیز نظر خود را اینگونه بیان می‏كند:
«زن برای اكتشافات دقیق علمی و فنی آفریده نشده و هرگاه زنی وقت و عمر خود را صرف كشف ستاره‏ای كند یا به وجود میكروبی پی ببرد و یا به اطلاعات جدیدی در علم تشریح برسد چنین زنی از مرز وظایف خود خارج شده، ناقص و نسبت‏به فطرت و طینت‏خود معصیت كار است و باید زنان را از پیروی او بر حذر داشت .» (۲۱)
نیچه فیلسوف مسیحی آلمانی (متوفا به سال ۱۹۰۰م). می‏گوید:
«راه و رسم مرد، اراده و راه و رسم زن، فرمانبری است .»
«زن را به حقیقت چه كار؟ مهمترین موضوع برای او، ظاهر و زیبایی است .»«وقتی به سراغ زن می‏روید، شلاق را فراموش نكنید .» (۲۲)
علامه طباطبایی می‏گوید:
«برخورد امم غیر متمدن با زن مانند برخورد با حیوانات بود . آن را می‏خرید از پدر یا شوهر یا فرزند و می‏فروخت و اجاره می‏داد و می‏بخشید و قرض می‏داد برای فرزند آوری یا خدمت‏یا فقط همبستری . و در قحطیها و جشنها او را می‏كشت و می‏خورد . و حتی حق داشت او را بكشد و دفن كند . و یا او را مانند حیوانات صحرایی غیر مفید بی غذا رها كند تا بمیرد . و زن موظف بود خواسته یا نخواسته از مرد - پدر یا شوهر - اطاعت‏بی چون و چرا كند و در هیچ یك از كارهای خود استقلال رای و عمل نداشت . و شگفت آور این كه در برخی از قبایل چنین رسم و سنت‏بود كه زن پس از زایمان فورا بر می‏خاست‏برای انجام كارهای خانه، و شوهرش به جای او در بستر او می‏خوابید و استراحت می‏كرد .» (۲۳)
از دایرهٔ المعارف فرانسوی نقل است كه زن تركیب جسمانیش همانند تركیب جسمانی كودك است و به همین دلیل می‏بینیم بسیار حساس و خیلی زود تحت تاثیر شرایط و اوضاع خارجی قرار می‏گیرد، نظیر غم و شادی و ترس، و به همین جهت است كه احساسات زن زودگذر است; یعنی همچنان كه زود غمگین و شاد و ترسان می‏شود همچنین این حالات به زودی از او دور می‏شود . (۲۴)
زن در نگاه پیروان ادیان زن در دیدگاه و عقیده یهود و مسیحیت تحریف شده نیز وضعیتی شبیه ملل دیگر داشت . مثلا نزد برخی یهودیان، پدر، دختر نابالغ خود را می‏توانست‏بفروشد .
كشیشان مسیحی زن را عامل و مظهر شیطان و موجب فساد و فحشا می‏دانستند و تا مدتها پیرامون این مساله در مدارس خود تحقیق می‏كردند كه آیا زن می‏تواند مانند مرد، خدا را عبادت كند؟ آیا می‏تواند داخل بهشت‏شود؟ آیا زن انسان است و روح دارد؟ آیا می‏تواند جاوید بماند یا ماده‏ای فانی است و روح مجرد ندارد؟
در مسیحیت‏به علت رواج فرهنگ تنفر از زن و بی‏ارزش بودن او، عزوبت مرد تشویق می‏شد و ازدواج در نظر آنها دامی از طرف شیطان برای سقوط در جهنم محسوب می‏گردید . (۲۵)
در دیدگاه آنان، زن، جرثومه گناه و پلید بالذات بود . (۲۶)
به نظر كلیسا، محبت‏به زن، در شمار یكی از مفاسد بزرگ اخلاقی بود . (۲۷) در حالی كه از صاحب خلق عظیم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل است كه فرمود:
«احب من دنیاكم الطیب و النساء .» (۲۸) یعنی: از دنیای شما دو چیز را دوست دارم: بوی خوش و زنان را .
«خیر اولادكم البنات .» (۲۹) یعنی: بهترین فرزندان شما دختران هستند .
«من اشتری تحفهٔ فلیبدا بالاناث قبل الذكور .» (۳۰) یعنی: كسی كه هدیه‏ای خرید دختران را در هدیه مقدم بدارد .
«اقربكم الی احسنكم خلقا لاهله .» (۳۱) یعنی: نزدیكترین شما به من كسی است كه با خانواده خود خوش خلق‏تر باشد .
«الجنهٔ تحت اقدام الامهات .» (۳۲) یعنی: بهشت زیر پای مادران است .
شخصی از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله سؤال كرد: به چه كسی نیكی كنم؟ فرمود: مادرت . گفت: دیگر چه كسی؟ فرمود: مادرت . برای بار سوم پرسید: دیگر چه كسی؟ فرمود: مادرت . مجددا گفت: دیگر چه كسی؟ فرمود: پدرت . (۳۳)
همچنین از آن حضرت نقل شده است:
«لفضلت النساء .» (۳۴)
«و لآثرت النساء علی الرجال‏» (۳۵) یعنی: زنان را بر مردان ترجیح می‏دهم .
«البنات حسنات والبنون نعم والحسنات یثاب علیها والنعم مسؤول عنها .» (۳۶) یعنی: دختران حسنه هستند و پسران نعمت . برای حسنات پاداش مقرر شده است ولی در مورد نعمتها، سؤال می‏شود .
در قرآن كریم نیز می‏خوانیم:
«و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجهٔ و الله عزیز حكیم‏» (۳۷)
در فرهنگ سنتی مغرب زمین
در غرب تا مدتهای مدید، این بحث مطرح بود كه آیا زن انسان است‏یا خیر؟ و بالاخره در قرن پنجم یا ششم میلادی در یك مجمع مهم، تصویب شد كه زن هم انسان است اما برای خدمت‏به مردان آفریده شد .
تا اوایل قرن بیستم در جامعه سنتی غرب (در بعضی از كشورها) كلیه اموال زن پس از ازدواج به همسرش منتقل می‏شد و حتی نام خانوادگی خود را از دست می‏داد و به نام خانوادگی شوهر نامیده می‏شد . درقرن بیستم در اثر رواج تفكر آزادی و آزادی خواهی، فریاد حمایت از حقوق زنان نیز رواج یافت و در پی سخنرانیها، مقالات و كتابها; نهضتی به وجود آمد به نام جنبش «فمنیسم‏» . این جنبش معتقد بود روابط زن و مرد در نظام خانواده ظالمانه است و برای رهایی از حاكمیت مرد بر زن; باید شكل فعلی نهاد خانواده ممنوع شود و روابط زن و مرد آزاد و در خارج از چهارچوب نظام خانواده برقرار گردد . برخی از هواداران این جنبش، كم كم پا را فراتر گذاشته و گفتند: در روابط آزاد و بدون مرز زن و مرد، باز هم مرد حاكم می‏شود و زن، محكوم، مرد طالب است و زن مطلوب، بر همین اساس مساله هم جنس‏گرایی را بین زنان ترویج كردند اما در اثر گذشت زمان و ثابت‏شدن بی‏پایگی آن همه شور و شعارهایی كه در حمایت از احقاق حقوق زنان سرداده می‏شد، وضعیت نهضت فمینیسم در دهه هشتاد كمرنگ شد; زیرا پس از گذشت چند دهه، ناكارآمدی ادعای آزادی‏طلبی، بر زنان فریب خورده ثابت‏شد و احساس كردند كه نه شوهر دارند كه از وجود آنان حمایت عاطفی مسؤولانه كند و نه فرزندی كه امید و پناه آینده آنان باشد . و لذا از پای بندی به مكتب «فمینیسم‏» بریدند . (۳۸)
در یك جمع‏بندی می‏توان سیر صعودی و نزولی دیدگاههای پیرامون زن را به ترتیب زیر برشمرد:
۱ - شی‏ء و كالا .
۲ - برده و بنده .
۳ - آزاده و محدود .
۴ - آزاد از خانواده (نه از فرزند) .
۵ - آزاد از مطلق ارتباط با مردان و اكتفا به هم جنس .
همه این مكاتب در ادوار پیشین مطرح شد و دهها سال و شاید قرنها در قسمتهایی از مناطق جغرافیایی حاكم بود . در این میان هر نوع تلاش و تكاپو برای دست‏یابی به آزادی مصنوعی و غیر فطری زنان با رواجی موقت و محدود، به جز ناكامی و شكست، نتیجه‏ای از خود به جای نگذاشت و هرگز طرفدارانی پایدار به دست نیاورد و عقلا مخصوصا خود زنان نپسندیدند و با شدت هر چه تمامتر از آن فاصله گرفتند .
دیدگاه
گاه اینگونه است كه انسان به چیزی با دیده حقارت و بی‏ارزشی و ناشایستگی نگاه می‏كند و در عین حال با توجه به عوارض خارجی (از قبیل ترس و احتیاج و حیا) مانند شخص ظالم و مهمان ناخوانده و غیره به طور ناخواسته و بر خلاف تمایل قلبی به آن شی‏ء یا شخص، احترام و تجلیل می‏كند و لذا قبلا باید توجه كرد كه برخوردهای محترمانه‏ای كه به گروه زنان می‏شود نشات گرفته از چه دیدگاهی است؟ آیا طبیعی و بر محور شایسته سالاری است و یا غیر طبیعی و برخاسته از فشارهای بیرونی از قبیل حیای اجتماعی و نیاز فردی و خانوادگی؟
زن از منظر اسلام
هر یك از آرا و عقاید طوایف و ملل (متمدن و غیر متمدن، مذهبی و لائیك) متضمن نوعی تضعیف و تحقیر زن بود و مشتمل بر محروم نگه داشتن زن از برخی حقوق اجتماعی بلكه تحمیل مسؤولیت‏هایی بیش از توان او و بالاتر از مسؤولیتهای مردان . اكنون فرصت آن است كه نگاهی به جایگاه زن در اسلام داشته باشیم:
با یك بررسی اجمالی به این نتیجه می‏رسیم كه این دین مبین از تمام جهات و در كل ابعاد زندگی، اعم از حالات شخصی و مقررات اجتماعی، احترام و وظایف و حقوق زنان را متناسب با شرایط و توانمندی جسمی و روحی آنان در نظر گرفته است و به بیانی دیگر; نظر به این كه عواطف و احساسات (از قبیل صبر و حیا و محبت و ترس) در زنان غالب است و با توجه به ظرافت جسمی آنان ، حقوقی متناسب با این شرایط مانند تربیت، پرستاری و خانه‏داری و غیره برایشان در نظر گرفته شد از طرف دیگر در مردان، نیروی تفكر، باریك بینی، عاقبت اندیشی، و خشونت، چیره است و با توجه به توانمندی و چالاكی بدنی، وظایف و تكالیف پرمشقت و جنجالی و سخت‏به آنان واگذار شد .جا دارد از محورهای گوناگون به جایگاه زن در این مكتب نجات‏بخش بپردازیم:
۱ - احترام به زنان
در قرآن كریم، تعبیراتی كه از زنان می‏شود چه به صورت خطاب و چه به صورت غیاب، بسیار محترمانه و همانند مردان می‏باشد:
«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض‏» (۳۹) ; «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض‏» (۴۰) ; «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم‏» (۴۱) ; «و قل للمؤمنات یغضض من ابصارهن‏» (۴۲) ; «من ذكر او انثی‏» (۴۳) ; «و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات‏» (۴۴) ; «و للرجال نصیب مما اكتسبوا و للنساء نصیب مما اكتسبن‏» .
و در برخی موارد، به زنان توجه و عنایتی بیش از مردان شده است:
«ضرب الله مثلا للذین كفروا امراهٔ نوح و امراهٔ لوط‏» (۴۵) ; «و ضرب الله مثلا للذین امنوا امراهٔ فرعون ... و مریم ابنت عمران‏» (۴۶)
در این دو آیه، دو زن، نمونه و نمادی از كل كافران و دو زن دیگر، نمونه و اسوه مردان و زنان مؤمن قرار گرفته‏اند .
«یا مریم ان الله اصطفاك و طهرك واصطفاك ...» (۴۷)
ناگفته نماند كه در این آیه دو برجستگی و امتیاز برای حضرت مریم (س) ذكر شده است:
۱ - جمله «اصطفاك‏» در خطاب به مریم همچون خطاب به پیامبر بزرگ; یعنی حضرت موسی علیه السلام است «قال یا موسی انی اصطفیتك‏» (۴۸) با این تفاوت كه حضرت موسی یكبار مخاطب به «اصطفاك‏» شد و حضرت مریم، دوبار همچنین حضرت مریم هم طراز پیامبران بزرگ علیهم السلام معرفی شده است:
«ان الله اصطفی، ادم و نوحا و ال ابراهیم‏» (۴۹)
علاوه بر آن، جزء كسانی است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله مامور شد بعد از ستایش خداوند، بر آنان سلام و درود بفرستد:
«قل الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی‏» (۵۰)
۲ - برجستگی دیگر برای حضرت مریم، جمله «طهرك‏» می‏باشد كه در كل قرآن فقط یك بار ذكر شده است آن هم درباره یك زن یعنی حضرت «مریم‏» (با توجه به باب تفعیل كه معمولا برای تاكید می‏آید و فعل ماضی متحقق الوقوع) .
آن بانوی برگزیده شده، همچون عیسای پیامبر علیهما السلام در قرآن «آیت الله‏» معرفی شد:
«... و جعلنا ابن مریم و امه ایهٔ‏» (۵۱)
و مریم مانند فرزندش مشمول نعمت ویژه خداوند قرار گرفت:
«اذ قال الله: یا عسی بن مریم اذكر نعمتی علیك و علی والدتك‏» (۵۲)
۲ - استقلال زنان
زن از نظر تصمیم‏گیری درباره سرنوشت و مقدرات شخصی خود در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و غیره همانند مردان، كاملا مستقل و خودكفا هستند . در مورد حق تحصیل و انتخاب رشته تحصیلی و مالكیت و حق ثبت اسناد و املاك و انتخاب محل سكونت و مسافرت و غیره، محدود به هیچ حد و مرزی نیست (نه اجازه پدر و نه موافقت دیگران) . و جالبتر این كه شش سال، قبل از مردان، استقلال كامل خود را به دست می‏آورد; یعنی دختر نه ساله (آن هم به سال قمری) مانند پدر چهل ساله خود كاملا آزاد و مختار است و بر خلاف نظریه پدر و سایر بستگان هر نوع دخل و خرج، داد و ستد و معاوضه و هر نوع بذل و بخشش انجام دهد، صحیح، نافذ، معتبر و قابل ثبت در دفاتر رسمی است‏بلكه به عنوان وكالت و وصایت و قیمومیت‏شرعی در اموال دیگران نیز حق تصرف صحیح دارد، (البته این در صورتی است كه عدم رشد وی ثابت نشده باشد و یا بنا بر قولی، علاوه بر بلوغ، رشد او ثابت‏شده باشد). در صورتی كه پسران قبل از كامل شدن پانزده سال حق كوچكترین تصرف در اموال شخصی خود را حتی با موافقت پدر ندارند و این در صورتی است كه در پیشرفته‏ترین كشورهای اروپا مانند انگلیس و فرانسه در اواسط قرن بیستم به زنان بزرگسال حق ثبت، بدون نیاز به اجازه شوهر داده شد .
۳ - اصول دین و اعتقادات
در هیچ یك از مقررات كلی و جزئی اصول و اعتقادات دینی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد، نه كما و نه كیفا و در هیچ مساله‏ای از معتقدات دینی ما نشانی از برخورد حاكی از ضعف و عجز زنان (در باورها) سراغ نداریم .
۴ - فروعات دینی
در وظایف و دستورهای عملی اسلام نیز هیچ اثری از تبعیض بین زن و مرد به چشم نمی‏خورد . نه واجبات فردی و شخصی مانند نماز و روزه و نه فرائض اجتماعی مانند جمعه و جماعات و حج و امر به معروف . نه امور عبادی، اجتماعی، سیاسی و نه اقتصادی همچون بیع، اجاره، مضاربه، شركت، وكالت، وصایت، ولایت (بر اموال گمشده و . .). و قیمومیت (بر صغیران و . .).
بلكه بر خلاف رسوم طوایف و ملل، وظایف سنگین اجتماعی و مسؤولیت‏های فردی زنان كمتر از مردان است مانند مسجد و نماز جمعه و جهاد ... و، نفقه دادن بر اعضای خانواده و تحمل دیه جنایت‏خطای اقربا و تكفل مهر و حضانت فرزند حتی شیر دادن به فرزند كه شیرین‏ترین نوع خدمات رسانی زنان و مادران است، به عنوان وظیفه و تكلیف نیامده بلكه اگر خود تمایل داشته باشد و بخواهد (هر چند با اجرت) نسبت‏به دیگران از اولویت‏برخوردار است و اگر به هر علت و سببی نخواهد نوزاد خود را شیر دهد پدر موظف و مكلف است‏برای شیر دادن فرزند خود دایه انتخاب كند .

۵ - حقوق زنان
در مورد حقوق زنان چند نكته ضروری به نظر می‏رسد:
۱ - آیا مساله حقوق زن، یك بعدی و تك محوری و مقایسه‏ای (یعنی در مقایسه با حقوق مرد) باید ملاحظه شود؟ یا همه جانبه و بر محور شایستگی ذاتی و فطری وی به ضمیمه شرایط اجتماعی؟ به طور طبیعی، نتیجه بحث‏به حسب تنوع محورها تفاوت دارد; یعنی حقوق زن در مقایسه با مرد، با توجه به همه مقررات اجتماعی، بیشترتامین شده است; زیرا اگر چه زحمت تقبل مسؤولیتهای قضایی و نظامی و غیره با مردان است ولی نتایج مثبت اجتماعی و امنیتی آن متوجه زنان خواهد بود .
۲ - وضع و تعیین حقوق اسلامی زنان به وسیله مردان نبوده و نیست تا توهم شود كه جانب یك طرف بیشتر رعایت‏شده و یا ظلم و ستمی بر آن روا شده باشد; زیرا هر ظالم و ستمگری به منظور نیاز و جبران كمبودی كه در خود احساس می‏كند، دست‏به ظلم و ستم می‏زند و در صورتی كه واضع و در نظر گیرنده حقوق هر یك از مردان و زنان، خداوند بی نیاز مطلق باشد، پندار ظلم و تعدی و یا تضییع حقوق جمعی به نفع جمعی دیگر قابل تصور نیست .۳ - حقوقی كه در نظام سعادت بخش اسلام برای تامین امنیت جان و مال و حیثیت اجتماعی زنان در نظر گرفته شده، كاملا هماهنگ و همسان مردان است:
«للرجال نصیب مما اكتسبوا و للنساء نصیب مما اكتسبن‏» (۵۳) ; «للرجال نصیب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترك الوالدان و الاقربون‏» (۵۴) ; «و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات‏» (۵۵) ; «لا یسخر قوم من قوم ... و لا نساء من نساء ...» (۵۶)
۴ - با توجه به مطالب یاد شده، در هر موردی كه تفاوتی بین مقررات مربوط به زنان و مردان به نظر رسد، باید مطمئن بود كه این تفاوت نشات گرفته از شرایط طبیعی ویژه هر یك از دو جنس است نه این كه با داشتن شرایط مساوی و برابر، حقوق نابرابر برای آنان در نظر گرفته شده باشد . به عبارت دیگر، اگر زنان غربی همواره به دنبال احقاق حقوق تضییع شده خود باشند حق دارند; زیرا نه دین مسیحیت، حقوق آنان را تامین كرده نه قوانین و آداب و رسوم غرب; اما چنین زحمتی از دوش زنان مسلمان برداشته شده; چرا كه سیستم حقوقی اسلام، تمام نیازهای فطری، جسمی، روانی و ... او را برآورده كرده است . در خاتمه مناسب می‏دانیم جملاتی از «آنی رود» نویسنده شهیر انگلیسی كه بیانگر آرزوی قلبی یك زن غربی است نقل كنیم . وی گوید:«اگر دختران ما در خانه‏ها به نام كارگر یا شبیه به آن به منظور تامین درآمد مالی به جای كارخانه‏ها مشغول كار و كارگری شوند، آسانتر و بی درد سرتر است از اشتغال در كارگاههایی كه دختران ما را دچار آلودگی‏هایی می‏كنند كه تا ابد رونق زندگی آنان زدوده می‏شود; زیرا در خانه‏ها سروكارشان با زنان صاحب خانه است . و ای كاش كشور ما (كشورهای غربی) همچون كشورهای اسلامی می‏بود كه خدمتگزاران با پوشش وقار و عفت، آسوده‏ترین زندگی را دارند و همچون خانه‏خدایان با آنان رفتار می‏شود و هیچ گرد نگرانی بر دامن آنان ننشیند . آری، ننگ است‏برای كشور انگلستان كه دخترانش نمونه رذالت‏باشند در اثر آمیختگی با مردان . چه می‏شود ما را كه سعی نمی‏كنیم وظایف و مسؤولیت زنان ما هماهنگ با فطرت و طبیعت آنان باشد; یعنی همان خانه‏نشینی و واگذاری كارهای مردان به مردان به منظور تضمین شرافت زنان .» (۵۷)

پی‏نوشت:
۱) مدرس حوزه، محقق و نویسنده .
۲) ثریا مكنون و مریم صانع‏پور، بررسی تاریخی منزلت زن، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ دوم، صص ۲۸ - ۲۷ و كلیات تاریخ: ج ۲، ص ۴۱۵ .
۳) دكتر ثریا مكنون و مریم صانع‏پور، پیشین، صص ۲۹ - ۲۸; و ویل دورانت، تاریخ تمدن، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۵۶۵ .
۴) سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات محمدی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج ۴، ص ۸۷ .
۵) مریم نور الدین فضل الله، المراهٔ فی ظل الاسلام، انتشارات دار الزهراء، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۰۵ق . ، ص ۳۱ .
۶) همان، ص ۲۶ .
۷) سید محمد خامنه‏ای، حقوق زن، انتشارات تك، تهران، ۱۳۶۸، ص ۲۲
۸) سید محمد خامنه‏ای، پیشین، ص ۲۳ .
۹) مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۹ .
۱۰) سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص ۸۹ .
۱۱) همان، ص ۸۹ .
۱۲) دكتر ثریا مكنون و مریم صانع‏پور، پیشین، ص ۲۸ .
۱۳) مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۶ .
۱۴) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، انتشارات مؤسسهٔ الوفاء، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق . ، ج ۱۱، ص ۱۳ .
۱۵) مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۰ .
۱۶) دكتر ثریا مكنون و مریم صانع‏پور، پیشین، ص ۲۸ .
۱۷) مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۳۲ .
۱۸) محم فرید وجدی، دائرهٔ‏المعارف، انتشارات دارالمعرفه، بیروت، چاپ سوم، ج ۸، ص ۶۰۲ .
۱۹) همان، ص ۵۹۹ .
۲۰) مریم نور الدین فضل الله، پیشین .
۲۱) محمد فرید وجدی، پیشین، ص ۵۹۸ .
۲۲) مجله زنان فردا، ش ۲ و ۳ (آذر و دی ۱۳۸۱) .
۲۳) سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج ۲، ص ۲۷۴ .
۲۴) مریم نور الدین فضل الله، پیشین، ص ۳۳ .
۲۵) سید محمد خامنه‏ای، پیشین، ص ۲۳ .
۲۶) همان، ص ۳۷ .
۲۷) همان، ص ۳۸ به نقل از شهید مطهری .
۲۸) محمد باقر مجلسی، پیشین، ج ۱۰۳، ص ۲۱۸ .
۲۹) عباس قمی، سفینهٔ البحار، انتشارات كتابخانه سنایی، ج ۸، ص ۵۷۹ .
۳۰) عباس قمی، پیشین، ص ۵۸۰ .
۳۱) محمد باقر مجلسی، پیشین، ج ۷۱، ص ۳۸۷ .
۳۲) هندی، كنز العمال، مؤسسهٔ الرساله، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۹ . ق، ج ۱۶، ص ۴۶۱، حدیث ۴۵۴۳۹ .
۳۳) محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، دار الكتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۱۶۰ .
۳۴) هندی، پیشین، حدیث ۴۵۳۵۹ .
۳۵) همان، حدیث ۴۵۳۶۰ .
۳۶) محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۲، حدیث ۲۲۳۵۵ .
۳۷) بقره/۲۲۸ .
۳۸) ر . ك .: افق حوزه، ش ۲۲، ص ۴ .
۳۹) توبه/۷ .
۴۰) توبه/۶۷ .
۴۱) نور/۳۰ .
۴۲) نور/۳۱ .
۴۳) آل عمران/۱۹۵ .
۴۴) فتح/۲۵ .
۴۵) تحریم/۱۰ .
۴۶) تحریم/۱۲ - ۱۱ .
۴۷) آل عمران/۴۲ .
۴۸) اعراف/۱۴۴ .
۴۹) آل عمران/۳۳ .
۵۰) نمل/۵۹ .
۵۱) مؤمنون/۵۰ .
۵۲) مائده/۱۱۰ .
۵۳) نساء/۳۲ .
۵۴) نساء/۷ .
۵۵) فتح/۲۵ .
۵۶) حجرات/۱۱ .
۵۷) مریم نور الدین فضل الله، پیشین، ص ۴۵ .
منبع:فصلنامه رواق اندیشه، شماره ۲۱
منبع : خبرگزاری فارس