سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
یک جعبه کمکهای اولیه برای سینمای ایران
●ضرورت تدبیرهای ایمنی بر سر صحنهٔ فیلمها
اینکه میگویند حادثه هیچگاه خبر نمیکند، حرف درستی است، اما اینکه چهطور میتوان در صدد ضایعههای ناشی از حوادث را پائین آورد، مسئلهای است که بیش از هر چیز به تدبیر و دوراندیشی نیاز دارد. در سینما درصد وقوع حادثه اگر زیاد نباشد، کم هم نیست و بنابراین لزوم تدبیرهائی برای کاهش صدمههای ناشی از حادثههای گوناگون در صحنهٔ فیلمها احساس میشود. تاکنون سینمای ایران حادثههای بسیاری را که منجر به مجروح شدن و گاه مرگ یک یا چند تن از عوامل فیلم شده از سر گذرانده، اما به رغم تکرار این حادثهها، مسئله درمان اولیهٔ مصدومان حوادث در هنگام ساخت فیلمهای سینمائی هنوز جدی گرفته نشده و دریغ از حتی یک جعبهٔ کمکهای اولیهٔ پزشکی در سر صحنه.بیمهٔ حوادث فیلمهای سینمائی که از دههٔ ۱۳۷۰ توسط اتحادیهٔ تهیهکنندگان و توزیعکنندگان فیلم ایران الزامی شد، تهیهکنندگان را ملزم به بیمهٔ عوامل فیلم از طریق بیمهٔ ایران میکند، اما شنیده شده که حتی این بیمه هم چندان جدی گرفته نشده و برخی از تولیدات سینمائی بدون حق بیمه برای عوامل ساخته میشود. در طی این سالها چندین مورد بیمههای مقطعی در مورد چند فیلم صورت گرفت از جمله جمال شورجه که برای دو فیلمش عملیات کرکوک و حماسهٔ مجنون، همهٔ عوامل این دو فیلم را از طریق شرکت بیمهٔ دانا، بیمه کرد و نیز حوزهٔ هنری که قراردادی با این شرکت برای بیمه دستاندرکاران فیلم سجادهٔ آتش بست. بیمهٔ دانا ۴۲ نفر از عوامل فیلم اخیر را بهمدت سه ماه ـ زمان فیلمبرداری ـ به میزان هر نفر تا سقف ده میلیون ریال خسارت بیمهٔ حادثه ناشی از کار کرد که البته بدون دریافت هیچگونه حق بیمه بود. به این شکل که حق بیمه از محل بودجهٔ تبلیغاتی پرداخت شد و قرار شد در تیتراژ فیلم از بیمهٔ دانا نام برده شود.
در تابستان ۱۳۸۰ هم محمدمهدی حیدریان معاون وقت امور سینمائی وزارت ارشاد پس از امضاء قراردادی با شرکت سهامی بیمهٔ ایران یادآور شد که به تدریج همهٔ امور بیمهای صنعت سینمای کشور و دستاندرکاران آن در بیمهٔ ایران متمرکز خواهد شد و بیمهٔ ایران نیز تعهد میکند در قراردادهای سینمائی خود، حداقل نرخهای مصوب و حداکثر تسهیلات را در نظر بگیرد. با این همه، بدیهی است که کمکهای اولیه در زمان وقوع حادثه بر عهدهٔ شرکتهای بیمه نیست. به عقیدهٔ ناصر شفق، تهیهکننده، برای پروژههای بزرگ با بیش از پنجاه نیروی انسانی، داشتن یک گروه پزشکی و حداقل یک پزشکیار در سر صحنه ضروری است، اما برای پروژههای کوچک همان جعبهٔ کمکهای اولیه کفایت میکند. شفق در سال ۱۳۶۹ و هنگام تهیهٔ فیلم پرواز در نهایت (اولین فیلم سینمائی محمدمهدی عسگرپور) با ایستگاه آتشنشانی کرج و همچنین آتشنشانی شهریار کرج هماهنگی کرده بود. او میگوید: ”اخیراً هم برای فیلم تقاطع (ابوالحسن داودی) که صحنهٔ تصادف و واژگون شدن یک اتومبیل را داشتیم، همهٔ کسانی را که در آن صحنه بودند بیمهٔ حوادث کردیم. ما برای آن صحنه نیممیلیون تومان به بیمه پرداخت کردیم و خوشبختانه مسئلهای هم پیش نیامد.“یکی از آخرین حادثههای مرگبار سینمای ایران، هلاکت چهار هنرور در سر صحنهٔ فیلم خداحافظ رفیق (بهزاد بهزادپور) در سال ۱۳۸۲ بود.
این چهار نفر در یکی از صحنهها که مربوط به انفجار پلی بود کشته شدند. محمد زریندست که تجربهٔ چند سال کار در امریکا را دارد میگوید: ”معمولاً در هیچجای دنیا گروه پزشکی سر صحنهٔ فیلمها حاضر نمیشود اما همیشه وسایل کمکهای اولیهٔ پزشکی موجود است. البته اگر فیلم دارای صحنههای اکشن باشد برای بدلکارها همیشه یک آمبولانس سرصحنه حاضر است. مثلاً برای یکی از فیلمهایم به نام تسخیرناپذیرها، صحنهای داشتیم که قهرمان فیلم از هلیکوپتر به پائین پرت میشد، که البته در پائین تشک مخصوص گذاشته بودیم، یا هنگام فیلمبرداری صحنهٔ دیگری که یکنفر خودش را از هلیکوپتر روی یک ماشین باری در حال حرکت پرتاب میکند، آمبولانس داشتم.“ زریندست تأکید میکند که در امریکا هیچ فیلمی بدون بیمهٔ همهٔ عوامل فیلم ساخته نمیشود.چه کسی مسئول سلامت گروه است؟ مرتضی شایسته، تهیهکننده، در اینمورد میگوید: ”پیش از شروع فیلمبرداری، در وهلهٔ نخست تهیهکننده باید تمهیدی بیندیشد تا در صورت مجروح شدن یا بیماری ناگهانی هر یک از دستاندرکاران فیلم، به سرعت امکان مداوا را فراهم کند و برای سلامت گروه و با در نظر گرفتن ابعاد پروژه، از قبل برنامهریزی کند. در غیر اینصورت، به لحاظ انسانی با خسارتهای جبرانناپذیری روبهرو خواهیم شد.
اما در مورد فیلمهای جنگی و پروژههای بزرگ یا فیلمهای اکشن، وجود یک کادر متخصص پزشکی ضروری است. وجود گروه پزشکی باعث میشود کل گروه سازندهٔ فیلم با آرامش کار کنند؛ ضمن آنکه باید با نزدیکترین مرکز پزشکی به محل فیلمبرداری هماهنگیهای لازم صورت گیرد تا در صورت بروز هرگونه اتفاقی، اقدامات لازم انجام شود. دو فیلم افعی و روز واقعه که از محصولات ما بودند از جمله پروژههائی بودند که از قبل برای مقابله با حوادث ناگوار برنامهریزی کرده بودیم. در ضمن ساخت با حوادثی هم روبهرو شدیم اما بلافاصله توانستیم کسانی را که صدمه دیده بودند به درمانگاه یا بیمارستان بفرستیم.“محمدصادق آذین، مدیر تولید، نیز حضور بازیگران مسن در فیلمها را دلیلی بر لزوم پزشک و یا کمکهای اولیهٔ پزشکی در فیلمها میداند و میگوید: ”وجود حتی یک پزشک، ضریب امنیت را بالا میبرد و در روحیهٔ گروه تأثیر میگذارد.“ آذین تأکید میکند که حمایت دولت دراین مورد بسیار ضروری است.
به هر حال، تاریخ سینمای ایران تاکنون شاهد حادثههای کموبیش زیادی در پشت صحنه بوده اما خبر بسیاری از این حادثهها در مطبوعات منعکس نشده. شاید به این دلیل که اینگونه خبرها به وجههٔ فیلم لطمه میزند. یکی از اولین حادثهها در سینمای پس از انقلاب ایران مربوط به فیلم فرمان (کوپال مشکات، ۱۳۶۱) بود که ضمن آن دست چپ غلام قومی، متصدی انفجار، هنگام آزمایش یکی از چاشنیها در یکی از هتلهای شیراز قطع شد و قومی هشت ماه در بیمارستان بستری شد. مورد دیگر در فیلم هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد، ۱۳۷۰) بود که در یک صحنهٔ درگیری جنگی، سلاح سنگین دوشکا روی پای یک سیاهیلشگر افتاد که منجر به بیهوشی او شد و به بیمارستان انتقال یافت. در یک مورد دیگر هم، ترکیدگی لولهٔ گازوئیل روی قایق موجب آتشسوزی شد که منجر به سوختگی دست یک نفر و سوختگی دست و صورت و پا و پهلوی عضو دیگر گروه شد. حمیدنژاد میگوید: ”در موقع ساخت این فیلم حتی یک آدم که بتواند یک آمپول ساده را تزریق کند نداشتیم، در حالیکه از ابتدا هم مشخص بود که به وجود حداقل یک نفر آشنا به مسائل اولیهٔ کمکهای پزشکی نیازمندیم.“به هر حال بهنظر میرسد که حداقل داشتن یک جعبه کمکهای اولیهٔ پزشکی میتواند ضریب اطمینان و آرامشخاطر را در میان دستاندرکاران فیلمهای سینمائی افزایش دهد.
اما یکی از بازیگران سینما میگوید: ”ما تعداد زیادی فارغالتحصیل رشتههای پزشکی در کشور داریم که بسیاری از آنها، حداقل پزشک عمومی محسوب میشوند و به گفتهٔ خودشان بسیاری از آنها بیکارند. اگر وزارت ارشاد تهیهکنندگان را موظف کند که هر گروه فیلمسازی برای طول مدت فیلمبرداری، یک پزشک عمومی را در استخدام داشته باشد که همواره با یک جعبهٔ کمکهای اولیه و تجهیزات سادهٔ پزشکی در سر صحنه حاضر باشند، با هزینهٔ اندکی بسیاری از این نگرانیها رفع میشود. به هر حال این تدبیر هم شبیه بیمه و پلهٔ اضطراری است. نمیشود گفت که اگر در سر صحنهٔ چند فیلم خون هم از انگشت کسی نیامد یا کسی نیاز به یک قرص مسکن هم پیدا نکرد، و هیچکس به آقا یا خانم دکتر حاضر در صحنه مراجعه نکرد، پس وجودش زائد است. مگر همیشه از همهٔ بیمهها استفاده میکنیم؟ شاید از پلههای اضطراری یک ساختمان، سالها یا هیچوقت استفاده نشود، اما وجودش ضروری است.
مجید صدقی
اینکه میگویند حادثه هیچگاه خبر نمیکند، حرف درستی است، اما اینکه چهطور میتوان در صدد ضایعههای ناشی از حوادث را پائین آورد، مسئلهای است که بیش از هر چیز به تدبیر و دوراندیشی نیاز دارد. در سینما درصد وقوع حادثه اگر زیاد نباشد، کم هم نیست و بنابراین لزوم تدبیرهائی برای کاهش صدمههای ناشی از حادثههای گوناگون در صحنهٔ فیلمها احساس میشود. تاکنون سینمای ایران حادثههای بسیاری را که منجر به مجروح شدن و گاه مرگ یک یا چند تن از عوامل فیلم شده از سر گذرانده، اما به رغم تکرار این حادثهها، مسئله درمان اولیهٔ مصدومان حوادث در هنگام ساخت فیلمهای سینمائی هنوز جدی گرفته نشده و دریغ از حتی یک جعبهٔ کمکهای اولیهٔ پزشکی در سر صحنه.بیمهٔ حوادث فیلمهای سینمائی که از دههٔ ۱۳۷۰ توسط اتحادیهٔ تهیهکنندگان و توزیعکنندگان فیلم ایران الزامی شد، تهیهکنندگان را ملزم به بیمهٔ عوامل فیلم از طریق بیمهٔ ایران میکند، اما شنیده شده که حتی این بیمه هم چندان جدی گرفته نشده و برخی از تولیدات سینمائی بدون حق بیمه برای عوامل ساخته میشود. در طی این سالها چندین مورد بیمههای مقطعی در مورد چند فیلم صورت گرفت از جمله جمال شورجه که برای دو فیلمش عملیات کرکوک و حماسهٔ مجنون، همهٔ عوامل این دو فیلم را از طریق شرکت بیمهٔ دانا، بیمه کرد و نیز حوزهٔ هنری که قراردادی با این شرکت برای بیمه دستاندرکاران فیلم سجادهٔ آتش بست. بیمهٔ دانا ۴۲ نفر از عوامل فیلم اخیر را بهمدت سه ماه ـ زمان فیلمبرداری ـ به میزان هر نفر تا سقف ده میلیون ریال خسارت بیمهٔ حادثه ناشی از کار کرد که البته بدون دریافت هیچگونه حق بیمه بود. به این شکل که حق بیمه از محل بودجهٔ تبلیغاتی پرداخت شد و قرار شد در تیتراژ فیلم از بیمهٔ دانا نام برده شود.
در تابستان ۱۳۸۰ هم محمدمهدی حیدریان معاون وقت امور سینمائی وزارت ارشاد پس از امضاء قراردادی با شرکت سهامی بیمهٔ ایران یادآور شد که به تدریج همهٔ امور بیمهای صنعت سینمای کشور و دستاندرکاران آن در بیمهٔ ایران متمرکز خواهد شد و بیمهٔ ایران نیز تعهد میکند در قراردادهای سینمائی خود، حداقل نرخهای مصوب و حداکثر تسهیلات را در نظر بگیرد. با این همه، بدیهی است که کمکهای اولیه در زمان وقوع حادثه بر عهدهٔ شرکتهای بیمه نیست. به عقیدهٔ ناصر شفق، تهیهکننده، برای پروژههای بزرگ با بیش از پنجاه نیروی انسانی، داشتن یک گروه پزشکی و حداقل یک پزشکیار در سر صحنه ضروری است، اما برای پروژههای کوچک همان جعبهٔ کمکهای اولیه کفایت میکند. شفق در سال ۱۳۶۹ و هنگام تهیهٔ فیلم پرواز در نهایت (اولین فیلم سینمائی محمدمهدی عسگرپور) با ایستگاه آتشنشانی کرج و همچنین آتشنشانی شهریار کرج هماهنگی کرده بود. او میگوید: ”اخیراً هم برای فیلم تقاطع (ابوالحسن داودی) که صحنهٔ تصادف و واژگون شدن یک اتومبیل را داشتیم، همهٔ کسانی را که در آن صحنه بودند بیمهٔ حوادث کردیم. ما برای آن صحنه نیممیلیون تومان به بیمه پرداخت کردیم و خوشبختانه مسئلهای هم پیش نیامد.“یکی از آخرین حادثههای مرگبار سینمای ایران، هلاکت چهار هنرور در سر صحنهٔ فیلم خداحافظ رفیق (بهزاد بهزادپور) در سال ۱۳۸۲ بود.
این چهار نفر در یکی از صحنهها که مربوط به انفجار پلی بود کشته شدند. محمد زریندست که تجربهٔ چند سال کار در امریکا را دارد میگوید: ”معمولاً در هیچجای دنیا گروه پزشکی سر صحنهٔ فیلمها حاضر نمیشود اما همیشه وسایل کمکهای اولیهٔ پزشکی موجود است. البته اگر فیلم دارای صحنههای اکشن باشد برای بدلکارها همیشه یک آمبولانس سرصحنه حاضر است. مثلاً برای یکی از فیلمهایم به نام تسخیرناپذیرها، صحنهای داشتیم که قهرمان فیلم از هلیکوپتر به پائین پرت میشد، که البته در پائین تشک مخصوص گذاشته بودیم، یا هنگام فیلمبرداری صحنهٔ دیگری که یکنفر خودش را از هلیکوپتر روی یک ماشین باری در حال حرکت پرتاب میکند، آمبولانس داشتم.“ زریندست تأکید میکند که در امریکا هیچ فیلمی بدون بیمهٔ همهٔ عوامل فیلم ساخته نمیشود.چه کسی مسئول سلامت گروه است؟ مرتضی شایسته، تهیهکننده، در اینمورد میگوید: ”پیش از شروع فیلمبرداری، در وهلهٔ نخست تهیهکننده باید تمهیدی بیندیشد تا در صورت مجروح شدن یا بیماری ناگهانی هر یک از دستاندرکاران فیلم، به سرعت امکان مداوا را فراهم کند و برای سلامت گروه و با در نظر گرفتن ابعاد پروژه، از قبل برنامهریزی کند. در غیر اینصورت، به لحاظ انسانی با خسارتهای جبرانناپذیری روبهرو خواهیم شد.
اما در مورد فیلمهای جنگی و پروژههای بزرگ یا فیلمهای اکشن، وجود یک کادر متخصص پزشکی ضروری است. وجود گروه پزشکی باعث میشود کل گروه سازندهٔ فیلم با آرامش کار کنند؛ ضمن آنکه باید با نزدیکترین مرکز پزشکی به محل فیلمبرداری هماهنگیهای لازم صورت گیرد تا در صورت بروز هرگونه اتفاقی، اقدامات لازم انجام شود. دو فیلم افعی و روز واقعه که از محصولات ما بودند از جمله پروژههائی بودند که از قبل برای مقابله با حوادث ناگوار برنامهریزی کرده بودیم. در ضمن ساخت با حوادثی هم روبهرو شدیم اما بلافاصله توانستیم کسانی را که صدمه دیده بودند به درمانگاه یا بیمارستان بفرستیم.“محمدصادق آذین، مدیر تولید، نیز حضور بازیگران مسن در فیلمها را دلیلی بر لزوم پزشک و یا کمکهای اولیهٔ پزشکی در فیلمها میداند و میگوید: ”وجود حتی یک پزشک، ضریب امنیت را بالا میبرد و در روحیهٔ گروه تأثیر میگذارد.“ آذین تأکید میکند که حمایت دولت دراین مورد بسیار ضروری است.
به هر حال، تاریخ سینمای ایران تاکنون شاهد حادثههای کموبیش زیادی در پشت صحنه بوده اما خبر بسیاری از این حادثهها در مطبوعات منعکس نشده. شاید به این دلیل که اینگونه خبرها به وجههٔ فیلم لطمه میزند. یکی از اولین حادثهها در سینمای پس از انقلاب ایران مربوط به فیلم فرمان (کوپال مشکات، ۱۳۶۱) بود که ضمن آن دست چپ غلام قومی، متصدی انفجار، هنگام آزمایش یکی از چاشنیها در یکی از هتلهای شیراز قطع شد و قومی هشت ماه در بیمارستان بستری شد. مورد دیگر در فیلم هور در آتش (عزیزالله حمیدنژاد، ۱۳۷۰) بود که در یک صحنهٔ درگیری جنگی، سلاح سنگین دوشکا روی پای یک سیاهیلشگر افتاد که منجر به بیهوشی او شد و به بیمارستان انتقال یافت. در یک مورد دیگر هم، ترکیدگی لولهٔ گازوئیل روی قایق موجب آتشسوزی شد که منجر به سوختگی دست یک نفر و سوختگی دست و صورت و پا و پهلوی عضو دیگر گروه شد. حمیدنژاد میگوید: ”در موقع ساخت این فیلم حتی یک آدم که بتواند یک آمپول ساده را تزریق کند نداشتیم، در حالیکه از ابتدا هم مشخص بود که به وجود حداقل یک نفر آشنا به مسائل اولیهٔ کمکهای پزشکی نیازمندیم.“به هر حال بهنظر میرسد که حداقل داشتن یک جعبه کمکهای اولیهٔ پزشکی میتواند ضریب اطمینان و آرامشخاطر را در میان دستاندرکاران فیلمهای سینمائی افزایش دهد.
اما یکی از بازیگران سینما میگوید: ”ما تعداد زیادی فارغالتحصیل رشتههای پزشکی در کشور داریم که بسیاری از آنها، حداقل پزشک عمومی محسوب میشوند و به گفتهٔ خودشان بسیاری از آنها بیکارند. اگر وزارت ارشاد تهیهکنندگان را موظف کند که هر گروه فیلمسازی برای طول مدت فیلمبرداری، یک پزشک عمومی را در استخدام داشته باشد که همواره با یک جعبهٔ کمکهای اولیه و تجهیزات سادهٔ پزشکی در سر صحنه حاضر باشند، با هزینهٔ اندکی بسیاری از این نگرانیها رفع میشود. به هر حال این تدبیر هم شبیه بیمه و پلهٔ اضطراری است. نمیشود گفت که اگر در سر صحنهٔ چند فیلم خون هم از انگشت کسی نیامد یا کسی نیاز به یک قرص مسکن هم پیدا نکرد، و هیچکس به آقا یا خانم دکتر حاضر در صحنه مراجعه نکرد، پس وجودش زائد است. مگر همیشه از همهٔ بیمهها استفاده میکنیم؟ شاید از پلههای اضطراری یک ساختمان، سالها یا هیچوقت استفاده نشود، اما وجودش ضروری است.
مجید صدقی
منبع : ماهنامه فیلم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست