جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
خصوصیت فقهی محدوده کعبه
![خصوصیت فقهی محدوده کعبه](/mag/i/2/0hwav.jpg)
۱) محدوده كعبه خصوصیات فراوان فقهی دارد؛ در تمام روی زمین تنها این سرزمین است كه هركس از بیرون بخواهد وارد آن شود (ولو در غیر موسم حج) ابتدا باید در یكی از مواقیت احرام بسته سپس وارد گردد؛ از ااین رو ورود غیر مسلمان به حرم ممنوع است چون باید احرام ببندد و احرام از كافر متمشی نمیشود. تنها كسانی كه مكرراً تردّد دارند؛ مانند رانندهها و نظائر آن مستثنی هستند. حتی كسی كه قصد تجارت یا غیر تجارت دارد؛ مثلاً میخواهد برای درمان به بیمارستان مكه مراجعه كند یا برای دیدار دوستش وارد مكه شود، گرچه در موسم حج نباشد نیز باید احرام ببندد.
۲) امن بودن این محدوده؛ گذشته از برقرار ساختن امنیت تكوینی، قبل از اسلام (آمنهم من خوف)، بعد از اسلام نیز ضمن حفظ همان امنیت تكوینی، یك سلسله دستورات امنیت تشریعی نیز داده شد كه: «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً». این جمله به صورت ماضی استمراری (كان آمناً) بیان شد و نفرمود: «من دخله أمن»؛ زیرا همواره در آن جا امنیت تشریعی حكفرماست و اختصاصی به مسأله تهاجم ابتدایی ندارد كه هركس وارد شد نباید او را اذیت كرد بلكه اگر كسی مستحق عقوبت بوده به آن جا پناه آورد، تا در آن جا جرمی را مرتكب نشود در امان است و نمیتوان حدّی را بر او جاری ساخت، تا خارج گردد. پس آزار و ایذای كسی كه به حرم وارد شده، حرام است مگر آنكه در خارج، جنایتی كرده و به حرم پناهنده شده باشد كه در این صورت بخشی از ایذا جایز است گرچه بخش دیگر حرام میباشد و اگر در خود حرم مرتكب جرمی شد هیچگونه ایذایی نسبت به او حرام نیست، البته در حد اجرای حدود. اما ایذائی كه نسبت به او جایز است، عبارت از این است كه: خرید و فروش، پناه دادن، اجاره یا عاریه دادن خانه، غذا دادن یا فروش غذا به او ممنوع است. جواز اینگونه اذیّتها، به خاطر وادار كردن او به خروج از حرم است تا حدود الهی در موردش اجرا گردد. و در مورد دوم (چنانچه گذشت) چون حرمت حرم را رعایت نكرده همانطور كه اگر خونی را بریزد باید قصاص شود، درباره عدم رعایت حرمت حرم نیز باید قصاص شود «والحرمات قصاص».۱ حكم فقهی خاص كعبه:
۳) این خانه به جهت شرافت خاصّش؛ حكم فقهی خاصّی نیز دارد! و آن اینكه اگر كسی متعمداً و معانداً (معاذاللّه) كعبه معظّمه را آلوده و نجس كند حكمش اعدام، و اگر مسجدالحرام را عمداً نجس كند حكمش ضرب شدید است. روایات معتبری، این چند بخش را بیان میكند كه اینك قسمتی از آنها را برای پیبردن به كیفیّت جرم و میزان اجرای حدود میآوریم: مرحوم صاحب وسائل در وسائلالشیعه روایاتی را نقل میكند:
۱) صحیحه ابی الصلاح كنانی: «قال: قلت لأبی عبداللّه - علیهالسلام - أیّما أفضل، الإیمان أو الإسلام؟ فقال - ع - : الإیمان، قال قلت: فأوجدنی ذلك...». حضرت صادق - ع - ، از باب تشبیه معقول به محسوس، میفرماید: ایمان به منزله كعبه و اسلام به منزله حرم است. اگر كسی وارد حرم شد ممكن است وارد كعبه نشده باشد ولی اگر وارد كعبه شد حتماً حرم را نیز درك كرده است. باز عرض كردم مسأله را برایم وجدانی كن (اوجدنی ذلك؛ یعنی اجعلنی و اجداً له) تا آن را خوب بیابم. امام صادق - ع - سؤال فرمود: «ما تقول فیمن أحدث فی المسجد الحرام متعمداً»؟ اگر كسی عمداً و از روی عناد مسجدالحرام را آلوده كند حكمش چیست؟ أبی الصلاح میگوید: عرض كردم: قبلاً از شما آموختهایم كه حكم او تنبیه شدید است. حضرت فرمود: درست جواب دادی، حال اگر كسی (معاذاللّه) درون كعبه را آلوده سازد حكم فقهی وی چیست؟ عرض كردم: حكمش اعدام است. فرمود: درست گفتی. آنگاه فرمود: آیا معلوم نمیشودكه كعبه ازمسجدالحرامافضل است؟۲
۲) روایت دوم نیز از ابیالصلاح است قریب به همین مضمون.
۳) از عبدالرحیم القصیر است كه از امام صادق - ع - سؤال شد فرق اسلام و ایمان چیست؟ حضرت فرمود: اگر كسی وارد حرم و سپس وارد كعبه گردد؛ مانند كسی است كه اول اسلام آورده سپس ایمان بیاورد امّا اگر كسی كعبه را آلوده سازد او را بیرون برده گردنش را میزنند.۳ ۳ - از «سماعه» است كه: اگر كسی داخل كعبه شود و از روی عناد آنجا را آلوده كند، از كعبه و حرم بیرون برده و گردنش را میزنند.۴ وجه جمع بین روایات در روایت اول (صحیحه ابی الصلاح كنانی) فرمود: «حكمش اعدام است»؛ اما نگفت كجا اعدام كنند؛ آیا این دو روایت میتواند مقیّد روایت اول باشد؟ (كه او را به بیرون از حرم برده و اعدام میكنند) یا غیر از حمل مطلق بر مقید، یك نوع «جمع دلالی» دیگر دارد؟ ؛ یعنی كسی را كه در حرم اعدام میكنند، عنادش بیشتر و آن را كه در خارج حرم اعدام میكنند عنادش كمتر است؟ به هر حال بین این دو دسته از روایات، جمعی فقهی لازم است و جامع آنها این است كه: «اگر كسی عمداً حرمت كعبه را نقض كرد، حكمش اعدام است» كه بیانگر عظمت كعبه است. روایات مذكور حكم شدید فقهی را در مورد نقض حرمت كعبه بیان میكرد. اما روایاتی كه حكم تخفیفی را میرساند مرحوم صاحب وسائل آنها را در كتاب الحج باب ۱۴ از ابواب «مقدمات الطواف و مایتبعها» آورده است.
● حكم مجرم در حرم و غیر حرم
۱) محمد بن اسماعیل از فضل بن شاذان و آندو از ابن ابی عمیر و او از معاویهٔ بن عمار۵ نقل كرده است كه: «قال سألت ابا عبداللّه - علیهالسلام - عن رجل قتل رجلاً فی الحل ثم دخل الحرم قال لایقتل ولایطعم ولایُسقی ولایباع ولایُؤدی حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحدّ».۶ كسی را كه انسانی را كشته و وارد حرم شده باشد در حرم اعدام نمیكنند، بلكه آب و غذا و... - چه بهصورت رایگان و غیر رایگان - در اختیارش قرار نمیدهند تا از حرم خارج شود و حد را بر او جاری سازند. معاویهٔ بن عمار از امام ششم - سلام الله علیه - سؤال دیگری كرد كه: «فما تقول فی رجل قتل فی الحرم أوسرق»؟ اگر كسی در حرم، شخصی را كشت یا مالی را سرقت كرد، حكمش چیست؟ «قال - علیهالسلام - یقام علیه الحد فی الحرم صاغراً» حكم قاتل اعدام است ولی كسی كه در حرم مرتكب قتل شد گذشته از اعدام در حرم، تحقیر هم میشود (نظیر «حتی یُعطعوا الجزیهٔ عن یدٍ وهم صاغرون»).۷ «لأنه لم یر للحرم حرمهٔ»؛ چون برای حرم حرمتی ندید؛ یعنی رأیش این بوده كه حرم حرمتی ندارد. گرچه به مقتضای «من اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم»،۸ اعدام قاتل واجب و اهانتش حرام است اما در اینجا اهانت او راجح است چون او حرمت حرم را رعایت نكرده است. خدا هم فرمود: «من اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم»، او حرمتها و مقدسات شما را نادیده گرفت و گرامی نشمرد، شما هم او را محترم نشمارید. معلوم میشود كعبه به منزله حیثیت مسلمانان به حساب میآید و همه موظفند حرمتش را حفظ كنند. «فقال هذا فی الحرم و قال لاعدوان الاّ علی الظالمین»۹ او در حرم ظلم كرده، و نمیشود در حرم به كسی تعدّی كرد جز بر ظالم؛ او هم ظالم است.۱۰
۲) روایت دوم نیز صحیحه و از «حلبی» است كه از امام صادق - سلام اللّه علیه - در مورد آیه شریفه «و من دخله كان آمناً» سؤال میكند. امام میفرماید: «اذا احدث العبد فی غیر الحرم جنایهٔ ثم فرّ الی الحرم لم یسع لأحدٍ أن یأخذه فی الحرم و لكن یمنع من السوق ولایبایع ولایطعم و لایسقی و لایكلّم فانّه اذا فعل ذلك یوشك ان یخرج فیؤخذ و اذا جنی فی الحرم جنایهٔ اقیم علیه الحدّ فی الحرم لأنّه لم یرع للحرم حرمهٔ». اگر كسی در غیر حرم جنایتی كرده، به حرم فرار نمود، كسی نمیتواند او را دستگیر كند، لیكن او را از رفتن به بازار جلوگیری میكنند، كسی به او آب و غذا نمیدهد و با او سخن نمیگوید تا مجبور شود از حرم خارج گردد. وقتی این سختگیریها نسبت به او انجام گرفت از حرم بیرون میآید، او را دستگیر میكنند و حدّ الهی را دربارهاش جاری میسازند. اگر كسی در خود حرم جنایتی مرتكب شود حدود الهی در همان حرم اجرا میشود، زیرا او حرمت حرم را رعایت نكرده است.۱۱
۳) روایتی است از «علی بن حمزه»۱۲ كه به صحت و وثاقتِ دو روایت قبلی نمیرسد، اما مضمونش با آن دو یكی است: «عن ابی عبداللّه - علیهالسلام - سألت عن قول اللّه - عزّ وجلّ: «و من دخله كان آمنّاً» قال: «إن سرق سارق بغیر مكهٔ أو جَنی جنایهٔ علی نفس ففرّ إلی مكهٔ لم یؤخذ مادام فی الحرم حتی یخرج منه ولكن یمنع من السوق فلایبایع ولایجالس حتی یخرج منه فیؤخذ و ان أحدث فی الحرم ذلك الحدث أخذ فیه» این مضمون نیز همانند دو روایت قبلی است.۱۳
۴) روایت چهارم: از صدوق - رضوان الله علیه - است كه: «رویأنّ من جنی جنایهٔ ثم لجأ إلی الحرم لم یقم علیه الحد ولایطعم ولایشرب ولایؤذی (لایؤوی ظ) حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحدّ فان أتی الحدّ فی الحرم أخذ به فی الحرم لانه لم یر للحرم حرمهٔ».۱۴ ظاهر این است كه روایت جدیدی نباشد بلكه مضمون روایات دیگر را مرحوم صدوق در «فقیه» نقل كرده است.
۵) روایتی است از علل، حفص بن بختری میگوید: از امام صادق - علیهالسلام - سؤال كردم «عن الرجل یجنی الجنایهٔ فی غیر الحرم ثم یلجأ إلی الحرم أیقام علیه الحد؟ قال لا ولایطعم ولایسقی و لایكلّم و لایبایع فانه اذا فعل ذلك به یوشك ان یخرج فیقام علیه الحدّ و اذا جنی فی الحرم جنایهٔ اقیم علیه الحد فی الحرم لانه لم یر للحرم حرمهٔ».۱۵ حدّ كسی كه در خارج حرم جنایتی كرده سپس وارد حرم شده، در داخل حرم اجرا نمیشود، ولی به او غذا نمیدهند و...»
۶) روایتی است «مرسله» و «مرفوعه» كه مرحوم «شیخ طوسی» - رضوان الله علیه - نقل میكند عن بعض أصحابنا یرفع الحدیث عن بعض الصادقین - علیهماالسلام - قال: «التحصین بالحرم إلحاد»؛۱۶ كسی كه در حرم متحص شود نحوهای از الحاد است. ظاهراً ناظر به تحصّن جانی در حرم میباشد لذا در همین باب نقل شده است.
۷) أیوب بن اعین عن ابی عبدالله - علیهالسلام - قال: إن امرأهٔ كانت تطوف وَ خلفها رجل فأخرجت ذراعها فقال بیده حتی وضعها علی ذراعها فأثبت الله تعالی یده فی ذراعها حتی قطع الطواف و أرسل الی الأمیر و اجتمع الناس و أرسل الی الفقهاء فجعلوا یقولون اقطع یده فهو الذی جنی الجنایهٔ فقال: هیهنا أحد من ولد محمّد رسولالله - صلی الله علیه و آله و سلم - ؟ فقالوا: نعمالحسین بن علی - علیهماالسلام - قدم اللیلهٔ فأرسل الیه فدعاه و قال أنظر مالقیاذان فاستقبل القبلهٔ و رفع یده و مكث طویلاً یدعوا ثم جاء الیهما حتّی خلّص یده من یدها فقال الأمیر: ألانعاقبه بما صنع؟ فقال: لا».۱۷ زنی در حال طواف بود و مردی پشت سر او قرار داشت. زن دستش را بیرون آورد و مرد دست خود را دراز كرده روی ذراع زن گذاشت! ذات اقدس اِله آن دو دست را به یكدیگر چسبانید. طواف تمام شد، آن دو را نزد امیر بردند. مردم برای دیدن صحنه اجتماع كرده بودند؛ هم برای مسأله شرعی و هم به جهت قفل شدن دو دست كه چگونه باز میشود. امیر مكه افرادی فرستاد تا فقهای مكه را آورده، مسأله را حل كنند. فقهای مكه نظر دادند كه: سرانجام باید دو دست قفل شده و به هم چسبیده باز شود و چارهاش قطع دست مرد است؛ زیرا او جنایت كرده است. امیر مكّه دید كه این جریان عادی نبوده و كار آسانی نیست، پرسید: «آیا از اهل بیت پیامبر - ص - كسی اینجاهست؟» گفتند: حسین بن علی - ع - شب گذشته وارد مكه شده است. كسی را خدمت حضرت سیدالشهدا - ع - فرستاد، به حضرت عرض كرد: این مشكل به دست شما حل میشود، ببینید این دو به چه وضعی مبتلا شدهاند؟! حضرت رو به قبله ایستاده دعای طولانی كرد، سپس نزد آن دو آمد و این دستها را باز كرد. امیر خدمت حضرت حسین بن علی - ع - عرض كرد: آیا این مرد را به كیفر برسانیم؟ فرمود: نه. این شخص آزاد شده خود حضرت بود. مرحوم صاحب وسائل این روایت را حمل بر توبه جانی كرده، و فرمودهاند: قبل از این كه جرم ثابت شود، آن حالت را هركس ببیند توبه میكند. (اِلاّ الدین تابوا من قبل اَن تقدروا علیهم).۱۸به هر حال این جریان، «قضیهٌٔ فی واقعهٔ» است. چنین حكمی تنها از ناحیه معصوم - سلامالله علیه - شایسته میباشد. در این جا حضرت فرمود: حدّ جاری نمیشود و این از موارد نادری است كه از ناحیه حضرت سیدالشهداء - سلام الله علیه - حكم فقهی نقل شده و در اثر ستم امویان - علیهم من الرّحمن ما یستحقون من العذاب - روایتی فقهی از حضرت نقل نشده است. آنها سعی میكردند كه مردم، این بزرگواران را به عنوان مرجع فقهی نشناسند.
مرحوم ابن بابویه در كتاب شریف توحید نقل میكند كه سیدالشهدا - ع - در مجلسی نشسته بود، ابن عباس (كه از شاگردان این خانواده است) نیز حضور داشت، نافع بن ازرق مسألهای در حضور امام از ابن عباس سؤال كرد! وقتی حضرت شروع كردند به جواب گفتن، آن مرد در كمال وقاحت گفت: من از تو سؤال نكردم! سپس ابن عباس معرفی میكند كه اینها خانواده علمند، اینها اهل معرفتند و اگر جوابی بدهند حق است.۱۹ تمام روایاتی كه از حضرت سیدالشهدا، در بین هزاران روایت فقهی نقل شده، شاید از عدد انگشتان تجاوز نكند! این چنین آنان را منزوی كردند! در اثر تبلیغات سوء عدهای باورشان شده بود كه اینها مرجع دینی و فقهی مردم نیستند!
۸) روایتی است از «قرب الإسناد». حمیری از احمد بن محمد بن ابی بصیر نقل كرده: عن الرضا - علیهالسلام - قال: «سأله صفوان و أنا حاضر عن الرجل یؤدب مملوكه فی الحرم؟» آیا كسی میتواند مملوكش را در حرم تنبیه كند؟ حضرت فرمود: چنین نیست كه كسی مجاز باشد مملوك خود را در حرم تنبیه كند. آنها (مملوكها) نیز مجاز نیستند سوء استفاده كرده هر كاری دلشان میخواهد انجام دهند، از این رو لازم است خیمه خود را به گونهای نصب كند كه بخشی از آن در حرم و بخشی در خارج حرم قرار گیرد تا اگر مملوك استحقاق تنبیه داشت، در خارج حرم تنبیه كند. فقال: كان ابوجعفر - ع - یضرب فسطاطه فی حد الحرم بعض اطنابه فی الحرم و بعضها فی الحل فاذا أراد أن یؤدب بعض خدمه أخرجه من الحرم فأدّبه فی الحل»۲۰ البته تأدیب درجاتی دارد.
۹) این روایت مضمون دیگری دارد: «قال ابوعبدالله - علیهالسلام - من رأی أنّه فی الحرم و كان خائفاً أمن»۲۱ مقصود امن از عذاب قیامت است.
۱۰) از امام ششم - سلام الله علیه - سؤال میشود كه «من دخله كان آمناً» یعنی چه؟ فرمود: «إذا أخذ السارق فی غیر الحرم ثم دخل الحرم لم ینبغ لأحدٍ أن یأخذه ولكن یمنع من السوق و لایبایع ولایكلّم فانه اِذا فعل ذلك به أوشك ان یخرج فیؤخذ فاذا أخذ اُقیم علیه الحد فان اَحدث فی الحرم اُخذ و اُقیم علیه الحدّ، حدّه فی الحرم لأنه من جنی فی الحرم اقیم علیه الحد فی الحرم».۲۲
۱۱) در این روایت «من دخله» را توسعه داده، میفرماید: «یأمن فیه كلّ خائف مالم یكن علیه حدّ من حدوداللّه ینبغی أن یؤخذ به، قلت: فیأمن فیه من حارب اللّه و رسوله وسعی فی الأرض فساداً؟ قال: هو مثل من مكر «یَكَر خ ل» فی الطریق فیأخذ الشاهٔ والشی فیضع به الإمام ماشاء»؛ اگر كسی مثل راهزن شد، امام، ولی امر مسلمین هرگونه تصمیمی را كه بخواهد در مورد او اعمال میكند. خصوصیتی كه این روایت دارد، این كه: «... و سألته عن طائر دخل الحرم قال: لایؤخذ ولا یُمَسّ لأن اللّه یقول: من دخله كان آمناً»۲۳ به استناد این حدیث جمله «من دخله» شامل غیر ذوی العقول نیز میشود؛ زیرا حرف «مَنْ» گاهی بر حیوان نیز اطلاق میگردد؛ نظیر این آیه شریفه كه: «خداوند همه را از آب خلق كرد «منهم مَن یمشی علی رجلین و منهم مَنْ یمشی علی أربع و منهم من یمشی علی بطنه».۲۴ گرچه برای آیه، معنای دیگری هم ذكر كردهاند كه: خداوند همه را از آب خلق كرده ولی خط مشی افراد، فرق میكند: بعضی روی دو پا راه میروند، بعضی روی چهار پا، و بعضی روی شكم میخزند، كسی كه تنها فكرش در خوردن خلاصه میشود مصداق من یمشی علی بطنه است و...، ظاهر آیه شامل خزندهها هم میشود.
۱۲) از عبدالله بن سنان است كه از امام جعفر صادق - علیهالسلام - سؤال میكند: «أرأیت قوله: «و من دخله كان آمناً» البیت عنی أوالحرم؟ قال: من دخل الحرم من الناس مستجیراً به فهو آمن و من دخل البیت مستجیراً به من المذنبین فهو آمن من سخط اللَّه»؛ یعنی أمن كلامی با امن فقهی اشتباه نشود؛ حكم فقهیِ كسی كه به حرم وارد شد این است كه در امان است ولی اگر كسی وارد كعبه شود «خائفاً مستجیراً» او از عذاب قیامت نجات پیدا میكند. البته یقیناً حكم فقهیش نیز محفوظ است. ولی «و من دخل الحرم من الوحش و السباع و الطیر فهو آمن من ان یهاج أو یوذی حتی یخرج من الحرم».۲۵
۱۳) امام صادق - ع - فرمود: «و من دخله كان آمناً» فقال: إذا أحدث العبد فی غیر الحرم ثم فرّ الی الحرم لم ینبغ ان یؤخذ و لكن یمنع من السوق و لایبایع و لایطعم ولایُسقی و لایكلّم فانه اذا فعل ذلك به یوشك ان یخرج فیؤخذ و ان كان احدثه فی الحرم اخذ فی الحرم».۲۶ و از همین قبیل است روایتی كه مرحوم مجلسی اوّل در «روضهٔالمتقین» نقل نموده و دیگران نیز آوردهاند كه: از امام - علیهالسلام - سؤال میشود: چنانچه در بین پرندهها حیوان درندهای آمد كه حرمت كعبه را حفظ نمیكند، مزاحم كبوترهای حرم است چه كنیم؟ حضرت فرمود: برای آن شبكه و دامی بگسترانید («انصبوا» یا مراد نصب شبكه است یا به معنای عداوت) «واقتلوه» چون این حیوان حرمت حرم را رعایت نكرده حیوانات دیگر را میآزارد، باید آن را كشت.۲۷ در كنار این روایات روایتی است درباره مسأله «دَیْن» كه اگر بدهكاری فرار كرده به مكّه پناه برد و طلبكار او را در آنجا دید، از او مطالبه نكند و صبر كند تا از حرم بیرون بیاید. این روایت غیر از مسأله قصاص نفس یا قصاص طرف است. تفسیر «نورالثقلین» و صاحب «وسائل» روایتی را از «كافی» نقل میكنند: عن سماعهٔ بن مهران عن أبی عبدالله - ع - قال سألته عن رجل لی علیه مال فغاب عنِّی زماناً ثمّ رأیته یطوف حول الكعبهٔ أفاَتقاضاه مالی؟ قال - ع - لا، لاتسلم علیه و لاترّوعه حتی یخرج من الحرم». كسی به من بدهكار بود كه مدت مدیدی از من غایب شد، او را در حال طواف دیدم آیا تقاضای مال و دَیْنم را بنمایم؟ حضرت فرمود: تقاضا مكن، حتّی به او سلام نیز نكن كه مبادا خجل و شرمنده شود! و او را نترسان.۲۸
معلوم میشود كه امنیت هم برای حیوان است و هم برای انسان؛ چه در مسأله حدود و قصاص و چه در مسأله دین و قرض. البته كسانی كه در خود حرم هستند حسابشان جداست. در «تفسیر نورالثقلین» روایتی است كه از معصوم - ع - میپرسد: اگر حیوانی اهلی وارد حرم شد، آیا میتوان آن را صید كرد؟ فرمود: نه.۲۹ بعضی از این روایات حمل بر حرمت و بعضی حمل بر كراهت میشود. توسعه مسجدالحرام «بیت اللَّه» اولین خانهای است كه به عنوان معبد برای مردم ساخته شده، آن هم در سرزمین «غیر ذی زرع»، اگر آبادانی در آن جا صورت گرفته، و بناهایی ساخته شده، حتماً بعد از كعبه بوده است؛ زیرا ابراهیم خلیل - سلامالله علیه - به ذات اقدس اله، عرض كرد: «ربنا انی اسكنت من ذرّیتی بوادٍ غیر ذی زرع عند بیتك المحرّم».۳۰ بعداً خانههایی در اطراف كعبه ساخته شد تا به صورت «بلد» درآمد. پس در حقیقت بناهای مجاور حریم كعبه را غصبكردهاند واگر توسعه لازم باشد، میتوان آنها را تخریب نموده، حرم را توسعه داد. نقل شده است كه: دستگاه حكومت عباسی، برای توسعه مسجدالحرام مجبور شد بعضی از خانهها را تخریب كند؛ عدهای فكر میكردند كه این كار غاصبانه است، فقهای اهل سنت هم فتوا دادند كه جایز نیست ولی از امام ششم و ابی ابراهیم - علیهما السلام - استفتاء كردند۳۱ آنها همین جواب را دادند كه چون بیتاللّه اول بوده و بعد عدّهای حریم آن را غصب كرده، اطرافش خانه ساختهاند، در حقیقت آنها غاصبند و تخریب این بیوت مانعی ندارد. آری اگر ابتدا ملك، از آن مردم بوده و در كنار ملك مردم كعبه را بنا شد (نظیر مساجد معمولی) تخریبآنبناها بدون اذن صاحبانش جایز نبود. فتوای این دو معصوم - سلامالله علیهما - مایه گشایشی شد تا خانههای اطراف را تخریب كرده، مسجد را توسعه دهند.۳۲ در تفسیر «نورالثقلین» روایتی از عیاشی نقل كردهاند كه: «اراد أبو جعفر أن یشتری من أهل مكهٔ بیوتهم أن یزید فی المسجد فأبوا علیه فأرغبهم فامتنعوا فضاق بذلك فاتی أبا عبداللّه»؛ قرار شد منصور دوانیقی با پرداخت پول زیاد این كار را انجام دهد امّا مردم حاضر نشدند خانههایشان را بفروشند، حضور امام ششم - سلام الله علیه - رسیده و... سپس جریانی را كه آوردیم نقل میكند.۳۳ مكه أم القری است پس هدیً للعالمین است در بعضی از روایات «بكّه» به موضع بیت و «مكّه» بر خود شهر تفسیر شده است؛ چنانكه در بعضی از تعبیرات نیز «بكّه» مرادف مكه قرار گرفته است.۳۴ از اینكه مكّه ام القری است (اگر ام القرای نسبی مراد نباشد). «هدیً للعالمین» معنای خود را حفظ میكند. گاهی گفته میشود پایتخت هركشور ام القراست، ولی ام القرای نسبی است. اگر براساس حدیث «دحوا الأرض»۳۵ و مانند آن، گفتیم مكه ام القراست؛ یعنی امّ همه قرایی است كه در جهان وجود دارد، و همه به این سمت، متوجهند، قهراً «هدی للعالمین» خواهد بود. ویژگی مقام ابراهیم از نظر روایات: مقام ابراهیم از آیات بیّنات است؛ چون در روایاتی از ائمّه - علیهمالسلام - از آیات بینات سؤال شود، میفرمایند: مقام ابراهیم، حجر اسماعیل، حجراسود از آیات بیّنات هستند، بعضی از روایات هرسه را از آیات بیّنات میشمرد.۳۶ سرّ ذكر شدن «مقام ابراهیم» از بین آیات بیناتْ اختصاص به مقام ابراهیم نیست، بلكه برای این است كه نسبت به آیات دیگر یك نوع برجستگی دارد.
تفسیر نورالثقلین روایتی را از زراره نقل میكند: «قلت لأبی جعفر - ع - أدركت الحسین صلوات الله علیه؟ قال: نعم، اذكر و انا معه فی المسجد الحرام والناس یقومون علی المقام یخرج الخارج یقول قد ذهب به السیل و یخرج منه الخارج فیقول هو مكانه، قال: فقال لی یا فلان ما صنع هؤلاء؟ فقلت: أصلحك اللّه یخافون أن یكون السیل قد ذهب بالمقام فقال ناد ان شاءاللّه قد جعله علماً لم یكن لیذهب به فاستقروا و كان موضع المقام الذی و صفه ابراهیم - علیهالسلام - عند جدار البیت فلم یزل هناك حتّی حوّله أهل الجاهلیهٔ الی المكان الذی فیه الیوم فلما فتح النبی - صلّی اللّه علیه و آله و سلم - مكّهٔ رده الی الموضع الذی وضعه ابراهیم». زراره میگوید: به امام باقر - ع - عرض كردم: آیا خدمت حضرت سیدالشهداء رسیدید؟ (سن شریف امام باقر ع - در كربلا، بیش از دو سال بود) فرمود: بله یادم هست كه من در خدمتش در مسجدالحرام بودم خانه را سیل گرفته بود كعبه در نقطهای قرار گرفته كه با كمترین بارندگی سیل متوجه آن خواهد شد چون از چهار طرف كوه سنگی است كه آب را جذب نمیكند و حرم در آن نقطه فرودین قرار دارد. هنگام سیل مردم كنار مقام بودند، وقتی بیرون میرفتند از آنها سؤال میشد كه داخل حرم چه خبر؟ بعضی میگفتند: مقام را آب برد و بعضی میگفتند مقام سرجایش هست.
سیدالشهدا فرمود: اینها چه میگویند، چه كردند؟ اینها میترسند كه مقام ابراهیم را سیل برده باشد (چون سنگ كوچكی است كه قابل نقل و انتقال است). آنگاه فرمود: به مردم بگو مطمئن باشند هرگز سیل مقام ابراهیم را نمیبرد، چون خدا آن را آیت، علم و نشانه خود قرار داده است. «فاستقروا» یعنی آرام باشید (یا مردم آرام گرفتند). ابتدا مقام نزدیك دیوار كبعه بود «حتی حوّله اهل الجاهلیّهٔ الی المكان الذی فیه الیوم فلما فتح النبی - صلی الله علیه و آله و سلم - مكهٔ ردّه الی الموضع الذی وضعه ابراهیم»۳۷ آنگاه حادثه عصر خلفا را نیز ذكر میكند كه نیازی به نقل آن نیست. حسن بن محبوب از ابن سنان نقل میكند كه وی از امام صادق - سلامالله علیه - سؤال كرد: «ان اوّل بیت... فیه آیات بینات ما هذه البیّنات؟ قال - ع - مقام ابراهیم حیث قام علی الحجر فاثّرت فیه قدماه و الحجرالأسود و منزل اسمعیل».۳۸ مرحوم صاحب وسائل نیز این روایت را نقل كرده است. وجه نامگذاری مكّه و بكه در روایات: آیا «مكّه» خصوص قریه است و «بكه» نه تنها موضع بیت بلكه موضع حجری (حجراسود) است كه «یبك الناس بعضهم بعضاً»؟ این روایت را نیز از نورالثقلین نقل كردهاند.۳۹ روایت دیگری هستكه از امام صادق - ع - سؤال شد: «لِمَ سمیت الكعبهٔ بكهٔ؟ فقال: لبكاء الناس حولها و فیها»۴۰ این سخن با اشتقاق ادبی سازگار نیست؛ زیرا «بكّ» مضاعف و «بكی» ناقص است. وجوه دیگری برای نامگذاری این سرزمین به بكّه گفته شده كه بخشی از آن گذشت.● امنیّت باطنی حرم
۱) جمله «و من دخله كان آمناً» دارای یك معنای ظاهری فقهی است و یك معنای باطنی؛ در مورد معنای باطنی، از عللالشرایع نقل شده است كه امام ششم - سلام الله علیه - به أبی حنیفه فرمود: «یا أبا حنیفهٔ تعرف كتاب اللَّه حق معرفته و تعرف الناسخ و المنسوخ؟ قال نعم قال یا ابا حنیفهٔ لقد ادّعیت علماً ویلك ما جعل اللّه ذلك الاّ عند أهل الكتاب الذین انزلالله علیهم ویلك ولاهو الاّ عند الخاصّ ذریهٔ نبیّنا محمّد - صلی اللّه علیه و آله و سلم - و ما ورثك الله من كتاب حرفاً».۴۱ فرمود: تو یك حرف نیز از قرآن، ارث نبردهای؛ آنگاه از او در مورد این آیه پرسید كه: منظور از: «سیروا فیها لیالی و أیّاماً آمنین» چیست؟ او در جواب گفت فكر میكنم مراد فاصله بین مكّه و مدینه باشد؛ یعنی وقتی میخواهید حج انجام دهید «سیروا فیها لیالی و أیّاماً آمنین» حضرت جواب نقضی داده فرمود: مگر نمیدانی كه: «ان الناس یقطع علیهم بین مكهٔ و المدینهٔ فتؤخذ أموالهم و لایأمنون علی أنفسهم و یقتلون؟» رهزنیهایی كه بین مكه و مدینه صورت میگیرد را چگونه پاسخ خواهی گفت؟ گرچه خود مكه، امن است امّا فاصله دهها فرسخ بین مكه و مدینه نا امن است؟! پس منظور این نیست. «فسكت ابوحنیفهٔ»؛ ابوحنیفه ساكت شد. حضرت فرمود: «یا ابا حنیفهٔ! اخبرنی عن قول اللّه - عزّوجلّ - «من دخله كان آمناً» أین ذلك من الأرض؟» مقصود كجاست؟ عرض كرد: «الكعبهٔ» فرمود: «افتعلم أن الحجاج بن یوسف حین وضع المنجنیق علی بن زبیر فقتله كان آمناً فیها». ابن زبیر در كعبه متحصّن شده بود، حجاج منجنیق بسته، كعبه را ویران نموده، وی را دستگیر كرده كشتند؛ چرا برای او امن نبود؟ «فسكت»؛ باز ابوحنیفه ساكت شد. «فقال ابوبكر الحضرمی جعلت فداك الجواب فی المسألتین الأوّلتین؟» ابوبكر حضرمی به امام صادق - ع - عرض كرد جواب این دو سؤال چیست؟ فرمود: «یا ابابكر سیروا فیها لیالی و أیّاماً آمنین ای مع قائمنا اهل البیت» آن لقب خاص را میبرد كه با شنیدن برخاستن رواست، یعنی وقتیحضرت - سلامالله علیه - ظهور كرد همه این راهها امن خواهد شد «وأما قوله تعالی: من دخله كان آمنا۴۲ فمن بایعه و دخل معه و مسح علی یده و دخل فی عقدهٔ أصحابه كان آمنا» البته مراد امن مطلق (تكوینی و تشریعی) است اما امن نسبی همچون مسأله حیوانات اهلی و غیر اهلی در روایات دیگر آمده است.
۲) علی بن عبدالعزیز از امام صادق - سلامالله علیه - سؤال میكند: «فیه آیات بیّنات مقام ابراهیم و من دخله كان آمناً» یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اطلاق آن مراد نیست؛ زیرا «یدخله المرجیء و القدری و الحروری و الزندیق الذی لایؤمن باللَّه». و اینها در امان نیستند. «قلت فمن جعلت فداك؟ پس منظور چیست؟ «قال: من دخله و هو عارف بحقّنا كما هو عارف به خرج من ذنوبه و كفی همّ الدنیا و الآخرهٔ»۴۳ كه بیان بعضی از مصادیق معنوی این كریمه است وگرنه مصداق فقهی آن قبلاً گذشت و ظاهر آن به قوت خود باقی است.
۳) روایات دیگری نیز در این زمینه هست كه «و من دخله» یعنی هركس داخل در بیت ولایت و امامت شود،۴۴ كه مؤیّد بُعْد معنوی قضیّه است. چنانچه مستحب است وقتی زائر نزدیك بیتاللّه آمد، حلقه باب را بگیرد و عرض كند: «اللهم ان البیت بیتك والعبد عبدك و قد قلت «و من دخله كان امناً» فآمنّی من عذابِك واجرنی من سخطك»۴۵ كه عذاب معنوی مراد است.
● اهمیّت حج از نظر روایات:
۱) روایت معروفی از اصول كافی نقل شده كه زراره از امام باقر - سلامالله علیه - نقل میكند كه فرمود: «بنی الإسلام علی خمسهٔ اشیاء علی الصلوهٔ والزكاهٔ والحجّ و الصوم و الولایهٔ» زراره عرض كرد: «و أیّ شیء من ذلك أفضل؟ قال: الولایهٔ أفضل لانّها مفتاحهنَّ والوالی هو الدلیل علیهن» معلوم میشود تنها ولایت معنوی مقصود نیست بلكه ولایت به معنای رهبری و حكومت اسلامی نیز مراد است؛ زیرا كلید همه اینها مسأله رهبری است، و والیْ بر همه آنها مقدّم است. آنگاه فضایل هركدام را ذكر كرده تا به حج میرسد و به آیه «ولله علی الناس...» استشهاد كرده، میفرماید: «لحجهٔ مقبولهٔ خیر من عشرین نافلهٔ».۴۶
۲) در نهجالبلاغه نیز از جریان حج به عظمت یاد شده میفرماید: «جعله سبحانه و تعالی للإسلام علماً و للعائذین حرماً فرض حقه و أوجب حجّه و كتب علیكم وفادته»۴۷ چنانكه آیه مباركه «ففرّوا الی اللّه»۴۸ بر حج تطبیق شده؛ یعنی «حجّوا» حج كنید. در این جا حضرت فرمود: فقاله سبحانه: «وللّه علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً و من كفر فان اللّه غنّی عن العالمین».۴۹
۳) نبی اكرم - صلّی الله علیه و آله - به امیرالمؤمنین - سلام اللّه علیه - وصیت فرمود: «یا علی تارك الحج و هو مستطیع كافر»؛ زیرا خدا فرمود: «ولِلَّه علی الناس حِجُّ البیت من استطاع الیه سبیلاً و من كفر فان اللَّه غنی عن العالمین»۵۰ و روایات دیگری كه در این باب هست. حكم «لقطه» (پیدا شده) حرم: مسأله فقهی دیگر كه از مختصات سرزمین حرم است، مسأله «لقطه» است. برداشتن لقطه در اسلام مكروه است و اگر كسی در غیر حرم، آن را برداشت و از یافتن صاحبش آیش و ناامید شد هم میتواند صدقه بدهد و هم میتواند تملك كند ولی در خصوص حرم، عدّهای فتوا دادهاند كه كسی حق برداشتن آن را ندارد، و اگر برداشت تنها میتواند معرفی كند تا به دست صاحبش برسد و حق صدقه دادن یا تملك نمودن آن را ندارد. این فرق فقهی لقطه حرم با غیر حرم است. صاحب وسائل در كتاب حج، بابی به این منظور، اختصاص داده (باب احكام لقطهٔ الحرم) از امام میپرسند: لقطه حرم با غیر حرم چه فرقی دارد؟ میفرماید: لقطه غیر حرم را میتوان تملك كرد ولی لقطه حرم را نه.
الف) «سألت ابا عبداللَّه عن اللقطهٔ و نحن یومئذٍ بمنی فقال - ع - اما بأرضنا هذه فلا یصلح و اما عندكم فان صاحبها الذی یجدها یعرّفها سنهٔ فی كل مجمع ثم هی كسبیل ماله» در این سرزمین (حرم) نباید خود را مخیّر بین تصدق و تملك بداند ولی در غیر مكه، هرگاه شخص چیزی را یافت و برداشت، یك سال معرفی میكند وقتی از یافتن صاحبش نا امید شد میتواند آن را تملك كند یا صدقه بدهد تا فضیلتش محفوظ باشد.۵۱
ب) از امام باقر - ع - از لقطه حرم پرسیدند، فرمود: «لاتمسّ ابداً حتی یجیئ صاحبها فیأخذها، قلت فان كان مالاً كثیراً؟ قال فان لم یأخذها إلاّ مثلك فلیعرفها» عرض كردم مال فراوانی است. فرمود: اگر گیرنده مثل تو (فضیل بن یسار) باشد میتواند برای معرفی بردارد۵۲ (ولی دیگری ممكن است برداشته پس از مدتی معرفی ناروا تملك كند).
ج) امام صادق - ع - : «اللقطهٔ لقطتان، لقطهٔ الحرم و تعرف سنهٔ فان وجدت صاحبها و إلاّ تصدقت بها و لقطهٔ غیرها تعرف سنهٔ و ان لم تجد صاحبها فهی كسبیل مالك»۵۳ این همان فرقی است كه امام - علیهالسلام - بین نقطه حرم و غیر حرم میگذراند. روایات دیگری نیز به همین مضمون هست. اجاره و حكم آن در حرم: از موارد احكام فقهی مربوط به حرم این است كه بعضی اجاره دادن خانههای حرم را برای زائران، ممنوع میدانند و بعضی دیگر آن را مكروه میشمارند. سرش این است كه در قرآن میفرماید: «سواءً العاكف فیه و الباد»۵۴ دستور اصلی نیز همین بود كه ساكنین مكه درِ خانههای خود را باز بگذارند تا زائران، با سكونت در آنها، مناسك خود را انجام داده برگردند؛ اجاره دادن خانههای مكه مكروه است؛ زیرا خداوند فرمود: «سواء العاكف فیه والباد» كسی كه اهل مكه است با كسی كه از بادیه، به قصد زیارت مشرف میشود، همه در این ایام حق بهرهبرداری یكسان دارند، پس نه میتوان اجاره داد و نه مردم را از ورود در آن منع كرد. معاویه - علیه من الرحمن ما یستحق - اولین كسی بود كه برای خانهها درب گذاشت و جلوی مردم را گرفت.
۱) قال ابوعبدالله - علیهالسلام - «انّ معاویهٔ أوّلَ من علّق علی بابه مصراعین بمكهٔ فمنع حاجّ بیتاللَّه ما قال اللَّه - عزّ وجلّ - «سواء العاكف فیه و الباد» و كان الناس اذا قدموا مكهٔ نزل البادی علی الحاضر حتی یقضی حجّه».۵۵
۲) «لم یكن لدور مكهٔ أبواب و كان أهل البلدان یأتون بقطر انهم فیدخلون فیضربون بها و كان اول من بوّبها معاویهٔ».۵۶
۳) و نیز همین مضمون را دارد روایتی كه در آن از حضرت صادق - سلامالله علیه - درباره «سواء العاكف فیه و الباد» سؤال میكنند، و در جواب میفرماید: «لم یكن ینبغی ان یوضع علی دور مكهٔ أبوابٌ لأن للحاج أن ینزلوا معهم فی دورهم فی ساحهٔ الدّار حتی یقضوا مناسكهم و اوّل من جعل لدور مكهٔ ابواباً معاویهٔ».۵۷
۴) روایت پنجم و ششم نیز به همین مضمون است، در روایت ششم آمده است كه تا زمان حضرت امیر - سلام الله علیه - به همین منوال بود، (حتی كان فی زمن معاویهٔ)۵۸ كه اوضاع برگشت.
۵) عن علی - ع - أنّه كره اجارهٔ بیوت مكهٔ و قرأ: «سواء العاكف فیه و الباد».۵۹
۶) «لیس ینبغی لأهل مكهٔ أن یمنعوا الحاج شیئاً من الدور ینزلونها».۶۰
● اقامت در مكه
از جمله مختصات مكه آن است كه مجاورت حرم و ماندن در مكه مكروه است و قساوت قلب میآورد. بابی در این زمینه هست كه: «زر فانصرف». شایسته نیست كه انسان در آنجا مقیم شود؛ زیرا مایه قساوت قلب است. امام صادق - ع - فرمود: «لا أحب للرجل ان یقیم بمكهٔ سنهٔ و كره المجاورهٔ بها و قال ذلك یقسی القلب».۶۱ ورود مشركین به سرزمین مكه ورود مشركین، نه تنها به كعبه و مسجدالحرام بلكه به غیر مسجدالحرام نیز حرام است «انما المشركون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا»۶۲ این نیز بابی دارد، كه ورود مشركین در سرزمین حرم ممنوع بوده بر مسلمانها لازم است آن مكان را تنزیه كرده، آنان را طرد نمایند. نحوه بنا در اطراف كعبه: از خصایص حرم است كه: «لاینبغی لأحد ان یرفع بناء فوق الكعبهٔ».۶۳ كسی كه خانه میسازد شایسته نیست كه خانه خود را بلندتر از كعبه قرار دهد، بلكه باید خیلی فاصله بگیرد؛ چون ارتفاع كعبه مشخص بوده و در گودی قرار دارد؛ هركس هرجا خانه بسازد بالأخره بالاتر از كعبه قرار میگیرد مگر این كه، ارتفاعش به اندازه كعبه باشد. ولی بالاخره باید فاصله بگیرد، پس ساختن خانهای كه كعبه را مستور كند مكروه است برای اینكه، اطرافش برای زائران خالی باشد.
پاورقیها:
۱ - مائده: ۴۵.
۲ - وسائل الشیعه، كتاب حدود، ابواب بقیهٔ الحدود، باب ۶، ص ۵۷۹.
۳ و ۴ - وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۷۹.
۵ - البته وجود پدر علی بن ابراهیم در سلسله سند، روایت را از صحیحه بودن خارج نمیكند.
۶ - نسخه وسائل «ولایؤذی» است ولی ظاهراً لایؤوی صحیح است، یعنی او را مأوا نمیدهند.
۷ - توبه: ۲۹.
۸ - بقره: ۱۹۴.
۹ - بقره: ۱۹۳.
۱۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۲ - «علی بن حمزه بطائنی» آنچه را قبل از واقفی شدن از ابی بصیر نقل كرده معتبر است و بعد از واقفی شدن بحث این است كه آیا وقف او وی را از وثاقت انداخته یا نه؟
۱۳ و ۱۴ - وسائل، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۵ و ۱۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۴.
۱۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۱.
۱۸ - مائده: ۳۴.
۱۹ - توحید صدوق، ص ۸۰.
۲۰ و ۲۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸.
۲۲ و ۲۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.
۲۴ - نور: ۴۵.
۲۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.
۲۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۰.
۲۷ - روضهٔ المتقین.
۲۸ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۵.
۲۹ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۰.
۳۰ - ابراهیم: ۳۷.
۳۱ - در دو عصر از دو خلیفه استفتائاتی حضور حضرتین آمده. ۳۲ - تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۱۸۶ - ۱۸۵ و وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۱.
۳۳ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۶.
۳۴ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.
۳۵ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۵.
۳۶ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.
۳۷ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷.
۳۸ - كافی، ج ۴، ص ۲۲۳.
۳۹ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷.
۴۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۶.
۴۱ - مراد «علم الوراثهٔ» است كه مخصوص اهل بیت - علیهمالسلام - میباشد اما «علم الدّراسهٔ» را در حوزه و غیر حوزه میتوان فراگرفت.
۴۲ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۸.
۴۳ - تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۹۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۹.
۴۴ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۹.
۴۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۷۴.
۴۶ - اصول كافی، ج ۲، ص ۱۸.
۴۷ - مراد وفد حق است؛ یعنی مهمانان الهی.
۴۸ - ذاریات: ۵۰.
۴۹ - نهجالبلاغه، خطبه ۱.
۵۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۷۴.
۵۱ و ۵۲ و ۵۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۱.
۵۴ - حج: ۲۵.
۵۵ و ۵۶ و ۵۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۷.
۵۸ و ۵۹ و ۶۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۸ و ۳۶۹.
۶۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳. ۶۲ - توبه: ۲۸. ۶۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳.
۱ - مائده: ۴۵.
۲ - وسائل الشیعه، كتاب حدود، ابواب بقیهٔ الحدود، باب ۶، ص ۵۷۹.
۳ و ۴ - وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۷۹.
۵ - البته وجود پدر علی بن ابراهیم در سلسله سند، روایت را از صحیحه بودن خارج نمیكند.
۶ - نسخه وسائل «ولایؤذی» است ولی ظاهراً لایؤوی صحیح است، یعنی او را مأوا نمیدهند.
۷ - توبه: ۲۹.
۸ - بقره: ۱۹۴.
۹ - بقره: ۱۹۳.
۱۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۲ - «علی بن حمزه بطائنی» آنچه را قبل از واقفی شدن از ابی بصیر نقل كرده معتبر است و بعد از واقفی شدن بحث این است كه آیا وقف او وی را از وثاقت انداخته یا نه؟
۱۳ و ۱۴ - وسائل، ج ۹، ص ۳۳۷.
۱۵ و ۱۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۴.
۱۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۱.
۱۸ - مائده: ۳۴.
۱۹ - توحید صدوق، ص ۸۰.
۲۰ و ۲۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸.
۲۲ و ۲۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.
۲۴ - نور: ۴۵.
۲۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.
۲۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۰.
۲۷ - روضهٔ المتقین.
۲۸ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۵.
۲۹ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۰.
۳۰ - ابراهیم: ۳۷.
۳۱ - در دو عصر از دو خلیفه استفتائاتی حضور حضرتین آمده. ۳۲ - تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۱۸۶ - ۱۸۵ و وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۱.
۳۳ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۶.
۳۴ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.
۳۵ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۵.
۳۶ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.
۳۷ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷.
۳۸ - كافی، ج ۴، ص ۲۲۳.
۳۹ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۷.
۴۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۶.
۴۱ - مراد «علم الوراثهٔ» است كه مخصوص اهل بیت - علیهمالسلام - میباشد اما «علم الدّراسهٔ» را در حوزه و غیر حوزه میتوان فراگرفت.
۴۲ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۸.
۴۳ - تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۹۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۹.
۴۴ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۶۹.
۴۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۷۴.
۴۶ - اصول كافی، ج ۲، ص ۱۸.
۴۷ - مراد وفد حق است؛ یعنی مهمانان الهی.
۴۸ - ذاریات: ۵۰.
۴۹ - نهجالبلاغه، خطبه ۱.
۵۰ - تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۳۷۴.
۵۱ و ۵۲ و ۵۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۱.
۵۴ - حج: ۲۵.
۵۵ و ۵۶ و ۵۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۷.
۵۸ و ۵۹ و ۶۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۸ و ۳۶۹.
۶۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳. ۶۲ - توبه: ۲۸. ۶۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳.
منبع : فصلنامه الکترونیکی میقات حج
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست