جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ف مثل فوکو تا ف مثل فیلترینگ


ف مثل فوکو تا ف مثل فیلترینگ
فیلترینگ، بنا به تعریف، اقدام دولت برای جلوگیری از دسترسی كاربران به سایت‌هایی است كه از نظر دولت غیرمجاز محسوب می‌شود، به هر حال فیلترینگ را همه قبول دارند. گرچه اگر هم نداشته باشند، فرقی در اصل ماجرا نمی‌كند این كار بالاخره انجام میشود. كمیته‌ای كه مصداق‌های فیلترینگ را تشخیص میدهد، هیچگاه نیازی ندیده كه پاسخگوی كسی باشد یا بخواهد برای تشخیص خود دلیل پیدا كند. خود فیلترینگ آنقدر موجه بوده یا این طور نمایانده شده، كه كسی اصلاً به فكر دلیل خواهی و علت‌یابی نمیافتد. اما فیلترینگ اینقدرها هم سست بنیاد نیست، لااقل به نظر میآید كه این طور نیست. اتفاقاً آن طور كه به ما گفته‌اند، بسیار هم لازم و ضروری است. بسیاری از كشورهای جهان دست به این كار زده اند.در مدارس، در كافی‌نت‌ها، در ادارات دولتی و بیش از همه در منازل توسط پدران و مادران. به خصوص دسترسی كودكان و نوجوانان به شدت كنترل می شود. هرزه نگاری ها و پورنوگرافی ها كه نباید در دسترس افراد قرار گیرند؛ خصوصاً آنها كه در معرض بیماری اند. آن عبارت «بسیاری از كشورهای جهان» و این اصطلاح «مقابله با هرزه‌نگاری» این روزها خیلی به درد می خورند. اینترنت وارد زندگی ها شده و بسیاری از روابط را تحت تاثیر قرار داده و حالا فیلترینگ است كه ناخوانده مهمان شده و ناگزیر، همنشینی با خود را بر ما تحمیل كرده، او ما را آزار می دهد و ما او را سركار می گذاریم. گاهی او ما را محدود می كند و گاهی ما او را مسخره می كنیم و...

• تبارشناسی فیلترینگ
«تاریخ شاهد گذار از دورانی از آزادی و صراحت نسبی در خصوص بدن و كلام، به دوران دیگری از سركوب و دورویی فزاینده بوده است… قانون سكوت تحمیل شد و سانسور حاكم گردید… همه اعمال، گفتارها و خواست‌هایی كه با قواعد سختگیرانه، سركوب‌گرایانه و ریاكارانه هماهنگ نبودند، اجباراً حذف و سركوب شدند. در عوض قانون، سركوب و پست‌ترین لذات غلبه یافتند…» [تاریخ جنسیت، میشل فوكو] بنیان نظری فیلترینگ، این «مجازات انسان دوستانه مدرن»، بر «غیریت سازی» كاربران اینترنتی متكی است. كاربران غالباً جوانی كه تا پیش از این در گستره جامعه، از خیابان و پارك گرفته تا مدرسه و دانشگاه، تحت نظارت مداوم و نفوذ تبلیغات رسمی بودند، به یاری امكانات اینترنت، از سایه نظارت بر ذهن خود خلاص شده بودند و امكان یافته بودند بدون پذیرش كنترل و محدودیت از بالا، به تبادل آگاهی و برقراری روابط بپردازند. ایدئولوژی رسمی كه تاكنون تمام توان تبلیغاتی خود را برای بازتولید ارزش های پیشین و جذب نسل جدید به كار گرفته بود، اكنون با رقیب بیگانه ای مواجه بود كه هیچ ارتباط سیستماتیكی را با حوزه قدرت رسمی برنمی تافت.ناآشنایی عناصر مؤثر در روابط قدرت با فضای مجازی، در كنار بیگانگی كنشگران حوزه مجازی از حوزه قدرت نشست تا این تلقی را در سطوح قدرت هرچه فراگیرتر كند كه این حوزه نوپا، اساساً جولانگاه محل شیوع فساد و فحشا و بستر نفوذ «دیگران» است. ایدئولوژی به مصاف تكنولوژی آمد، دیوارهای كنترل را استوار ساخت و شروع به تشخیص و تعیین «غیرمجاز» ها و «نامناسب»ها كرد. این رویارویی بی مقدمه هم نبود. تمام این كارها از سر خیرخواهی و دلسوزی اعلام شده و گفته می شود همه كشورهای دنیا چنین كرده اند. گفتمان مهربانی و دلسوزی، سخن روز شد و آستین ها را به توجیه عرفی و علمی و اعتقادی فیلترینگ بالا زد. هنوز تئوری محدودیت ساخته نشده بود كه ساز و كار جلوگیری و ممانعت آغاز شد و همه چیز حول همان محور دلسوزی و نگاه پدرانه معنا می یافت. پدران در خانواده، پدران در جامعه، پدران در دولت، پدران همیشه نگران فرزندان اند. پدران نگران اند، پس حق دارند كه جلوگیری كنند و نگذارند. حال، پدران خانواده نمی توانند؟ سهل است، پدران دولت به وظیفه پدرانه خود عمل می كنند.

• تكنولوژی اعمال محدودیت
«در شیوه‌های مراقبتی و كیفری ماقبل مدرن، روش های وحشیانه ای چون شكنجه و آزار بدنی به كار می رفت، اما رفته رفته از قرن هجدهم به بعد مجازات بدنی جای خود را به مجازات های ظریف روانی داد… مجموعه كیفرشناسی جدید به جانب مراقبت و نظارت فراگیر معطوف شد. از این زمان، نهادهایی چون مدارس، آسایشگاه ها، سربازخانه ها و زندان ها به منظومه هایی از نظارت فراگیر تبدیل شدند. اعمال نظارت بر فضای مورد نظر، یكی از عناصر اصلی تكنولوژی انضباطی به شمار می رفت. انضباط در واقع با سازماندهی افراد درون محوطه ای خاص تحقق می پذیرفت و از این نظر نیازمند نوعی دیوار و حصار بود، تا مكان نظارت پیگیر و بی وقفه بر او فراهم شود. در سایه همین نظارت مستمر، رفتار فرد در پرونده مخصوص به او ثبت و ضبط می شد...» [مراقبت و مجازات، میشل فوكو]اقدام به فیلترینگ سایت‌های اینترنتی، از یك لحاظ، پیامد ناتوانی آشكاری است كه دولت ها در بسط نامحسوس دایره كنترل عمومی به حوزه مجازی، در خود احساس كرده و به ناچار تكنولوژی استیلا و مراقبت را آشكار ساخته است. به هر حال حوزه مجازی می رفت كه بازار برنامه های ویژه رسانه ای و كالاهای فرهنگی ایدئولوژی مسلط و نظام تربیتی كهن را كاملاً كساد كند.

• انضباط اینترنتی
غایت تكنولوژی انضباط در مراحل اولیه، تربیت جسمی مطیع و فرمانبردار بود كه به سبب خطاهایش مجازات می شد، تا به راحتی انقیاد، اصلاح و بهره كشی را بپذیرد. غایت زندان، زیر سلطه درآوردن روان «فرد بزهكار» بود كه معیارهای نظم طبیعی وخودخوانده جامعه، طراز نبود. غایت فیلترینگ اما محدودیت در چرخه ارتباطات آزاد است ، در بستر شبكه ای از گفت وگوهای بی مرز جاری می شود و اكنون در پشت دیوارهای no-access توقف كرده است. مفهوم دیگر فیلترینگ، نفوذ نظام های فكری متكثری است كه بر اثر مشاركت همگانی در تولید و توزیع اطلاعات و آگاهی پدید آمده است. مبنای فیلترینگ، نوع نگاهی است كه قائل به مالكیت دولت بر جان و مال شهروندان است و اختیار حضور و تأثیر بر شخصی ترین حوزه های زندگی فرد را به دولت می دهد. و معنای فیلترینگ، به انقیاد درآوردن روابط سیاره ای فرد، به عنوان كاربر اینترنتی است تا او را از تیررس نشانگان فرهنگی بیگانه كه در تعارض با ایدئولوژی قرار می گیرند، محافظت كند. اینترنت، این مجمع الجزایر گسترده و شبكه ای كه از ابتدای تولد مركزگریز و سلطه ستیز بوده و مانده، با فیلترینگ به جامعه زندان گونه ای تبدیل می شود كه بیشتر به یتیم خانه یا بیمارستان شبیه است، تا یك زیست - جهان مجازی؛ یا حتی همان تعبیر رایج آكادمیك -بوروكراتیك: «جامعه اطلاعاتی».در این محیط فرد به طور دائمی و محسوس تحت مراقبت قرار می گیرد، هنجارهای فرادست به اجبار در او نهادینه می شود و هر «كلیك نابهنجار» یا لینك ناروایی، مستقیماً هشدار نظام كنترل را به یاد او می آورد.فیلترینگ می تازد و با تسلط حریف می طلبد. قدرت، برای تضمین سعادت فرد و جامعه و اعمال خیرخواهی خود، روابط و دسترسی های كاربران را محدود می كند.

• قانون ممانعت
در روابط سنتی قدرت، ایجاد محدودیت به شكل برهنه و در قالب مجازات های عینی اعمال می شد كه افراد آن را با تمام حواس خود درك می كردند و به عنوان شكل متعارف روابط خانوادگی و اجتماعی می پذیرفتند. در اشكال جدید، قوانین و نهادهای قانونی وظیفه «تسری تكنولوژی انضباط» را برعهده دارند. قوانین با طبیعی نمایاندن محدودیت و نفی دسترسی، حیات آن را تداوم می بخشند. كنترل و تحدید، نهاد رسمی می شوند و ساختارها و نظامات قانونی به حمایت از آن برمی خیزند. قوانین تمام زندگی مجازی فرد را زیر نظر می گیرند و در همه جا از او طلب دیسیپلین و انضباط می كنند. پراكندگی كاربران اینترنتی، نبود سامانی نهادمند در شبكه آنها و بی پشتوانه بودن كنشگران مجازی، در برابر پشتوانه وسیع ثروت و قدرت مستقر برای كارگزاران كنترل و تحدید، بستر جاری شدن قانون را به گونه ای فراهم می كند كه نظم بالاتر از فرد بنشیند و اقتدار مقدم بر اندیشه باشد. به هر حال بحث از «جرایم رایانه ای» آغاز می شود و بدین سان، قانون، نظام كنترل و مراقبت محسوس را ضمانت می كند و به علاوه كاركرد مجازات و به حاشیه راندن افراد خاطی را برعهده می گیرد. «حاشیه»ای اكنون فربه تر از «متن» شده، مقهور و مغلوب اتوریته قانون می شود كه ابزار بی رحم تكنولوژیك را با توجیه بی چون و چرای ایدئولوژیك همراه كرده تا حاشیه (اكثریت) را در برابر متن (اقلیت) تسلیم و منفعل سازد.فیلترینگ و اعمال نظم از بالا در اینترنت، همواره با مقاومت هایی روبه رو بوده كه به طور نمادین، با معرفی، ارسال و تبادل آدرس سایت های anonymizer (فیلترشكن) و روش های شكستن یا عبور از فیلترها، ابراز می شده است. جنگ و گریز بی وقفه مهارت و ایدئولوژی، روایتی كمیك از وضعیت كنونی اینترنت است.رویارویی تكنولوژی پرخرج دولتی و ایدئولوژی سرسخت رسمی با مهارت های خلاق فردی، كشمكش جالبی را بین كاربران و كارگزاران اینترنت موجب شده كه در نتیجه آن، هر از چندی ترفندی جدید برای عبور از سد فیلترینگ رو می شود! تكنولوژی در خدمت ایدئولوژی، با مهارت كاربران پراكنده اما خلاقی مواجه است كه هر شبكه جزیره ای از آنها، به تنهایی چندین روش برای عبور از فیلترها در چنته دارد. بدین ترتیب، عیار كارآیی فیلترینگ با وجود مهارت نظم ناپذیر و كنترل نشدنی كاربران جوان، به شدت زیر سئوال رفته است. سرانجام كار مشخص نیست، و اصلاً معلوم نیست كه سرانجامی در كار باشد. تا به حال كه موازنه قدرت به نفع هیچ كدام از طرفین، كاربران و كارگزاران، متمایل نشده و دست دیگری را به علامت باخت بالا نبرده است. اما آیا این به معنی تسلیم نسبت به «وضع موجود» است؟ یا آنكه «مبارزه» علیه آن را تجویز می كند؟ آیا می شود چیزی را تغییر داد؟ و در این صورت، آیا با یك موس و یك كیبورد، در مقابل اراده بی بازگشت قدرت می توان ایستاد؟فوكو، در این میان، نكته ای را می گوید كه اگرچه قطعاً منظورش ربطی به فیلترینگ نداشته، ولی شاید كمی چشم انداز كار را روشن تر كند.«جامعه عاری از روابط قدرت نمی تواند وجود داشته باشد… اما این به معنی آن نیست كه روابط قدرت مقرر، روابطی ضروری اند و یا، در هر حال، قدرت به تقدیری آن چنان در بطن جوامع شكل بخشیده كه نمی توان تضعیف اش كرد. حرف این است كه تحلیل، ساخت و پرداخت، به پرسش كشیدن روابط قدرت و «ستیزه» میان روابط قدرت و لزوم آزادی، وظیفه سیاسی همیشگی و ذاتی همه موجودیت های اجتماعی است...»

علی پیرحسین‌لو
منبع : اخبار فن‌آوری اطلاعات ایتنا


همچنین مشاهده کنید