دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
نوروز، در تاریخ و تقویم
![نوروز، در تاریخ و تقویم](/mag/i/2/0jz77.jpg)
علت گردیدن آغاز سال در درجه های مختلف برج ها و واقع شدن نوروز های همه ساله در روزهای گوناگون به طور قهقرایی این بود که چون ایرانیان طول سال خورشیدی را ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۱۲ دقیقه حساب می کردند، ولی به علت کبیسه نکردن چون با آن آشنایی نداشتند آغاز سال با نقطه اعتدال ربیعی هر چهار سال تقریبا" یک روز فاصله پیدا می کرد . ناچار لحظه تحویل سال و نوروز یا روز هرمزد و ماه ها در برج ها و فصل ها می گردید چنانکه در دوران پادشاهی هوشنگ و تهمورث که ۱۰۴۰ سال از تاریخ گذاری کیومرث گذشته بود، آغاز فروردین ماه یا نوروز در برج نهم بود و این محاسبه تا اندازه ای درست است، زیرا در ۱۰۴۰ سال اگر ربع شبانه روز یا ۶ ساعت تحویل خورشید از نقطه اعتدال ربیعی دور افتار باشد، در طول این مدت می شود ۶۲۴۰= ۶ * ۱۰۴۰ ساعت که با تقسیم آن به ۳۰ روز ( تعداد روزهای ماه ) می شود هشتاد ماه و بیست روز و اگر دقیقه ها محاسبه شود، به هر حال آغاز سال پس از آن مدت در داخل برج نهم قرار می گیرد. می گویند: چون جمشید در ۱۰۴۰ به پادشاهی رسید، پس از ۴۲۱ سال از سلطنت او یعنی هنگامی که ۱۴۶۱ سال از آغاز تاریخ کیومرثی گذشته بود، خورشید سه باره در همان روز و همان ساعت که به نقطه اعتدال ربیعی یا جایی که در روز نخست از آنجا آغاز به گشتن کرده بود بازگشت یعنی در نخستین دقایق و ساعت بامداد هرمزد از ماه فروردین قرار گرفت و دور سوم آغاز شد و جمشید نیز همچون کیومرث آن نوروز حقیقی را دریافت و جشن گرفت.
با علم به اینکه عقاید مربوط به آفرینش و سکون و حرکت ستارگان و ماه و خورشید و زمین و آسمان به آن صورت که بیان شده اند، جز افسانه هایی بیش نیستند ولی در پرتو آنها چند موضوع برای ما روشن و آشکار می شود که چگونه توجه به مسایل نجومی و اختر شماری و ستاره شناسی و محاسبه حرکات خورشید و رصد ستارگان و دقت و ممارست در قضایای مربوط به هیات و نجوم و گاهشماری از کهن ترین زمان ها در میان ایرانیان معمول بوده و با دسترسی نداشتن به وسایل دانشی دقیق با رصد های ساده و ابتدایی به مسایل مهمی در گاهشماری پی برده بودند که با اندازه گیری های زمان ما از لحاظ محاسبه طول سال خورشیدی حقیقی و تعیین محل و موقع دقیق آن در برج ها چندان تفاوت فاحشی پیدا نمی کند. اما درباره داستان ها و افسانه هایی که در منشاء ایجاد و نسبت دادن آن به جمشید به پادشاه دوره های اساطیری ، باید در نظر گرفت که بدون شک در ذهن و خاطره مردم ایران زمین برخی پیشامدهای تاریخی مهم وجود داشته است که بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده بوده است و باید در علل به وجود آمدن آنها دقت و امعان نظر کرد و از لابه لای آنها، حقایق تاریخی را بیرون کشید و در پیرامون آنها اندیشه به کار تا بشود به نتایج سودمند رسید. در اینجا لازم است یادآوری کنیم که هر افسانه ای از چهار پایه به وجود می آید و شکل می گیرد: نخست، پیشامد و رخداد تاریخی بزرگ و مهمی که نظر به اهمیتش خاطره اش در ذهن مردم باقی می ماند و سپس با گذشت زمان شکل افسانه به خود می گیرد و شاخ و برگ های گوناگون می یابد. دوم: کسانی که در پدید آوردن و پیدایش آن پیشامدها دست اندر کار بوده اند.
سوم : مکانی که این پیشامدها در آن به وقوع پیوسته است. چهارم: زمانی که داستان در آن رخ داده است. سه پایه آخر همواره در معرض دگرگونی و جابه جا شدن و شکل عوض کردن است و چه بسا داستانی از کسانی به کسان دیگر نسبت داده می شود یا از مکانی دیگر نقل می شود یا از نظر زمان پس و پیش برده می شود ولی آنچه همواره ثابت می ماند، هسته اصلی و مبنای پدید آمدن پیشامد است که البته با شاخ و برگ هایی آرایش می یابد و اگر آنها را از پیرامون آنها بپیراییم و افزوده ها را از دور هسته اصلی دور گردانیم بی گمان به حقیقتی خواهیم رسید.اکنون اگر با این نظر در داستان های مربوط به جمشید و نوروز بنگریم و آنها را تجزیه و تحلیل نماییم، نتیجه های زیر به دست خواهد آمد که : بیگمان خاطره ای از علت بنای کاخ ها وایوان ها و تالارهای تخت جمشید در آن صفه در دامنه کوه رحمت در ذهن مردم ایران باز مانده بوده می دانسته اند که میان بنیاد این معبد عظیم یا شهر آیین با برگزاری آیین نوروز و مهرگان که هر دو جنبه کاملا" ملی و دینی و نجومی داشته ونیز گرد آمدن درباریان و بزرگان ایران زمین و کشورهای گوناگون در این محل مقدس ارتباطی وجود داشته و نیز خاطره هایی از مراسم تحویل خورشید به برج حمل و رصد و تابیدن نخستین پرتو خورشید در بامداد نخستین روز تابستان بزرگ و فرارسیدن سال نو اجرا می گردیده است به یادها باز مانده بوده است. بدینسان با برقراری ارتباط میان ساختن و پدید آوردن تخت جمشید برای اجرای برخی مراسم و انجام دادن برخی محاسبات نجومی و رصد و اندازگیری های مربوط به وضع خورشید درنوروز و مهرگان و برگزاری جشن ها و ایین های مخصوص به این مناسبت ها و مربوط ساختن آن با واژه تخت و تابیدن خورشید بر آن و نوروز گرفتن آن روز، همه روشن می سازد که این داستان ها چگونه به وجود آمده اند و از کجا ریشه گرفته اند. چون امروز ما می دانیم که مبنای تخت جمشید یا صد ستون یا ( پارسه که ) کی و به دستور چه کسی ساخته شده است بنابر این بر ما روشن می گردد که چگونه داستان های جمشید وسلیمان و داریوش در هم آمیخته و یک چنین افسانه هایی را پدید آورده است. اکنون با توجه به ریشه این داستان ها ، لازم می نماید که جستجو کنیم آن نوروز تاریخی که داریوش در بالای صفه تخت جمشید با آیین ویژه ای برگزار کرده و به علت اهمیت و ارج خاصی که داشت، خاطره اش در ذهن مردم ایران باقی ماند کدام نوروز و کی بوده است. اما باید پیشا پیش بدانیم که نوروز یک عید و جشن کهنسال و بسیار باستانی است که از نیاکان آریایی ایرانیان بدان ها رسیده ومسلما" پیش از زردشت نیز این جشن برگزار می شده است و شاید بتوان گفت که آیین نوروز از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از میلاد مرسوم بوده است. پس با این پیشینه روشن می گردد که نوروز آن چنان که پنداشته می شود که جشن دینی زردشتی نیست بلکه مربوط به زمان ( پوریو تکیشان ) ( پیش دینان ) بوده است از این رو در اوستا نامی از نوروز برده نشده است ولی پس از اشاعه دین زردشتی در ایران و برقراری سال شماری و گاهشماری اوستایی در ایران زمین و تطبیق دادن ماه های هخامنشی و اوستایی با یکدیگر جشن فروردگان که عید مردگان بود در پایان سال و دهه آخر ماه اسفندارمذ اوستایی برگزار می دش، با جشن نوروز که در آغاز ماه ( آدوکنیش) هخامنشی توام شده کم کم رنگ و بوی زردشتی به خود گرفت و به همین علت است که تنها در برخی از کتاب های دینی دوران ساسانی از این جشن و برخی آداب مذهبی مربوط به آن یاد می شده و در دین زردشتی به چنین جشن بزرگ و دیر سال کمتر پرداخته شده است.
اما محاسبات بیرونی و به تبع او نویسنده نوروز نامه با توجه به مبدا دور تاریخ گذاری کیومرث و با در نظر گرفتن طول سال خورشیدی که می گویند ایرانیان آن را ۳۶۵ شبانه روز و ۶ ساعت ۱۲ دقیقه حساب می کردند و با توجه به کبیسه نکردن سال ها در حال متعارف کاملا" درست است. یعنی اگر در هر سال خورشیدی ۶ ساعت از نقطه اعتدال ربیعی فاصله بگیرد، در یکصد سال ۶۰۰ ساعت یعنی بیست و پنج شبانه روز و در هر هزار سال ۲۵۰ شبانه روز تفاوت پیدا خواهد کرد و اگر بخواهیم بدانیم ۳۶۵ روز را در چه مدت پر خواهد کرد باید برای این کار تناسبی ببندیم و بگوییم در هر هزار سال ۲۵۰ روز در چند سال ۳۶۵ روز پاسخ خواهد شد : سال ۱۴۶۰=۲۵۰:۳۶۵*۱۰۰۰ و اگر دقیقه ها را نیز محاسبه کنیم، آغاز دور بعد در داخل ۱۴۶۱ سال خواهد افتاد و این همان رقمی است که در نوروز نامه بدان اشاره شده و نوشته است: ( آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را و پس از هزار وچهارصد و شصت و یک سال به همان دقیقه و همان روز باز رسید. چون آن وقت را دریافتند ملکان عجم از بهر بزرگداشت آفتاب و از بهر آنکه هر کس این روز را در نتوانستندی یافت ، نشان کردند و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگاه دارند. نویسنده نوروزنامه فرارسیدن نوروزهای همه ساله را به نقطه اعتدال ربیعی و تحویل های سال های عادی را در ساعات و دقایق مختلف از شبانه روز را دور کوچک می نامد ولی حرکت خورشید را در برج های دوازده گانه و دوباره بازگشتن آن به جای خود که به حساب او ۱۴۶۱ سال طول می کشیده است دور بزرگ نام می دهد و فرقی میان نوروز آغاز دور بزرگ و نوروز سال های معمولی می گذارد و آن را نوروز حقیقت می خواند که روزی بسیار بزرگ و مقدس و مهم بوده و بنابر مفاد افسانه ها و داستان ها کیومرث و جمشید و گشتاسب نیز همین نوروز ها را درک کرده بودند و درباره پرتو خورشید چنین نوروزی است که بیرونی نوشته ( فرخنده ترین ساعات آن ساعات آفتاب است که صبح نوروز فجر سپید به منتها نزدیکی خود می رسد و مردم به نظر کردن آن تبریک می جویند.
اکنون هنگام آن رسیده است که بدانیم یک چنین نوروزی با این خصوصیات یعنی سالی که حلول خورشید به نقطه اعتدال ربیعی و نخستین دقیقه برج حمل در سر ساعت ۶ بامداد نخستین روز ماه فروردین یا برابر هخامنشی ان ( ادوکنیش ) انجام گرفت تنها در سال ۴۸۷ پیش از میلاد به افق تخت جمشید می توانست اتفاق بیفتد و بس، زیرا با محاسبات دقیق قهقرایی و جدول هایی که دانشمندان هیات و نجومی فراهم آورده اند معلوم می شود که در سال ۴۸۷ پیش از میلاد تحویل سال در روز ۲۸ مارس به افق گرینویچ ساعت ۲ و ۳۹ دقیقه از نیمه شب گذشته و به افق تخت جمشید که حدود ۳ ساعت و ۲۱ دقیقه با آن فرق دارد، در سر ساعت ۶ بامداد نخستین روز ماه ( ادوکنیش ) هخامنشی یا روز هرمزد فروردین ماه اوستایی اتفاق افتاده است. پس معلوم می شود که نوروز سال ۴۸۷ پیش از میلاد یکی از آن نوروزهای حقیقی بوده که کیومرث و جمشید و گشتاسب آن را درک کرده بودند و داریوش نیز با محاسباتی که دانشمندان و مغان آن زمان محاسبه کرده بودند در این سال در تخت جمشید که از سی سال پیش برای تدارک چنین جشنی ساخته شده بود دو سال مانده به پایان پادشاهی او انجام گرفته است و بدین سان پس از سالها و سده ها نوروز را در محل و موقع خود ثابت نگاه داشتند و از آن پس با معمول کردن کبیسه های یکصد و بیست ساله به انجام رسانیدند. خوشبختانه وجود دوره های کبیسه های یکصد و بیست ساله، خود دلیل بسیار متقن بر برگزاری نوروز در سال ۴۸۷ پیش از میلاد می باشد زیرا ما چون کبیسه های دوران ساسانی و شماره و ترتیب آنها را از تاریخ نمی دانیم با محاسبه قهقرایی میتوانیم مبدا و سال برقراری این گونه کبیسه گیری را بدست بیاوریم که همان سال ۴۸۷پیش از میلاد می شود.
یحیی ذکاء
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست