چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا

یک خبر و یک عبرت


یک خبر و یک عبرت
روباهی برای حفظ امنیت خود با شتری پیمان دوستی و مودت بست تا شتر عظیم الجثه به هنگام خطر حامی او باشد. این دوستی تا آنجا پیش رفت که قرار شد دو حیوان به پیشنهاد روباه دم های خود را به یکدیگر گره بزنند، اما هنوز از گره زدن فارغ نشده بودند که شیری در آن حوالی به غرش آمد و شتر از ترس پا به فرار گذاشت. روباه که پای کوتاهتری از شتر داشت میان زمین و آسمان معلق شده و در پشت شتر به نوسان آمد. خرگوشی با تعجب از روباه پرسید، این چه حالت است؟ و روباه در پاسخ گفت«این نتیجه پیوند با بزرگان بی بخار است»!
در اولین ساعات بامداد جمعه گذشته-۱۸مرداد.۸آگوست-تانک ها، توپ ها و هواپیماهای گرجستان با پشت گرمی و اطمینان از حمایت آمریکا به شهر «تسخینوالی» مرکز ایالت اوستیای جنوبی که اکثر سکنه آن روس تبار هستند و از چند سال قبل -سال ۱۹۹۲ میلادی- به طور یکجانبه اعلام خودمختاری کرده بود، حمله کردند. این حمله آنگونه که در خبرها آمده است نزدیک به ۱۵۰۰ کشته برجای گذاشت اما هنوز چند ساعتی از آغاز حمله ارتش گرجستان به اوستیای جنوبی نگذشته بود که روسیه برخلاف انتظار و محاسبات گرجستان به حمایت از اوستیا وارد معرکه شد. آتش حمله روس ها که از زمین، هوا و ساعاتی بعد از دریا آغاز شده بود به اندازه ای سنگین و پرتلفات بود که ارتش گرجستان چاره ای جز عقب نشینی نداشت و در همان حال، «میخائیل ساکا شویلی» رئیس جمهور گرجستان رسماً از آمریکا درخواست دخالت و کمک کرد. تنها کمک آمریکا به متحد مخملی خود درخواست از شورای امنیت سازمان ملل برای آتش بس بود که بلافاصله با مخالفت روسیه روبرو شد و پوتین نخست وزیر روسیه با تاکید بر این که «گرجستان با حمله به اوستیای جنوبی تمامیت ارضی خود را به خطر انداخته» اعلام کرد «آتش بس راه حل این جنگ نیست» و همزمان جنگنده های روسی که اوستیا را از حضور نظامیان گرجی پاکسازی کرده بودند آتش جنگ را به تفلیس، پایتخت گرجستان کشیدند و با اعزام ۱۰هزار نیروی تازه نفس به مرزهای زمینی گرجستان و حرکت دادن رزم ناوهای روسی به سواحل این کشور در دریای سیاه، گرجستان را از زمین و هوا و دریا به محاصره کشیده و تلفات سنگینی به نیروهای گرجی و تاسیسات نظامی آنان تحمیل کردند.
دیروز مقامات گرجستان- به نوشته روزنامه صهیونیستی جروزالم پست- از ایهود باراک خواستند با استفاده از نفوذ خود روسیه را به پذیرش آتش بس ترغیب کند و پاسخ رژیم صهیونیستی این بود که اینگونه فشارهای سیاسی در حد و اندازه واشنگتن است و البته اشغالگران قدس بیانیه ای نیز صادر کرده و در آن از گرجستان حمایت کردند بی آن که اقدام روسیه را محکوم کرده باشند. این بیانیه با ابراز تعجب و گلایه مقامات گرجستان که از رژیم صهیونیستی به دلیل ۱۰ سال حضور در گرجستان و فروش تسلیحات جنگی به این کشور و آموزش نظامیان گرجی انتظار بیشتری داشتند روبرو شد و...
گفتنی است دیوید کوزچویلی وزیر دفاع گرجستان که حمله بامداد جمعه نظامیان این کشور به اوستیای جنوبی را مدیریت کرده بود، یک یهودی صهیونیست است که در فلسطین اشغالی تحصیل کرده و از چند سال قبل همراه چند یهودی صهیونیست دیگر در پست های کلیدی دولت گرجستان حضور دارد و...
این نوشته در پی بازخوانی رخدادهای جنگ اخیر میان روسیه و گرجستان نیست، چرا که شرح کامل ماجرا با جزئیات آن در گزارش های مبسوط کیهان آمده است. آنچه در این یادداشت مورد نظر است ابتداء یک «عبرت» و سپس، اشاره به نشانه های یک رخداد تعیین کننده در معادلات جهانی است، رخدادی که نتایج آن را بایستی فراتر از جنگ روسیه و گرجستان و منطقه قفقاز ارزیابی کرد.
اول : گرجستان بعد از فروپاشی شوروی سابق و جدایی از اردوگاه شرق مانند بسیاری از کشورهای تازه استقلال یافته این منطقه به تدریج و با تلاش و توطئه گسترده و مشترک آمریکا، اروپا و لابی بین المللی صهیونیست ها به سمت غرب کشیده شد و سرانجام در فرآیند یک پروژه که به انقلاب مخملی- از نوع براندازی نرم- شهرت یافت، به طور کامل در اختیار آمریکا قرار گرفت. از آن پس، گرجستان به یکی از پایگاههای استراتژیک و جای پای آمریکا در کنار رقیب سنتی آن، روسیه تبدیل شد که با اتکاء به حمایت های آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی، تهدیدی علیه روسیه تلقی می گردید.
حمله بامداد جمعه ارتش گرجستان به اوستیای جنوبی برای تصاحب این ایالت با همین پشت گرمی و اعتماد کامل به حمایت آمریکا-آنگونه که دیپلمات های گرجی اظهار می دارند- صورت گرفت و انتظار آن بود آمریکا به حمایت از گرجستان، مخصوصاً پس از آن که ولادیمیر پوتین،«تمامیت ارضی این کشور را به خطر افتاده» اعلام کرد، واردعمل شود. ولی حسابگری آمریکا، اروپا و لابی صهیونیست ها فراتر از آن بود که در حمایت از متحد مخملی و به خطر افتاده خود وارد معرکه شده و منافع خود را به خطر اندازند!
این ماجرا در کنار دهها ماجرای عبرت انگیز دیگر می تواند و باید درس عبرتی باشد برای جماعتی از وادادگان غرب گرا در داخل کشور و یا غفلت زدگان بی اطلاع از معادلات حاکم بر دنیای کنونی، که نزدیکی و پیوند با آمریکا را کلید حل مشکلات ایران اسلامی و اکسیر حضور بی دغدغه و بی چالش در عرصه بین المللی می دانند! و زبان ذلت-یا غفلت-به کام گرفته و مدام نسخه «مذاکره مستقیم»، «برقراری ارتباط» و دوستی با آمریکا را می پیچند.
درباره جنگ اخیر و تحولات و پی آمدهای آن اگرچه هنوز نمی توان به درستی قضاوت کرد ولی شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارند که «روسیه» در پی تغییر استراتژی خود در معادلات جهانی است و یا دست کم می توان گفت، این تغییر استراتژی احتمالی را آزمایش می کند، چرا که؛
۱) بعد از فروپاشی شوروی سابق، این اولین بار است که روسیه وارد یک جنگ تمام عیار با یک کشور مستقل دیگر می شود و گفتنی است که ولادیمیر پوتین، نخست وزیر کنونی و رئیس جمهور سابق روسیه مستقیماً فرماندهی جنگ را برعهده دارد تا آنجا که برخی از محافل غربی بر این باورند که پست جدید پوتین بعد از ریاست جمهوری در تغییر استراتژی مورد اشاره روسیه قابل تعریف است.
۲) شوروی سابق و پیش از آن در حاکمیت تزارها، استراتژی جنگی روسیه برای گسترش و توسعه نفوذ خود «تسخیر خاک متصل» بود.
کشورهای جداشده از شوروی سابق با همین راهبرد تسخیر گردیده و به روسیه ملحق شده بودند. جنگ اخیر نشان می دهد که روس ها به استراتژی سابق بازگشته اند.
۳) این تغییر استراتژی با توجه به محاصره روسیه از سوی کشورهای جدا شده از شوروی سابق که تماماً به اردوگاه غرب پیوسته اند، مفهوم و توجیه قابل تعریف و درخور تأملی می یابد.
۴) برخی از شواهد موجود و اظهارات شماری از مقامات روس نشان می دهد که روسیه برای ادامه سیاست صبر و تحمل خود در برابر پیشروی گام به گام آمریکا در منطقه قفقاز پایان خطرناکی پیش بینی می کند. محاصره از سوی ناتو، از دست دادن عقبه های قبلاً استراتژیک، افت غیرقابل انکار اقتدار منطقه ای و جهانی و...
۵) حمله نظامی سخت و فراگیر روسیه به گرجستان اگرچه به بهانه و در پاسخ به حمله گرجستان به اوستیای جنوبی صورت گرفته است ولی این پاسخ بعد از عقب نشینی نظامیان گرجی از اوستیا و درخواست آتش بس می توانست متوقف شود. ادامه حمله، کشیدن دامنه آن به تفلیس و خودداری از پذیرش آتش بس، حکایت از آن دارد که روسیه در اوستیا و گرجستان به آمریکا و توسعه طلبی های آن در منطقه پاسخ می دهد. پاسخی که برای آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی قابل فهم است و به تلویح از آن یاد کرده اند.
۶) جنگ اخیر را با توجه به موارد یادشده می توان پاسخ روسیه به طرح «سپرموشکی آمریکا در اروپا» نیز تلقی کرد. طرحی که با مخالفت های شدید و پی در پی روسیه روبرو شده بود تا آنجا که ماه گذشته روسیه از مقابله موشکی با طرح مورد اشاره سخن گفته بود.
۷) و بالاخره؛ تمامی شواهد و قرائن موجود این احتمال را قوت می بخشد که روسیه در پی تغییرات اساسی در استراتژی خود است و قصد دارد به انزوای خود در معادلات جهانی و حضور- به اصطلاح- تک قطبی آمریکا، در این عرصه پایان بدهد.
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان